وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

پاسپورت (گفت و شنود)- به نقل از کیهان

گفت: مگر دولت تدبیر و امید قول نداده بود که احترام پاسپورت ایرانی را حفظ کند؟
گفتم: البته که قول داده بود و چه قول غلیظ و پررنگی هم بود.
گفت: ولی در مقابل اقدام غیرقانونی آمریکا که از دادن ویزا به آقای ابوطالبی برای حضور در سازمان ملل خودداری کرده بود، دولت خیلی راحت کوتاه آمد و به جای ایستادگی و تاکید بر احترام پاسپورت ایرانی، آقای خوشرو را به جای ابوطالبی معرفی کرد و باعث تحقیر پاسپورت ایرانی شد.
گفتم: اگر سواد داشتی می‌فهمیدی که این از کرامت دولت تدبیر و امید و اعتدال است...

طرف می‌گفت؛ من صاحب کرامت هستم. به او گفتند؛ اگر راست می‌گویی به آن درخت بگو بیاید اینجا و طرف بعد از این که چند بار به درخت گفت بیا و درخت از جایش تکان نخورد، خودش کنار درخت رفت و گفت؛ در ضمن بدانید که اولیاء کبر و غرور هم ندارند!

منبع : کیهان8بهمن 1393

نامه ای به سفیر دولت تدبیر

زاهد احمدزاده ، سولدوز خبر،  

 جناب آقای ظریف   

چه زیبا و با شجاعت بالهای تدبیر را گشوده و بسوی آسمان سهمناک مذاکرات با دول سیّاس و طمّاع غرب پر گشوده اید . وقتی سفیر تدبیر ، حین مذاکرات می خندد ، امیدمان به خدا و دستمان به دعاست که تدبیرش ، امیدمان را به هسته ای ماندن عزتمندانه ، روز به روز افزونتر کند .

اما وقتی اظهارات مقامات آمریکایی را می شنویم ، نگرانیمان افزون می شود که می گویند ، امکان رفع تحریم هایی وجود دارد که  دارای شرایط زیر باشد :

- رفع تحریم ها فقط مربوط به تحریم هایی می شود که تحت عنوان فرمان اجرایی رییس جمهور آمریکا  قرار دارد .

- در صورت توافق نهایی ، تحریم ها تعلیق می شود و لغو نخواهد شد .

- تحریم هایی که بصورت احتمالی خواهد شد ، فقط مربوط به تحریم های هسته ای است و تحریم های  حقوق بشر و تروریسم را شامل نمی شود .

- پس از توافق نهایی نیز بلافاصله تحریم ها تعلیق نخواهد شد ، بلکه ابتدا ایران تعهدات خود را اجرا کند.

- آژانس باید فعالیت های ایران را تایید کند .

- پروتکل الحاقی از سوی ایران باید به اجرا درآید .

- رضایت و رای گیری گنگره به منظور تعلیق تحریم ها لازم است  ، بدون رضایت کنگره تحریمی تعلیق نمی شود .

آقای ظریف ، این ادبیات عزت مداری در مذاکرات نبوده و لایق مردم ایران نیست !!

وقتی مروارید های جانشین حضرت روح ا.. را می شنویم که می فرمایند : چشمتان به داخل باشد می فهمیم که چه خبر است و آن هنگام که افکار و بینش استاد علامه شهید مطهری را تورّق می کنیم جملات زیبای ایشان نیز مویّد فرمایشات معظم له است  ، که می فرمایند :

بزرگترین هدیه ای که یک رهبر می تواند به ملتش بدهد « ایمان به خود است » ، یعنی آن ملت را به خودش مومن و معتقد کند ، که بگوید من نباید زیر بار دشمن بروم  ، من از خودم تاریخ و فرهنگ دارم .

آقای ظریف ، سرمشق و سودای عزّت را و بیزاری جستن از مذاکره و مصالحه با ذلت را ، همواره در سرآن شاهینی که قهرمانانه در پروازش نرمش ها به نمایش می گذارد ، داشته باشید و مبادا زرق و برق دامنه کوه ، شما را از نشستن بر قله های افتخار و عزّت مداری باز دارد .

مردم آگاه بود که خاکش را هشت سال پاسداری کرد و خون داد و اینک ، در جنگ نرم نیز ، حافظ عزت فرهنگ و سبک زندگی خود است و در سنگر اقتصاد هم مقاومت خواهد کرد ، تا باردیگر 8سال که سهل است ،  80 سال پای خاک میهنش خون دهد و بصیرت مندانه فتنه های چون 88را نیز از سر نهد و پای نهال انقلاب ، جان دهد .

دفاع همچنان باقی است ، مهر ذلت برازنده آنهایی است که سالهاست دست طمعشان از سفره ایرانی قطع است

شما امّیدمان را تدبیر کنید ، نه تلاش غرب را برای ذلتمان را ، تمدید .

آقای ظریف ، خنده هایتان ، یاد حرکات ورزشی قدرتمندانه دروازه بان سابق تیم ملی مان عابدزاده بزرگ را در بازی استرالیا ، در ذهنمان تداعی می کند ، تا گل تساوی و برد را به یاد استرالیا بر دروازه 1+5   بزنیم و انرژی هسته ای مان به جام جهانی باشگاه پر از عزّت و بی قید و شرط دنیا بپیوندد .

عزّت شما در مذاکره و  ذلّت دشمنان در مناقشه آرزوی و دعای همیشگی ماست  ، که دعای حضرت صاحب الزمان  و مردم با شماست . چشم انتظاریم تدابیر شما ما را به سفارت امید و عزّت رهنمون سازد .

زاهد احمدزاده

فعـــال اجتمـــاعی

 

پندها و اندرزهای یک محکومیت!

بسم الله خیر الاسماء

سلام

..............................

چند روزی از اعلان حکم محکومیت آقای محمرضا رحیمی معاون اول دولت دهم بیشتر نمی گذرد که اکثر رسانه های داخلی و خارجی به پردازش این خبر مشغول شدند اصلاح طلبان که سالها مدعی تخلفاتی در دولت آقای  احمدی نژاد بودند پیروزمندانه از این کشف با رسانه های مختلف به یادداشت نویسی و مقاله نویسی و مصاحبه مشغولند و فاتحانه از این مچگیری در باد پیروزی خوابیده اند و اصولگرایان بینوا نیزدر صدد انکار و فرار روبه جلوو ماست مالی نمودن این افتضاح و گند تاریخی همکارشان هستند اما این پیروزیها و شکستهای سیاسی یا این بردها و باختهای جناحی فی نفسه نه حُسن است بر حزب و دسته ای و نه قبح است بر جناح دیگری که این مجرمیتها و محکومیتها درس عبرتی است که همه ما انسانها و علی الخصوص مسئولان را باید به صرافت واداشته تا دیگر شاهد چنین منکراتی نبوده و نباشیم لذا برای اصلاح وضع موجود ذکر چند توصیه و عبرت خالی از لطف نخواهد بود.

1-      محکومیت آقای رحیمی گرچه گفته های دولتمردان تدبیر و امید و اصلاح طلبان را به اثبات رساند و حمایتهای آقای احمدی نژاد از دولتش که به پاکدستی! نام گرفته بود را زیر سوال برد اما دولت تدبیر و امید و یا هر دولت دیگری باید بداند که دولتش روزی به انتها خواهد رسید و دیگران نیز با همین متر و میزان به سراغ آنان نیز خواهند آمد و چه بسا خدای نکرده در میان صدها خدمت و زحمت موردی هم برای باز خواست و توبیخ در میان زحمتکشان آن دولت هم پیدا شود و این مشکل در همه زمانها و مکانها قابل اتفاق و عملی شدن است پس نه اصلاح طلبان را غرور بردار و نه اصولگرایان را با این اتفاق باید به فنا داد که در جامعه ای که یک صدا حاکم باشد آن جامعه مرده است پس نباید برای اصلاح و خشکاندن این غده چرکین همه خوبی ها را خشک کنیم

2-      در اینکه آقای احمدی نژاد درحمایت و تعریف و تمجید از دولت خود حدّ تعادل را رعایت نکرد و به جاده افراطی گری افتاد جای شک نیست و این خود شیفتگی و بلیه از خصوصیات لاینفک آن رئیس رفته بود اما نباید از یاد ببریم که این افراط گریها و مبالغات غیر واقعی ریشه در حمایتهای بی چون وچرای دیگرانی داشت که به جای توبیخ تشویقش کردند و به جای ساکت باش ، خود سکوت اختیار کردند تا او را وهم و خیال بر دارد که نکند جایی خبریست و علی آباد هم شهری شده مثل تهران بزرگ! و نیزکوتاهی مسئولان نظارتی اعم از وزارت اطلاعات (آقایان مصلحی و محسنی اژه ای)  وقوه قضائیه (بازرسی کل کشور) و مجلس شورای اسلامی(دیوان محاسبات) بی تاثیر نبود که خود کرده را تدبیر نیست !

3-      رذایل اخلاقی حاکم و محکوم اصلاح طلب و اصولگرا نمی شناسد  پس دولت تدبیر و امید آقای روحانی باید از این اعتمادها و خوشبینی های خیالی و بی جهت خود را به دور نگهداشته و قاطعانه و صادقانه از همکاران و دولتمردان کابینه اش حساب بکشد تا به بلیه دولت پاکدست دیروز و دولت دستهای آلوده امروز دچار نگردد.

4-      ماجرای محکومیت آقای معاون اول دولت سابق هر چه که بود گذشت چه به زندان بیفتد و یا نیفتد ویا با حکمی و سفارشی آزاد شود! ویا تخلف دولتمرد دیگری از دولت گذشته آشکار و رسانه ای شود با تمام این اما و اگرها دولت تدبیر و امید باید بداند که ماجرای بگیر و ببند های دولت قبل نباید در روند خدمت رسانی به مردم تعللی ایجاد کند که این بند و بست ها چه واقعی باشد و یا یک سناریوی حواس پرت کن وصدا خفه کن دردی از ملت محروم و مظلوم دوا نمی کند ملت ما چه زنان و چه مردان این جامعه محکومیت و بی گناهی امثال رحیمی ها دیگر برایشان توفیری نداشته وندارد زیرا بیکاری و تورم واجاره خانه و دستمزدهای بخور نمیر و... نه حسی برایشان گذاشته و نه حالی که بینند و یا بدانند محکومیت معاون اول رئیس جمهور به کجا می انجامد ملت ایران با این اتفاق نه کارت صد آفرین به اصلاح طلبان می دهند و نه زرشک طلایی به اصولگرایان آنچه که ملاک رغبت بیشتر به یک جناح و گروه خاص در کشور در انتخابات آینده است آبادانی کشور، رونق اقتصادی و مهار تورم و آرامش روحی و روانی بیشتراین مردم است و یادمان باشد سو گند به قرآن در مجلس توسط رئیس جمهور برای احقاق حقوق قانونی و شرعی تا آخرین روز و ساعت برای کار و تلاش صادقانه به این ملت همچنان الزام آور و مسئولیت بخش خواهد بود !

 

ترسالی ها و خشکسالی های دلاری

 

هفت سال پرباران خواهیم داشت و پر محصول، پس از آن هفت سال خشکسالی خواهد آمد و... این پاسخ جناب یوسف علیه السلام است در تعبیر خواب حاکم مصر، که در عالم خواب دیده بود ۷ گاو لاغر آمدند و ۷ گاو چاق را خوردند.

معبران درگاه، از تعبیر درماندند، تا ساقی حاکم پس از سال ها یاد هم زندانی معبر خویش بیفتد و ماجرا چنان است که دانی و دانیم و دانند همه. پس از این تعبیر هم حاکم خود حضرت یوسف را به تدبیر امور خواند تا مصر را از آن بحران هولناک برهاند و چنین بود که یوسف سفرهای استانی خود را آغاز کرد و برنامه ها ریخت و طرح ها درانداخت که نتیجه آن نه تنها به سلامت عبور دادن مصر از برهوت خشکسالی و کوچ مشکلات بود که سفره بسیاری از مردم دیگر مناطق از جمله کنعان و برادران کنعانی خویش را هم از قحطسالی نجات داد اما...

اما نمی دانم این جا، در ایران کسی خواب ندید و یا به فراست سیاسی درنیافت که پس از ترسالی و رونق نفتی که بشکه ای به صد و بیست، سی دلار رسید، سال های خشک نفتی هم می تواند در پیش باشد؟ بله در دو دولت دکتر احمدی نژاد، بنا به آمار معروف و مکرر، ۷۰۰ میلیارد دلار نفت فروختیم و قاعده این بود که «مدعیان مدیریت جهانی»، چند سال بعد کشور خودشان را هم برنامه می ریختند. کاری می کردند تا صندوق توسعه ملی آن قدر پر می شد و می ماند که سال های قحطسالی که نفت به چهل و چند دلار رسید هم دچار مشکل نشویم. اما، تدبیر نشد، از آن همه دلار نفتی، فقط حسرت برای این روزها ماند.بگذریم، ۸ سال پر از باران دلار گذشت، بی آن که به اندازه لازم ذخیره کرده باشیم و حالا، سال هایی رسیده است که دشمن برای خشک شدن این زمین تلاش می کند. همه سویه هم می کوشد، اما... اما باید «امروز» به رغم کاهش قیمت نفت، به رغم تحریم ها، مسئولان و به ویژه دولت به تدبیر برخیزند. هنر مرد، عبور دادن سلامت خانواده از کوچه مشکلات است و هنر دولتمردان باید عبور دادن سلامت کشور از دالان تنگ تحریم ها و توطئه ها و خشکسالی باشد. هنری که می تواند در ساحت اقتصاد مقاومتی تعریف شود و «تهدید» به وجود آمده را به چنان فرصتی تبدیل کند که در قحطسالی نفت هم، پایمان بر منافع کلان و آرمان هامان نلرزد. این هم وظیفه «روحانی» است تا به مدد «سرهای پر» از ایمان و برنامه و بر اساس ظرفیت ها و فرصت های موجود، کاری کند که نگاه ها به داخل و به نقطه های «امید» حقیقی دوخته شود. «تدبیر» هم همین را اقتضا می کند؛ ایستادن روی پای خود، برنامه ریزی روی چشمه و قنات خود و چشم بستن از سراب های دوردست که اگر کنارش هم برسی، خیالی بیش نخواهد بود. منتظریم روحانی به اقدام برخیزد...

خراسان - مورخ چهارشنبه 1393/10/24 شماره انتشار 18882 /صفحه16/بدون موضوع

تئاتر رادیویی گیلکی(یِه بام و دوهوا)

 شو پَئر: وِلا کُن! بخشش از بزرگترایَه!

پدر شوهر: ولش کن!. بخشش از بزرگترهاست!

 

کَل شومار: مو ایتِه چی وَکِتِم  تا الَن هِچ کی مِرِه بی­­ احترامی نوکورده با!

مادر شوهر : من تا اینجا عمر کردم تا حالا کسی به من بی احترامی نکرده بود!

 

وَچِه: آخر مار تو خیلی ریزه گیری کانِه! اُشان درس بُخواندِن تحصیل بوکوردِن. اِسِه بی یَه تِرَرِه چَلِه هم بُشورِه! یِه کارگر بگیر پولش مو دَنِم!

پسر: آخر مادر تو خیلی ایراد می گیری ! آنها درس خواندند تحصیل کردند. حالا بیایند و برای تو بچه چهل روزه را حمام کنند! یک کارگر بگیر پولش را من می دهم!

 

وُی: وَالله بِالله مو خَنِم،  اَمّه چَلِه شوری(شوردِه) ندانِم ! می مار اَمِرِه یاد نَدَه! بعد از پنجاه سال سن، تی مار یکی دیگر بِچی یَه! "خودکرده را تدبیر نیست"! مو چی بکنِم!

عروس: به خدا سوگند من نمی دانم چه طور بچه چهل روزه را حمام کنم.مادر من به من یاد نداده است. بعد از پنجاه سال سن مادر تو یکی دیگر زایید! "خود کرده را تدبیر نیست"! من چه کار کنم!

 

شومار: قدیما بی خود نگوتِن:

" صبح اَفتاو می کیجایَه و می زامایَه بَگِنِه- بعد از ظهر اَفتاو می عروس و می وَچِه بَگِنه". مردوم بی حق نوبان!.

مادر شوهر: در گذشته بیهوده نمی گفتند.

 افتاب صبح به دختر و دامادم بتابد – افتاب بعد از ظهر به عروس و به پسرم بخورد".

مردم حق داشتند.

 

نتیجه اخلاقی:

"کهنه زِِِرَوا  یِه بام و دو هوا"

پی نوشت:

زِرَوا: نام محلی قدیمی است.

کنایه:

این زبانزد وقتی  به کار می رود که گوینده نفع یکی و ضرر دیگری را از انجام یک کار مشترک طالب باشد.