اگر یک خانم بگوید: «من تحصیل کردهام اما الان خانهداری را بر هر شغل دیگری ترجیح میدهم» او باید احترامش ده برابر شود، چون واقعاً آدم فهمیدهای است. خانهداری
طبق اصل ۳۰ قانون اساسی تحصیل تا پایان دوره متوسطه رایگان است و دولت مکلف است که امکان تحصیل برای همه فرزندان ملت را فراهم کند. در همین راستا یا باید روستاها و مناطق محروم را مجهز به مدارس کرد و فرزندان اهالی روستا را فارغ از سختی های غیراجباری تدریس. ویا فکری به حال مدارس شبانه روزی کرد و مجددا به ارزیابی وضع دانش آموزان در حال تحصیل در این مدارس پرداخت و چاره ای اندیشید تا تنها یادگار روزهای تحصیل در مدارس شبانه روزی برای آنان کسب علم و اخلاق حسنه باشد نه آسب های روحی و ضعف های جسمانی.
یکی از مشکلات مدارس شبانه روزیاین است که سرپرستهای مدارس شبانه روزی با معیارهای غیرحرفه ای انتخاب میشوند و به دلیل موقعیت کاری و اقامت شبانه در خوابگاه مدرسه نیروهای کیفی حاضر به خدمت در شبانه روزیها نیستند و گاهی اوقات کسی مسئولیت این پست حساس را برعهده می گیرد که بعضا هیچ تعهدی در قبال شرایط روحی و روانی دانش آموزان ندارد و نمی داند که سرپرست بودن در مدرسه ای شبانه روزی یعنی قبول جایگزین بودن والدین برای دانش آموزانی که ترک خانه کرده اند.از سویی دیگر دوری از خانواده و مشکلات روحی و روانی در ترکیب با برنامههای سختگیرانه تربیتی، باعث بیانگیزگی دانشآموزان و افت تحصیلی آنها میشود.
یکی دیگر از مشکلات این مدارس، تامین غذای کافی و با کیفیت مناسب برای دانشآموزان است که با سرانه ای که دولت برای غذای آنان معین کرده است حتی تهیه یک وعده غذایی آنان هم محال است و با این اوصاف مدیران مراکز شبانه روزی مجبورند از سایر اعتبارات رفاهی برای تامین غذا استفاده کنند. چون فقر غذایی باعث میشود که پروتئین و ویتامینهای لازم بدن دانشآموزان در مرحله رشد تامین نشود. تورم رو به افزایش نیز از سویی دیگر، تامین غذای دانشآموزان را به مهمترین دغدغه مدیران شبانه روزیها تبدیل کرده است.
به همین بهانه در آغاز هفته ی شوراهای آموزش و پرورش آقای بهمنی مدیر کل امور شوراهای استانداری اصفهان و آقای یسلیانی فرماندار ،آقای مری بخشدار ، آقای علوی نژاد مدیر آموزش و پرورش و دیگر مسئولین در جمع شورای دبیران و شوراهای دانش آموزی ودانش آموزان چند مدرسه حضور یافته و از نزدیک از مشکلات مدارس خصوصا مدارس شبانه روزی آگاه گردیدند .
مصطفی حسامی
شو پَئر: وِلا کُن! بخشش از بزرگترایَه!
پدر شوهر: ولش کن!. بخشش از بزرگترهاست!
کَل شومار: مو ایتِه چی وَکِتِم تا الَن هِچ کی مِرِه بی احترامی نوکورده با!
مادر شوهر : من تا اینجا عمر کردم تا حالا کسی به من بی احترامی نکرده بود!
وَچِه: آخر مار تو خیلی ریزه گیری کانِه! اُشان درس بُخواندِن تحصیل بوکوردِن. اِسِه بی یَه تِرَرِه چَلِه هم بُشورِه! یِه کارگر بگیر پولش مو دَنِم!
پسر: آخر مادر تو خیلی ایراد می گیری ! آنها درس خواندند تحصیل کردند. حالا بیایند و برای تو بچه چهل روزه را حمام کنند! یک کارگر بگیر پولش را من می دهم!
وُی: وَالله بِالله مو خَنِم، اَمّه چَلِه شوری(شوردِه) ندانِم ! می مار اَمِرِه یاد نَدَه! بعد از پنجاه سال سن، تی مار یکی دیگر بِچی یَه! "خودکرده را تدبیر نیست"! مو چی بکنِم!
عروس: به خدا سوگند من نمی دانم چه طور بچه چهل روزه را حمام کنم.مادر من به من یاد نداده است. بعد از پنجاه سال سن مادر تو یکی دیگر زایید! "خود کرده را تدبیر نیست"! من چه کار کنم!
شومار: قدیما بی خود نگوتِن:
" صبح اَفتاو می کیجایَه و می زامایَه بَگِنِه- بعد از ظهر اَفتاو می عروس و می وَچِه بَگِنه". مردوم بی حق نوبان!.
مادر شوهر: در گذشته بیهوده نمی گفتند.
افتاب صبح به دختر و دامادم بتابد – افتاب بعد از ظهر به عروس و به پسرم بخورد".
مردم حق داشتند.
نتیجه اخلاقی:
"کهنه زِِِرَوا یِه بام و دو هوا"
پی نوشت:
زِرَوا: نام محلی قدیمی است.
کنایه:
این زبانزد وقتی به کار می رود که گوینده نفع یکی و ضرر دیگری را از انجام یک کار مشترک طالب باشد.
بالا رفتن از نردبان زندگی و رشد کردن و شکوفا شدن، برای همه معنای واحدی ندارد. رویاها و آرزوهای ما آدمها، استعدادها و علائقمان متفاوت است و هر کس در زندگی راهی دارد که باید هر چه زودتر آن را پیدا کند و در مسیر آن به حرکت در آید.
برای همه ما پیش آمده که در یکی از مقاطع زندگی، افسوس بخوریم که چرا در دورهای از زندگیمان، یا در مقطع پیشین عمرمان، کاری را که باید انجام میدادیم، انجام ندادهایم یا کاری را که نباید، انجام دادهایم. گاهی این افسوسها در سنین میانسالی بیشتر خود را نشان میدهند. سنینی که در آنها بهطور غریزی انسان گمان میکند شاید دیگر انرژی یا فرصت کافی برای انجام کارهایی را که دوست دارد، نداشته باشد.
همانطور که اندیشمندان میگویند زمان انسان در این دنیا محدود است و اگر کاری را که به نظر خود ما مهم است انجام ندهیم همیشه احساس پشیمانی خواهیم کرد. همچنین انرژی انسان محدود است و اگر آن را هدر بدهد یا به غلط، صرف کارهای بیهوده کند، این انرژی برای انجام امور اصلیتر زندگی کفایت نخواهد کرد. بنابراین شاید به دلیل آگاهی درونی و غریزی از این کمبودهای آتی انرژی است که افراد در سنینی از عمر خود احساس ناراحتی میکنند و حسرت میخورند که چرا مثلا تحصیل نکردند، شغل خوبی نداشتند، ازدواج نکردند، بچهدار نشدند، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور نرفتند، کار خوبی را که به آنها پیشنهاد شده بود را رد کردند و... .
به نام خداوند مهربان
نتیجه اولین گرد همایی دانش آموختگان چاهک با حضور شانزده نفر از محصلین وفارق التحصیلان در تاریخ93/10/18
مباحثی که دراین گردهمایی مطرح گردید وبه هر یک از اعضا محول شده عبارتند از:
1 –بررسی وچگونگی نحوه تحصیل اولین تحصیل گردگان چاهک تازمان حال که نتایج صورت خلاصه در یک بروشور ویا بنر در دهستان پخش و در اختیار مردم قرار گیرد که این وظیفه به عهده آقایان ابوذر حیدری وسجاد حیدری محول گردید.
2بحث پیشگیری ودرمان آقای ابوذر حیدری و اصغر نیکبخش
3-بحث جمع آوری عوارض ومالیات وفرهنگ سازی آن به عهده آقایان محمدصادق برادان ومهدی علیزاده
4-راه اندازی وپیگیری موسسه خیرییه در چاهک به عهده جناب آقای یوسف حیدری
5-پیگیری مجوز ایجاد یک ماه نامه در دهستان به عهده آقایان مجید کرمی زاده ،مجید برادران وسجاد بورقی
6-پیگیری گاز رسانی به دهستان به عهده آقایان مهدی علیزاده،محسن حیدری،میلاد ملائی،هادی حیدری
7-پیگیری برای بخش شدن هرچه زودتر چاهک.اعضای محترم شورا،بخشدار محترم،فرماندار
8-دعوت از جناب آقای دکتر روح الله حیدری جهت راه اندازی مطب در دهستان چاهک با پیگیری مدیر گروه ودوستان
باسپاس از دوستان