( اگر دوسدارین تا اخر عمر شاد باشین و عشق واقعی رو تجربه کنین و هیچوقت بازی نخورین و تجربه ای تلخ نداشته باشین
و شادیه تو دلتونو حفظ کنین حتما این متنو یه بار بخونین:
سلام ، سلامی به یه دختر خوب و پاک و زیبا و تکیه گاه احساسی
و محبتی برای پدر و مادری که عاشقانه دوستت دارند و تنها کسانی هستن که عاشقتن
فقط به خاطر خودت نه لذتی که تو می تونی بهشون بدی.
دخترگل،
پسراگه بخوادت میاد خواستگاریت بدون معطلی
( اونم نه خواستگاری از نوع جدیدش که پسرا برا خر کردن دختر یه بار میرن خواستگاری
و بعد دیگه با دختره راحت خلوت میکنن هرروزو دختره میشه مفتو مجانی دوست دخترش
و وقتی حسابی دختررو خر کردنو تیغیدنشو باهش حال کردن ولش می کنن،
خواستگاری محترمانه که تو چند جلسه زیر نظر کامل خونواده ها پسرو دختر باهم اشنا بشن
نه برن براخودشون تا پسره دختررو وابسته کنه و خرش کنه باهش حال کنه و بعد یهو ولش کنه بره
ابرو هم دختره هم خونوادش به فنا بره)
،نکه ب بهونه آشنایی براازدواج ازعشق بگه و وابستت کنه
و یه مدت مفت و مجانی ازت استفاده کنه و لذتشو ببره ----
می دونی که هر پسری برای بدست آوردنه مهر دختری، طوری نقش بازی میکنه
که دختر شیفتش بشه و دقیقا همونی میشه ک باید--وبعد که دختر وابسته شد
، شروع میکنه حال کردن با تن دختر، دست بوس لب و ..... و آخرشم که دهنی شدی
میره سراغ بعدی-- دختروقتی فکرمیکنه عاشق پسری شده کاملا اشتباه میکنه،
بلکه بدجورگول پسررو خورده و داره بدبختیشو رقم میزنه--
نامحرم پسری باشی و باهش مثل محرمت رفتارکنی بدون از نظرش هرزه ای بیش نیستی
و فقط میخواد ازت سواستفاده کنه و این نه تنها تو ایران بلکه تو کله دنیا یه قانونه تو دختربازی کردن
دختراکمبود محبت دار که دوستی با پسررو باکلاسی می دونن باور کنین
همیشه حسرت دختراخوبو تنهارو می خورن
-- مطمئن باش این که میگن دوست پسر بازی خوبه و حال میده
بدونید ازحسادتشونه و کینشون و میخوان شمارم خراب کنن--
دختر گل من قصد توهین نداشتم اینارو به خواهرم و در آینده به دختر خودمم میگم
تا کسی نتونه بااحساسشون بازی کنه
-- دختراعقده ایه توکف حال دادن به پسرنامحرم و کاراعقده بازیو هرزگی رو،
آزادی و باکلاسی می دونن،
خیلی بدبختو بی فرهنگن و فقط به این خاطر که اعتماد به نفسشون پاییینه
و میخوان خودشونو تو یه جمع مطرح کنن دور پسر میگردن تا مثلا بخوان بگن من خیلی باحالم
که دوست پسر دارم و پسرا دنبالمن ولی بدبخت نمی دونه که مثل یه دستمال کاغذیه که بعد اینکه
مصرفش کنن میندازنش دور، اولایه دوستی و رابطه نازشو میکشنو
و آخراش حتی با گریم پسره میندازتش دور چون دیگه کاریش نداره
مزشو چشیده و میخواد بره سراغ یکی دیگه
صفحات بعدی هم بخونی ، مطمئن باش خوندنش جواب یه سری سوالات که چرا دخترا خوشگل و
خانوم که باورتم نمیشه میفتن تو دام پسرا دخترباز ،
بخونی می فهمی بازیگرای خوبین این پسرا ، خیلی خوب و بحساب متشخص با شخصیت نما.
صفحه 2
-- ، مواظب خودت باش،پسراهمیشه دوست دخترارو هرزه می دونن
حتی سالم ترین دوستیو،اینو همیشه یادت باشه--
مواظب باش خیلی پسرا با ابجی گفتن هدفشون اینه که خودشونو باحال نشون بدن
و وابستت کنن و خیلی پستن.
برای اینکه این چیزارم بدونی نیاز نیست سنت بالا باشه و اصلنم به سن نیست
کافیه یه نگاه بندازی به جامعه ،همچنین بدون پسرای دختر باز و نامرد از سن پایین شروع می کنن
به دختر بازی و عاشق بازی و هرچی سنشون بالاتر میره نامردتر و واردترم میشن
و اینقدر نامردا خوب یادمیگیرن دخترارو بازی بدن و به سمت خودشون جذب کنن و
طوری برا دختر نقش بازی میکنن که دختر فکر میکنه وای عاشق شده و مثل احمقا هرکاری میکنه
که مثلا پسررو از دست نده و پسرم برعکس ناز میکنه و
همینطور بیشتر دختررو نسبت به خودش طمع درش ایجاد میکنه
=================************==================
دخترای گل و خانوم و کسایی که تموم امید خونوادتون پاکی و باحیایی و نجابت شماست
خواهش میکنم مثل دخترای عقده ای و بدون اعتماد به نفس تو دام دوستی با پسرا نیفتین
تورو خدا تورو به خوشگلیتون قسم چون دو روز دیگه طرف از احساست سواستفاده میکنه
و با مظلوم نمایی و عاشق خودشو نشون دادن اینقدر با ذهنت بازی میکنه که تو بهش عادت کنی و
بخاطر حسه زنانت یه وابستگی کاذب بهش پیدا کنی و اونوقته که طوری رفتار میکنه
که بتونه و تو اجازه بدی بهش که ازت بهره جنسی شو ببره و لذت می بره
حتی لذت یه دستتو گرفتنم بهش بدی بعد که ولت کنه تو عذابش می مونی،
پس همیشه تو این دوستیا طرفتو از همه به خودت نامحرم تر بدون حتی نذار بهت نزدیک شه
یا بگه از این حرفا چون دو حالت پیش میاد یکی اینکه اگه سواستفاده کنه
حتی یه دستت گرفتن و ازت جداشه تو بعد همیشه تو عذاب وجدانی
و حالت دوم اگه دوستی تون به سمت و به بهانه ازدواجه حتی اگه ازدواجم بکنین
حواست باشه تا محرم نشدین با عقد حتی نذاری دستش دستتو لمس کنه که اگه بذاری اینکارو بکنه
و اگرم به احتمال خیلی کم ازدواج کنین تا عمر داره بهت شک داره که دختر خرابی نباشی
و با مردا دیگه حتی تو زندگیت دوست نشی
صفحه 3
می دونی خوشگلی نعمتیه که اگه حواستو جمع نکنی برات میشه نقطه غم
پس خانومای گل خیلی تو این جور روابط مواظب باشین ،
بهتره که اصلا خیلی روابط صمیمی اجازه ندی پسری باهت داشته باشه
اگرم خدانکرده این اشتباه مرگبارو می کنی ملاقات باهش خیلی کم داشته باش
اگرم داری حتی نذار دست به دستت بزنه چه برسه به اینکه کارا دیگرو بخواد شروع کنه.
عشق و دوست داشتنم یه چیزه که با تلقین چشم و گوش به مغز بوجود میاد
و مغز گول خورده به دل فرمان میده که توهم گول بخور،
پس حواست باشه که اگه از پسری خوشت اومد و فکر کردی مثلا وابستشی
و این پسر با پسرا دیگه برات فرق میکنه ، گول نخوری که عاشقش شدی ،
اصلا عشق که این نیست ، این یه عادته که ممکنه اگه با هرپسر دیگم چند روز می بودی
همین دوست داشتن بوجود میومد چون پسرها فوق العاده ویژگی هایی دارن که
دختر به پسر وابسته میشه پس همیشه جلو احساسات کاذبتو بگیر و همیشم سر پسرا منت بزار و
هیچوقتم به پسری که فکر میکنی دوسش داری نگو دوست دارم حتی اگه خیلی بهش عادت کرده
باشی همیشه بزن تو سرش تا هیچوقت غرور نگیرتش و فکر کنه تو وابستشی که
اون موقه نسبت بهت بی تفاوت میشه و چون فکر میکنه دیگه خیلی دوسش داری حاضری
هرکاری بکنی و پسره برای تو طوری اعتماد سازی کرده که تو یه ذره ام شک نمی کنی که
هدف اون از اول تا اخر فقط لذت بردن از بدنت بوده و هست ولی رفتارش طوریه که تو فکر میکنی
پسر خوبیه و بخاطر این چیزانیست که تورو می خواد و اینجاست که دختر خانوم گل دست دادن و
بوس دادن و لب دادن و همینطور کارهای هرزگیه دیگرو کردن با این پسرو بد نمی دونه
چون بهش اعتماد کرده و اصلا رفتار پسره طوریه که دختر خودش میاد همچین پیشنهادایی رو
مطرح میکنه و پسرم که منتظر همچین زمانی بوده و کلی نقش بازی کرده تا
به چنین لحظه ای برسه و جرات میکنه بهت بگه که بیا دسته همو بگیرم ،
فرداش میگه بیا بغلم ؛روز بعد میگه بوسم بده،و روز بعد میگه اینکارم بکن و همینطور یه دختر پاک و
خوب و باحیا فکر میکنه اگه برا یه پسر که داره ادعای عشق میکنه از بدنش مایه بزاره
عشقشون قرص تر و محکم تر میشه و این لذتایی که پسره می بره برا بهتر شدن رابطشون لازمه،
تا اینکه پسری که روزی منتتو می کشید که نگاش کنی و باهش دوست بشی همچین پررو شده که
تورو به عنوان یه دختر هرزه می بیینه و فقط به ارضا کردن شهوتش باتو فکر میکنه و
دخترام که اکثرا تو این شرایط مغلوب میشن و میزارن پسر سواستفاده کنه و
بعدشم که پسره سواستفادشو کرد ، دختریو که باورشم نمی شد یه نگا بهش بکنه یا
یه جواب سلام بهش بده ازش استفاده کرده اونم چه استفاده ای و بعدشم ترکش میکنه و
دختررو میندازه دور طوری که اصلا دختره باورش نمیشه،یا
به عنوان یه ارضا کننده مفتکی نگهش میداره تا مفتو مجانی ازش بهره جنسیشو ببره و
دختری که باید شاهزاده میومد خواستگاریش ،
حالا بخاطر این اشتباه بزرگ دختر و گول خوردنش ، شکار سواستفاده یه نامرد دختر باز سوسوله یا
غیر سوسوله با شخصیت نما، علافه وارد به گول زدن دخترا به بهونه عشق و ازدواج و اینطور نقشا
که پسرا خوب بلدن بازی کنن ،شده
تورو به پاکیتون قسم و به خنده ها روی لبتون و شادیه تو روحیتون قسم که هیچوقت بازیچه دست
پسرا و مردای دخترباز نشین، با دروغ و قسم و اشکو شادیو کلمه های دروغین براتون عشق کاذب
می سازن تا فقط دهنیتون کنن و تا لحظه آخر که میندازنتون دور نخواهید فهمید که دارین بازی می
خورین.
صفحه 4
مردان در مسیر عشق به وسعت نامتناهی نامردند...
گدایی عشق میکنند تا زمانی ک به تسخیر قلب زن مطمئن نیستند...
اما همین ک مطمئن شدند نامردی را در کمال مردانگی به جای می آورند...
این ذات نامرد تمام پسرها و مردهای دخترباز و دنبال دوستیو عاشق بازی با دختران هستش،
پس دخترای گل هیچوقت هیچوقت قدم تو این رابطه ها نذارین حتی اگه طرفی که بهتون پیشنهاد
میده از نظر زیبایی و پاکی و خوبی حضرت یوسف باشه ولی چون پیشنهاد دوستی میده
بدون تهش نامردی میکنه بهت چون تو یه دوست دختری برا اون نه یه دختر محترم که از پدرو مادرت
با احترام بوسیله خونوادش خاستگاریت کنه-----
خدا کنه که هیچوقت نخواین تجربه کنین چنین راهی رو بدونین که تهش میشین
درس عبرتی برای دوستاتون-----
دخترای پاک و مغرور و باحیای ایران وقارشون بیش از ایناست که به یه پسر پا بدن و بازیچه بشن،
واقعا مایه افتخارین و با ارزش.-
این متن در وبلاگه ehsasenabepak.blogfa.com موجوده
می تونین به دوستاتون که براتون باارزشن و خوشبختی شونو شادی شون و شکست نخوردنشون ا
ز بازیه پسرای دخترباز براتون مهمه بگین بخون
و بدونین دخترایی که با این دوستیا و عاشق بازیا بدبخت شدن و بازی خوردن بخاطر آبروشون
و حس تلخ این بازی خوردنه هیچوقت حقیقت ماجرارو نمی گن و میگن تفاهم نداشتیم خدانخواست و
یه چیزایی تو این مایه و رابطمو باهش تموم کردم و این طور دلیل های تابلو، دخترای گل حیف نکنین
خودتونو سر لذت بردن یه پسر دخترباز ماهر حرفه ای کاربلد که خوب بلده خودشو خوب نشون بده و
مختونو بزنه، شادیه دلتونو احساسه نابو پاکتونو نابود نکنین
چرا تو دختری که خواسگارای خوب و لایق و یکی بهتر از یکی باید بیان محترمانه و مردونه
از خونوادت خواستگاریت کنن اجازه میدی تا یه پسر دختر باز که کارش دهنی کردن دختارست
و قبل تو معلوم نیست چندتا دخترو دهنی کرده و به خاک سیاه نشونده و احساسشونو نابود کرده
حالا پا تو احساس و عواطف تو بزاره و تورو هم دهنی کنه و وقتی اینو بفهمی که دیگه دیر شده و
اون کار خودشو کرده
ما پسرا مطمئنیم دختری که خوب باشه و شایسته عشق واقعی هیچوقت و هیچوقت
تن به این طور دوستیا عاشقیای هرزه نمیده ،که توش دستمالی بشه و دلش به بازی گرفته بشه،
پس دختری که تنبه این طور دوستیا میده خب از نظر همون دوست پسر بحساب دلداده خودشم
خرابه و طرف میخوادش فقط چون مفت به چنگش اورده، میگه من استفاده نکنم خب یکی دیگه
ازش استفداه می کنه، اینکه درهر صورت بازی می خوره خب چرا من خودم بازیش ندمو
حال مفتکی نکنم باهش اونم حال امیخته به احساس و عشق دختر و اویزون بودن دختر بهش
------------------
-------------------------------
----------------------------------------------------
میشه خواهش کنم دوستای دختر خودتو با دعوتشون به خوندن متنای تو 4صفحه که توی پستام
هستش بتونی بهشون کمک کنی تا گول بازی و کارای وابسته ساز پسرای دخترباز نامرد رو نخورن
که بعد این بازیا یه شکست سخت روحی براشون تو تموم عمر تبدیل نشه.
کمک کن تا یه جامعه شاد و آزاد داشته باشیم،یه جامعه ای که خوب بودن رو در عین آزاد بودن
داشته باشیم نه مثل الان ، مطمئن باش تو اینکارو بکنی و دعوت کنی دوستای دخترتو تو اینجا یا
هرجای دیگه این متنارو بخونن به هم جنسای خودت و بخصوص خودت کمک بزرگی کردی چون
وقتی ارزش دخترا بالا بره با اگاه شدنشون اونوقت پسرا طعمه گیرشون نمیاد تا باهش بازی کنن و
این باعث میشه پسرام به این فکر بیفتن به جای دختربازی و داغون کردن احساس لطیف و نابه یه
دختر و عاشق کردنش و بازی با زندگیش و لذت بردن از این بازی کردنا، بفهمن که دخترا با ارزش تر از
اون هستن که پسرا چندتا چندتاشونو به بازی بگیرن و ازشون استفاده کنن و همینطور یکی پس از
دیگری دخترارو وابشسته و عاشق کنن و ول کنن و برن سراغ بعدی و به بعدی بگن تو اونی هستی
که می تونم باهش به خوشبختی برسم و وقتی اونم وابسته کردنو بازیش دادنو عقدشون خالی شد
برن سراغ بعدی و همینطور با استفاده از ترفندهای وابسته کردن دختر که از تجارب هرزگونشون
بدست اغوردن خیلی اسون و تو سه سوت هردختریو دوسدارن به بازی بگیرنو بدبختش کنن .
خداکنه که این زحمتو بکشی و برا دوستات پستامو معرفی کنی تا بخونن و بفهمن که باید مواظب
احساس لطیفشون باشن که خیلی خیلی پسرای دخترباز واردن به بازی دادن این احساس و
وابسته کردنشون با روشای ایجاد دلتنگی و وابستگی و خاص شدن تو ذهن دختر.
بهشون بگو برن به این وبلاگ و اونم بخونن و بفرستن برا دوستاشون
تموم متن رو و همیشه ادرس وبلاگو یادشون باشه برا هرکی دوسش دارن بگن بره بخونه
http://ehsasenabepak.blogfa.com/
توروزگاری که پسرا شغال بودن رو از مرد بودن بهتر می دونن برا بدست اوردن وابستگیه یه دختر
به خودشون ، امیدوارم دخترا زرنگ بشن و گرگ بودن رو یاد بگیرن( گرگ ها ذاتشون خیلی هم نوع
دوسته و تو زندگیه اجتماعی بین خودشون خیلی از خودگذشته و هم نوع دوشتن و بسیار زیرک و
باهشون ولی نامرد نیستن)
پسرای دوران ما متاسفانه شغال شدن و هدفشون شده بازی دادن احساس دخترای صافو لطیف
و از وابستگیه دخترا به خودشون لذت می برن و هرچقدر تعدا این دخترا که بهشون ابراز عشق و
دلدادگی می کنن بلیشتر باشه بیشتر لذت می برن، امیداوارم هیچوقت نذارین یه پسر از وابسته
بودنو تاو بهش و ابراز عشقت لذت ببره و خودشو براتون بگیره و شمام حریص تر بشین و فکر کنین
حتما این پسر باید مال شما بشه، این همون روشیه که پسرا ازش استفاده می کنن تا دختردیوونه
بشه و به هیچی فکر نکنه جز بودن با این پسر
هروقت احساس کردی یه پسر برات خاص بنظر میرسه و دوسش داری و دوسداری بااون باشی
حتما یه بار دوباره متنارو بخون و همیشه بهشون سربزن تا همیشه یه قدم از تو بازی
از پسره جلو باشی و نتونه بازیت بده و احساس لطیفت نشه یه دشمن برات و بری به سمت
بازی خوردن و بدبخت شدن، خیلی دوسدارم ایرانمو و
فرهنگ اصیل اریایی رو و هخامنشو و تموم هموطنامو.
همشو لطف کن کنترلa و کپی پیست و ارسال برای دوستات
تا اونام به دوستا دیگشون همشو بفرستن و همه برن 4صفحه متنو بخونن
و دراینده مطالب بیشتری میزارم
برا شاد بودن روح هخامنشیه ایران زمین درود بر تمام ایرانیان
دختر خوب اگه می بینی مثلا پسری نگاهش یا حرف زدنش بهت
یه جوره و خاصه و تو تصورت معنی خواستن میده،
برا خودت این تصورو نداشته باشی که فقط به تو اینطوری نگاه کرده
یا حرف زده بلکه اینطور پسرا به هردختری که خوشگل باشه یا پا بده
همینطور نگاه میکنن و حرف می زنن و شانس خرکردن دختررو
امتحان میکنن، پس پسری که نگاهت کرد و بلد بود بیاد باهت حرف بزنه
یا شماره بدو و بخواد یا بلده تو هم فضا مجازیم طوری باهت برخورد کنه
که فکر کنی خاصه بدون یه دخترباز به تمام معناست
و هردختر دیگه ایم رو که بهش میرسه همین رفتارو داره
البته همیشه خوشگل ترارو بیشتر بهشون توجه میکنه ،
امیدوارم خره حرف و نگاه و زبون بازی و چشم چرونی پسری نشی
و فکر نکنی که این توجه کردنش فقط براتو بوده ،
بلکه ماهی گیریه که برا صید هرماهی که دخترا باشن یه نوع طعمه میزنه
سر غلابش و یک ماهی گیر همیشه دوست داره ماهی بگیره و
ماهی که به دام بیفته مطمئنن صدمه می بینه. پس ای دختر خوب
که تو نگاه هرپسری به شکل یه ماهی هستی که می خواد صیدت کنه
و بهت صدمه بزنه زرنگ باش و نرو سمت طعمه ای که طوری انتخاب کرده
این ماهی گیر که تو خامه اون طعمه بشی و نگاه یا حرف زدن
یا رفتار خاصش طعمه انتخابیه مخصوص برا شکاره تویه
و وقتی تورو صید کرد یا ازت استفاده میکنه یا رهات میکنه و
میره سراغ صید بعدی و درهردوحالت دیگه تو اون ماهیه دست نخورده و
شاد و آزاد نیستی پس مواظب خودت باش .
البته آشنایی از راهش که درتون باخیر باشه و بدونه همه چیو
و منطقی و با تحقیق درمورد پسره و اول شناختنش باشه خوبه.
پدرتون بدونه و بشناسه طرفو و تایید کنه عیب نداره.
اگه تو آشناها و دوست و فامیل می بینین دختری میگه
من و شوهرم قبل ازدواج باهم دوست بودیم و این چیزا
بدونین این دختر و شوهرش فقط همین دوستی شونو که تونستن
توش باهم ازدواج کنن و ظاهرا خوشبخت باشن رو ازش حرف می زنن و
دوستی ها و با جنس مخالف بودنای قبلیشون رو که توش بارها و بارها
شکست خوردن و آسیب رسونده به احساساتشون و
زندگی شونو پنهون میکنن از دیگران، و مطمئن باشین تموم کسانی که
اینطوری ازدواج میکنن اون دختر یا پسری که باهش ازدواج کردن
اولین دوستشون نبوده و بارها قبل اون بازی خوردن و شکست خوردن و
ظاهرا خوشبختن و با این حرف ها میخوان ضعف و شکست های
قبلیشونو کسی نفهمه و از تو داغونن.
و بنی اسرائیل را از دریا عبور دادیم. فرعون و سپاهیان وی بیدرنگ مسلحانه و فراتر از حد خود آنها را دنبال کردند، تا وقتی که داشت غرق میشد گفت: ایمان آوردم به اینکه خدائی غیر از خدائیکه بنی اسرائیل (فرزندان یعقوب) به او ایمان اوردند وجود ندارد و همیشه مسلمان خواهم بود ـــ حالا! در حالیکه تا پیش از این از سپردن بنی اسرائیل سرباز زدی و همیشه نیز مفسد بودی ـــ امروز فقط بدن تو را نجات میدهیم تا برای افراد پس از خودت درسی باشد. هر چند خیلی از مردم از آیات ما غافلند».سوره یونس90-92
و.........
آغوش عشقم, آخرین سرپناه من
در آغوش توام ، رفته ام به رویاهایم ، خواب نمانده ام از این احساسم ، در این خواب و بیداری ، لذت در کنار تو بودن را درک میکنم ،هیچگاه این سرپناه گرم را ترک نمیکنم ، من از عشق نگاه تو خیره شده ام به چشمانت ، هیچگاه برای دیدنت لحظه ای را از دست نمیدهم!
در آغوش توام ، آرام تر از همیشه ، و ای کاش میشد که همیشه اینجا بمانم، آغوشت را آخرین سرپناه خودم بدانم، اگر عمری باقی نمانده ، در آغوش تو بمیرم…
همینجا میمانم ، همینجا تمام حرفهای دلت را میخوانم، و همینجاست که میدانم مرا دوست داری ،خیالم راحت است هیچگاه تنهایم نمیگذاری
میروم به اعماق خاطره هایمان ، چه صبری داد به ما عشقمان …
گذشتیم با هم از سردی لحظه ها ، رسیدیم به آخر خط همه غمها ، رها شدیم از هر چه غصه بود ، آخر سر شدیم یکی از شیرین ترین قصه ها!
در آغوش توام ، رفته ام به رویاهایم ، خواب نمانده ام از این احساسم ، در این خواب و بیداری ، لذت در کنار تو بودن را درک میکنم ،هیچگاه این سرپناه گرم را ترک نمیکنم ، من از عشق نگاه تو خیره شده ام به چشمانت ، هیچگاه برای دیدنت لحظه ای را از دست نمیدهم!
مرا بگیر و رهایم نکن ، اگر هم خواستم ناخواسته لحظه ای پرواز کنم ، مرا پر پر کن، من به عشقمان شک ندارم ، من که جز تو کسی را ندارم ،پس اسیرم کن تا همیشه ، این لحظه هیچگاه بهانه ای نمیشود از اینکه زندانم در قلب مهربان تو!
لبریز از عشقم ، خالی از هر نیازی ، به سوی آنچه که آرزویش را دارم ، به سوی تو می آیم که تنها آرزوی منی !
رو به سرچشمه روشنی ها ، دنیای من تاریک میشود اگر نباشی …
در آغوش توام ، شعر با تو بودن را برایت میخوانم ، شعری که با من و تو آغاز میشود، من و تو یک روز با هم میرویم اما شعر با تو بودن هیچگاه تمام نمیشود
ابرو یکی از اجزای مهم صورت است که میتواند چهره و حتی فرم اجزای صورتتان را تغییر دهد آرایش ابرو یکی از رایج ترین آرایش چهره ی بانوان ایرانی است...اما دانستن روش آرایش چهره بسیار مهم است...چه بسا با آرایش کردن نادرست تلاش برای زیبایی برعکس چیزی شود که شما فکر میکنید...در این پست چهار راه ساده و بسیار مفید به شما آموزش داده میشود که زیباتر در بین اقوام و بانوان خواهید شد...
بند انداختن و وکس ابروها
این موارد برای صورت شما به هیچ عنوان درست نمی باشد. وکس و بند برای برداشتن مو های بدن بسیار مفید می باشد اما برای صورت شما به هیچ عنوان. این موارد باعث شلی و چروک اطراف چشم شما می شود.
ابروهای خود را دیر به دیر برمی دارید؟؟؟؟؟
همیشه سعی کنید هر روز یا حداکثر یک روز در میان موهای اضافی ابروهای خود را تمیز کنید. در صورت می توانید ابرو های خود را همیشه تمیز نگه دارید و نیازی به وکس و بند انداختی نداشته باشید.
ابروهای خود را تیره می کنید؟؟؟؟؟
همیشه سعی کنید رنگ ابرو های شما تیره تر از موهایتان نباشد. هیچگاه ابروهایتان را تیره تر و یا هم رنگ موهایتان نکنید.
همیشه از یک محصول استفاده می کنید؟؟؟
همیشه از یک مداد مخصوص استفاده نکنید. تعداد زیادی محصول خوب در بازار وجود دارد سعی کنید هر چند وقت یکبار محصول خود را عوض کنید. همچنین از سایه ابرو و ژل ابرو نیز نیز برای ابرو های زیباتر استفاده کنید....
بچه که بودم یکشنبه ها را خیلی دوست داشتم بیشترش به خاطر مدرسه بود لابد. شنبه ها صبح عزا می گرفتم برای مدرسه رفتن دلم می خواست مثل جمعه بخوابم و مادرم مثل فیلمی که روی دور تند گذاشته اند بین آشپزخانه و هال ندود و هی مثل پتک توی سرمان نکوبد که دیر شد دیر شد که من از لج او و مدرسه و مشقهای نصفه نیمه نوشته شده ام موهایم را شانه نکنم و صورتم را نشویم و فقط دستهایم را خیس کنم و بکشم روی صورتم تا مامان بهم گیر ندهد
شنبه که تمام می شد یک نفس راحت می کشیدم تازه انگار می افتادم روی روال زندگی نه مشکل صبح بلند شدن داشتم نه بی حوصلگی سر کلاس انگار هفته من یک روز با تاخیر شروع می شد حمید هم می گفت همین حال را دارد با این فرق که او به یک علت شنبه را دوست داشت آن هم این بود که پول توجیبی از بابا می گرفت و احساس ثروتمندبودن داشت معمولا هم وسط هفته تمامش می کرد و دست به دامن من می شد که پول قرض بدهم بهش اما من همان اول هفته پولم را به مامان می دادم تا جمع کند و برای من النگوی فنری بخرد از همان ها که دخترخاله لیلا داشت و من سالها حسرتش را داشتم یکشنبه ها انگار همه مهربانتر بودند الان همه روزها یکی است برایم سعید برایم روز نگذاشته هفته نگذاشته ماه نگذاشته آن چندر غازی که از شرکت می گیرد فقط هفته اول ماه کفافمان رامی دهد بعدش دیگر حقوق من است که به زور می کشانمش تا آخر برج آن هم اگر این دو تا بچه قوزی بالا نیاورند و مدرسه شان چیزی نخواهد و مریض نشنود و هزار کوفت دیگر
توی شرکت یک حساب دیگری است برای روزها. روزها دو دسته اند یا یک شنبه اند یا نیستند . یا به عبارت صحیحتر یا یک شنبه اند یا در انتظار یک شنبه . همه اش هم زیر سر نوشین است سعید می گوید نگوییم یک شنبه بگوییم عشقنبه. دیگر این اصطلاح توی شرکت جا افتاده است سعید اگر بعد نود بوقی من و بچه ها را ببرد رستوران به آن روز هم می گوید عشقنبه می گوید بفرما خانوم جان هی به این نوشین حسادت نکن این هم عشقنبه ما . نوشین آچار فرانسه شرکت است مثلا معاون فروش است ولی همه کاری می کند هر جای شرکت لنگ شود نوشین را صدا می کنند سعید می گوید یک تضاد عجیبی در این زن است یک مرد کامل است با ظاهر یک زن شیک و آلامد راست می گوید . من نمی دانم صبح کی از خواب بلند می شود که با آرایش کامل می آید اداره خط اتوی مانتوهایش همیشه تازه است با آن ناخن های بلند کاشته طراحی شده وقتی دستش را بالا می برد و سر کارمندها داد می کشد نمی دانم آنها بیشتر عصبانی می شوند یا خنده شان می گیرد نوشین فقط یک موقع زن است عشقنبه ها و وقتی با حامد تلفنی حرف می زند روزی یک ساعت با تلفن حرف می زند با لطیف ترین صدایی که ممکن است یک زن داشته باشد سعید می گوید اینها دیگر شورش را درآورده اند اصولا وقتی یک زن و شوهر می روند زیر یک سقف دیگر حرفهایشان ته می کشد اینها چه حرفی دارند هر روز هر روز نوشین یک ساعت تمام معمولا هم وقت ناهار با حامد حرف می زند به قول سعید ساعت شارژش است هر کسی نوشین را کار داشته باشد سعید می گوید به شارژر وصله نمی تونه بیاد من برای همین چیزها اتاقم را عوض کردم این که عرض سه سال از کارمند دبیرخانه بشود معاون فروش این که کارانه اش از همه کارمندان قسمت فر وش بیشتر باشد این که درهفته یک نصفه روز کامل برود با شوهر جانش پیک نیک و سر ماه هم بهترین کارانه مال او باشد منصفانه نیست ولی آقای مدیر انقدر بهش پرو بال داده است که جرات نمی کنیم حرف بزنیم بعضیها می گویند حامد از دوستان صمیمی آقای سلیمی است برای همین انقدر هوای زنش را دارد ولی این منطقی نیست توی این شرکت حداقل ما ده نفر را می شناسیم از اقوام سلیمی هستند تازه اینها یی که ما فهمیدیم و لو رفته اند و سلیمی چنین باجهایی به آنها نمی دهد اگر این قدر نوشین عاشق شوهرش نبود اگر نمی دیدم که زن سلیمی چه رابطه صمیمانه ای با نوشین دارد می گفتم لابد خدای ناکرده سرو سری با هم دارند ولی اینها هم نیست عشقنبه ها هم که اگر سنگ از آسمان ببارد اگر مهمترین جلسه اداری شرکت برگزار شود خانم کیفش را می اندازد روی دوشش و می رود برای صرف ناهار عاشقانه هر چقدر هم که بگویم روزیش این است و قسمتش است و خدا را شکر ته دلم می سوزد و هی با خودم می پرسم من چی ندارم که او دارد ؟ که سعید حتی روز تولدم را هم یادش نمی ماندو اگر بچه ها به رویش بیاورند بی خیال می گوید این قرتی بازیها مال ما نیست یا می زند به دنده شوخی که هر روز روز تولد سپیده است اگر تنبل نباشیدو زود بلند شوید می بینید بعد که می بیند بچه ها دلخورند می گوید بابا جان ما قدیمی ها بهانه نمی خواهیم برای محبت آره ارواح عمه اش کدام محبت این را هم برای خاطرجمعی بچه ها و به قول مشاورشان تامین امنیت روانی آنها می گوید وگرنه به من همان طور نگاه می کند که به لامپهای تولیدی شرکت مخصوصا وقتی با خنده می گوید به سلیمی مهندس جان می دانی ما زن تولید می کنیم بعد همه شان دست می گیرندکه بعله زن چراغ خانه است بهشتی که مجرد است می پرد وسط و می گوید ولی کاش هم کم مصرف بود هم کم عمر
نوشین بی غیرت غش غش می خندد من تیکه می اندازم که ولی معمولا قدر پر مصرفش را می دانند و برای زیاد شدن عمرش هر کاری می کنند سعید به روی خودش نمی آورد و برای نشان ندادن پشت صحنه زندگیش می گوید البته ما شانس آوردیم، کم مصرف با کیفیت و پر نور است چراغ ما خدا نورش را از سر ما کم نکند.
خوبی همکار بودن این است که به دروغ هم شده ناچار می شوی نقش یک مرد حامی و یک زن خیلی خیلی فداکار را بازی کنی و همکاران مشترک باعث می شوند جرات درددل پیدا نکنی و ما چقدر به همین نقابها دلخوشیم انگار آرزویم باشد راستش آرزویم هست گاهی جای نوشین باشم وقتی ته صحبتهای تلفنی هر روزش می گوید من هم می گوید نه اول تو گوشی رو بگذار یا وقتی با لبخندی دستمال کاغذی را برمی دارد و جای رژش را از روی گوشی سفید پاک می کند یا وقتی عشقنبه ها با شوق و ذوق از آن قرار عاشقانه برمی گردد و دادمی زند من اومدم تو رو خدا بلند نشید آره می دونم دلتون برام یک ذره شده بود و انوقت انگار اسطوره شادی طلوع کرده باشد که همه مخصوصا مردها مقهور این همه شادی می شوند و رقابت می کنند برای خوشامد گویی و مزه پراندن و تصدقهای مودبانه ....خودم بارها شنیدم می گویند به این می گن زن ولی کی جرات می کند بهشان بگوید شما چقدر شبیه حامدید؟ برای همین بود که اتاقم را عوض کردم سعید را نمی شود عوض کرد چرا دروغ من هم عوض نمی شوم ولی اتاق را می شود عوض کرد می شود ندید می شود هدفون را بگذارم توی گوشم تا صدای من اومدم و من رفتم را نشنوم مریم می گوید این قرتی بازی های از این است که بچه ندارند می گوید من مطمئنم شوهرش بچه دار نمی شود دارد این جوری باج می دهد که نوشین را نگه دارد ولی سعید می گوید نقل این حرفا نیست کاریزما دارد جای خواهری .جای خواهریش را محکم می گوید که من دهانم بسته شود ولی من می گویم خوب هفت سال ازدواج کرده اند به نظرت دیر نیست سعید کلافه می گوید: بس کن سپید ه خدا رو شکر بین این همه طلاق و دعوا و مرافعه دو نفر هستند که با هم خوبند چکار به چرایش داریم حسرت توی صدایش را نمی تواند پنهان کند وقتی می گوید خدا کند همیشه همین طور با هم خوب باشند
ولی مشکوک است مشکوک است که سه سال است هیچ کس حامد را ندیده و حامد همیشه صدایش بوده حرفش بوده تمام عشقنبه ها رویای کارکنان شرکت بوده اما حتی توی مهمانی آخر سال که همه با خانواده می آیند نوشین و حامد نیامده اند توی این سه سال نوشین هر بار یک بهانه ای آورده ،سفر بیماری ماموریت کاری مریم می گویدمی ترسد چشم بخورند با هم دیده شوند باور کن این زن جادو دارد نوشین می گوید حامد توی کار بورس است و دو تا خانه تا به حال به اسم نوشین کرده قبلا کار دولتی داشته ولی دیده نمی تواند با آب باریکه بسازد اینها را البته نوشین می گوید الله ا علم
فصل
حالا امروز عشقنبه است ساعت یازده است هنوز نوشین نیامده گفته بودمی روند مسافرت از سه شنبه گفت می روند کویر قرار بود شترسواری هم بکنند می خواستند بروند کویر لوت کلوت ها را ببیند نوشین می گفت یک شهر خیالی آنجاست شهری که از زیر شنها سر درآورده راست می گفت من خودم عکس کلوتها را توی اینترنت دیدم قشنگ بودند به سعید نشانشان دادم کفت شن هم دیدن داردآخر ؟ کجایش شبیه شهر است گفت آدم باید خیلی مشنگ باشد که این همه راه بکوبد برود کرمان چهار تا تپه شنی را ببیند نوشین می گفت دلم می خواهد بروم توی آن شنها گم بشوم گفت میدانی آنجا اصلا باکتری وجود ندارد یعنی اگر بمیری جسدت تجزیه نمی شود این خیلی خوب است دلم می خواهد من و حامد همان جا بمیریم گفتم خدا نکند و صفحه را بستم گفتم ولی می گویند توی خلوت کویر آدم خودش را پیدا می کند گم نمی شد یک جایی است که خودت هستی و خدا می گویندخدای کویر خیلی نزدیک است آشفته بود گفت : خدا همیشه نزدیک است ما دور می شویم خنده ام گرفت اصلا به نوشین نمی آمد این حرفها این طور نشان می داد که اصلا اعتقادی ندارد به این چیزها یکهو گفت تو به معجزه اعتقاد داری؟ گفتم لابد با خودت فکر کردی توی طوفان شن گم شوی بعد از شش ماه زیر شنها سالم پیدایت کنندو بگویند معجزه بود هان؟ اگر این جوری است من به معجزه اعتقادی ندارم .گفت راست می گی معجزه تو قصه هاست یک جوری گفت با بغض
امروز مردها دست گرفته اند که لابد نوشین و حامد رفته اند کله پاچه بزنند بعد هم زیرزیرکی می خندند من می روم توی اتاقم تا راحت شوخیهاشان را بکنند واز خاله زنکی های مردانه شان لذت ببرند صدای امین مسوول دفتر سلیمی می آید که می گوید : موبایلشان هنوز خاموش است آقای سلیمی
آقای سلیمی از اتاقش می آید بیرون و صدایش می آیدکه به امیری می گوید بگو ماشین را از پارکینک بیاورند بیرون سعید می آید توی اتاق ما و می گوید فکر کنم تاکسی درمی شده اند توی کویر. فکرش را بکن و دست من را می گیرد و با چشمهای وق زده به سقف خیره می شود
-( این جوری خشک شده اند )
می گویم : درد ، خدا نکنه
آقای سلیمی وقتی برمی گردد چشمهایش سرخند مردها می روند توی اتاقش چیزی توی دلم می ریزد بلند می شوم پنجره اتاق را می بندم درختها یک سره لباس زرد پوشیده اند چرا نفهمیده بودم انقدر پاییز شده درختها از بالا چقدر با شکوهند
حامد مرده
سرم را برمی گردانم سعید تقریبا افتاده است روی صندلی
چی ؟
حامد مرده
یا علی یعنی نوشین هم مرده
اونم دیگه مرده و زنده اش یکیه
توی راهرو بوی سیگار می آید من تا به حال نمی دانستم که این قدر همکار سیگاری دارم زنها می روند توی راهرو پچ پچ می کنند صدای گریه می آید
چرااااااا تصادف کردند ؟ مگه با تور نرفتند ؟
- توری در کار نبوده سفری نبوده حامد اعدام شده صبح چهارشنبه سه سال پیش با یک کیلو هرویین تو جاده کرمان گرفتنش نوشین همه تلاشش رو می کنه که حکمو برگردونه ولی نمی تونه نمی دونسته حامد چی کار می کنه ولی وقتی می فهمه می گه نمی گذارم اعدامت کنند
تمام این سه سال یک شنبه ها می رفته ملاقات. سپیده باورت می شه ؟ گفته می خوام این سه سال خوب زندگی کنه سلیمی می دونسته واسه همین کمکش می کرده . حتی پول تو جیبی زندان حامد هم نوشین می داده خرج مادر حامدم می داده
حالا هم گفته نمی خوام کسی رو ببینم به سلیمی گفته کسی نیاد خونه اش گفته از ما خجالت می کشه به خاطر دروغاش گفته حامد از وقتی حکم اعدامش رو گرفت مرده بود باید زنده نگهش می داشتم باید عاشقش می شدم تا دردمردن رو نفهمه می فهمی سپیده ؟ وای نوشین چی کار کردی ؟
صدای سعید را نمی شنوم فقط لبهاش تکان می خورد .نوشین چه کار کردی شهر خیالیت را باد برد نوشین
سعید دستش را می گذارد روی شانه ام سرم را بی پروا می گذارم روی شانه اش تا بهتم را خالی کنم باید از نوشین بپرسم چطور روی شانه های کویر قصر ساخته بود