وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

انگیزه

این روزها همه‌اش دارم فکر مى‌کنم «انگیزه» چه موهبت بزرگیه. انگیزه که داشته باشی، میخوای هر جوری هست برسی به هدفت، دلت میخواد موانع رو از پیش پات برداری، دوست داری تو مسیری که انتخاب کردی جلو بری و موفق بشی.

ولی واقعاً انگیزه رو چطور میشه به دست آورد؟ یه نیروی درونیِ خودبخودیه یا یه عامل بیرونی که باید گشت و پیداش کرد؟ راحت میشه گیرش آورد یا برای به دست آوردنش باید سعی کرد، زحمت کشید؟

در مورد من، انگیزه یه جور نیروی محرکه قویه که وابستگی زیادی به هدف و بینش و عملکردم داره.

اگه هدف امکان‌پذیری داشته باشم و با تمام وجود بخواهم به دستش بیارم و شرایط هم تا حدی مهیا باشه و مشوق هم داشته باشم و مانع خاصی هم نباشه، بله در این صورت، انگیزه زیادی دارم که راه بیفتم و قدم بردارم و جلو برم.

میگم شرایط و موانع برای اینکه اینها دو تا سنگ بزرگن که به همین راحتی نمیشه ازشون گذشت.

خیلی‌‌وقتها انرژی زیادی داری و واقعاً دلت میخواد راه بیفتی و دست به کاری بزنی که به هدفت نزدیکتر بشی، ولی آدمای دور و بر سنگ میندازن، بدجور هم میندازن. همون اول کار، تمام سعیشون رو می‌کنن هدفت رو کوچیک و بی‌ارزش جلوه بدن و آرزوت رو بچگانه و خام.

اگه اهمیت ندی و راه خودت رو بری و کار خودت رو بکنی، شروع مى‌کنن سنگ انداختن. اگه مثلاً باید هزینه‌ای برای هدفت پرداخت کنی، همین راه آب رو می‌بندن و چنان میندازنت تو هچل که دو برابر زمانی که در نظر گرفتی، معطل همین قدم اول بشی.

اگه باید درس بخونی، کاری می‌کنن که حتی یک دقیقه هم وقت پیدا نکنی یه کتاب ورق بزنی، چه برسه به درس خوندن.

اگه به آخر هفته‌هات احتیاج داری تا رو کار و هدفت تمرکز کنی، آخر هفته‌ها رو ازت می‌گیرن.

خلاصه که دیگران، غریبه و آشنا، موانع مهمی‌ان که انگیزه رو همون اول کار ضعیف می‌کنن و اصلاً می‌کشن، طوری که با خودت بگی: «ولش کن، هر کاری کردم نشد، نمیشه دیگه» و آرزو و خواستت رو رها کنی.

اما اگه آدمای سنگ‌انداز نباشن و شرایط هم مهیا باشه، اولین حسی که آدم رو به سعی کردن و زحمت کشیدن و جلو رفتن تشویق می‌کنه، همین انگیزه است.

بهت خلاقیت و قدرت تفکر میده، بهت امید میده و باعث میشه به آینده خوش‌بین بشی. به کارهات نظم میده، بهت نیروی راه رفتن و کار کردن میده و از همه مهمتر بهت شادی و رضایت میده.

انگیزه خیلی حس خوبیه، بهت بال و پر پرواز میده و دنیای رنگارنگی رو برات تصویر مى‌کنه که با سعی و زحمت خودت شکل می‌گیره.

امیدوارم همه کسایی که هدفی دارن، انگیزه رسیدن بهش رو هم داشته باشن. آمین.

 

والله قسم می دانستیم نمیشه!!!

والله قسم می دانستیم «نمیشه»!

اظهارات حسن روحانی در «کنفرانس اقتصاد» بلاتردید فاقد معنا و مفهوم بود.

ایشان در بخشی از سخنان خود ابراز داشتند:

«نمیشه در کشور بگیم از لحاظ اقتصادی می خواهیم توسعه پیدا کنیم اما از لحاظ سیاست خارجی برنامه ما کاملا منقبض باشه. نمیشه والله بالله نمیشه! تجربه زندگی سیاسی ما می‌گوید که کشور با انزوا نمی‌تواند رشد مستمر داشته باشد. این هم معنایش این نیست که ما دست از آرمان و اصول‌مان برداریم. در مذاکره مگر کسی بحث از آرمان و اصول می‌کند، یک عده در توهمات زندگی می‌کنند. سر میز مذاکرات راجع به آرمان و اصول بحث نمی‌کنند. آنها هم نمی‌خواهند راجع به آرمان و اصول بحث کنند. در دنیای امروز، بحث منافع است، هر کشوری دنبال منافع خودش است. تهدیدها، فرصت‌ها و منافع مشترک یا منافع اختصاصی، اینها اساس بحث سیاست خارجی است»

دکتر روحانی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشتند:

«خوب است بعد از 36 سال یک بار هم که شده این اصل قانون اساسی را اجرا کنیم و برای مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به جای آنکه قانونی در مجلس تصویب شود، ماده قانونی یا برنامه را مستقیم به آرای مردم و همه‌پرسی بگذاریم»

هر چند روحانی به ضمیر اشاره خود جهت موضوع همه پرسی اشاره ای نکرد اما با توجه به ظرف کلام شان که معطوف به سیاست خارجی و امر توسعه کشور بود می توان مظروف را بر همین سیاق گمانه زنی کرد.

اما در این میان یک نکته قابل تامل است و آن این که گلایه دکتر روحانی در بخش نخست اظهارات شان از کیست یا چیست؟

می فرمایند والله بالله نمیشه با سیاست خارجی منقبض به توسعه اقتصادی رسید!

بسیار خوب . قبول ـ نمیشه!

اما این چه ربطی به همه پرسی از مردم دارد!؟

آقای روحانی 

ـ شما سال گذشته با اکثریت آرا پیروز انتخابات ریاست جمهوری شدید و بر کرسی تلاش جهت تحقق وعده های خود نشستید. 

ـ با نشستن بر کرسی ریاست جمهوری فرمودید «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» و ما کار بلدان آمدیم و باید با دنیا تعامل کنیم و سیاست خارجی بلدی می خواهد که آن هم کار ماست!

ـ آقای ظریف با بشارت «آنکس که می گفت هولکاست افسانه است رفته» آمد و ملتی را شیفته و چشم انتظار تبحر دیپلماتیک خود جهت تعامل جهانی و برون رفت از انزوا کرد.

ـ رهبری نظام نیز تمام قد از رویکرد و مواضع شما در سیاست خارجی با لوگوی «نرمش قهرمانانه» حمایت کردند و خودتان نیز فرمودید در مذاکرات هسته ای برخوردار از اختیار تام هستید.

ـ دوستان تان هم فرمودند «مذاکره، بیانیه سیاسی خواندن نیست» حالا بشینید و از تیم ما یاد بگیرید !

اکنون چه اتفاقی افتاده که به شکوه «والله قسم بالله قسم نمیشه» افتاده اید!؟

اگر علی رغم همه حسن نیت ها و مساعی جمیله تان در تعامل با دنیا و کدخدایش، ناکام از تعامل برد ـ برد با ایشان شده اید چرا چوب آن را بر تن ملت می زنید!؟

اگر برخلاف تصورتان، نتیجه یک سال و نیم مذاکرات با ادبیات فاخر و دیپلماسی لبخند با «کدخدا» منجر به هیچ گشایشی نشده. حالا می خواهید با رفراندوم از مردم ایران به چه گشایشی برسید!؟

با خارجی نتوانستید به توافق برسید، در داخل مردم با رفراندوم باید پاسخگوی تان شوند!؟

اساساً در چنان رفراندوم مفروضی مایلید چه چیزی را به همه پرسی بگذارید!؟

این که:

ملت عزیز ایران ـ علی رغم تلاش صادقانه ما در تعامل با دنیا (کدخدا) و برخورداری از حمایت رهبر و اختیار تام داشتن، لیکن طرف غربی با ما راه نیآمد و نمی آید لذا اکنون شما بفرمائید به ایشان باج بدهیم تا والله قسم بالله قسم «بشه»!

جناب روحانی اگر «والله قسم بالله قسم نمیشه!» دلیل این «نشدن» در طرح غلط صورت مسئله است.

از ابتدا ساده اندیشانه و غیر واقع بینانه به مسئله ورود کردید.

پیش تر و به سهم و بضاعت مزجات خود آن ورود ساده اندیشانه را در مقام یک شهروند عادی خدمت تان معروض داشته بودم ما ظاهراً مایل نیستید واقعیات دنیای سیاست را برسمیت بشناسید.

 

...

آنچه بچه ی سه ساله فهمید اما مسئولان جمهوری اسلامی نفهمیدند

از بیمارستان که می آمدیم حالم خیلی بد بود

به شدت مریض بودم و هستم،آشپزخانه تعطیل ، همه هم گرسنه . به همین خاطر قاعده ی هیچی غذای خونه نمیشه را زیرپا گذاشتیم و رفتیم از جای مطمئن غذا بخریم ببریم خونه

طه گفت:نوشابه میخوام

گفتیم نمیشه

گفت:چرا؟

گفتم : نوشابه ی این مغازه اسرائیلیه،ما نوشابه ی اسرائیلی نمیخوریم(دلیلش را هم توضیح دادم)

با تعجب و خیلی جدی پرسید: مامان اینجا ایرانه؟؟؟؟

گفتم :بله

گفت: اگه اینجا ایرانه پس نوشابه آمریکایی(فرقی بین آمریکا و اسرائیل نمی گذارد) توی ایران چیکار میکنه؟؟؟؟؟؟

ینی با اون حال داغونم اینقدر ذوق کردم که حد و اندازه نداره. گفتم آخ مادر حرف دل همه ی ماها را زدی . ماهم یک عمره داریم میگیم اما کو گوش شنوااااا

چراغارو خاموش کنید ما میخوایم سینه بزنیم

فصل تحویل برگه های قهوه ای به هیولای تعلیم

 

وتربیت مبارک....

 

ما امتحانامون شروع میشه وتا دوهفته دیگه نمیتونیم

 

اینجابیایم دوستان اگه پستی گذاشته نمیشه ونظری

 

تایید نمیشه دلیلش همینه

 

امیدوارم همه دانش آموزا دانشجوا امتحاناشون رو خوب

 

بدن...

 

محیا کتابخوروm5خرزن

طریقه دوخت و آسترکشی کوسن

طریقه دوخت: 

 پس از اینکه مربعهایی به ابعاد دلخواه در پشت پارچه رسم کردین! از پشت کار دوختتون رو شروع کنین ! طبق طرح خطوط مشخص شده را به هم بست می زنیم! و یک طرف خط رو بست بزنین و به سمت مقابلش برین و دوباره یه بست دیگه بزنین و نخ رو بکشین تا پارچه بصورت U کوچک و کنار هم جمع بشه ! نخ رو در حدی باید بکشی که دو نقطه کنار هم برسند بعد محکمش کنی و چند بست محکم بزنین و در پشت پارچه نخ را قیچی کرده و ضلع بعدی را بست بزنید!

البته میشه نخو قیچی نکنی همینجوری صاف برسونیش به نقطه ی بعدی بعد یه کوک گره ای بزنی که نخت فیکس بشه! بعد دوختتو انجام بدی! مثل شکل زیر! اما اگر نخو قیچی کنین! کار تمیزتر میشه!

 

    

نکته1: اینکه اول باید ردیف های افقی دوخته بشه یا ردیف های عمودی؟یا باید سوزن رو از بالا بیاریم پایین یا از پایین به بالا ؟ باید بگم فرقی نداره چه طوری بدوزی مهم اینه که گوشه های مربع ها رو به هم وصل کنی!

 

حتما دقت کنید همیشه و برای هر الگویی از یک سمت کار شروع کنید و ردیف ردیف جلو برید!یعنی مثلا ردیف های افقی رو در نظر بگیرید! حالا از سمت چپ شروع به دوخت کنید! فرقی نمیکنه از بالا یا پایین کار شروع کنیم مهم اینه که حتما طبق خطوط افقی الگو پیش بریم! اینجوری چین های قبلی کمتر اذیتتون میکنن و مانع دوخت نمیشن!

نکته 2: معمولا برای کوسن کادرها را بین 2 تا 3 سانتیمتر در نظر میگیرن! البته این ابعاد کاملا دلخواه میباشد! بهتر است اول بر روی تکه ای پارچه ابعاد را امتحان کنید و اندازه مورد علاقه را انتخاب کنید!

 

آستر کشی:

برای پارچه های نازک بهتره هر دوخت را پس از کامل شدن آستر کنید یعنی بهترین حالت را به دوخت داده و زیر آن را آستر گذاشته و کوک بزنید و کار بدست امده را در جای مورد نظر به کار ببرید! 

گریت کردن چون باعث پف میشه اگر هر نوع لایی(از هر جنسی) بچسبونین چون چسبوندن مستلزم گذاشتن اتو هست و کار چروک و پف ما رو در واقع از بین میبره پس ما بعد از گریت از لایی استفاده نمیکنیم! چون کار ما در واقع نابود و بی ریخت میکنه! چون پف حاصله میخوابه و اتو اونو خراب میکنه!

چیزی که در گریت اون هم در پارچه هایی که کلفت نیست کار رو زیباتر میکنه! آستر هست که کار با کشیدن خراب نشه و کش نیاد!

پس در مورد لایی سعی کنین اگر میخواین بچسبونین یه مقدار در اندازه کم بچسبونین وببینن اگر خوب شد که اصولا خوب نمیشه اون وقت در کل کار اصلی به کار ببرید! اونم قبل از کار و درمورد پارچه های نازک! 

چون روی کار گریت برجسته میشه نمیشه پشت کار رو لایی چسبوند بلکه باید پشت کار رو آستری داد تا دوخت ها باز نشه و کش نیاد البته اگر پارچه جنس ضخیمی داشته باشه کار کش نمیاد و نگران باز شدن نباشین!  

البته ناگفته نمونه هر جنس ضخیمی هم مناسب این کار نیست!

نکته 1: دوختهاتونو محکم بزنین ! بعد از برش خواه ناخواه قسمتهای اطراف ممکنه از هم باز بشن که باید اونجا رو با سنجاق و کوک بهش حالت بدین! 

 نکته2: به هیچ عنوان نباید پارچه گریت شده رو اتو کنین چون قشنگیش به پفی هست که داره فقط قسمتهایی که درز داره رو با لبه اتو و با دقت اتوکشی کنین!

نکته ۳: آیا پارچه های گریت شده قابل شستشو هستن؟! یعنی خراب نمیشه؟!

پارچه گریت باید با ملایمت شسته بشن و بعد از شستن اصلا نباید اتوش کرد چون کلا نماشو از دست میده و خراب میشه باید همونجور نمدار آویزونش کرد یا صاف یه جایی پهنش کرد تا خراب نشه!

نکته ۴: اینکه به کدوم کارا باید لایی زد؟به کدوما آستر؟بعد جنس آستر چی باشه؟وچطوری به رویه نصب میشه؟ باید بگم شما به هیچ کدوم از کارها نمیتونین لایی بزنین مگر اینکه لایی رو بچسبونین بعد روی لایی طرح رو بکشید و اون رو اجرا کنین!

البته چندان جالب نمیشه بهتره از اول پارچتونو مناسب انتخاب کنین!

و اینکه اگر همه ی کارها آستر داشته باشن کار شما تمیز تر در میاد! و وقتی اونو میشوری نخهای پشتش پاره نمیشه! 

جنس آستر چندان اهمیت نداره آستر باید دورگیر دوخته شه که حفظ چروک ها تو اینجا مشخص میشه !