وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

جدید

مهرزاد امیرخانی:

شمال بودم . مرتضی تهران بود .دو سه روز مونده بود به ماه رمضون .صداش یه کم گرفته بود .عصر زنگ زد گفت مهرزاد تیتراژ امسال ماه عسلو دادن به ما . هم خوشحال بود هم ناراحت چون زمانی نمونده بود و صداش هم گرفته بود . به هر حال گفت تا شب ملودیو برات می فرستم .فرستاد . دوسش داشتم . گفت رو همین گام تنظیمو با معین شروع کردیم فقط ترانرو بنویس .تو تراس ویلا نشسته بودم و می نوشتم .البته طبق صحبتایی که با احسان علیخانی کرده بودیم دوست داشتم غیر مستقیم حرفای مرتضی و خداش باشه .براش خوندم و نوشت . دوسش داشت . البته اگرم نداشت دیگه فرصت زیادی نبود ...راه افتادم از آمل به سمت رامسر .علی رهبری پازل باندم کنارم نشسته بو یعنی خوابیده بود .پشت فرمون بودم که مرتضی زنگ زد گفت اومدم پیش معین برای خوندن ولی ترانرو گم کردم . دوباره بگو بنویسم .کل ماشینو زیرو رو کردم نبود که نبود .ملودیو حفظ بودم .حین رانندگی یه ترانه دیگه گفتم و مرتضی نوشت . هیج جا ننوشتمش واسه همین کاغذشو ندارم ..عوض می کنی زندکیمو ...

روش شکل گیری حکومت دیکتاتوری

دیکتاتور همیشه در کمین نشسته و منتظر است
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
بعد از انقلاب کبیر فرانسه ، بزرگترین حادثه در جهان بلحاظ بیداری جوامع بشری ، جنبش آزادیخواهی مردم برای احقاق حقوق طبیعی انسانها ، و رهایی از استبداد مذهبی و دیکتاتورهای تمامیت خواه بود٠ امّا دیکتاتورها همواره در کمین نشسته اند که بموقع سر از نهانخانه تاریخ بیرون آورده و با انواع دروغ ها و فریب ها ، راه آزادی را بر روی مردم مسدود کنند٠ مانند سرجوخه کوتاه قد جبهه های جنگ اول در آلمان ، آدولف هیتلر ٠ جامعه بزرگ آلمان ، که روحیه ملّی شان بعد از جنگ اول و بخاطر قرارداد ١٩١٩ جریحه دار شده بود ، و آن قرارداد را در حقیقت توهینی بخود محسوب میکردند ، مسحور فریبکاریها و ریاکاری و دروغ پردازیهای هیتلر شده و بدنبال وی افتادند٠ مردم شریف آلمان امّا از اندیشه های هولناک این دیکتاتور بیخبر بودند ٠ هیتلر از خود مردم آلمان ، سیستم اهریمنی "گشتاپو" را درست کرد و آن گروه خون آشام را بر علیه مردم آلمان بکار انداخت و اختیار جان و مال و حیثیت آلمانیها را در دست گرفت٠٠٠٠٠
در مملکت ما نیز آخوند حقه بازی بنام خمینی پیدا شد که با دروغ و نیرنگ ، امیدها و آرزوهای یک ملت تشنه آزادی را بر باد داد٠ و اکنون هم رژیم مستبد جمهوری اسلامی با خرج کردن بودجه های مملکتی در ابعاد گسترده ، و با استخدام گروهی از مردم بعنوان لایه های امنیتی و چاقوکشان محافظ رژیم ، جوّ رعب و وحشت را بر مملکت حکمفرما کرده ، سرمایه ایکه باید برای آسایش و رفاه شهروندان و بهبود اوضاع کشور مصرف شود را به مصرف نگهداری و محافظت ولایت فقیه میرساند ، و بصورت سینه خیز ، بسوی آینده ای نامعلوم پیش میرود٠٠٠٠
دیکتاتور باید اینرا بداند که محال است بتواند میل رسیدن به آزادی را از یک ملت بگیرد٠ 
بهرام مشیری ، سرزمین جاوید
٢٣ آورل ٢٠١٤

 

 

استفاده از کلنگ در کوهنوردی

استفاده از کلنگ در کوهنوردی

 

 

روش دوم : کلنگ پا ، کلنگ پا

اگر کلنگ در دست راست باشد همیشه بعد از تماس کلنگ با سطح برف اول پای مخالف حرکت می کند در ضمن وضعیت پا و قرار گرفتن آن روی مسیر مانند صعود بدون کلنگ می باشد حتما باید دو نقطه روی زمین قرار داشته باشد یا ( یک کلنگ ، یک پا ) یا ( هر دو پا که در اینجا برای تکیه گاه بعدی کلنگ به حرکت در می آید ) .

صعود توسط کلنگ
صعود توسط کلنگ
صعود توسط کلنگ با شیب 50 درجه

کلنگ عمود بر سطح افق در مقابل بدن کوهنورد روی شیب زده می شود بطوری که تیغه و بیلچه در جهت عرض شیب قرار بگیرد.

عمود کوبیده شدن کلنگ بسیار مهم است.

توجه مهم : ( بیلچه و تیغه به طرف بدن کوهنورد نباشد )

دو دست روی تیغه و بیلچه قرار می گیرد و پاها به طور موازی به نوبت حرکت می کنند ، پاشنه نسبت به سطح افق تا 10 درجه بالا است .

طریقه حرکت :

1- کلنگ 2- پا 3- پای دیگر

صعود توسط  کلنگ
صعود با کلنگ در مسیر زیکزاک

برای این صعود حداقل باید 3/1 از تیغه کف پا روی شیب قرار بگیرد تا بتوانیم مستقر شده و حرکت بعدی را انجام دهیم . کلنگ باید در دست سمت کوه باشد.

نحوه گام برداری در این مسیرها

ابتدا کلنگ حرکت می کند ، بعد پای سمت دره و بعد پای سمت کوه به همین ترتیب به پیشروی ادامه می دهیم .

- نحوه تغییر مسیر دادن زیگزاگ و تعویض کلنگ : با سه حرکت پا ، کلنگ را عوض می کنیم و در دست دیگر می دهیم . ابتدا رو به کوه قرار می گیریم ، کلنگ را با دو دست در برف فرو کرده سپس جای پای مناسب برای دو پا مشخص و کنده می شود بعد تعویض بند حمایت کلنگ ، همزمان با بیرون آمدن دست راست یا چپ ، دست دیگر به داخل بند می رود ، سپس تیغه کلنگ به سمت مسیر قرار می گیرد و مسیر را ادامه می دهیم .

صعود با کلنگ در مسیر زیکزاک

- مسیر تراورس : کلنگ در دست کوه قرار می گیرد سپس پای دره و بعد پای سمت کوه حرکت می کند . اگر شیب مسیرتند تر بود می توان مانند شکل زیر عمل نمود . در این حالت تیغه حتما به سمت جلو باشد.

صعود با کلنگ در مسیر زیکزاک
صعود با کلنگ در مسیر زیکزاک
پایین آمدن با کلنگ

با توجه به شیب بدن حالت نشسته به خود می گیرید . ( مانند حالت بدن اسکی بازان )

حرکت روی پاشنه های پا ( با ضربه به برف ) پنجه ها در جهت مسیر حرکت بوده و تیغه کلنگ رو به کوه می باشد.

پایین آمدن با کلنگ
پایین آمدن با کلنگ روی شیب های تند

بدن رو به کوه قرار می گیرد و کلنگ در مقابل بدن کوهنورد به طور عمودی و در برف زده می شود به طوری که تیغه و بیلچه در جهت عرض شیب قرار بگیرد ، دو دست روی کلنگ قرار می گیرد بعد ابتدا با پاها به طور موازی با هم روی پنجه پا ، دو قدم به سمت پایین می زنیم و بعد کلنگ را پایین می آوریم و بعد از اسقرار کلنگ در برف ، مجددا حرکت پاها را انجام می دهیم در ضمن وزن بالا تنه باید روی کلنگ باشد و بدن به عقب متمایل نشود بر عکس صعود در شیب.

پایین آمدن با کلنگ
پایین آمدن با کلنگ
سخمه

یک دست در پایین کلنگ نزدیک سخمه قرار می گیرد و دست دیگر در بالای کلنگ قرار می گیرد ، به طوری که چهار انگشت روی تیغه و انگشت شست زیر بیلچه قفل می شود تیغه به طرف خارج از بدن کوهنورد یا سر تیغه به سمت برف قرار می گیرد . به حالت نیمه نشسته در حالی که سخمه کلنگ با زاویه نسبت به شیب روی برف زده می شود ، سر می خوریم و سخمه کلنگ روی برف حرکت می کند ، هر چه فشار وری کلنگ بیشتر شود سرعت کمتر می شود و هرچه زاویه کلنگ با زمین کمتر شود سرعت بیشتر می شود ، پنچه های پا باید در جهت مسیری که پایین می رویم باشند انحراف پنجه های پا به طرف داخل باعث کاهش سرعت وبه طرف خارج باعث به هم خوردن تعادل می شود و برای ترمز بهتر است به سمت دسته کلنگ بچرخیم و با تیغه های کفش با برشی که روی برف ایجاد می کنیم عمل ترمز را انجام دهیم . در دور زدن با سخمه محدودیت هایی وجود دارد و نمی توان مارپیچ زد ولی در کار پیشرفته زیگزاگ زدن امکان پذیر است معمولا مانور حرکت در طرفی که کلنگ قرار دارد بیشتر است.

سخمه

وقتی بوی فرند نداشته باشی

 

من الان باید توی آن جشن می بودم . احتمالا میان نورهای رنگی و سر و صدای دی جی ، در تاریک ترین قسمت سالن روی یکی از مبل ها نشسته بودم و یواش به دوستم می گفتم «ممکن است بگویی برای من آب میوه بیاورند میدانی که من مشروب نمی خورم .» اما نرفته ام ، چرا ؟ چون تنها بودم !!! برعکس اینجا نشسته ام و حس آدمی را دارم که تا ابد قادر به تجربه ی هیچ چیز جدیدی نخواهند بود .

این اولین بار بود که به یک جشن مختلط دعوت شدم .. یک جشن تولد مختلط واقعی .. پر از دخترها و پسرهای هم سن خودم .. نه از آن زیر زمینی ها و پنهانی ها ، از آن ها که همه ی مامان باباها در جریان جشن هستند ! با این حال من از تنها رفتن توی جشنی که همه جز صاحب جشن برایم غریبه بودند ، ترسیدم .. دلم خواست توی اولین تجربه ی این چنینی آن هم در یک شهر دیگر ، یکی همراهم باشد ، و چون کسی نبود پس عین ترسوها و بزدل ها نشستم توی خانه ! لعنت ..

 

 

بند دل

هر انسانی در گوشه ای از قلبش چیزی دارد به نام "بند دل"؛ بند هر کسی به شکلی است؛ بند بعضی باریکتر از مو و بند برخی تنومندتر از بلوط پیر. اما انسان، هر انسانی، تا واپسین لحظات حیات، در معرض این اتفاق قرار دارد که هنگام نزول فاجعه، کرختی به یک آن، رگهایش را تسخیر کند؛ تمام وجودش تهی شود؛ چیزی جز خلا در کاسه سرش باقی نماند؛ اختیار تنش از دست برود و چشمهایش به زمین، زمین وامانده خیره شود. آنگاه است که آهسته می نشینید؛ فرو می پاشد و می نشیند. اگر آدمی را دیدید که جایی نشسته است، فروپاشیده و خیره به زمین، زمین ویران، نشسته است، حیرت نکنید؛ ببینید و بگذرید. چیزیش نیست؛ بند دلش پاره شده؛ و برای آنکه بند دلش پاره شده، کاری از کسی بر نمی آید؛ از هیچ کس؛ مگر خداوندگار.