وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

سقوط تانک‌ها؛ پرواز دیش‌ها

فالِق

دشمن خوب دانست تا وقتی هجمه‌ی اندیشه‌ی جهاد و شهادت در شریان و سلول‌های خاکستری این جوانان موجز می‌زند، حتّی 8 سال جنگ هم به جبهه‌ی ایمان و ایثار می‌خورد و استراتژی و تاکتیک کاری از پیش نمی‌برد. چه شد که امروز در برابر اِشغال سرزمین فکر جوانان پاهایمان روی هم افتاد و شانه بالا انداختیم و بهانه‌ی هزار گرفتاری از زندگی خود را دادیم؟

وبگاه "فالِق" نوشت:

روزیکه خاک این ملت تهدید شد هلهله ای در تمام مردم این سرزمین برای حراست از حتی یک وجب از خاک این میهن ایجاد شد...

اما...

چه شد که امروز در برابر اشغال سرزمین فکر جوانان پاهایمان روی هم افتاد و شانه بالا انداختیم و بهانه ی هزار گرفتاری از زندگی خود را دادیم و در آخر اینکه

" به ما چه....صلاح خویش را خسروان دانند ! "

اما....

بیشتر بخوانید

گزارش کامل مراسم تشییع «مرتضی احمدی»

امروز روز اندوه و حسرت است … نه برای مرتضی احمدی که یک عمر با افتخار زندگی کرد. امروز برای هنرمندان و علاقمندان مرتضی احمدی که پیکر او را به خاک سپردند، روز حسرت بود؛ امروز در مراسم تشییع مرتضی احمدی یک فرهنگ به خاک سپرده شد؛ فرهنگی که متأسفانه حتی بین هنرمندان هم کم‌کم به یک مقوله نادر بدل می‌شود.
پیکر «پدربزرگ طهرون» صبح چهارشنبه – سوم دی ماه – بر روی دستان هنرمندان و دوستدارانش از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) تشییع شد.
عشق مرتضی احمدی لبخند مردم بود
بهزاد فراهانی در مراسم تشییع پیکر مرتضی احمدی با انتقاد از نادیده گرفتن پیشکسوتان، او را مرد کوچه، خیابان،‌ بازار و قهوه‌خانه خواند و گفت: عشق مرتضی احمدی، لبخند مردم بود.
فراهانی – بازیگر پیشکسوت – که در مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد مرتضی احمدی حضور داشت، در سخنان ابتدایی‌اش خاطرنشان کرد: تشکر می‌کنم از همه مردمی که برای هنرمند ملی و مردمی‌شان دور هم جمع شده‌اند. من از رفیقان نزدیک مرتضی احمدی هستم و صادقانه می‌گویم که سِرّ دل او را نه به اندازه‌ی دختر و نوه‌اش، اما به اندازه شایستگی‌های خودم شنیده‌ام و دلم می‌خواهد به او بگویم «مرد تهران»، اما می‌گویم «جوانمرد تهران».
وی در عین حال اظهار کرد: زندگی مرتضی احمدی در سه بخش عنوان شده بود؛ هنر، ورزش و سوم خود زندگی که مخرج مشترک هر سه پدیده را مردم تشکیل می‌دادند. او مردی بود که همیشه پای درد دل‌ها می‌نشست. عشق مرتضی احمدی لبخند مردم بود. او همیشه شادکامی را برای مردم آرزو می‌کرد. زمانی که باشگاه شاهین باشکوه در زمان قدیم برپا بود، مرتضی احمدی چاوش‌خوان شکوه ورزش کشور به‌ویژه پرسپولیس امروز و شاهین دیروز بود. او همیشه ورزش را مقدس می‌دانست و برایش احترام ویژه‌ای قائل بود.
[عکس: 4] تشییع پیکر مرحوم مرتضی احمدی
فراهانی در توصیف سایر اخلاقیات مرتضی احمدی بیان کرد: او در عرصه هنر جمع‌گرا و عاشق رفاقت بود. تمام دوستی‌هایش پاک و ناب بود. او همان کاری را که زنده‌یاد شاملو در حرفه‌اش می‌کرد، با بضاعت خودش انجام می‌داد. اکنون وظیفه خودم می‌دانم تا از تنها دخترش آزیتا و همچنین نوه‌اش بهرنگ که تمام عمر و هستی‌شان را پای پدرشان گذاشتند، تشکر کنم.
این هنرمند پیشکسوت همچنین تصریح کرد: طی ماه گذشته هنرمندان زیادی را از دست داده‌ایم، هنرمندانی چون مهدی کاشانی، مسعود تاج‌بخش، انوشیروان ارجمند و حالا نوبت به مرتضی‌خان احمدی رسید. ما هنرمندان فقیر نیستیم و اگر هم فقیری بین ما باشد با فقرش فخری هم دارد. از وزیر محترم ارشاد گله‌مندم چرا که حدود یک سال است به وضعیت بیمه هنرمندان هیچ توجهی نشده و همچنان بیمه هنرمندان بی‌سروسامان باقی مانده است.
او در عین حال تأکید کرد: خواهشم از مسئولانی که در این مملکت هستند این است که اگر عدالتشان علی‌وار است دروغ نگویند و واقعا عدالت را رعایت کنند. و در پایان می‌خواهم بگویم که خوشحالم که هرگز نمی‌توانیم صدای مرتضی را از خانه‌های مردمان زحمت‌کش بزداییم. درود بر همه.
امروز روز حسرت ماست
به گزارش ایسنا، مرضیه برومند طی سخنانی در مراسم تشییع پیکر مرتضی احمدی که صبح امروز از مقابل تالار وحدت برگزار شد، گفت: امروز روز اندوه و حسرت است نه برای مرتضی احمدی چرا که این استاد بزرگ یک عمر با افتخار زندگی کرد بلکه برای ما روز حسرت است که پیکر پاک ایشان را به خاک می‌سپاریم. ما امروز یک فرهنگ را خاک می‌کنیم؛ فرهنگی که متأسفانه حتی بین ما هنرمندان هم کم‌کم به یک چیز نادر تبدیل می‌شود. فرهنگ شرافت، ادب، معرفت، انسانیت، پایداری،‌ وفاداری و… که باید به آن‌ها تعصب داشته باشیم. متأسفانه آقای فراهانی هم بین ما در حال رنگ باختن است و به یک پدیده نادر تبدیل می‌شود. آقای احمدی عمری با عزت و آبرو زندگی کرد. او همیشه به اعتقاد خودش پایدار ماند و هیچ‌وقت خود‌فروشی نکرد. او همیشه ساده و بی‌نیاز زندگی کرد و هرگز از هیچ مقام و مسئولی طلب کمک نکرد. او انقدر قشنگ زندگی کرد که به هیچ‌کسی محتاج نبود. مرتضی احمدی واقعا با افتخار زندگی کرد. اکنون افتخار این را دارم که با ایشان همکاری داشتم.
این کارگردان سینما، تئاتر و تلویزیون همچنین در ادامه صحبت‌هایش به همسر مرتضی احمدی اشاره کرد و یادآور شد: آقای احمدی همسرش را خیلی زود از دست داد و بدون اینکه همسری دیگر اختیار کند با افتخار ایستاد و دختر و پسرش را بزرگ کرد. او بی‌حاشیه بود و سلامت زندگی کرد. او ۹۰ سال مثل یک سرو زندگی کرد و تازه قدش خمیده شده بود که از بین ما رفت.
[عکس: 4]
برومند سپس به اخلاقیات مرتضی احمدی اشاره کرد و گفت: ایشان همیشه سر وقت، سر همه کارها حاضر می‌شد و همیشه متنش را حفظ می‌کرد. او هرگز خارج از ادب با کسی حرف نمی‌زد. روحش شاد باشد. ای کاش کمی هم از این میراث سهم ما شود. من برای آقای احمدی ناراحت نیستم من برای خودمان و فرهنگ‌مان ناراحت هستم. خوشحالم از اینکه آقای احمدی در روزهای آخر عمرش پیروزی پرسپولیس را دید.
برگی از شناسنامه پرسپولیس را از دست داده‌ایم
در ادامه این مراسم افشین پیروانی، بازیکن سابق تیم ملی فوتبال کشورمان و تیم پرسپولیس ضمن تشکر از حضور هنرمندان و مردم در مراسم تشییع پیکر مرتضی احمدی در سخنانی کوتاه به رابطه خانوادگی‌اش با زنده‌یاد احمدی اشاره کرد و یادآور شد: با استاد احمدی رابطه خیلی نزدیکی داشتم و امروز فکر می‌کنم برگی از شناسنامه بزرگ پرسپولیس را از دست داده‌ایم. او همیشه به من می‌گفت من در جوانی همسرم را از دست دادم و زمانی که از او سوال می‌کردم چرا مجددا ازدواج نکرد با مهربانی پاسخ می‌داد به این دلیل ازدواج نکردم که وقتی روزی از دنیا رفتم سرم پیش همسرم بالا باشد. من از آقای احمدی درس‌های زیادی در زندگی‌ام گرفتم و اکنون خوشحالم که امروز این جمعیت قدردان مرتضی احمدی هستند و برای تشییع پیکرش آمده‌اند.
پیروانی در پایان سخنانش بیان کرد: آرزویم این است که در مملکت عزیزمان هیچ بی‌نیازی در هیچ قشری وجود نداشته باشد. همچنین برای تمام بازماندگان و هنرمندان عزیز از دست‌رفته آرزوی سلامتی می‌کنم.
[عکس: 4]
آخرین روزهای عمر مرتضی احمدی
در ادامه این مراسم بهرنگ بقایی، نوه دختری مرتضی احمدی در مراسم تشییع پدربزرگش از آخرین روزهای عمر مرتضی احمدی گفت و افزود: یکی از ویژگی‌های خوب باباجون این بود که به نحوی زندگی می‌کرد که از هیچ‌کس کمک نمی‌خواست و این بزرگ‌منشی ایشان بود که همیشه بدون اینکه محتاج دیگران باشد زندگی کرد. روزهای آخر که ایشان در بیمارستان بستری بودند وقتی با او تنها شدم همیشه به من می‌گفت باباجان سرم بلند است، خوشحالم که عزتم را حفظ کردم.
وی سپس از تمام کسانی که به مراسم تشییع پیکر مرتضی احمدی پدربزرگش آمده‌ بودند تشکر کرد و گفت: از جناب آقایان مرادخانی، ایوبی، هواداران فوتبال، سازمان سینمایی، بیمارستان ایران‌مهر، سازمان صداوسیما، پرستار پدربزرگم، دکتر داریوش جوان‌شیر و… که همواره ما را همراهی کردند تشکر می‌کنم.
پاییز دردناکی داشتیم
در ادامه این مراسم حجت‌الله ایوبی – رییس سازمان سینمایی – در سخنانی کوتاه ضمن عرض تسلیت به خانواده مرتضی احمدی و جامعه هنری کشور خاطرنشان کرد: ما امسال پاییز دردناک و خزان غم‌آلودی داشتیم و گوهرهای گرانقدر زیادی را به خاک سپردیم. ان‌شاءالله که رفتار و منش خوب این گوهرها را الگو قرار دهیم. ما امروز یک الگو را به خاک می‌سپاریم.
به گزارش ایسنا، علی مرادخانی – معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی – که در مراسم تشییع مرتضی احمدی حضور داشت، ضمن عرض تسلیت به علاقه‌مندان استاد مرتضی احمدی گفت: ما امروز مرتضی احمدی عزیز را که سال‌ها افتخار آشنایی با ایشان را داشتیم از دست دادیم. یکی از خصلت‌های پسندیده و خوب ایشان این بود که هر وقت ایشان را زیارت می‌کردیم برای یک هفته انرژی و نیرو می‌گرفتیم. خاطرات او از تهران قدیم همیشه برایمان شیرین و جذاب بود. یادش بخیر. او در همه عرصه‌ها استاد بود، دست به قلم فوق‌العاده خوبی داشت و به نظر من یکی از عالمانی بود که از این پس مطمئنا نبودنش برای ما یک مشکل اساسی خواهد بود. جا دارد از این استاد عزیز همیشه به نیکی یاد کنیم. برای ایشان طلب آمرزش می‌کنم و خواهشم از همه شما این است که برای آرامش روحش دعا کنید.
آفتاب قبل از ما اینجا بود
به گزارش ایسنا، صابر ابر اجرای مراسم تشییع پیکر مرتضی احمدی را بر عهده داشت.
وی در ابتدای این مراسم یادآور شد: خواهش می‌کنم به احترام خانواده مرتضی احمدی و خودتان، آرامش مراسم را حفظ کنید و عقب‌تر بایستید تا مراسم ایشان با شکوه و با نظم برگزار شود. وقتی مرتضی احمدی روز یکشنبه دار فانی را وداع گفت برای مراسم امروز نگران بودیم که باید در باران و برف ایشان را بدرقه می‌کردیم اما از طرفی هم مطمئن بودیم که آفتاب قبل از همه ما امروز اینجا خواهد بود برای آقای احمدی عزیز.
وی همچنین یادآور شد که هر وقت آقای احمدی را می‌دیدم همیشه به همه می‌گفت لبخند را فراموش نکنید. وقتی ما می‌خواستیم از او عکسی پیدا کنیم هیچ‌وقت عکسی را ندیدیم که لبخند به لب نداشته باشد.
***
«شیشه می در شب یلدا شکست»، «آهای پرسپولیسی‌ها عمو مرتضی رفت»، «گله از چرخ سمتگر کنم یا نکنم؟»، «مرد نکونام مرتضی احمدی»، «مرتضی احمدی پدربزرگ طهرون رفت» جملاتی بود که بر روی بنرها و سردر تالار وحدت همراه با عکس‌های مرتضی احمدی که در همه عکس‌هایش لبخند به لب داشت، به چشم می‌خورد.
داریوش فرهنگ، داریوش اسدزاده، منوچهر آذری،‌ افشین پیروانی، محمد پنجعلی، سید ضیاءالدین دری، ایرج نوذری، مهدی فقیه، بهزاد فراهانی، فرزاد حسنی، سعید داخ، محمود مقامی، فرهاد بشارتی، علیرضا جاوید‌نیا، مرضیه برومند، عباس محبوب، محمود بصیری، گیتی معینی، یغما گلرویی، امیر مولایی، حمید شاه‌آبادی و جمع کثیری از هنرمندان تئاتر، اهالی ورزش و علاقمندان به کارهای این هنرمند در مراسم تشییع پیکر مرتضی احمدی حضور داشتند.
نماز این هنرمند توسط حجت‌الاسلام دعایی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات در محوطه تالار وحدت خوانده شد.
همچنین بیانیه تسلیتی از سوی راه و ترابری راه آهن توسط صابر ابر خوانده شد.
مراسم یادبود مرتضی احمدی جمعه پنجم دی‌ماه از ساعت ۱۵ الی ۱۷ و ۳۰ دقیقه در مسجد جامع شهرک قدس برگزار می‌شود. همچنین مراسم شب هفت ایشان به همت حامیان فوتبال روز دوشنبه هشتم دی‌ماه در مسجد جامع حجت‌بن‌الحسن (عج) در خیابان سهرودی برگزار خواهد شد.

اختصاصی آوای گیلان/

نمردیم و معنی شیب ملایم هم فهمیدیم/تکلیف طبقات پایین جامعه چیست؟؟؟

به گزارش آوای گیلان، محمد باقر نوبخت، معاون برنامه ریزی و نظارت راهبری رئیس جمهور در زمانی که دولت از مردم خواستار انصراف از یارنه‌ها شد، گفت: علت اینکه دولت از مردم درخواست داشت اگر می توانند این یارانه ها را نگیرند و برای هدف های بزرگتر عمومی استفاده کنند ، این است که ما مقید هستیم در سال 1393 در جهت بهبود بهداشت و درمان، وضع حمل و نقل عمومی، بهبود وضع محیط زیست، کاهش آلودگی هوا و کمک به واحدهای تولیدی اقداماتی را انجام دهیم.

حال که چند ماه از این موضوع می‌گذرد بیایید کمی با هم بنشینیم و همه چیز را از نو بررسی کنیم.

دولت همه جا شعار با شیب ملایم را داد که این موضوع باید در خاطر همگان باشد، دولت امد و شعار بهبود بهداشت ودرمان را در کشور به راه انداخت آیا مصرف روزانه نان ربطی به سلامت افراد جامعه ندارد؟

اگر یادتان باشد نوبخت گفت: هر مقدار که از محل انصراف بتوانیم درآمد بیشتری داشته باشیم به همان میزان می توانیم اصلاح قیمت ها را با شیب کندتری انجام دهیم ، اصرار دولت این است زیرا دولت به هیچ وجه علاقه مند نیست که در سال جاری، هیچ یک از خدمات و کالایی را که دولت عرضه می کند ، افزایش قیمت داشته باشد.

وی اضافه کرد: دولت به دنبال کاهش نرخ تورم است به همین علت این انتخاب درست مردم یعنی کسانی که می توانند بدون یارانه ها زندگی خود را بگذرانند، انصراف دهند، انصراف آنها فرصتی را برای دولت ایجاد می کند که بدون افزایش قیمت های با شیب تند بتواند خدمات بیشتری‌رابه‌جامعه‌ارائه‌کند.

 حال چه شده که دولت تمام حرف‌های خود را فراموش کرده و تورم در بحث نان را به دو و نیم برابر رسانده است.

وقتی قیمت نان افزایش یافت کسی پرسید کسانی که جز طبقات پایین جامعه هستند چگونه باید زندگی خود را بگذرانند؟

هیچگونه حسابرسی کردند که اگر هر فرد روزی دو نان استفاده کند در ماه فقط 60 هزار تومان هزینه نان وی می‌شود، در صورتی که یارانه‌ای که دولت به هر فرد می‌دهد فقط 45 هزار تومان است؟

دولت اصلا به این موضوع فکر کرده است فردی  که زندگی خود را با مشقت می‌چرخاند چگونه باید به خرج و مخارج مابقی زندگی خود برسد؟

با نیم نگاهی به جامعه متوجه خواهیم شد، تغییرات حتی اندک در قیمت نان بعنوان محصولی استراتژیک، اساسی و پرمصرف در سبد مصرفی ایرانیان حساسیت های ویژه ای در جامعه ایجاد خواهد کرد، شاید اظهار نظر چند روز پیش یک عضو کمیسیون بهداشت مجلس در خصوص تاثیر فراوان افزایش قیمت نان در زندگی اقشار آسیب پذیر جامعه دلیل روشنی بر این ادعا باشد.

شاید افزایش قیمت نان در شهرهای بزرگ کشور به لحاظ فعالیت بیشتر نانوایی ها به صورت آزادپز و نیز به تناسب درآمد در این شهرها برای مردم آنها احساس نشود ولی در شهرستان‌های کوچک و کم درآمد کوچک ترین افزایش در این کالای استراتژیک حساس و سیاسی موجب وارد شدن ضرر به قشر محروم خواهد شد.

چرا از نظر دولت یازدهم فقط زندگی در کشور مختص افراد غنی و طبقات بالا دست جامعه است یعنی افراد پایین دست حق زندگی خوب ندارند؟

هر چند که ما برای دفاع از حقوق  اقشار کم درآمد ملت محترم ایران منتظر توهین‌های بیشتری از طرف دولت یازدهم به منتقدان از بی سواد، متهجر، امل و به جهنم و تازه به دوران رسیده تا هر چیز دیگر هستیم.

مادر

مادری دارم از جنس نسیم.او   نمونه وفاداری و فداکاری است مثل تمام مادران خاک پاک  وطنم   ، مادرم  تک دختر تاجر بزرگ شهرش بود دختری نازدانه که یازده  سال تک دختر بود وپس از آن خدا به او یک خواهر و یک برادر. داد واو نازدانه ی پدرش بود  در سن ۱۵ سالگی با پدرم که از خانواده ای اصیل و خان زاده بود ازدواج کرد قصه ی زندگی آنها بیشتر به داستان شباهت دارد حاصل این ازدواج ۷ فرزند است و مادرم همچون یک شیرزن همواره حامی و پشتیبان پدرم و ما فرزندانش بوداو دنیای هنر بود آشپزی ،شیرینی پزی ،بافتنی ،گلدوزی ،شماره دوزی و ....... انواع هنر را در حد استادی یاد داشت  و کمابیش به ما دخترانش نیز یاد داد اما هیچ کدام به هنرمندی او نشدیم مادرم بی نظیر بود اما افسوس که چند سالی است آلزایمر به سراغ این فرشته ی زندگی ام آمده و با وجود غمی که این بیماری در دل ما کاشته است ما شاهد معجزه ی عشق  شده ایم مادرم با وجودی که نام ما را فراموش کرده اما همچون گذشته با مهر به ما می نگرد و دوستمان دارد واز چشمانش عشق می بارد و از همه عجیب تر این که تنها کسی که در یادش مانده پدرم است و آلزایمر حتی نتوانسته عشق این اسوه ی فداکاری را نسبت به پدرم  از یاد او ببرد چند بیتی در مدح مادرم سروده ام کاش می دانست که بعد از خدا او وپدرم را می پرستم :

مادرم عشقت خدایی بود فراموشش نکن.                                   وسعت قلب تو دریایی فراموشش نکن                                 معبدم بود آن نگاه پرزمهر و با صفا                                خنده هایت موسیقییایی فراموشش نکن                         روح من گشته عجین با نغمه ی لالایی ات.                 بازخوان آن نغمه ی شیرین لالایی فراموشش نکن

  تو گل سر سبد فامیل بودی از هنر                                    بافتنی های قشنگ تو  تماشایی فراموشش نکن

   طعم خوبی داشت سوهن و نان نخودت                         بی نظیر بودی در کار   پذیرایی   فراموشش نکن

باقلواهایت که می گفتی زبان دارند مادر جان.                   نرم و شیرین بود و رویایی فراموشش نکن

می نشستی  در کنار آن سماور  عصرها یادش به خیر.          چای سر قوریت هماره  سهم بابایی فراموشش نکن

  عشق تو نسبت به بابا از کجا نشات گرفت                       که همیشه در دلت ماند ه به والایی فراموشش نکن

کاش می شد این فراموشی فراموشت شود                          مادرم تو مایه امید ماهایی فراموشش نکن                                           

خاطرات فراموش نشدنی

وقتی به طور تصادفی به یکی از وبلاگ های همکاران برخوردم و مطالبی را که ایشان به صورت گزارش لحظه به لحظه از اعزامشان به کشور دبی نوشته بود، خواندم ؛ خاطرات تلخ و شیرین خود را از اعزام به سوریه به یاد آوردم.

در تاریخ 22 شهریور سال 86 ، ساعت حدود 9 صبح، در فرودگاه دمشق بودیم و هنوز باورمان نشده بود که چه آسان از شهر و دیار خود و وابستگان دل کنده و راهی کشور سوریه شدیم تا به مدت سه سال در آن جا زندگی کنیم و در مدرسه ایرانی ها در شهر دمشق تدریس نماییم.

مجتمع آموزشی مخصوص دانش آموزان ایرانی، در منطقه کفرسوسه ساخته شده بود. ساختمانی زیبا که از دو مجتمع آموزشی دخترانه « حضرت زینب (س) » و پسرانه « امام خمینی ره » تشکیل شده بود.

ساختمان مدرسه 4 طبقه ، باشکوه و مجهز به امکانات آموزشی بود که حدود 400 دانش آموز دختر و پسر در مقطع دبستان، راهنمایی و دبیرستان و پیش دانشگاهی ، در آن مشغول به تحصیل بودند.

آری، چه زود گذشت آن سه سال؛ با همه خاطرات تلخ و شیرینش ؛ در کنار دوستانی که چون گوهری تابناک هنوز نیز در زندگی ما تابانند و از وجود پر مهرشان بهره مندیم و همراه با همکارانی فرصت طلب که با تخریب دیگران پله های موفقیت خویش را می ساختتد و ...

**********

ما تا آن موقع به سوریه سفر نکرده بودیم و آشنایی با مردم و شیوه زندگی آن ها برایمان تازگی داشت و جالب بود. مردمی صمیمی ، مهربان و دوست داشتنی که به امام خمینی و امام خامنه ای عشق می ورزیدند و در کنار آن ها هیچ احساس غربت نمی کردیم.

دو نگین شهر دمشق؛ بارگاه ملکوتی حضرت زینب سلام الله علیها و حضرت رقیه سلام الله علیها که در این مدت توفیق زیارت و پابوسی آن ها را داشتیم. این توفیق الهی، برای خانواده ی ما برکات معنوی زیادی را به همراه داشت.

آه ! هیچگاه فراموشم نمی شود، آنگاه که برای اولین بار از کوچه های تنگ و تاریکی که به حرم حضرت رقیه(س) منتهی می شد، گذشتیم؛ به یاد آنچه بر کاروان اسرا در شام گذشته بود روضه خواندیم و گریستیم .

در حرم حضرت زینب سلام الله علیها که حدود 10 کیلومتری دمشق در منطقه ای به نام زینبیه واقع است نیزمصیبت های آن بانوی صبور و بزرگوار را به یاد می آوردیم و با آرزوی کسب توفیق زیارت امام حسین علیه السلام عزاداری می کردیم.

 

حضرت زینب(س) - سوریه

 

البته در این سه سال پرخاطره، تقریباً بیش تر مکان های زیارتی، تاریخی و تفریحی کشور سوریه را دیده و با تمدن کهن و پربار این کشور آشنا شدیم.

 

حضرت زینب(س) - سوریه

 

خدای را شاکرم که محل مأموریت ما را در کشور سوریه قرار داد، زیرا که توانستیم به کرات – هفته ای یک یا دو بار – به زیارت حرم های شریفه برویم و از برکات وجود آن ها حظ و بهره ی معنوی بسیار ببریم.

********

حال که گاهی تصاویر خیابان های دمشق و شهرهایی را  که به آن ها سفر کرده بودیم را از تلویزیون می بینم که به چه روزی درآمده و مخروبه و ویرانه شده است؛ بسیار متأسف و غمگین می شوم و با خود زمزمه می کنم :

ای ننگ برجغدان شب پرست که نمی توانند اتحاد ملت های مسلمان را ببنند...

مرگ برکشورهای امریکایی و اروپایی و فرزند نامشروعشان اسرائیل غاصب و هم پیمانان عربشان -  که در ویرانه سازی و نابودکردن کشورهای اسلامی باهم هم دست و همکارشده اند...

نفرین بر ددمنشانی که از اسلام و شیعه می هراسند و برای بقای ننگین خود دست به هر جنایتی می زنند.