وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

نگذارید فرزندتان تنها بماند!!

نگذارید فرزندتان تنها بماند!!

نگذارید فرزندتان تنها بماند!!



راهنمای والدین برای دوست یابی فرزندان نوجوانشان


دوسـت برای نوجوان ازاهمیت زیادی برخوردار است ، وقتی نوجوان ناراحت است ومشکلی دارد ‌دوستانش از او حمایت می‌کنند.

اگرچه دوست در سراسرزندگی انسان نقش مهمی دارد اما دردوران نوجوانی این نقش پررنگ‌تر می‌شود، زیرا نوجوان دوست دارد دراوقات فراغت مدت بیشتری را دوراز خانواده و درکنار دوستان خود سپری کند.

در ضمن نیاز نوجوان به حمایت اجتماعی دراین سن بیشتر است ؛ زیرا از یک طرف به دلیل تغییرات جسمی و عاطفی، نوجوان احساس ناامنی می کند و حمایت دوستان برای او مهم است واز طرف دیـگـــردوســتـــان نـــوجـــوان، اورا در یـــادگـیــری مهارت‌های اجتماعی وارتباطی کمک می‌کنند.

خوب است کـه نوجوان با کسانی که با او مـتـفـاوت هـسـتـند دوست شود ، وقتی او با شخصیت‌های جدید ارتباط برقرارکند، افق‌های دید او وسیع ترمی‌شود، دیدگاه‌های جدیدی یافته و با دیگران بهتر ارتباط برقرارمی‌کند.
نوجوان برای دوست یابی تمایل زیادی دارد وبرای هماهنگ کردن خود با دیگران بسیار مشتاقانه عمل می‌کند .

ارتباط فرزند با دوستانش برای والدین نگران کننده است،‌زیرا می‌ترسند که فرزندشان تحت تاثیر رفتارهای بد آنها قرار گیرد.
والدین باید به صورت غیرمستقیم بردوستان نوجوان خود نظارت داشته باشند ؛ زیرا این دوستان گاهی باعث می‌گردند تا نوجوان با مشکلا‌ت زیادی روبه روشود.

بهترین روش برای قضاوت کردن درمورد دوستان فرزند نوجوانمان ، ‌شناخت کامل
آنها می‌باشد.

 برای شناخت بیشتر آنها ،‌ راحت‌ترین کار این است که تشخیص دهید آیا ‌آنها تاثیرات منفی و ناخوشایندی روی فرزند نوجوان تو دارند یا خیر؟

برای ازبین بردن نگـرانی خـود از جانب دوستان فرزند نوجوان خود می‌توانید کارهای زیر
را انجام دهید:

 

الف) دوستان فرزند خود را بشناسید
با دوستان جدید فرزند خود دوست شوید و وانمودکنید که زندگی آنها برای شما جالب است. با ترتیب دادن مهمانی، تولد و… آنها را در خانه خود گردهم جمع کنید.
این کار علا‌وه بر اینکه خیال شما را از بـابـت فـرزنـدتان راحت می‌سازد، باعث می‌شود که دوستان او را نیز بهتر و بیشتر بشناسید.
 

ب) داشتن برنامه صحیح برای سرگرم کردن فرزندتان
بهترین راه برای محدود کردن زمانی که فرزندتان بادوستان نامطلوب می گذراند ، ‌این است که کارهای دیگری برای او درنظر بگیرید. فعالیت‌هایی را ترتیب دهید که فرزندتان دوست دارد، مثلا‌ به او کمک کنید که وارد یک تیم فوتبال شده ویا نام او را در یک کلا‌س هنری بنویسید .

خلا‌صه اینکه او را درگیر برنامه‌هایی کنید که دراجتماع فعال ترباشد.

 

ج) والدین او را ببینید
سعی کنید مادر و پدر دوستان فرزندتان را بشناسید. ملا‌قات شخصی بهتراست،‌اما اگراین کارمشکل است ‌می‌توانید تلفنی با آنان ارتباط برقرارکنید. با آنها دوستانه و بی غرضانه صحبت کنید واصل کلا‌م را اینگونه عنوان کنید: بچه‌های ما وقت زیادی را با هم صرف می‌کنند ؛ بنابراین می خواستم خودم را معرفی کرده و قوانینی را که برای فرزندم دارم
به شما بگویم.

 

د) او را زیر نظر داشته باشید
وقتی فرزندتان با دوستان بد رفت و آمدمی کند حواستان کاملا‌ به او باشد.
مثلا‌ اگر تغییررفتاری ، ‌نمرات پایین،‌ رفتار خشن ،‌حالت های غیرمعمول و… دارد بدانید که دوستان بد، تاثیر خود را روی او گذاشته‌اند شما باید هرکاری که می‌توانید انجام دهید تا ارتباط او با آنان قطع شود. اگرلا‌زم است از معلم‌هایش،‌ مشاور مدرسه یا یک پزشک روانشناس کمک بگیرید.

 

هـ) قوانین و نظرات خود را برای فرزندتان بازگو کنید
برای جلوگیری از نفوذ همسالا‌ن بد در او، برای او قوانین مشخصی در نظر بگیرید و اطمینان حاصل کنید که به همه آنها واقف است. این قوانین را طوری ترتیب ندهید که درمخالفت مستقیم با دوستان فرزندتان باشد ؛ بلکه آن را بازنگری و نسخه ای از قوانین خانوادگی جلوه دهید و او را ازعواقب تخلف ازاین قوانین مطلع کنید.
همانگونه که بیان شد نوجوانی یکی از مراحل حساس زندگی است ، والدین با کمک
به فرزند نوجوان خود درزمینه گزینش دوست می توانند به نوجوان درگذر ازاین مرحله
به مراحل بعدی و درکل زندگی اورا کمک نمایند.

دوست هرکس،‌نشان دهنده هویت وموقعیت خاص او درزندگی است ، تا آنجا که گفته می‌شود”بگو با که دوستی تا بگویم کیستی / برای حفظ و تعمیق هویتی راستین، گزینش یک دوست مناسب ضروری است.
قرآن کریم نیز دوست خوب را بهترین یاری دهنده نسان دررسیدن به اوج سعادت دانسته و درمقابل، دوست بد را مهمترین عامل ناکامی و فرو غلتیدن درشوره زار شقاوت معرفی کرده است.

ترجمه : خلیل پارسا           منبع : سایت سوزی میحراب

شاینانیوز- شهاب حسینی: من از زندگی طلبی ندارم

چه کسی انکار می کند شهاب حسینی یک ستاره منحصر به فرد است؟ او که با اجراهای موفق تلویزیونی به دنیای تصویر آمد و ذهن و دل خیلی از جوانان ایرانی را که مخاطب برنامه هایش بودند مشغول خودش کرد، امروز از بقیه هم طرازان هنری اش بالاتر ایستاده.
 
شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم

به گزارش شاینانیوز؛ چه کسی انکار می کند شهاب حسینی یک ستاره منحصر به فرد است؟ او که با اجراهای موفق تلویزیونی به دنیای تصویر آمد و ذهن و دل خیلی از جوانان ایرانی را که مخاطب برنامه هایش بودند مشغول خودش کرد، امروز از بقیه هم طرازان هنری اش بالاتر ایستاده.

شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم


مشی و مرام خاص خود را دارد و همیشه در پشت شخصیت های فیلم هایش، ذهن آدم را مشغول شخصیت خودش می کند. شهاب حسینی، بازیگر تلویزیون و سینما سال گذشته تصمیم گرفت کارگردانی سینما را هم تجربه کند. «ساکن طبقه وسط» که سال گذشته تولید شد، ابتدا قرار بود برای اولین بار در سی و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآید اما حسینی ترجیح داد کیفیت و طی کردن مراحل فنی و پایانی اثر را فدای سرعت رساندن فیلمش به جشنواره نکند؛ بنابراین از حضور در مهمترین رویداد سینمایی کشور انصراف داد و در عوض سعی کرد کارش را در فضای آرام تری روانه اکران کند.

این فیلم فضای غریبی دارد و منعکس کننده دلمشغولی و فضای ذهنی خاص حسینی است که نزدیکی چندانی با فیلم های معمول و بدنه سینمایی کشور ندارد. نکته جالب درباره «ساکن طبقه وسط» این است که شهاب حسینی علاوه بر کارگردانی، در این اثر نقش 38 شخصیت متفاوت را بازی می کندکه به نوعی یک رکورد جهانی به حساب می آید.

بیشتر در سینمای جهان شاهد بوده ایم که بازیگرانی چون پیتر سلرز در فیلم «دکتر استرنج لاو» ساخته استنلی کوبریک و دیتر هالسرووردن در فیلم «دی دی و ارثیه فامیلی» در چند نقش بازی کرده بودند اما رقم 38 نقش آفرینی در یک فیلم تاکنون سابقه نداشته است.

شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم


حسینی در «ساکن طبقه وسط» نقش نویسنده ای را دارد که می خواهد کتاب تازه اش را بنویسد اما همذات پنداری اش با شخصیت های مختلف اثر جدیدش باعث می شود که به قالب آنها درآید.

شیخ صنعان، سهروردی، مولانا، سقراط، راجر واترز، کرت کوبین، ایزاک نیوتن، زکریا، فرهاد مهراد و چه گوارا چند نفر از شخصیت های واقعی شرقی و غربی هستند که این بازیگر نقش آنها را بازی کرده است.

در روز اکران خصوصی فیلم «ساکن طبقه وسط» مهمان شهاب حسینی بازیگر توانمند و کارگردان جوان کشورمان بودیم و برای همین هم دقایقی با او همکلام شدیم که در زیر می خوانید؛ به دیدن این فیلم بروید و از آن لذت ببرید.

در ساخت این فیلم به دنبال چه بودید؟

- از ساخت این فیلم بسیار خوشحالم، زیرا با این فیلم حرف دلم را زدم و امیدوارم آنچه از دل برمی آید بر دل بنشیند. برای ساخت این فیلم نه به دنبال شهرت بودم، نه پول و نه عنوان کارگردانی و از آنجا که این تجربه راا در راستای همان هدایت و سیری که از ابتدای کارم وجود داشته می دانم، به دیده شدن آن امید دارم.

چه شد که به کارگردانی رو آوردید؟


- همیشه این دست بازیگرانی که در حرفه خود به جایی می رسند و بعد قصد می کنند که در تالیف ذهنی خود نقشی داشته باشند، برایم قابل احترام بوده اند و این خط مشی را برای خودم هم در نظر داشتم. یعنی این دغدغه را داشتم که مقداری در راستای ذهنیات، سلیقه ها و علائق خودم حرکت کنم، نه اینکه صرفا از این فیلم به آن فیلم، رنگ نقش های مختلف را به خودم بگیرم.

شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم


پس بعد از این، در کنار بازیگری به کارگردانی هم خواهید پرداخت؟


- اگر صرفا بخواهم فعالیتم را روی بازیگری متمرکز کنم زندگی ام پر از انتظار خواهد شد، یعنی باید دائما منتظر باشم که آن کار خو بچه زمانی اتفاق می افتد و چند کار «گِل» باید انجام دهم تا به کار «دل» برسم. پس فکر می کنم لااقل اگر روی مزرعه کوچک خودم کار کنم، تمام سختی هایش برایم لذتبخش تر خواهد بود.

اگر قرار باشد شهاب حسینی، برای یک چیز و فقط یک چیز خدا را شاکر باشد، آن یک چیز، چیست؟

- لیاقت بودن. اینکه آنقدر قابل دانستی که به وجود آمدم و امیدوارم آنقدر قابل باشم که بفهمم چرا آمدم و آنقدر قابل باشم که وقتی می روم، بتوانم لبخند رضایت ات را بر تصویری که از بودن شهاب حسینی، از بودن این حقیر داری، ببینم.

از زندگی طلبی ندارید؟

- من هیچ وقت از زندگی احساس طلبکاری ندارم. زندگی این لطف را به من کرده که اینجا باشم. کدام کوهنوردی را می شناسید که قله را فتح کند و همانجا بماند؟ پس هر بالارفتنی یک پایین آمدنی هم دارد تا تجدید نیرویی صورت بگیرد و آدم دوباره به بالا برود. «اصلا، زندگی، هدفی نیست برای رسیدن، بلکه راهی است برای پیمودن» و در این راه، اتفاق هایی می افتد که شاید در میان آنها، فقط مهم این باشد که واکنش ها و کنش های ما چیست.

شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم


کمی هم درباره ورزش صحبت کنیم. آقای کریم باقری، در اکران فیلم تان حضور داشتند؟


- بله، کریم باقری از جمله ورزشکاران محبوب من است. او فوتبالیست موفق و با اخلاقی است که از دوستان خوب من است. خوشحالم از اینکه آقا کریم در شب اکران فیلم کنارم بود. من عاشق شوت های از راه دور کریم باقری بودم.

اهل فوتبال هم هستید؟

- فوتبال نگاه می کنم اما فوتبال بازی نمی کنم.

اما یادم است در تیم فوتبال هنرمندان حضور داشتید؟

- بله زمانی بازی می کردم اما الان دیگر بازی نمی کنم. قبل از آن که به هنر رو بیاورم، به دنبال فوتبال و موتورسواری و کارهایی از این قبیل بودم.

در چه پستی بازی می کردید؟

- من در خط حمله بازی می کردم و گل های خوبی هم می زدم. (با خنده)

شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم


پس به فوتبال علاقمند هستید؟


- بله، من یک وقت هایی آنقدر محو خود بازی فوتبال و آدم های آن می شوم که نتیجه را فارموش می کنم. حتی ری اکشن مربی ها و بازیکن ها... برای من خیلی جذاب و اورجینال است.

در فوتبال دنیا، چه کسی را بیشتر از همه دوست داشتید؟

- من زیدان را از همه بیشتر دوست داشتم. اولین اسطوره ای که در فوتبال داشتم مارادونا بود بعد زیدان.

از آن حرکت آخر زیدان چه برداشتی داری؟

- به نظر من خیلی شکوهمند بود. با آن حرکتی که کرد خداحافظی اش از زمین را با یک کارت قرمز همراه کرد و در واقع اخراج شد، به خاطر اینکه به بقیه بگوید حتی اگ رزیدان هم که باشی دوره ات تمام می شود اما از ارزش هایش که کم نشد.

کدام تیم ها برایتان از بقیه جالب تر بوده است؟

- بچه تر که بودم عشق برزیل بودم ولی من یک دوره ای طرفدار سرسخت آرژانتین شدم، البته در کنار تیم ملی خودمان.

شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم


اما گویا امسال دوست داشتید آلمان برنده شود؟


- آلمان در جام جهانی خوب بازی کرد و لایق قهرمان شدن بود، ضمن آنکه وقتی «یوآخیم لوو» متولد 3 فوریه یعنی چهارده بهمن باشد، معلومه تیمش قهرمان می شود.

تولدشان با شما یکی است؟

- بله، من هم متولد همین روز هستم.

اینطورکه شنیده ام تمام بازی های جام جهانی را دنبال می کردید؟

- بله، من همه بازی های جام جهانی را دیدم و از اینکه تیم ملی برابر تیم های قدرتمندی همچون آرژانتین خوب ظاهر شد، بسیار خوشحال بودم و احساس غرور می کردم.

حالا کدام باشگاه را بیشتر دوست داری؟

- فرصت دنبال کردن بازی های باشگاهی را ندارم ولی وقتی قضیه ملی می شود، جذابیتش بالا می رود. بقیه اش سرگرمی است. وقتی رئال با بارسلونا بازی می کند، برای اسپانیایی ها مهم است اما برای من فقط سرگرمی است.

آسمان شما آبی است یا قرمز؟

- هیچ کدام. من واقعا درگیر این ماجراها نمی شوم. خوب است که آدم طرفدار تیمی باشد ولی اینکه دغدغه فکری بشود و باعث جر و بحث باشد، خیلی جالب نیست ولی وقتی موضوع مهمی است قشنگ می شود.

قشنگ ترین بازی فوتبالی که دیدید و در ذهن شما مانده کدام بوده است؟

- یکی از قشنگ ترین بازی هایی که یادم است بازی دانمارک و سنگال در جام جهانی 2002 بود. دانمارک آن بازی را برد ولی تا آخر عمرم گل دوم سنگال را فراموش نمی کنم. دقیقا با 3 پاس و یک ضربه از دروازه بان تا دروازه حریف... یعنی تجسم کار تیمی. کارگردان تلویزیونی بلافاصله چهره مربی دانمارک را نشان داد. واقعا از گلی که خورده بود لذت برده بود. به نظر من شکوه انسانی از هر چیزی بالاتر است. از خوب کار کردن دیگران لذت ببریم تا زندگی باعث لذت ما بشود.

شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم


روحیه شما خیلی ورزشی است؟


- من بچه خیابان هاشمی و سلسبیل و آن طرف ها هستم. مردم آن محله نه خیلی محروم بودند نه آنقدر بالا بودند که از چیزی خبر نداشته باشند. ما آدم ها را در موفقیت ها و بالا و پایین هایشان دیده ایم. اینها تجربه است و باور. من آقای پرستویی را مثال می زنم اگر الان ایشان بازی می کند که تا عمق وجود شما می رود، به خاطر این است که در این بازی، یک ژانرهایی هست که شاید در زندگی شخصی ایشان مشاهده شده است. زندگی همین فراز و نشیب هاست. اگر من از بچگی هر چیز را در اختیار داشته باشم فردی تک بعدی می شوم و باقی چیزها را نمی دانم.

از چه زمانی به موسیقی علاقه مند شدید؟

- ... کسی از دوستانم برای تولد 14 سالگی من روی یک نوار 90 دقیقه ای آلبوم The Wall را ضبط کرد و به من هدیه داد. نمی دانم چه چیزی باعث شد که شب وقتی می خواستم بخوابم آن را از طریق هدفون گوش دادم. من با موسیقی از طریق The Wall پینک فلوید آشنا شدم. خوشبختانه یا متاسفانه! تجربه خیلی عجیبی بود. زمانی که آن را گوش می کردم حس کردم در ذهنم یک سری تصویرسازی انجام می شود.

خواندن کدام کتاب برای شما جذاب تر بوده؟

- یکی از کتاب هایی که هرگز خواندن آن را فراموش نمی کنم، «کیمیاگر» پائولو کوئیلو بود.

و کدام شاعر؟

- شعر شاملو را دوست دارم. بعضی از کارهای سهراب را می پسندم. اینهاس لیقه است. اگر هم می گویم کار شاملو، منظورم همه کارها نیست.

و در آخر اینکه شما چقدر از کارتان لذت می برید؟

- من وقتی تماشاگر از کارم راضی است لذت می برم ولی هیچ وقت کاری که انجام داده ام به نظر خود من ایده آل نیست. همیشه به نظرم می توان بهتر بود.

نویسنده شیداشهاب حسینی-شاینانیوز

گزارش وعکس های مراسم چهلم مرتضی پاشایی

 

موسیقی پارس: مراسم چهلمین روز درگذشت مرحوم مرتضی پاشایی بر سر مزارش در بهشت زهرا برگزار شد.

ساعاتی قبل از شروع مراسم، مردم دوست دار مرحوم پاشایی گروه گروه به قطعه بهشت زهرا می آمدند و باز هم ازدیاد جمعیت از نکات بارز این مراسم بود. بعد از تلاوت قرآن کریم، عموی مرحوم پاشایی به روی سن رفت و دریاره مرتضی سخن گفت.

منصور پاشایی در ابتدای این مراسم ضمن تشکر فراوان از حضور مردم، گفت: مردم ما در این مدت برای مرتضی سنگ تمام گذاشتند، مردم ما عاشق هستند، برخورد اینگونه مردم با مرتضی واقعاً ستودنی است.

وی افزود: مردم ما باید قدر خودشان را بدانند که حقیقتاً بی‌نظیر هستند. مردم ایران مردمی با فرهنگ والا و غنی هستند، من برای تشکر از شما که در این مراسم حاضر شدید و طی این مدت با ما همراه بودید چیزی ندارم جز اینکه بگویم حاضریم جان خود را نیز برای شما فدا کنیم.

منصور پاشایی ادامه داد: مرتضی چند ویژگی داشت که باعث شد طرفداران این چنینی پیدا کند. اول اینکه او بسیار مردمی بود و فقط برای مردم می‌خواند و دومین ویژگی او به اذعان بسیاری از دوستان و طرفدارانش تواضع و خشوع او بود و سومین ویژگی که شاید مهمترین آنها نیز باشد این بود که او توانسته بود نغمه‌های درونی انسانها را از دل ترانه‌هایش بازگو بکند و این شاید موفق‌ترین چیز برای یک هنرمند باشد. هرکس که ترانه‌های او را می‌شنید با آن ارتباط حسی برقرار می‌کرد، مرتضی از عشق می‌خواند، عشقی که الهی بود چرا که ریشه عشق هم الهی است. من چیزی جز نغمه‌های الهی از مرتضی نشنیدم.

در ادامه این مراسم علی ضیاء که مجری این برنامه نیز بود، گفت: هنوز هم بعد از گذشت ۴۰ روز حالمان خوب نشده خیلی ها در این جمع هستند که هنوز هم چشمشان گریان است.

وی در ادامه از مریم حیدرزاده دعوت کرد تا به به شعرخوانی بپردازد.

حیدرزاده نیز در سخنانی گفت: برای او لحظاتی پر از آرامش آرزو می‌کنم و برای خانواده‌اش صبری بی‌نهایت، چرا که ما با صدای مرتضی زندگی کردیم اما خانواده او با خود او زندگی کردند. همین که کسی در اوج پرواز کرد و مردم نیز اغلب ترانه‌هایش را زمزمه می‌کنند به گمانم مهمترین چیزی است که یک هنرمند می‌تواند به دست بیاورد.

حاج مجید بادکوبه مداح اهل‌بیت در ادامه این مراسم به روی صحنه آمد و گفت: من همیشه به خانواده مرتضی گفته‌ام که اگر طول زندگی مرتضی کم بود اما عرض زندگی‌اش زیاد بود و شاید همین حضور مردم در این چند وقت و همراهی با شما این موضوع را ثابت کند. امیدوارم روح مرتضی در این ایام ماه ربیع مهمان سفره رسول الله باشد.

 در حین مداحی پدر مرحوم پاشایی، ناصر پاشایی نیز به روی سن آمد و برای پسرش روضه خوانی کرد و از مسئولین بخاطر همراهیشان در این چهل روز تشکر کرد.

از نکات قابل توجه بازار داغ فروش پوستر، تقویم، ساعت، تی شرت، شال و … بود که عکسی از مرحوم مرتضی پاشایی بر روی آن حک شده بود.

محمد علیزاده, علی لهراسبی، بنیامین بهادری، مهرزاد امیر خانی، علی عبدالمالکی و فریدون آسرایی از جمله هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.

 بیننده عکس های «اشکان ازاد بخت» از این مراسم باشید.

برای دیدن بقیه عکس ها به ادامه مطلب بروید

حکایت ضرب المثل نه خانی آمده ، نه خانی رفته است

حکایت ضرب المثل نه خانی آمده ، نه خانی رفته است

مجموعه : ادبیات،شعر و داستان‌

حکایت ضرب المثل نه خانی آمده ، نه خانی رفته است


وقتی که کسی بعد از چند بار تلاش و کوشش از آرزویش صرف نظر می کند و آن را کنار می گذارد می گویند نه خانی آمده نه خانی رفته است .


داستان از این قرار است که مرد ساده ولی به اسم صفر قلی که خیلی دوست داشت مثل رئیس قبیله باشد ولی زندگی خیلی ساده ای داشت ، سعی می کرد خودش را مال دار و زورمند نشان بدهد . بعضی وقت ها در بعضی کارها هم زیاده روی می کرد تا مردم بگویند که او خیلی دست و دل باز است و مثل آدم های ثروتمند زندگی می کند . مردم هم این را فهمیده بودند و او را صفر قلی خان ، صدا می زدند .


یک روز از یک دِه به سمت دِه دیگر می رفت ، می خواست چیزی بخرد و توی راه بخورد که دید پولش کم است .
تا به میدان رفت که یک خربزه ی کوچک بخرد ، مردم آن قدر صفر قلی خان می کردند که مجبور شد یک خربزه ی بزرگ بخرد تا آبرویش نرود ! بعد هم خربزه را برداشت و به سفر خود ادامه داد .


وقت ظهر که دید خیلی گرسنه است . زیر درختی نشست و خربزه را قاچ کرد و شروع به خوردن آن کرد . بعد با خود گفت , من که نمی توانم بقیه ی آن را با خودم ببرم بهتر است پوست آن را به همراه کمی گوشتش باقی بگذارم تا اگر کسی دید بگوید که آدم چشم و دل سیری از این جا رد شده است . بعد چشمهایش را بست تا کمی استراحت کند وقتی بیدار شد احساس گرسنگی کرد ، تمام گوشتهای خربزه را خورد و پوست نازکی از آن


باقی گذاشت ، با خودش گفت : باز هم سیر نشدم ، بهتر است که پوست ها را هم بخورم و تخمه ها را بگذارم . هر کس هم به اینجا برسد می گوید خان اسب داشت ، خودش خربزه را خورد و اسبش هم پوست آن را خورده است . ولی باز هم احساس

گرسنگی کرد ، تخم ها را خورد و گفت : اصلاً چه کسی خبر داشته که من از این راه آمده ام ، اصلاً نه خانی آمده ، نه خانی رفته است .

4نکته 4 تغییر

1.خاموشی ذهن ، روشنی روح Quiet the mind; and the soul will speak وقتی ذهن سکوت میکند ؛روح سخن میگوید 2. شرط بندگی God has a reason for allowing things to happen we may never understand his wisdom but we simply have to trust his will خداوند دلیلی برای رخداد های زندگی ما دارد .... شاید هیچ وقت نتوانیم حکمتش را درک کنیم ولی باید به اراده اش اعتماد کنیم ... 3.علت درد Pain doesn't show up in our lives for no reason its a sign that something in our lives needs to change درد بی دلیل در زندگی ما نمایان نمیشود بلکه نشانگر این است که چیزی در زندگی ما نیاز به تغییر دارد 4. خوبی هر روز Every day may not be good but there's something good in every day شاید همه روز ها خوب نباشد ولی چیز خوبی در هر روز وجود دارد نوشته توسط فائز مقبل :دانش آموخته سطح High (عالی ) موسسه زبان های خارجی ( Iran Language Institute (ILI