کدام مسیر ارزشش بیشتر است؟
مسیر اول:رعایت همه ی واجبات-کنترل نگاه-گرفتن تمام حاجات در این دنیا-دیدن امام زمان(ع)و یار ایشان بودن-رسیدن به بهشت
مسیر دوم:چسبیدن به این دنیا-اهمیت ندادن به واجبات-شکست همیشگی-رسیدن به جهنم و آتش سوزان
روایت نو به نقل از وبلاگ جفاس - JFAC | جان فدایان امام سعادت نوشت:
تاریخ افغانستان تقریبا تمام ورق هایش را با واژه ها و اصطلاحات از قاموس جنگ، نفرت، خشونت، تعصب، تبعیض، فساد و انحصار تحت لوای " جهاد"و " غیرت افغانی" به رخ جهانیان می کشاند. جهاد یک امر مقدس است و مجاهدین اجر عظیم مادی و معنوی را کسب میکند. اصطلاح "جهاد" در جمع آن دسته مصطلحات خاص جای گرفته که مترادف آن در سایر زبانها موجود نیست. چون منحصرا برای اسلام بوده و در کتاب مقدس مسلمانها ذکر شده است. اما؛ زمان و مکان، عناصر و لشکر آن شرایط خاص خود را دارد. هدف از جهاد، دفاع از مقدسات، حفظ ارزشهای مادی و معنوی، حراست از سرزمین، حمایت و نگهبانی از اتباع به معنی کلی آن از خطر حمله دشمن از طریق جنگ میباشد. یعنی کاربرد ابزارجنگی توسط نظامیان و فعالیتهای اشخاص ملکی هم از طریق نظامی و هم غیر نظامی.در کشورهای غیر اسلامی، خصوصا غرب، اجرای اعمال فوق تحت نام " حق و تکلیف" طرفین قرارداد اجتماعی صورت میگیرد. به این مفهوم که دولتها مکلف به تامین "حقوق" اتباع میباشد. در مقابل اتباع "مکلفیت"دارد تا وجایب خویش را ادا نمایند. درین وضعیت امنیت مردم تأمین، حقوق شان حفاظت و خدمات برای شان ارایه می گردد. فلسفه وجودی دولت و ملت جزء تحقق این امر چیزی دیگری نیست.
افغانستان در یک مقطع خاص از تاریخ، حرف و حدیثهای از جهاد را مشق و تمرین کردند و عده ای هم القاب "مجاهد"و "غازی" را کسب کردند. هر چند نفس جهاد را در افغانستان نفی نمیکنم ولی فرآیند و نتیجه آن را یک عمل انجام شده تحت نام "جهاد" به صلاح این مردم و مرزو بوم نمیدانم. اما و اگر های وجود دارد که قابل تامل بوده وبحث دیگری را ایجاب میکند. جهاد انحصاری نیست و لقب مجاهد آب روان برای پاکی آلودگی ها شمرده نمیشود. آنطوریکه پیامبر اسلام جهاد اکبر و جهاد اصغر را مطرح کرده بود در این مسئله خلاصه میشود. به این معنی که لقب واقعی مجاهد به علمبرداران مبارزین پیروز در نبرد با جهاد نفس بیشتر صدق میکند تا به این رهبران که حال و احوال شانرا بعد از جهاد، زمان جهاد و قبل از جهاد را همه میدانند. آن مرحله گذشت و افتخار آن نیز منحصر به افراد خاص نیست تا اکنون از آن به عنوان حربه فشار برای رسیدن به قدرت استفاده کنند. رهبران احزاب سیاسی در شرایط کنونی سخنی برای رسیدن به قدرت دارند. چون هم تشکیلات دارند و هم نیرو برای مبارزات سیاسی. یعنی از آدرس یک جریان حرف میزنند و از آن طریق کسب قدرت را مقدور میدانند. اینکه برنده باشد به قدرت برسد و یا بازنده باشد در اپوزیسیون قرار گیرد بحث جداست. ولی به هرحال نتیجه مبارزات را به دست می آورند و در هردو حالت جایگاه قانونی و تثبیت شده خویش را دارند. جدا از اینکه وضعیت احزاب و جایگاه رهبران آن در تعاملات چه بوده و چه خواهد بود. این رهبران همیشه از خرد و عقلانیت استفاده کرده مردم را مدیون مبارزاتش نمیسازند. این رهبران را باتوجه به شرایط فعلی و اعمال نسبتا شایسته آن باید ستود. چون جهاد را حربه فشار برای کسب قدرت و حق ایجاد نابسامانی در کشور نمیدانند. اما در مقابل، برخی از اشخاص که هنوز هم لقب جنگ سالار دارند رویای رسیدن به قدرت را از طریق مختل ساختن نظم اجتماعی و مخدوش کردن روحیه همزیستی در ذهنش پرورش میدهند. که نه تنها حق قانونی شان نیست بلکه توهین به جهاد و حتی اسلام است. آیا جهاد کردن به مفهوم رسیدن به قدرت است؟ قطعا که نیست!
در شرایط فعلی که دغدغه تشکیل کابینه حکومت وحدت ملی بر مبنای مشارکت سیاسی و حضور جریانهای سیاسی با تناسب شعاع وجودی شان ذهن کوب هر فرد شده، عده ی که هیچ نقش نداشتند یا مبارزه درست و عقلانی نکردند خود را میراث دار جهاد دانسته و خواهان تثبیت جایگاه خویش اند. به این اشخاص باید گفت که به جای استفاده از جهاد و مجاهد، پلان کودتا و به تعبیرخودشان به "کوه بالاشدن"، در زمان مبارزات سیاسی جدیت بیشتر به خرچ میدادید. در ضمن کاری را باید انجام میدادید که حد اقل برجسته ساختن آن موجه میبود. جهاد کردن در آن وقت برای همان دوره بود. حال اگر جهاد کردن معیار مشارکت و احراز کرسی در حکومت باشد، هر خانواده افغانستان سهم داشتند و فعلا باید مدعی وزارت باشند. که یک امر کاملا غیر منطقی است. اگر شما آقایان واقعا جهاد را افتخار میدانید، به ارزشهای کسب شده آن احترام بگذارید. اگر سایر افراد را تابعین این کشورمیدانید اجازه بدهید که آنها هم وارد عرصه شوند تا خدمت کنند. دیگر نه کودتا و جهاد جایگاه دارد و نه مجاهدبودن توجیه برای وزیر شدن. پس خواب خیال آن را از سر دور نموده و راه مبارزات سیاسی را به شیوه عقلانی از طریق نهادها و جریانهای قانونی آن پیش رو گیرید. چون در آن هم مصلحت شماست و هم خیر ملت. امید بیشتر از این، واژه های مقدس را با اعمال بی مورد تان آلوده نسازید. فعلا وضعیت طوری دیگر است و ذهنیت مردم هم متفاوت از دیروز. حد اقل واقعیت های عینی جامعه را میدانند. شاید مبارزه با تروریزم و گروه های دهشت افگن، مناسبتر از به کوه بالا شدن در مقابل دولت و ملت باشد که هرروز سربازانش را برای آرامش ما قربانی میدهد.
مردان برتر،راه ثابتی برای موفقیت در پیش گرفته اند.من آنرا فرمول نهایی موفقیت می نامم. در این راه اولین قدم آن است که نتیجه دلخواه را بدانید.یعنی دقیقا مشخص کنید که چه می خواهید. قدم دوم انجام عمل است وگرنه خواسته شما بصورت رویایی باقی خواهد ماند.باید قدم هایی بردارید که به عقیده خودتان به اغلب احتمال،شما را به هدف دلخواه می رساند. اقداماتی که ما میکنیم همیشه ما را به نتیجه مطلوب نمی رساند.بنابراین قدم سوم یافتن راهی برای کنترل است که بازتاب ها و نتایج اقدامات خود را بررسی کنیم و هر چه سریع تر بفهمیم که کارهایی که می کنیم ما را به هدف نزدیک یا از آن دور می سازد.باید بدانید دستاورد عملکرد شما چیست.خواه عملکرد شما گفتگو با کسی باشد یا عادات روزمره زندگی،اگرآن دستاورد دلخواه شما نیست،دقت کنید که عمل شما چه نتایجی به بار آورده تا اینکه بعنوان تجربه انسانی؛از آن چیز یاد بگیرید.سپس قدم چهارم را بردارید و آن ایجاد نرمش برای تغییر رفتار است تا به نتیجه مورد نظر برسید.اگر به افراد موفق توجه کنبد می بینید این قدم ها را برداشته اند.یعنی ابتدا هدفی برای خود برگزیده اند،چون تا هدفی در کار نباشد نمی توان به آن رسید.سپس شروع به اقدام کرده اند زیرا فقط دانستن هدف کافی نیست.آنها توانسته اند قیافه دیگران را بخوانند و عکس العمل هارا متوجه شوند،سپس رفتار های خود را سازگار کرده و تغییر داده اند تا بدانند چه حرکتی مناسب تر است.
هفت خصلت موفقیت:
1- عشق! همه افراد برای حرکت خود دلیلی یافته اند، هدفی تقریبا آزاردهنده که آنها را از درون خود می خورد و در عین حال انرژی مثبت می دهد و بسوی عمل، رشد و فزونی می راند.
2- ایمان! میان کسانی که موفق می شوند و آنان که شکست می خورند تفاوت عظیمی از لحاظ اعتقادات هست.عقیده ما درباره آنچه هستیم و آنچه که می توانیم باشیم دقیقا مشخص کننده آینده ماست. عشق و ایمان به منزله سوخت یا نیروی محرکه ای هستند که ماشین وجود را بسوی ترقی حرکت می دهند.اما حرکت اولیه کافی نیست.لذا برای رسیدن به مقصود باید برنامه هدفمند داشته باشیم.
3- برنامه ریزی! برنامه ریزی راهی برای سازمان دادن منابع و نیروهاست.
4- مشخص بودن ارزش ها! ارزش قضاوتی است اساسی، اخلاقی و عملی، در مورد اینکه چه چیزهایی دارای اهمیت می باشند. ارزش ها،نظام های اعتقادی خاص ما هستند که به ما می گویند چه چیزی در زندگی ما درست و چه چیزی غلط است.وقتی موفقیت های بزرگ را از نظر میگذرانیم تقریبا همیشه به کسانی بر میخوریم که به روشنی می دانند چه چیزی واقعا مهم است.
5- انرژی! حرکت بسوی زندگی بهتر با حالت سستی و افسردگی،تقریبا غیر ممکن است.افراد پیشرو همیشه در پی فرصت هستند.گویی فرصتهایی که که همه روزه پیش می آید به آنها نیش می زند و معتقدند که انسان هیچ وقت به اندازه کافی وقت ندارد.
6- جلب دوستی! افراد موفق قدرت فوق العاده ای در جلب دوستی دیگران دارند.
7- تسلط به فن ارتباط! نحوه ارتباط با دیگران و خودمان مشخص کننده کیفیت زندگی ماست. افراد موفق کسانی هستند که میدانند چگونه با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کنند و آنگاه آن تجربیات را به گونه ای به خود انتقال دهند که سبب شود تغییرات لازم را با موفقیت به وجود آورند.
v افراد موفق می خواهند به هر قیمت موفق شوند و این از خصوصیاتی است که آنها را از مابقی مردم متمایز می کند.برای رسیدن به موفقیت کارهای زیر را در نظر بگیرید:
ü . مجموعه آرزوهای خود را مدون سازید. فقط هدفها را یادداشت کنید و هیچ محدودیتی برای خود قائل نشوید
ü مهلتی برای هدف هایتان در نظر بگیرید.
ü از میان مهم ترین هدف هایی که برای امسال در نظر گرفته اید چند هدف را انتخاب کنید.
ü با این پنج قائده آنها را بسنجید:هدف ها را بطور مثبت بیان کرده اید؟بلحاظ حسی دقیقا برای شما مشخص هستند؟آثار جنبی آنها مشخص هستند؟ وقتی به آن هدفها رسیدید چه احساسی خواهید داشت؟(یعنی چه می بینید،چه می شنوید و چه چیزی را لمس و احساس می کنید؟) آیا این هدفها مورد پسند شما و دیگران است؟
ü منابع و امکانات مهمی را که برای رسیدن به اهداف در اختیار دارید روی کاغذ بنویسید( مثلا خصوصیات خوب اخلاقی،دوستانی که دارید،منابع مالی،تحصیلات،وقت،انرژی، سرمایه و...)
ü توجه خود را به مواقعی معطوف کنید که از امکانات به خوبی استفاده کرده اید.سه تا پنج مورد در زندگی را به یاد آورید که در کاری موفق بوده اید.توضیح دهید چه کردید تا به آن موفقیت دست یافتید.
ü بنویسید که برای رسیدن به اهداف چگونه فردی باید باشید؟مثلا اگر در نظر دارید رهبری جامعه ای را بعهده بگیرید و دگرگونی بزرگی ایجاد کنید،شرح دهید کسی که به چنان مقامی انتخاب می شود چگونه آدمی است.
ü موانع رسیدن شما به مقصود چه عواملی هستند.چه کارهایی را مرتبا باید انجام دهید تا به نتیجه دلخواه برسید؟اگر نمی دانید فردی را که قبلا در کار مورد نظر شما توفیق یافته مدل قرار دهید.
ü چهار هدف کلیدی را در نظر بگیرید و برای هریک اولین طرح مقدماتی قدم به قدم را تنظیم کنید.برای شروع از خود بپرسید اولین قدمی که برخواهم داشت چیست؟مطمئن ترین راه برای نیل به بهروزی و ترقی چیست؟این است که کسی را که قبلا به هدفهای مورد نظر شما رسیده مدلسازی کنید.
ü مدل هایی را برای خود بیابید. نام سه تا پنج نفر از افرادی که به اهداف مورد نظر شما رسیده اندبنویسید و در چند کلمه خصوصیات و رفتارهایی را که موجب موفقیت آنها شده است را مشخص کنید.اگر این اشخاص با شما شخصا صحبت می کردند به شما چه می گفتند؟همان را روی کاغذ بنویسید.
ü هدفهای گوناگون داشته باشید.
ü محیط کاملی را در ذهن طراحی کنید.اگر نتوانید تصویر روشنی از یک روز ایده آل در ذهن داشته باشید چگونه ممکن است عملا چنین روزی را در زندگی ایجاد کنید؟
دردناک ترین چیزهای زندگی دو چیز است:
یکی درد ناشی از انضباط و دیگر درد ناشی از تاسف و درد تاسف به مراتب سنگین تر است.
دعای پایانی(دعای ایرلندی):
خدا کند راه ها همیشه بر روی شما گشوده باشد، بادها پشتیبان شما باشند، آفتاب چهره شما را گرم کند و باران به نرمی بر کشتزارهای شما ببارد.........وتا روزی که یک بار دیگر در خدمت شما باشم، خداوند شما را در پنجه قدرت و رحمت خود حفظ فرماید.خداحافظ و حق نگهدار.
وزیر خارجه کشورمان با بیان اینکه مذاکره و فشار با یکدیگر قابل جمع نیست، گفت: راه برای رسیدن به یک راه حل، کاملا هموار و قابل دستیابی است.
به گزارش گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس، محمدجواد ظریف قبل از ترک ژنو گفت: اعتقاد جدی دارم که راه برای رسیدن به یک راه حل، کاملا هموار و قابل دستیابی است.
محمد جواد ظریف در گفتگو با خبرنگار واحد مرکزی خبر در ژنو با اشاره به اینکه در بسیاری موارد موضوعات روشن است و ما احساس می کنیم که صرفا نیاز به تصمیم سیاسی دارد افزود: کشورهای غربی و1+5 باید به این برداشت جدی برسند که موضوع هسته ای ایران فقط از مسیر مذاکره قابل حل است.
مذاکره و فشار، غیر قابل جمع
ظریف همچنین با تاکید بر اینکه کشورهای غربی روش فشار را امتحان کردند و پاسخ نداد تصریح کرد: مذاکره و فشار با یکدیگر قابل جمع نیست، بلکه اگر کشورهای غربی به دنبال مذاکره با جمهوری اسلامی ایران هستند، باید تصمیم سیاسی بگیرند گرچه ممکن است برای بعضی ها سخت باشد که راه فشار را کنار بگذارند.
وزیر امور خارجه با بیان اینکه بحث های چند روز گذشته جدی، دقیق و صریح برای رسیدن به نکاتی بود که هنوز حل نشده است، افزود: هم اکنون گفتگوها در سطح معاونین وزرا ادامه دارد و امروز هم گفتگوهای دوجانبه با امریکا و کشورهای دیگر در سطح معاونین برگزار شد.
ظریف افزود: فردا هم جلسه محتوایی ایران و1+5 از صبح آغاز خواهد شد.
وزیر امور خارجه کشورمان در پایان گفت: ما کار را با جدیت دنبال می کنیم و معتقدیم که راه حل در دسترس است.
وزیر خارجه کشورمان با بیان اینکه مذاکره و فشار با یکدیگر قابل جمع نیست، گفت: راه برای رسیدن به یک راه حل، کاملا هموار و قابل دستیابی است.
به گزارش گروه سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران به نقل از واحد مرکزی خبر، محمدجواد ظریف قبل از ترک ژنو با اشاره به اینکه در بسیاری موارد موضوعات روشن است و ما احساس می کنیم که صرفا نیاز به تصمیم سیاسی دارد افزود: کشورهای غربی و1+5 باید به این برداشت جدی برسند که موضوع هسته ای ایران فقط از مسیر مذاکره قابل حل است.
مذاکره و فشار، غیر قابل جمع
ظریف همچنین با تاکید بر اینکه کشورهای غربی روش فشار را امتحان کردند و پاسخ نداد تصریح کرد: مذاکره و فشار با یکدیگر قابل جمع نیست، بلکه اگر کشورهای غربی به دنبال مذاکره با جمهوری اسلامی ایران هستند، باید تصمیم سیاسی بگیرند گرچه ممکن است برای بعضی ها سخت باشد که راه فشار را کنار بگذارند.
وزیر امور خارجه با بیان اینکه بحث های چند روز گذشته جدی، دقیق و صریح برای رسیدن به نکاتی بود که هنوز حل نشده است، افزود: هم اکنون گفتگوها در سطح معاونین وزرا ادامه دارد و امروز هم گفتگوهای دوجانبه با امریکا و کشورهای دیگر در سطح معاونین برگزار شد.
وزیر امور خارجه کشورمان در پایان گفت: ما کار را با جدیت دنبال می کنیم و معتقدیم که راه حل در دسترس است.