زمان طولانی لزوماً به معنی تجربه داشتن نیست. بودن طولانی مدت در کنگره 60 به این معنی نیست که ما همه چیز را میدانیم و جواب همه سؤالات را داریم، ما هیچ وقت بدون گرفتن آموزشهای کنگره از این مسیر درس زندگی فارغالتحصیل نمیشویم.
زندگی شرایط جدیدی را سر راه ما قرار میدهد ما از مکانهای متفاوت شروع میکنیم و با سرعتهای مختلف رشد میکنیم ............
با این روش ها شکم نمی آورید
دکمهی شلوارتان به این راحتیها بسته نمیشود؟ هر روز احساس میکنید که پیراهنتان تنگتر میشود؟ معنیاش این است که شکمتان در حال بزرگ شدن است.
چاقی شکم در اکثر خانمهای یائسه امر رایجی است. خانمها معمولاً حول و حوش 5 سال مانده به یائسگی شان حدود 5 کیلو چاقتر میشوند. این اضافه وزن به تدریج بروز میکند اما خانمها معمولاً زمانی متوجه آن میشوند که شکمشان چربی میآورد.
با گذشت زمان و با تغییرات هورمونی یعنی کاهش استروژن سایز دور کمر بالا میرود. زمانی که ترشح این هورمون کاهش مییابد لیپوژن بیشتر میشود. یعنی سلولهای چربی بیشتر ساخته میشوند و این سلولها نیز میل بیشتری به انباشته شدن در دور کمر دارند. البته این اضافه وزن در همهی خانمها یکسان نیست و تنها به تغییرات هورمونی هم مربوط نمیباشد. بلکه عوامل دیگری نیز در چاقی دور شکم بعد از چهل سالگی موثر است مانند استعداد چاقی ژنتیکی، عادتهای غذایی، استرس و غیره.با این حال میتوان کاری کرد که در چهل سالگی دچار افزایش ناگهانی دور کمر نشد. لطفاً مطالعهی ادامهی مطلب را از دست ندهید.
روزانه 30 دقیقه پیاده روی کنید
زمانی که سن و سال مان بالا میرود میل بیشتری به خانه نشینی پیدا میکنیم و عضلات مان آب میشود برای همین هم کالری کمتری میسوزانیم. خود را در خانه حبس نکنید. روزانه نیم الی یک ساعت پیاده روی داشته باشید. همهی خریدهایتان را به همسر یا فرزندانتان نسپارید. خریدهای سبک را خودتان انجام دهید. از هر فرصتی برای تحرک بدنی استفاده کنید.
مصرف قند را کاهش دهید
انباشتگی قند در کبد و تولید انسولین بیشتر در بدن نقش موثری در ذخیره شدن چربیها به ویژه در ناحیهی دور شکم دارد. توصیه میکنیم کمی مصرف قند را کاهش دهید بدون این که مصرف آن را به طور کلی قطع کرده باشید.
برای این کار میان نان و مواد غذایی نشاستهای و همچنین مواد غذایی شیرین مانند کیکها و شیرینیجات و غیره را (بدون قطع مصرف آنها) کمی کاهش دهید. تنها چیزی که توصیه میکنیم مصرف آن را قطع کنید نوشابه و نوشیدنیهای شیرین است. به خاطر این که هیچ مادهی مغذی به بدنتان نمیرسانند و معمولاً سرشار از فروکتوز هستند که تأثیر منفی روی انباشتگی چربی دور کمر دارد.
فیبرها را دریابید
فیبرها عناصری هستند که مانع از انباشتگی چربیها میشوند. این عناصر طبیعی باعث دفع مازاد مواد مغذی میشوند و تأثیر مثبتی روی شاخص گلیسمی دارند. چون تولید انسولین که باعث ذخیره شدن چربیها میشود را کاهش میدهند. فیبرها همچنین در بهبود وضعیت فلور روده نقش دارند. وجود فلور روده برای عملکرد خوب سوخت و ساز بدن و کنترل وزن ضروری است. توصیه میکنیم که روزانه 25 تا 30 گرم فیبر مصرف کنید. فیبرها به میزان قابل توجهی در میوه ها، سبزیجات، میوه های خشک، حبوبات، غلات و نان سبوس دار وجود دارند.
محصولات لبنی را فراموش نکنید
نتایج پژوهشهای اخیر نشان میدهند که ارتباط زیادی بین مصرف محصولات لبنی و کنترل وزن وجود دارد. به عقیدهی محققان، کلسیم موجود در محصولات لبنی باعث از بین بردن چربیها میشود و پروتئینهای موجود در آنها به راحتی احساس سیری ایجاد میکنند. برای همین لازم است که هم برای کنترل وزن و هم برای بالا بردن استحکام استخوانهایتان از مصرف محصولات لبنی غافل نباشید. توصیه میکنیم که روزانه 3 محصول لبنی میل کنید. به عنوان مثال 30 گرم پنیر به اضافهی 1 پیاله ماست و یک فنجان شیر.
ماهی عالی است!
نتایج پژوهشهای متعدد نشان میدهد که مصرف امگا 3 ها باعث کاهش عوامل چاقی شکمی میشود. محققان استرالیایی یک گروه از خانمهای چاق را مورد بررسی قرار دادند. این خانمها به مدت 12 هفته ورزش کردند و عده ای از آنها روغن ماهی دریافت کرده و گروه دیگر از این روغن بی نصیب ماندند. بعد از 12 هفته خانمهایی که علاوه بر ورزش امگا 3 نیز دریافت کرده بودند وزن بیشتری به خصوص در ناحیهی شکمی از دست دادند. توصیه میکنیم که هر هفته دو مرتبه ماهیهای چرب مانند ماهی آزاد، ساردین و غیره میل کنید.
استرستان را کاهش دهید
تا حالا کسی با استرس و اضطراب به جایی نرسیده است. استرس یکی از عوامل مهم اضافه وزن دورهی یائسگی محسوب میشود. به خاطر این که باعث تولید بیشتر کورتیزول میشود. این هورمون نیز به زیاد شدن سلولهای چربی به ویژه در ناحیهی شکم دامن میزند و باعث احتباس آب میشود. توصیه میکنیم استرس و فشارهای روحی را از خود دور کنید. یاد خدا، ورزش، همصحبتی با دوستان و انجام فعالیتهای دلخواهتان کمک میکند تا به احساس آرامش بیشتری برسید
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است:
1. آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند
عمده آدم ها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
2. آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند
مردگانی متحرک در جهان . خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بی شخصیتاند و بی اعتبار. هرگز به چشم نمیآیند. مرده و زنده شان یکی است.
3. آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند
آدم های معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
4. آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هستند
شگفت انگیز ترین آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم وباز میشناسیم و می فهمیم که آنان چه بودند. چه می گفتند و چه می خواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم . هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان می آید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد
روحش شاد
سایت : اقتصاد مرند
بسم الله الرحمن الرحیم
- خب! حالا من تحصیل کرده هستم. کار صندوقداری را از من بگیرید و کار دیگری با حقوق بهتر به من بدهید.
- ما به کارمندی که لیسانس داشته باشد احتیاج نداریم. دیپلم هم برای سر ما زیاد است. برای شما همه جا کار هست.
- خداحافظ بانک! خداحافظ هتل نازنین من!
این،آغاز نخستین دورهی بیکاری خردکنندهی من بود. چرا که دیگر مجرد و ولگرد نبودم. دیگر نمیتوانستم دست خالی به خانه بروم و پول یک ساندویچ را از رفقا بگیرم...
حالا زن داشتم و یک دختر – که زن، هر چند بسیار صبور بود؛ اما صبر، خوراک نمیشد.
فرصت بینظیری بود تا بدانم تا چه حد قماربازم. میتوانستم کوتاه بیایم و کار بانک را نگه دارم تا شغل بهتری پیدا شود. اما به زنم گفتم: «حتی یک روز، یک روز هم تحمل نمیکنم.» و او گفت :« نکن. وقتی نمیخواهند برایشان کار کنی، چه لزومی دارد که آنجا بمانی؟»
این نکته بسیار مهمی است که در همین فرصت باید بگویم. البته خیلیها گفتهاند؛ اما هرکس به سهم خود گفته است و از جانب خود.
زن، در موقعیت اجتماعی ما، خیلی راحت میتواند مردش را به بیراه بکشاند، ذلیل کند و زمین بزند، و خیلی راحت میتواند سرپا نگه دارد، حمایت کند و نگذارد که بشکند و خم شود.
کافیست که زن بگوید :«من از این وضع خسته شدهام. چقدر بیپولی؟ چقدر خجالت؟ چقدر نمایش و تظاهر به شرافت؟ آخر شرافت را که نمیشود خورد، نمیشود پوشید، نمیشود تبدیل به اسکناس کرد و کرایه خانه داد. تنها به فکر خودت و نجات خودت نباش. ما به آسایش احتیاج داریم. ما هم آدمیم. به خاطر ما از این همه خودخواهی بگذر، روزگار اینطور است. همه اینطورند.»
در این صورت لرزیدن قطعی است و احتمال فراوان سقوط وجود دارد – البته اگر زن و بچهات را واقعا دوست داشته باشی.
و، زن میتواند با لبخندی آرام و مهربان بگوید :«میگذرد. همه چیز درست میشود. تو راه درست را انتخاب کن. فکر نان و کرایه خانه نباش. زندگیمان را کوچکتر میکنیم. میرویم توی یک اتاق زندگی میکنیم. به نان و پنیر میسازیم. مگر خیلیها با نان و پنیر زندگی نمیکنند؟ همیشه که اینطور نمیماند...»
این واقعیتی است مسلم که من، به تنهایی و بدون یاری زنم هرگز قادر نبودم خودم را سرپا و محکم نگه دارم. من مطلقا «سوپرمن» و «نجیبزاده» نبودم. و آنقدرها که نشان میدادم، معتقد به پاک ماندن و دزدی نکردن هم نبودم. همیشه متزلزل بودم. کافی بود یک اشاره مرا از راهی که کشان کشان و مردد میرفتم باز دارد و به زندگی دیگری بکشاند.
کافی بود برق یک انتظار را در چشمهای زنم ببینم و بلافاصله راهم را کج کنم؛ کجِ کج.
...
کافی بود به دخترم یاد بدهد که «وقتی بابا آمد بگو : بابا ! چرا عمو دکتر دو تا ماشین دارد و ما نداریم؟ چرا دایی هوشنگ تلوزیون دارد و ما نداریم؟»
آن وقت، من زانو میزدم، خم میشدم، نوکری میکردم، فرو میافتادم و فرو میرفتم...
...
در تمام آن سالها، این زنم بود که بجای من مقاومت میکرد و یا مصالح مقاومت مرا میساخت- آن هم نه با شعار دادن و فریاد کشیدن، بلکه با سکوتی رضامندانه.
هر وقت که به او میگفتم :«این کار را ول میکنم» میگفت :« ول کن، چه اهمیتی دارد؟»
او حتی به ندرت توضیح میخواست. هرگز به یاد ندارم که چیزی، چیزی غیر معمول از من خواسته باشد. هرگز به یاد ندارم که به رفاه و آسایش دیگران اشارهیی کرده باشد. هرگز به یاد ندارم که با مهربانی و کنایه نیشی زده باشد.
...
ما بدون زنان خوب، مردان کوچکیم.
(ابن مشغه. نادر ابراهیمی. از صفحه ی 75. نشر روزبهان)