خلاصه سالها گذشت تا اینکه پسره دانشگاه قبول شد و بعد چن وقت بگوش دختره رسید که پسره عاشق یه دختر تو دانشگاه شده و باهاش رابطه داره و وقتی دختره این موضوع رو شنید دیگه ناامید شد ازاینکه پسره هم دوسش داره ولی بازم هروقت دختر اسمی از پسره میشد دلش میلرزید دختره از روی اینکه نمیدونم چی رفت با سه نفر دوس شد و این دختر محرم اصرارش دختر عمش بود دختره از روی سادگی فکر میکرد که اگه بگه با این همه ادم رابطه دارم این همه دوس پسر دارم جذاب میشه هربار پیش دختر عمش میگفت بافلانی رابطه دارم
چن وقت گذشت عصر بود دختره بون هیچ منظوری به پسرعمش اس داد و یکوچولو باهم جرو بحث کردن و تموم شد شب بود دورو بر ساعت یک دختره دید صدای پیام گوشیش در اومد رفت برداره دید شماره پسر عمشه یخورده که حرف زدن سر حرف باز شد و پسر عمه شروع کرد به گفتنه حرفاش تموم این مت که دختره فک میکرد فقط اون به پسره علاقه داره نگو پسره هم عاشق دختره بود و نمیتونسته بگه خلاصه همه چی دس شده بود عشقی که تو دل مخفی شده بود و این دوتا بهم گفتن تااینکه پسره پیش خواهرش موضوع رو میگه همون دختر عمه که محرم اصرار دختره بوده دخترعمه برمیگرده همه چیرو بدون هیچ اطلاعی میگه و همه چی رو بهم میریزه ختره همون شب برمیداره قرص میخوره و حالش بهم میخوره ولی کسی از دردش خبر نداره
و این شد عاقبت این دوتا عاشق که بعد این همه مدت تازه داشتن بهم میرسیدن
من از طرف اون دختره به دخترعمه میگم خیلی بی معرفتی
بسلامتی همه اونایی که عشقشون تو سینه مخفیه و ابدی
سلام
یه مدته صفحه ی نوشتن مطلب جدید بازه و من حرفهایی که در ذهنم قل قل میزنه رو نمیتونم متمرکز کنم !
* کَت و کولمو ندیدین ؟ فک کنم همین طرفا افتاده !
* ویلچر مادرشوهرم شده اسباب بازی بچه ها ! تا حوصله شون سر میره میگن بریم ویلچر بازی !
اولین بار دونه دونه ماها رو سوارش کردن و تا سر کوچه بردن و برگردوندن اونم به دو ! یعنی خودمو کشتم جیغام بلند نشه !!!
چند روز پیش پسرم دخترمو با ویلچر رسونده مدرسه بعد خودش نشسته روش برگشته خونه !
بعد اومده به باباش میگه مسجدیا همه منو دیدن !
پسرم :
من :
شوهرم :
* نمیدونم چرا این 10 جلسه فیزیوتراپی پسرم تموم نمیشه ! لامصب یه ماهه درگیریم ! یا هی خورده به تعطیلات یا خودش میگه حال ندارم یه روز دیگه !
انقد نرفتیم و وسطش فاصله افتاد که زنگ زدن چرا نمیاین ؟
3 جلسه هم طب سوزنی کرده ...
خدا رو شکر تو ایم مملکت هم یانگوم ها زیادن :))
* یه جای خاصی تو پشتم همش درد داره ! میگن قولنجه ! چیکارش کنم ؟ کسی نمیخوادش ؟
* دیروز یه مجلس روضه ی خانوادگی تو خونه مون گرفتیم . بخاطر دل مادرشوهرم ! 2 تا خواهرشوهرا و 2 تا از برادرشوهرام هم بودن ...
حلوا درست کردم با چ بدبختی ! خیلی وقت بود که حلوا درست نکرده بودم . اصلا انگار یادم رفته بود !
اولش خواستم بندازمش گردن خواهرشوهر بزرگه ! اون گفت حلوای من گوله گوله میشه توش ! گفتم وا ! چرا ؟ چیکار میکنین که گوله گوله میشه ؟
بعد با دخترش معصومه بالا سر حلوا بودیم و وقتی ارد با روغن قاطی شد گوله شد ! چقد خندیدیم به خدا گفتم خدااااایا غلط مرا بپذیر ... کلی مالوندمش تا گوله هاش رفع شد و اماده شد ... بعد ریختیم تو ظرف هر کاریش کردیم روی حلوا یک دست نمیشد همش موجدار میشد اصلا یه وضعی ! باز نگاهی به خدا کرده و غلط کردم را تکرار کردیم و دوباره رو گاز گذاشتیم و تا خوب شد ! بعد موقع خوردن همه تعریف کردن و اخراش که برای همه جدا کردم که با خودشون ببرن ، مجبور شدم یه ذره اشو قایم کنم تا به بچه هامم برسه :))
یه نفر هم هر چی رو دید ازم پرسید چه جوری درست کردییییی ؟ چی توش ریختییی ؟ چقد ریختیییی؟ نزدیک بود بگه پرتقال و سیب ها رو چه جوری درست کردی !!!! بعد من براش توضیح واضحات میدادم و اون دوباره حرفای منو تکرار میکرد و من اوکی میدادم !!!
اون :
من :
خــــــــــدایا از این مورد ها نصیب من نکن من طاقتشو ندارم یه وقت یه چیزی میگم رابطه مون بهم میخوره !
* میگیم به خاطر دل مادرشوهرم و سالگرد پدر شوهر میخوایم یه مراسم کوچولو بگیریم ، میگه امروز روز تاجگذاری امام زمانه ! فقط سنی ها این روز عزا میگیرن !
موندم برای امام حسین و امام علی و امام رضا تـــــــــــــــــــــا چندین روز بعدش شام غریبان و دهه و مراسم سوم و هفتم تااااا چهلم هم میگیرن ولی برای امام حسن عسکری فرداش روضه خوندن مساویه با بی دینی ؟
بعدا منو میبینه میگه از حرفم ناراحت شدی ؟ من چی بگم در جوابش اخه ؟ بگم نه ناراحت نشدم فقط دلم به حالت سوخت ؟ بگم ناراحت چرا من که میشناسمت و به حرفات عادت دارم ؟ بگم چی اخه ؟؟؟
خـــــــــــدایا از این مورد ها نصیب من نکن خواهش میکنم ! به جوونیم رحم کن ! اخرش یه وقت یه حرفی میزنم رابطه فامیلی مون بهم میخوره هاااااا بعد میگین قطع رحم کردین عمرتون کم میشه هاااا !
* اووووف قولنجم چقد اذیت میکنه !
اینم چیز بود افتاد به جونم ؟
* دیشب معصومه (یه دختر ناز 22 ساله که تنها دختر خواهر شوهر بزرگه است) با خاله اش رفت تهران ... دلم براش تنگ میشه ..... چقدر کیف داشت این چند روزی که اینجا بودن .... چقدر جلوی خودمونو گرفتیم تا اشکمون در نیاد موقع خداحافظی ..... چ تو ماشین برام انگشتاشو قلب میکرد و منم نصف قلب ....
الان هم مادرش و پدرش با برادرشوهرم ، مادرشوهرمو بردن بیمارستان ... باید 2 واحد خون بهش تزریق کنن .....
ریه اش هم اب اورده ...
یه جلسه شیمی درمانی هم فعلا براش نوشتن ....
الهم اشف کل مریض ....
اول از همه واسه این بخش چند جزئ وسائل نصب رو بهتون بگم.اول از عمه عکس رو ببینید
اسم اینا رو نیدونم دیگه بهش میگن گیره و ریل و اون گیره قهوه ایشما بخش معنوی کار رو بگیرید
اول شماره یک رو توضیح بدم
این گیره سفیده وصل میشه به نوار پرده .ببینید مراحل رد کردن این گیره رو از نوار پرده توی عکس ببیند تا بگم فاصله هاش چطوریه
ببینید فاصله ها رو جوری میگرید که مثلا قشنگ چین درشت، تا بخوره مثلا خودتون تصور کنید وقتی میخواید پرده رو بکشید کنار چقد با فاصله چین میخوره.حالا شما این سوراخا هس روی نوار پرده مثلا یکی رد کنید چهارتا سوراخ فاصله بدید یکی دیگه رد کنیددیگه بهتر نیتونم توضیح بدم
مثلا توی این عکس واسه چین معمولی ببینید چطوری رد کردم
اینم توی چین مدل دوم
حالا اون وسیله شماره 2 که ریل هس.اونو مث عکس رد میکنید از گیره که به نوار پرده وصل کردید
حالا میرسیم بخش میله پرده.ببینید اون گیره قهوه ای رنگه واسه میله پرده س.اونو به انتهای میله پرده میبندن هم واسه اینکه ریلا از میل پرده بیرون نره هم اینکه اون دایره هس اونو میتونید نخ پرده رو که کشیدید واسه ثابت موندنش نخ پرده رو به اون ببندید
ببینید من چون میله پرده رو نصب کردم کاشکی قبلش بهتون میگفتم یادم نبود عکس بگیرم ولی ببینید میتونید همونجا که میخرید میل پرده رو که خود پرده فروشیه بهتون میده بهش بگید اینو چطوری به میل پرده ببندیم
منم بازم بهتون میگم ببینید اول این عکس رو نگاه کنید
ببینید اون قسمت مربع که سرش هس اون میپیچه باز میشه شما تا این حد که من باز کردم شما هم باز کنید بعدقسمت همین مربع رو داخل میل پرده کنید یعنی انتهای میل پرده بعد اون پیچ رو بپیچونید سفت میشه اول یه سر میل پرده رو اینو بزنید بعدش ریلا رو که به پرده وصل کردید از میل پرده عبور بدید بعدش اون یکی گیره قهوه ای رنگ رو به میل پرده ببندید
یه نکته ای رو بهتون بگم که موقع خرید میل پرده به شما یه قطعه میده که به دیوار رول و پلاک میشه یعنی پیچ میخوره یه قطعه هم هس که به اون قطعه که به دیوار هس بسته میشه فقط پیچشو بهتون نمیدن شما باید اون دو تا قطعه آهنی رو ببرید مغازه ای که ابزار فروشی هس که پیچ و این چیزا میفروشن بعد بهش بدید بگید پیچ و مهره این دوتا قطعه که به هم وصل میشن روبهتون بده اونا خودشون هی پیچ میارن تا اندازشو پیدا کنن بهتون بدن. شش تا رول و پلاک هم واسه هر میل پرده میخواین البته دوتا هم میتونید بزنید ولی من چون پرده هامون چهار لایه بود و خیلی سنگین بود هر شش تا رو زدم به هر دو طرف.یعنی هر طرف سه تا میخوره
خب دیگه چی آهان
واسه اینکه کارتون راحت باشه بهتون بگم که اگه پرده حریر و استری فقط میخواید بزنید یه میل پرده هم کافیه.میل پرده البته ارزونه ولی خب کار شما راحت تره . شما باید پرده حریر و استری رو که آماده کرده و دوختید حالا به هم دیگه بدوزیدشون .اینطوری با هم پس میرن و خیلی کارتون راحت تره. دیگه نیاز نیس میل پرده دوبل بزنید.
ولی اگه پدره هاتون لایه های زیاید داره غیر استری و حریر رویه ی اصلی هم داره .باید از میل پرده های دوبل استفاده کنید به مغازه دار پرده فروشیه بگید خودش بهتون میده یعنی دوتا میله پرده روی یه پایه سوار میشه.
خب من آموزش دلر رو بهتون دادم ولی بهتره که خودتون انجام ندید اگه بار اولتون هس.آخه با دلر کار کردن بالای نردبوم کار یه بار تمرین کردن نیس باید با دلر خیلی کار کنید مسلط بشید چون اونجا نزدیک سقف روی اخرین پله ی نردبوم وایسادید و باید دستتون مستقیم و روبروی محل سوراخ کردن باشه نیاز به قدرت زیادی هس و اینکه شما باید نیروی زیادی رو به پیچ وارد کنید واسه پیچیدن چون پیچ های درشت و قوی میخوره بهتره به آقایون بدید .من آخه چند ساله با دلر کار میکنم دستمه میترسم شماها خودتون برید نردبوم دو طرفه هم میخواد یه وقت با نردبوم چوبیا نریدا دیگه اینکه اون سه نقطه سوراخ کردن قطعه ای که به دیوار نصب میشه رو اول بذارید به دیوار با مداد خیلی قشنگ دایره رو کامل بکشید از داخل سوراخ قطعه .چون سوراخاش سه تا هس باید دقیق بکشید و هر بار که با دلر سوراخ کردید و رول رو داخل سوراخ زدید باز قطعه رو بذارید چون جاش مرتب عوض میشه.
فقط مواظب باشید.این قسمتش رو من نمیگم انجام بدید
خب فعلا یا علی تا بعد بیام بحرفم
دو تا رفیق عاشق یه دختر میشن...
دختر میگه:
من برای شما دوتا جام مشروب میارم تو یکیش زهر ریختم
هرکس زنده بمونه با من ازدواج میکنه...
رفیق اولی میخوره میگه :
به سلامتی اینکه من بخورم بمیرم رفیقم به عشقش برسه
رفیق دومی میخوره میگه:
به سلامتی اینکه من بخورم بمیرم رفیقم به عشقش برسه
بعد دختره یه پیک میخوره میگه: زهر تو این بود
میخورم به سلامتی اینکه بمیرم و رفاقت این دو رفیق به هم نخوره