وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

شرایط حاکمان از نگاه قرآن

انسان کامل

از نظر قرآن حاکم می بایست انسان کاملی باشد که بتواند به عنوان خلافت و ولایت عمل کند. تصویری که قرآن از حاکمان ارایه می دهد موجودی کامل است تا بتواند بر پایه آموزه های وحیانی و مصالح عمومی جامعه را برای دست یابی به کمال در حوزه فردی و اجتماعی مدیریت کند. از آن جایی که حکومت و ولایت از آن خدایی است که خالق و مالک انسان است هیچ موجودی را نرسد که بر دیگری حکومت نماید. تنها نمایندگان خدا که شرایط لازم را دارند می توانند این مقام را به عنوان خلافت تصاحب کنند. شناخت این افراد می تواند به دو شکل انجام شود: نخست معرفی اشخاص به طور مستقیم؛ دوم معرفی خصوصیات عمومی و معیارهایی که به یاری آن می توان بر اشخاص تطبیق کرد.

معیارهای شناسایی

در این جا به این معیارها به عنوان شرایط اشاره می شود تا امکان این فراهم آید که حاکمان لایق و شایسته را شناسایی کرده و از آنان اطاعت نمود؛ زیرا به حکم آیات قرآنی پس از شناسایی آنان لازم و ضروری است که از آنان به عنوان اولوالامر و صاحبان قدرت و مدیریت اجتماعی و سیاسی اطاعت کرد. به سخن دیگر مشروعیت دینی آنان زمانی از سوی خداوند تأیید می شود که شرایط را احراز کرده باشند. این شرایط را می توان به دو دسته شرایط بینشی و نگرشی و نیز شرایط عملی و هنجاری دسته بندی کرد.

ایمان و توحید

از جمله مهم ترین آن ها در حوزه بینش و نگرش مسأله ایمان و توحید است که در همه آموزه های قرآنی نقش محوری دارد و همه مسایل و مباحث در پیرامون آن معنا و مفهوم پیدا می کند. خداوند در آیات چندی چون آیه 141 و 144 سوره نساء و نیز 55 سوره مائده و 56و 57 سوره مائده و 56 سوره نور به این شرط به طور مستقیم اشاره می کند. در سوره یوسف هنگامی که از حکومت وی سخن می گوید آن را به عنوان پاداش ایمان و تقوای وی مطرح می سازد تا به وابستگی میان حکومت و ایمان اشاره داشته باشد. ایمان در بینش قرآنی متغیر اساسی است.
ایمان به خدا خود را به اشکال مختلف نشان می دهد. از جمله می توان به مساله عبودیت و بندگی خالص(انبیاء آیه 105) که خود به شکل تقوا در حوزه های فردی و اجتماعی(اعراف آیه 128 و یوسف آیات 56 و 57) و انجام دادن اعمال صالح و کارهای نیکو و پسندیده(نور آیه 55) و اقامه نماز(مائده آیه 55) بروز و ظهور می یابد و در اصطلاح به عنوان اطاعت کامل از خدا تجلی کرده و تحقق وجودی می یابد.

اجتناب از استبداد و خودکامگی

در حوزه عمل می توان به مصادیق ریزتری اشاره کرد که از حساسیت خاصی برخوردار است. به این معنا که بی تحقق آن شرایط می توان گفت که شخص از مشروعیت دینی و تایید الهی در حکومت و حاکمیت برخوردار نمی باشد. از جمله می توان به مساله اجتناب از استبداد و خودکامگی حاکمان اشاره کرد.
خداوند در آیه 159 سوره آل عمران مشورت با مردم و پرهیز از استبداد و خودکامگی و خودرایی در امور حکومتی را از شرایط حاکمان الهی و منسوب به دین و خدا دانسته است. به گونه ای که در صورت فقدان نه تنها از حاکم از مشروعیت دینی می افتد بلکه از مشروعیت سیاسی و مقبولیت عمومی بیرون رفته و حکومت وی دچار بحران مشروعیت مطلق می گردد. از این رو به پیامبر بزرگوار(ص) یادآور می شود که علت مقبولیت عمومی به سوی وی و پذیرش حکومت و حاکمیت وی روش حکومتی وی می باشد که بر پایه مشورت و همرایی و همدلی مردم نهاده شده است.

مهرورزی و مردم دوستی

در همین آیه به شرط دیگری نیزاشاره می شود که ارتباط تنگاتنگی با مساله استبداد دارد. قرآن با یادآوری محبت و مهرورزی پیامبر نسبت به مردم و شهروندان(امت اسلام) توضیح می دهد که علت دیگر استقبال عمومی به حکومت ایشان مهرورزی و مردم دوستی ایشان است که به شکل استغفار و گذشت از خطاها و اشتباهات اجتماعی و سیاسی آنان است.

نرمی و مدارا با مردم

شرط دیگری که در این آیه از آن سخن رفته است نرمی نسبت به مردم می باشد. حکومت پیامبر بر پایه عنصر مهربانی و نرمی و مدارا با مردم نهاده شده است. نادیده گرفتن اشتباهات و خطاها و عدم به کارگیری خشونت که اعمال قدرت لخت است عمده ترین علت جلب دل های مردم به حکومت نبوی بوده است. قدرت عریان که از آن گاه به خشونت یاد می شود هر چند در حوزه اعمال قانونی و مجاری آن باشد اگر به صورتی باشد که مردم را در تنگنا قرار دهد موجب دوری مردم از حکومت می گردد. البته این بدان معنا نیست که قوانین کیفری و جزایی که از آن به اقتدار و حاکمیت یاد می کنند می بایست اعمال نشود و نادیده انگاشته شود. اقتدار امری بایسته است که به شکل غلظت و سخت گیری خودنمایی می کند و نمی توان از آن به خشونت یاد کرد.

مشورت، کارآمدی و مدیریت

توانایی اعمال قدرت مشروع و اقتدار از شرایط مهم دیگری است که قرآن برای حاکمان بیان می کند. این شرط در آموزه های قرآنی به عنوان قاطعیت یاد شده است. از این رو می توان گفت که قاطعیت در آموزه های قرآنی به معنا و مفهوم اعمال قدرت مشروع است. حاکم می بایست افزون بر مهربانی و عدالت و مشورت با مردم از قاطعیت پس ازگرفتن تصمیم استفاده کند. قاطعیت هرگز به معنا و مفهوم استبداد و خودکامگی نیست؛ زیرا بدون قاطعیت پس از تصمیم نمی توان به شهریاری پرداخت و نظام شهری و امت را مدیریت و تدبیر نمود.
قاطعیت به معنای به کارگیری هرگونه قدرت قانونی برای اعمال آن است. از این رو می تواند به اشکال مختلف چون حدود و تعزیرات، جهاد و به کارگیری شمشیر و زور (حدید و آهن در آیات قرآن) تجلی و ظهور کند.
قرآن در آیه 159 آل عمران به مساله قاطعیت همراه با مشورت اشاره می کند و به پیامبر دستور می دهد که پس از مشورت آن چه را که صلاح امت دانسته اتخاذ کند و هرگاه تصمیمی را گرفت با توکل به خدا بر انجام آن قاطعیت داشته باشد. در آیه 32 سوره نمل نیز از قاطعیت امر که مفهومی اجتماعی دارد سخن رفته است. ملکه سبا در زمانی که با نامه حضرت سلیمان(ع) رو به رو می شود از ایشان می خواهد تا درباره موضوع دولتی مشورت کنند. در آن جا ملکه سبا به ویژگی حاکم اشاره می کند و می گوید: در این مساله حکومتی به من مشورت دهید؛ زیرا من در هیچ امر حکومتی بدون مشورت شما تصمیم نمی گیرم و فرمان صادر نمی کنم.
در حقیقت به مساله قاطعیت و صدور فرمان و تصمیم پس از مشورت اشاره می کند که می بایست از سوی حاکم صادر شود. به سخنی دیگر اگر مشورت امر پسندیده و ضروری برای حکومت و حاکم است قاطعیت و صدور فرمان نیز امری است که می بایست بدان توجه داشت.

احسان به مردم

در آموزه های قرآنی به مساله شرط احسان به عنوان شرط حاکم مطرح می شود که امری فراتر از عدالت است. اگر در آیات قرآن از لزوم عدالت پیشگی حاکمان و اجتناب از هواپرستی ایشان سخن رفته است و در صورت فقدان عدالت ایشان از مشروعیت دینی ساقط می شوند(ص آیه 26 و نساء آیه 58) از احسان که مرتبه فراتر از عدالت است نیز سخن به میان آمده است. حاکمان می بایست در موضع و ایستاری قرار گیرند که احسان اصل اساسی در عملکرد ایشان باشد و پایه های حکومتی می بایست افزون بر عدالت بر پایه احسان و نیکی به امت و شهروندان قرار گیرد. قرآن درباره ویژگی های حضرت یوسف که به حکومت و حاکمیت مصر دست یافت از احسان وی بلکه از این که در جرگه محسنان و نیکوکاران قرار داشته سخن به میان می آورد. محسن و نیکوکار در قرآن مقامی بلند و برتر است که نمی توان از آن به سادگی گذشت. محسن کسی است که فراتر از عدالت به مردم مهر می ورزد و در حق ایشان ایثار و گذشت و عفو را سر لوحه برخورد خود قرار می دهد.(یوسف آیه 56)

امانت داری

از دیگر شرایطی که قرآن برای حاکمان برمی شمارد امانت داری است که بدون احراز آن شخص نمی تواند از نظر قرآن به عنوان حاکم مشروع بر مردم حکومت کند. (نساء آیه 58) به نظر می رسد که در بینش و نگرش قرآن، حکومت امانتی است که در اختیار شخص و یا اشخاصی قرار می گیرد و او به عنوان امین از سوی خدا و مردم در چارچوب قوانین و اصول عدالت و احسان می بایست امانت را حفظ کند. از این رو شرط امانت داری شرطی بنیادین است. هرگونه تعدی و تجاوز از اصول و شروطی که قرآن برای حاکم و حکومت بر می شمارد موجب می شود تا حاکم از حکومت مشروع ساقط شود و مشروعیت دینی و سیاسی خود را از دست دهد.

توانایی های علمی و جسمی

توانایی علمی به گونه ای شخص را به مسایل و اهداف حکومت و مدیریت جامعه قادر سازد و نیز توانایی های جسمی که حاکم را قادر به فعالیت های بیش از اندازه افراد عادی جامعه توانا نماید(بقره آیه 246 و 247و یوسف آیه 55) از دیگر شرایط مهمی است که قرآن برای حاکمان برمی شمارد؛ زیرا بدون توانایی علمی هرگونه مدیریت با شکست و افزایش هزینه ها رو به رو خواهد شد و جامعه در مسیر کمالی خود دست کم دچار چالش و خلل جدی می شود. هم چنین از آن جایی که مدیریت جامعه نیازمند تلاش دو چندانی است تا همه مشکلات کلان جامعه مورد ارزیابی و نظارت و مدیریت قرار گیرد و از نظر جسمی می بایست در آن اندازه از حد و توان باشد که تن خسته نشود و در حوزه عمل کم نیاورد.

اجتناب از ظلم و ستم

بی گمان اجتناب و دوری از ظلم و ستم چیزی جز تاکید بر عدالت و احسان نیست؛ زیرا اصولا حکومت ظالم و ستمکار و حاکمان ستمگر در مفهوم قرآنی نه تنها شایسته حکومت نیستند بلکه لازم و ضروری است که از شر آنان رهایی یافته و با مبارزه با آنان دولت و حکومت عادل و صالح بر پا نمایند. از این رو وقتی از شرط اجتناب از ظلم و ستم سخن گفته می شود به معنای تاکید بر امری است که از آن به عدالت یاد شده است. حاکم ظالم و ستمکار را جایی برای حکومت در آموزه های قرآنی نیست و امت و شهروندان می بایست با آن به مبارزه برخاسته و آن را ساقط کنند. (یوسف آیه 78 و 79)
به نظر می رسد که مفاهیمی چون عدالت و اجتناب از ظلم و ستم متناظر به یک دیگر هستند؛ زیرا عدالت به معنای عدم میل و گرایش به انحراف و یا قرار گرفتن هر چیز در جای خود است. تجاوز و افراط و تفریط از حالت طبیعی عدالت را از میان می برد. از سوی دیگری ظلم و ستم نیز تجاوز و تعدی و میل و گرایش به سوی افراط و تفریط است. بنابراین هرگونه رفتاری که خروج از حالت طبیعی و گرایش به تجاوز و افراط و تفریط داشته باشد می تواند عاملی مهم برای از دست رفتن شرط عدالت باشد.

سهل بودن دیدار مردم با حاکم

از دیگر ویژگی های حاکم آن است که ملاقات و دیدار امت و شهروندان با حاکم آسان باشد؛ زیرا حاکم یار و یاور شهروندان و قانون است. واژه شهر به معنای مدینه است که دربردارنده اجتماع قانونمند و دارای مدیریت یگانه بر پایه قانون است و شهریار می بایست حافظ و مدافع شهر و قانون آن باشد. از این رو می بایست دیدار با وی همانند مدیریت شهری آسان باشد و مردمان به سادگی مشکلات و خواسته های خویش را بتوانند با وی در میان گذارند. (یوسف آیه 56 تا 58) این ها گوشه هایی از ویژگی هایی است که قرآن برای حاکمان بر می شمارد

شایعه و شیطنت جدید در ویکی‌پدیا ؛والتر زنگا مربی پرسپولیس شد

عدم ثبات مدیریتی در پرسپولیس شایعات زیادی پیرامون این تیم ساخته است. بعد از شایعه آمادگی برانکو ایوانکویچ برای حضور در پرسپولیس، اینبار از والتر زنگا به عنوان سرمربی جدید پرسپولیس نام برده شده است.در حالی که حمید درخشان به شدت به دنبال برطرف کردن مشکلات تیمش در نقل و انتقالات است هر روز نام یک مربی جدید را به عنوان جانشین خود در رسانه‌ها و البته اینبار در صفحه ویکی‌پدیا می‌شنود.

                          والتر زنگا مربی پرسپولیس شد +عکس

وقتی مرتضی احمدی به زندان افتاد

ترانه «آی خانوم» را در لفافه سرود و من آن را خواندم که‌‌ همان شب توقیف شد، من و پرویز دستگیر و به شهربانی کل کشور اعزام شدیم، پس از ضرب و شتم و نثار کلماتی توهین‌آمیز و یک شب بی‌خوابی و دریافت تعهد از ما دو نفر آزاد شدیمتک دختر  
 به گزارش قدس آنتکدختر به نقل از فارس، «مرتضی احمدی» بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون روز گذشته در 90 سالگی دارفانی را وداع گفت.این چهره مطرح در دو کتاب «من و زندگی» و «پیش پرده و پیش پرده خوانی» خاطرات خود را عرضه کرده است که بخشی از خاطرات وی در زیر می‌آید.بنابر این گزارش انتشارات ققنوس خاطرات مرتضی احمدی را با عنوان «من و زندگی» منتشر کرده که با استقبال خوب مردم مواجه شده است؛ خاطراتی که در بردارنده نکات مهمی از تاریخ معاصر کشورمان در عرصه هنر است. خاطرات مرتضی احمدی بعد از مقدمه در 15 بخش به تحریر در آمده است و نویسنده این کتاب آن را به دختر و پسر و نوه‌هایش و همه هنرمندان تقدیم کرده است. مرتضی احمدی در مقدمه افسوس می‌خورد که چرا پا در عرصه هنر نهاد و چرا سرنوشت ناگوار دیگر هنرمندان برای او عبرت نشد و پشیمان است از اینکه صحنه هنر را با همه سختی‌ها و مرارت‌هایی که متحمل شد، ترک نکرد.وی ضمن درج خاطراتی از آشنایی‌اش با سینما و سینما رفتن‌های مخفیانه و به دور از چشم پدر و مادر، به حمام‌های خزینه‌دار آن دوره، آب غیربهداشتی مورد مصرف مردم و آلودگی‌های ناشی از فقدان بهداشت اشاراتی دارد.وی به رواج تریاک‌کشی در میان عامه مردم و استفاده از آن به عنوان یک تفریح عمومی آن هم در قهوه‌خانه‌ها و اماکن عمومی و در ملأعام اشاره نموده و از این موضوع اظهار تعجب می‌کند که مامورین دولتی هم ممانعت یا مزاحمتی برای این مقوله ایجاد نمی‌نمودند. راوی سپس به واقعه کشف حجاب می‌پردازد و دیده‌ها و شنیده‌هایش را در این رابطه با خواننده در میان می‌گذارد و در ادامه آورده است: «از این خلاص می‌شدیم، به بند دیگری می‌افتادیم، هنوز نفس بی‌حجابی را تازه نکرده بودیم که نفسمان را جایی دیگر بند آوردند. سال 1315 یا 1316 بود که دستور اکید وزارت معارف (آموزش و پرورش) رسید که: باید تمام پسر‌ها با شلوار کوتاه به مدرسه بیایند. تنمان لرزید، هاج و واج ماندیم.»وی می‌نویسد: «سال آخر دبستان بودم، برای اولین بار برابر دستور وزارت فرهنگ قرار شد در مدرسه ما یک نمایشنامه کوتاه به صورت آزمایشی اجرا شود. من هم به عنوان بازیگر انتخاب شدم، آخر من دور از چشم و گوش مدیر و ناظم و معلم‌ها در فرصت‌های مناسب چند نفر از بچه‌ها را در یک گوشه دنج مدرسه جمع می‌کردم و برایشان ترانه‌هایی را که یاد گرفته بودم می‌خواندم... در پایان سال تحصیلی (دوره ابتدایی) نمایشنامه «زیرگذر» که نویسنده آن آقای جلالی، ناظم مدرسه بود با حضور عده زیادی در گوشه حیاط مدرسه اجرا شد. تنها بازیگر نقش کمدی آن من بودم. از آنجا که دیدن نمایش‌های روحوضی برای من تجربه و نسبت به دیگران نوعی برتری بود، نقش من مورد توجه قرار گرفت. تشویق تماشاچی‌ها انگیزه‌ام را بالا و بالا‌تر برد. اجرای نمایشنامه در محله کوچک ما زبان به زبان گشت و به گوش پدرم رسید. کتک مفصلی نوش‌جان کردم که چرا رفتم «مطربی». یکی دو سال بعد‌‌ همان نمایشنامه را در منزل یکی از هم‌شاگردی‌ها و در دو اتاق کوچک اجرا کردیم و به دوازده نفر از فامیل‌های بازیگر‌ها بلیت فروختیم. هر بلیت 5 ریال.»مرتضی احمدی در تشریح تبعات حضور نیروهای متفقین در ایران به خاطره دیگری در این باب اشاره می‌نماید، او می‌نویسد: ساعت 4/5 بعدازظهر یکی از روزهای مهرماه سال 1323 به اتفاق اصغر تفکری، پرویز خطیبی، محمدعلی سخی و تقی ظهوری ناهار را در منزل آقای عبدالله محمدی یکی دیگر از هنرمندان میهمان بودیم و بعدازظهر به اتفاق از خیابان لاله‌زار به طرف تماشاخانه می‌رفتیم که نزدیک فروشگاه معتبر قدس شاهین که آن زمان شهرت زیادی داشت، یک دستگاه جیپ نیروی نظامی آمریکا به سرنشینی سه دژبان مسلح آمریکایی متوقف شد. دو نفر از آن‌ها رو به روی فروشگاه از اتومبیل پیاده شدند و به سرعت به طرف زن زیبایی رفتند که به طرف شمال خیابان در حرکت بود و او را کشان‌کشان به سوی اتومبیل بردند و پس از سوار شدن بدون تامل دور شدند. این کار را چنان سریع انجام دادند که عابرین موفق به کوچکترین عکس‌العملی نشدند. بعد‌ها شایعه شد‌‌ همان زن را که شوهر و دو فرزند داشته، به امیرآباد پایگاه افسران نیروی نظامی آمریکا بردند و به دلیل بی‌تابی و مقاومت شدید در برابر خواسته‌های غیراخلاقی آن‌ها با تزریق مرفین عده‌ای به او تجاوز کرده‌اند و پس از چند روز جنازه آن بینوا در تپه‌های فرحزاد مورد شناسایی قرار گرفت.در ادامه می‌افزاید: این صحنه تکان‌دهنده چیزی نبود که روح آزاده محمدعلی سخی را آرام بگذارد. چند روز بعد به همین مناسبت پیش پرده قدس شاهین را که روی یکی از آهنگ‌های محلی شیراز سروده بود به دستم داد. در هر صورت آن پیش پرده بدون اجازه چهار شب اجرا شد که پیامد آن دستگیری من بود و در کلانتری تعهد گرفتند که اجرای آن را متوقف کنیم.خاطره ای که در زیر می خوانید برشی از کتاب «پیش پرده و پیش پرده خوانی» است که احمدی در آن به  هنر پیش‌پرده‌خوانی در سال‌های نخست حکومت محمدرضا شاه می پردازد. در این مطلب او خاطره ای از ترانه ای که برای اشرف پهلوی خواند را می گوید.«زمانی که اشرف پهلوی، دردانه دربار شاهنشاهی، از سفر امریکا به ایران بازگشت در فرودگاه مهرآباد در حالی که پالتو پوست گرانقیمتی به تن داشت و یک سگ را در آغوش گرفته بود پیاده شد و خبرنگاران عکاس «تمثال بی‌مثالش» را با‌‌ همان شکل و قیافه زینت‌بخش روزنامه‌ها کردند، به خصوص روزنامه «مرد امروز» که آن را با نیش قلم و با عنوان «ملکه عصمت و طهارت وارد شد» منتشر کرد و خشم ملت را در باره این زن دار و دسته‌چی برانگیخت. پرویز خطیبی که از مخالفان شدید دربار و حاکمیت وقت بود در همین زمینه با استفاده از ملودی ترانه «دست ننم درد نکنه با این عروس آوردنش» (استاد جواد بدیع‌زاده) ترانه «آی خانوم» را در لفافه سرود و من آن را خواندم که‌‌ همان شب توقیف شد، من و پرویز دستگیر و به شهربانی کل کشور اعزام شدیم، پس از ضرب و شتم و نثار کلماتی توهین‌آمیز و یک شب بی‌خوابی و دریافت تعهد از ما دو نفر ساعت ده صبح روز بعد آزاد شدیم که متاسفانه اصل ترانه مورد بحث به دست نیامد و در آثار ترانه‌سرا هم مشاهده نشد. فقط پایان هر بند در خاطرم به جا مانده: چادرتو بنداز رو سرت/ آهای خانوم خاک تو سرت»زندانی حکومت در منزل مادربزرگخانه مادربزرگم، که ما به او می‌گفتیم«بی‌بی‌خانوم» و پس از 121 سال عمر اواخر شهریور ماه 1320 به رحمت خدا رفت، دیوار به دیوار خانه ما بود، یک روز نزدیکی‌های اذان ظهر به من گفت «بیا مادر منو ببر مسجد (مسجد مشیرالسلطنه) می‌خوام اون جا نماز بخونم.» با سن زیادی که داشت از سلامت کامل برخوردار بود، قبراق و سرحال. به اتفاق حرکت کردیم، اواخر خیابان سلیمانخانی که با خانه‌مان زیاد فاصله نداشت، یک آجان جلوی ما سبز شد، با نگاهی خصمانه به طرفمان آمد، دستش که دراز شد چادر را از روی سر بی‌بی‌خانوم بکشد، آن زن‌ سالخورده و شیر دل قبل از این که او بتواند به چادرش دست بزند، سیلی محکمی به گوشش زد و با صدای بلند گفت «بدو بریم مادر» و هر دو نفر قبل از واکنش آجان از همان راهی که آمده بودیم، به سرعت برگشتیم و از آن صحنه گریختیم. آن مأمور دست چپش را روی صورتش گذاشته بود و مات و متحیّر خوره‌خوره ما را نگاه می‌کرد و من از جسارت مادربزرگم خیلی خوشحال بودم.به خاطر همان اتفاق، مادربزرگم که در رأس خانواده بود و از کوچک و بزرگ مطیعش بودند، دستور داد که دیگر هیچ یک از زن‌ها و دخترها حق ندارند از منزل خارج شوند. بیچاره مادرم، زن عمو‌هایم و دخترها تا واگذاری سلطنت از پدر به پسر از خانه خارج نشدند؛ می‌شود گفت زندانی حکومت در منزل خودشان بودند. دستور آمد که به شلوار کوتاه به مدرسه برویماز چپ و راست برایمان می‌رسید. از این خلاص می‌شدیم به بند دیگری می‌افتادیم، هنوز نفس بی‌حجابی را تازه نکرده بودیم که نفس‌مان را جایی دیگر بند آوردند. سال 1315 یا 1316بود که دستور اکید وزارت معارف رسید: باید تمام پسر‌ها با شلوار کوتاه به مدرسه بیایند. در پنجشنبه روزی، سر صف به ما یادآوری کردند که باید از روز شنبه آینده با شلوار کوتاه (تا سرزانو) بیاییم. تنمان لرزید، هاج و واج ماندیم، برّ و برّ همدیگر را برانداز می‌کردیم: از بالای زانو تا مچ پا عریان. این تجسّم عرق شرم و حیا به صورتمان می‌پاشید، جلوی چشم مردم، در راه مدرسه نگاه‌های مردم متعصّب را چطور تحمّل کنیم؟ بدتر از همه با چه رویی به پدر و مادرمان بگوییم؟ راه دیگری نداشتیم، بالاخره گفتیم. پدر و مادرم ضمن این که خیلی پریشان شدند، با هم مشورت کردند و روز جمعه مادرم با قیچی شلوارم را کوتاه کرد. خدا می‌داند آن دریای محبت چه حالی داشت. بنده خدا می‌‌خواست بچه‌اش درس بخواند، از همسن و سال‌هایش عقب نیفتد، سری توی سرها داشته باشد و جلوی کسی کم نیاورد. بدتر از همه در خانواده تفرشی‌ها بی‌سوادی ننگ بود.به جوراب هایمان هم رحم نکردندشنبه صبح مادرم از زانو تا مچ پا زیر شلواری بلندم را زیر یک جفت جوراب بلند که پدرم خریده بود پنهان کرد. شلوار کوتاه را روی آن پوشیدم و راهی مدرسه شدم، اکثر همشاگردی‌ها مثلِ من بودند. بیش از یک هفته این وضع ادامه نداشت، هفته بعد مفتّش (بازرس) از وزارت معارف اعزام شد و شاگردها را به صف کردند. جوراب‌ها را از پایمان درآوردند و زیر شلواری‌ها را از بالای زانو بریدند و با جوراب‌ها یکجا جمع کردند و بردند. اکثراً گریه می‌کردیم، چون با آن وضع از همدیگر خجالت می‌کشیدیم، مدیر و ناظم و معلم‌ها هم دست کمی از ما نداشتند. چون آن‌ها هم پدر بودند، لابد با بچه‌های آن‌ها هم همین رفتار‌ شده بود. در عرض نیم ساعت همه چیز را از ما گرفتند، زیر پاله‌مان کردند. آن روز با سر‌افکندگی و شرمساری غیر قابل توصیفی به طرف منزل رفتیم، نگاه‌های مردم را که تغییر کرده بود، نمی‌توانستیم تحمّل کنیم. وقتی وارد خانه شدم بغضم ترکید، بدجوری گریه می‌کردم. مادرم با یک نگاه همه چیز را فهمید، جلویم زانو زد و اشک‌هایم را پاک کرد، امّا کسی نبود اشک‌های او را پاک کند. سیاست های رضا شاه و ترک تحصیل دانش آموزاناز فردای آن روز شلوار کوتاه را می‌گذاشتیم توی کیف و در «مسجد قندی» با شلوار بلند عوض می‌کردیم، همین طور هم موقع بازگشت. (از سال اوّل تا سال چهارم مدرسه منوچهری نزدیک مسجد قندی خانی آباد بود، بعداً به چهار راه گمرک نقل مکان کرد.) جای تأسف بود که از فردای آن روز لعنتی بیش از نیمی از شاگردها برای همیشه راه مدرسه را گم کردند و والدینشان هم ترک تحصیل بچه‌ها را به قبول آن وضعیت ترجیح دادند.پس از ماجراهای کشف حجاب و شلوار کوتاه میوه تلخ دیگری از این درخت حنظل به ما رسید و باز هم تعداد زیاد از دختران و پسران از کسب دانش باز ماندند. این فاجعه پیامد دستور تأسیس «مدارس مختلط» بود که می‌بایستی دختر و پسر، روی یک نیمکت و پشت یک میز و کنار هم بنشینند و درس بخوانند. به ذهن معیوبشان این طور رسیده بود که با این کار برگ دیگری به آلبوم«ترقّی» و «فرنگی شدن» ایران و ایرانی اضافه کرده‌اند تا از «قافله تمدن» عقب نمانیم.

منافقین خلق هم نوا با افراطیون غربی

منبع: انجمن نجات مرکز فارس| شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۳ چاپ

در حالی که رهبر منافقین خلق – مریم رجوی – غرب را برای اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران فرا می خواند ، سر دسته ی مواجب بگیرانش در کنگره ی امریکا متقاضی تحریم های بیشتر برای تحت فشار قرار دادن ایران است. این لشکرکشی امریکا – منافقین در کنار تبلیغات اسراییل علیه ایران ، جبهه ی افراطیون را شکل می دهد.

بلافاصله پس از تمدید گفتگوها میان ایران و 1+5 به مدت هفت ماه ، مریم رجوی شروع کرد به نکوهش غرب برای این که در قبال ایران به اندازه ی کافی سرسخت نبوده است . بنابر اظهارات رجوی ،" اعمال سخت گیری و تنگ کردن حلقه ی تحریم ها " تنها راه معامله با جمهوری اسلامی است که باید با حمایت از منافقین خلق به عنوان تنها جایگزین برای حکومت ایران پیگیری شود.

در سوی دیگر دنیا ، مواجب بگیران رجوی کمپین خود برای کارشکنی در مذاکرات هسته ای به راه انداخته اند. به گزارش رویترز " حتی پیش از آن که جوهر توافق وین برای تمدید گفتگوها خشک شود ، دیرباوران واشنگتن به دنبال تحریم های بیشتر برای اعمال فشار بر سران ایران بودند."

لابی قدرتمند اسراییل در امریکا با عنوان " کمیته ی امور عمومی اسرائیل امریکایی " (ایپک ) که همواره یکی از با نفوذترین لابی های واشنگتن تلقی می شود ، از کنگره خواست که تحریم ها را افزایش دهد. بیشتراعضای ایپک در میان حامیان منافقین در کنگره نیز دیده می شوند. نام های مشترک بسیاری در فهرست مواجب بگیران ایپک و منافقین به چشم می خورد که مهم ترین آن ها سناتور رابرت منندز ، لیندسی گراهام و کارل لوین هستند.

این سه نماینده ی کنگره در فهرست حامیان منافقین خلق قرار دارند که با گرفتن مبالغ هنگفت به عنوان حق الزحمه ی سخنرانی و هزینه های سفرهای لوکس برای شرکت در گردهمایی های منافقین ، همواره تصاویر و ویدیوهای سخنرانی هایشان به نفع فرقه ی رجوی در رسانه های سازمان قابل دسترسی است.

به گزارش رویترز، سناتور رابرت منندز ، رئیس کمیته ی روابط خارجی سنا از حزب دمکرات هر چند که بلافاصله متقاضی تحریم های جدید نبود اما گفت:" چرخه ی مذاکرات و تمدید شدن آن ، همزمان با برداشتن بخشی از تحریم ها موفق نبوده است."

مخالفان حکومت ایران از جمله منافقین خلق و جنگ طلبان اسرائیلی – امریکایی سعی می کنند این حقیقت را نادیده بگیرند که برنامه ی تسلیحات هسته ای ایران اساساً داستانی ساختگی است که سازمان جاسوسی اسراییل جعل کرد ومنافقین خلق منتشر کرد. روزنامه نگار و محقق مشهور امریکایی گرث پورتر این موضوع را کاملاً مورد تحقیق و مطالعه قرار داده است و به این نتیجه رسیده است که " شواهد " کلیدی که درباره ی برنامه ی هسته ای ایران از طریق فرقه ی منافقین منتشر شد ، تولید اسرائیل بود.

پورتر شرح می دهد که نقش منافقین خلق در انتقال اسناد کذایی نشان می دهد که منشاء اسناد اسراییل است و منافقین خلق چندین سال است که مشتری اطلاعاتی اسراییل است برای " شستشوی گزارش های جاسوسی و رساندن آن به آژانس بین المللی انرژی اتمی."

علاوه بر این ها، در نوامبر سال 2007، در گزارش ارزیابی شانزده نهاد اطلاعاتی امریکا اعلام شد که " ایران از سال 2003 برنامه ی تسلیحاتی هسته ای را متوقف کرده است." با توجه به آنکه ایران هرگز به دنبال سلاح هسته ای نبوده است – دست کم با استناد به اسناد خود دولت امریکا – بدیهی است که ادعاهای اثبات نشده ی منافقین و اسراییل درباره ی برنامه ی هسته ای ایران تنها منبع همه ی پروپاگاندای فریب کارانه علیه ایران است.

در حالی که رهبر منافقین خلق همه ی تلاش خود را به کار بسته است تا کیش شخصیتی خود را به عنوان جایگزین سکولار دمکراتیک جمهوری اسلامی جا بزند ، منتقدین نقطه ی مقابل این ادعاها را دریافته اند. هالی داگرس در هافینگتن پست با استناد به گزارش موسسه ی رند برای وزارت دفاع امریکا عدم صداقت مریم رجوی و حامیانش را اثبات می کند. وی می نویسد :"چنان که در گزارش رند آمده است علیرغم انکارها، رفتار منافقین خلق نقطه ی مقابل ادعاهایشان است. استخدام نیرو با فریب افراد، انزوای عاطفی ، فشار جمعی شدید ، کار اجباری ، زندان ، عدم امکان خروج ، کنترل جنسی ، محرومیت از خواب و سوءاستفاده ی جسمی از جمله ی این رفتار ها هستند."

داگرس متذکر می شود که منافقین خلق علیرغم ادعاهایشان هیچ پایگاه مردمی در ایران ندارند و شعارهایشان هرگز بازتاب آمال و آرمان های ملت ایران نبوده است . او می نویسد:" منافقین خلق نه تنها به خاطر همدستی با صدام حسین در طول هشت سال جنگ با عراق – که توهینی بود به ملی گرایی مردم ایران – بلکه به دلیل موضعش درباره ی برنامه ی هسته ای ایران ، چیزی که میانگین ایرانی ها حق مشروع خود می دانند، حمایت مردمی در ایران را از دست داد ."

مریم رجوی و حامیانش باید بفهمند که عزمشان برای کارشکنی در گفتگوهای هسته ای و دیپلماسی با ایران ، هرگز در راستای آرزوهای مردم ایران برای استقلال و امنیت نبوده و نیست و نخواهد بود.

مزدا پارسی

خبر بستک

 حکمی از سوی رئیس شبکه بهداشت و درمان بستک

 حکمی از سوی رئیس شبکه بهداشت و درمان بستک

 

رییس بیمارستان فکری بستک تغییر کرد

 

دکتر کهن با حکم رئیس شبکه بهداشت و درمان شهرستان به عنوان سرپرست بیمارستان فکری بستک منصوب شد

 

رییس بیمارستان فکری بستک تغییر کرد

 

 

دکتر کهن با حکم رئیس شبکه بهداشت و درمان شهرستان به عنوان سرپرست بیمارستان فکری بستک منصوب شد