نیمار گفته نمیداند آیا روزی به سطح کریستیانو رونالدو و لیونل مسی خواهد رسید یا نه.
تصویری از مسی و نیمار در حال تمرین در انستاگرام باشگاه بارسلونا منتشر شد.
ستاره برزیلی بارسلونا که تعطیلات را در کشورش سپری میکند اینبار در نقش کمک خلبان هواپیما ظاهر شد.
بارسلونا امروز بدون دو مهاجمش تمرینات سال جدید را از سر میگیرد.
خیلییییی باحال بووود... و البته پیام اخلاقی موثری داشت...
قبلنا فقط چندتا تیکه اش رو دیده بودم و اصلا نمی دونستم داستانش چیه...
تازه می فهمم بچه ها چرا انقدر دوستش دارن...
حالا دیگه کودک درون منم از صبح به تکاپو افتاده .... هی بهم گوش زد میکنه که دلش frozen میخواد...
بهش میگم آخه کودک درون تو چرا انقدر بی جنبه ای... حداقل بزار یه روز ازش بگذره...
حالا تصمیم داریم بعد از امتحاناتم یه بار دیگه ببینیمش...!!
من هم که زبان فووول...
دیگه از دیروز هم دارم آهنگشو میخونم...
let it go.....
let it go.....
باید یه فکری به حالش بکنم....
زبان و میگم...
مامانم اومده نمکدون رو بده به دستم بعد تو هوا ولش کرد!
منم نتونستم بگیرمش و افتاد روی انگشتای پام
دارم میگم اااااای چرا ولش کردی؟ میگه خب باید میگرفتیش!
حالا هم که چیزیت نشده. میگم افتاده رو انگشت پام نگاااااا
با یه قیافه حق به جانب میگه از بس انگشت های پات درازه.....الکی گردن من ننداز
تو سر راهی بودن من شکی نیست
.
.
بابام داشت تلوزیون نگاه میکرد گفتم بابا امروز تولدمه ها
بعد گفت که میرم برات کیک میخرم
هیچی شب رفته با هزار جور پز دادن کیک گرفته اورده
با هزار پز دادن که اره عکس خودتو گزاشتم رو کیک
جعبه رو باز کردن کیک قورباغه بود......نه خدایی من چی بگم باباست من دارم
حالا واکنش مامانم پرهام نگاه چقدر شبیه تو هستش...
من:-(
بابام:-))))))
مامانم:-)
.
.
دیروز دختر خالم پیام داده بهم یه پسره مزاحمم شده میای کمکم
منم با کلی احساس غیرت پیام دادم کجایی بیام؟ پیام داده بیرونم!!!!
هیچی دیگخ گوشی من که سوخت
اون پسره هم همونجا از خنده سکته کرد
تازه ایرانسل هم امروز اومده خسارت دکلشو میخواد!!!!!
.
.
داداشم قنادی داره ، دیروز برگشته دو بسته شکلات آورده خونه میگه اینو بخورید حیفه!!
تاریخ مصرفش گذشته مشتری نمیبره!!
.
.
بقیه مطالب را در ادامه بخوانید
به گزارش روابط عمومی معاونت اداره کل و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان بروجرد، 5دی ماه یادآور فقدان استاد مرثیه سرای نامی کشور "میرزا محمد باقر صامت بروجردی" است که 16 محرم 1331 ه . ق دار فانی را وداع گفتند . ضمن گرامیداشت سالروز وفات این مرثیه سرای نامی کشور به همین مناسبت طی مراسمی امروز پنجشنبه 4 دی ماه 1393 در دفتر مرکز اسناد و شناسایی مفاخر بروجرد از کتاب ( ثمین سخن ) نوشته دکتر "محمد مهر افزون " رونمایی شد .
کتاب ( ثمین سخن ) که اولین کتاب دکتر "محمد مهر افزون" این نویسنده ، محقق و پژوهشگر فعال بروجردی است ، به تازگی به بازار کتاب آمده و از انتشارات آیین احمد (ص) است . این کتاب در قالب درس نامه دانشگاهی است و به شرح احوال ، زندگانی و ویژگی های فردی ، اجتماعی و سیاسی ادیبان و شاعران ، دیگاه ها و بینش های علمی و ادبی گروهی از پیشگامان و پیشتازان منظوم و منثور ادب فارسی از دیروز تا امروز پرداخته است .
دکتر "محمد مهر افزون" کتاب (ثمین سخن ) خود را در ده فصل نگاشته که در دو فصل اول آن به شرح احوال ، زندگانی و ویژگی های فردی ، اجتماعی و سیاسی 100 نفر از ادیبان و شاعران از دیروز تا امروز و فصل سوم را (آرایش و نگارش زبان و ادبیات فارسی ) فصل چهارم (دستور زبان فارسی ) فصل پنجم را به (زبان شناسی ) فصل ششم ( ادبیات و انواع ادبی ) فصل هفتم ( اصطلاحات و آرایه های ادبی ) فصل هشتم (قالب های شعر فارسی ) فصل نهم (سبک و انواع سبک شعر فارسی ) و فصل دهم را به ( سبک ها و مکتب های ادبی در اروپا ) پرداخته است .
دکتر "محمد مهر افزون" متولد 1344 شهر بروجرد فعال در حوزه مقاله ، تحقیق ، پژوهش و مطبوعات است که تا کنون مقالات زیادی از او در نشریات محلی و کشوری و فضای مجازی به چاپ رسیده است .
وی در کتاب (ثمین سخن ) به شرح احوال ، زندگانی و ویژگی های فردی ، اجتماعی و سیاسی 100نفر از ادیبان و شاعران از دیروز تا امروز ازجمله " حکیم ابوالقاسم طوسی " ، " نظامی گنجوی ، "میرزا محمد باقر صامت بروجردی" ، " پروین اعتصامی " ، " عبدالحسین زرین کوب " ، " مهرداد اوستا " ، " قیصر امین پور " ، " نصرالله مردانی " و ... پرداخته است .
مرداب تبسم
خانمی در مشاوره تلفنی میگفت: با دوست شوهرم رفت و آمد
خانوادگی داشتیم، مورد اعتماد شوهرم بود و من هم روی همین
اساس ایشان را به خاطر قیافه مذهبی اش و دوستی با شوهرم
قابل اعتماد می دانستم. روزی زنگ منزل به صدا در آمد.
دوست شوهرم بود. بعد از سلام و تعارف های متداول به ایشان گفتم
که شوهرم منزل نیست و سفر چند روزه ای رفته اند. ایشان خداحافظی کرد و رفت.
باور کردنی!!! نبود فردای آن روز ایشان باز آمدند درب منزل. اما با یک جعبه
شیرینی و چند شاخه گل.با گرمی به ایشان سلام و تعارف کردم.
لبخندی زد و گفت: ببینم تعارف نمی کنید بیاییم داخل؟
با تعجب گفتم دا...داخل؟!
ولی دیروز خدمت تون گفتم که شوهرم مسافرت هستند.
خندید و گفت: راستش می دونم، ولی چه کنم؟ دیگه نتونستم
این دلم را راضی کنم که نیایم. دیروز لبخند و خنده هایت کار دست دلم داده
و اسیرم کرده.
بعد گفت با اجازه؛ دیدم داره میاد داخل. خواستم در را ببندم که در را هل داد
که بیاید مجبور شدم جیغ و داد کنم که همسایه ها یکی یکی آمدند و ایشان فرار کرد.
بعد از اون روز به شوهرم داستان را گفتم
نزدیک بود خون به پا شود ولی الان کلا رابطه مان را با او قطع کرده ایم.
اما یک سؤال همیشه برای من باقی ماند، این که چگونه یک مرد
مثل شوهرم این قدر خام باید باشد و بدون آزمایش و امتحان،
غریبه ای را دوست خود می گیرد و او را به حریم خصوصی خود می آورد؟
***
سؤال: اشکال کار کجا بود؟
غیرت شوهر؟
دوست گزینی ناموفق؟
حیا و عفت این زن؟
رعایت نکردن مرز و حریم محرم نامحرمی در روابط قبلی خانوادگی؟
شهوتی بودن مردان و عاطفی بودن زنان؟
ترکیب برخی موارد بالا؟
دستورات دین مانند احکام شرعی محرم نامحرم به نفع ماست یا خداوند؟
خانمهایی که در خیابان یا ادارات آرایش میکنند و جلوهنمایی،
نقش یخچال فریز را در سردکردن روابط عاطفی همسران دارند.[
(شمبم یار)