سلام
دوستان عزیز
این هفته گفتم در مورد نوشتن کمی صحبت کنم
البته همه ما میدونیم این حرفای منو ولی همیشه یاداوری خوبه حتی کارهای روزانه یادآوری
بشه و در موردش فکر کنیم که چطور به بهترین شکل انجام شون بدیم
خوب نوشتن از اینجا شروع کنم که همه آرزوها و نقشه های که میکشیم در ذهن ما تا ننویسیم
و برنامه ریزی نکنیم رویای بیش نیست و همه ما همیشه برنامه های در ذهنمون داریم که هرگز
به سرانجام نمیرسند
وقتی برنامه ها و هدفامون مینویسیم می تونیم دسته بندی کنیم و شروع کنیم
همیشه ذهن ما در حال طراحی آینده و اطراف مون هست ولی در اکثر موارد بی نتیجه
می مونه چون فقط رویاست
پس تمرین کنیم بنویسیم
یه مثال ساده گاهی با دوستی که برامون مهمه می خواهیم صحبت کنیم یا شخصی که برای
دیدنش وقت گذاشتیم تا درمواردی خاص صحبت کنیم ذهن خود را آماده کردیم و صدا ها بار در
ذهن خود تمرین کردیم وقتی تو موقعیت قرار میگیریم صحبت میکنیم و چون صحبت دو طرفه
هست خیلی از موارد که لازم بوده بگیم یا وقت نمی کنیم یا فراموش می کنیم و صحبتها گاه در
موردی که اصلا مهم نبود میگذره و در پایان بی نتیجه بر میگردیم و در ذهنمون باز میگیم ای
کاش فلان مورد میگفتم موقعیتشم بود ولی در ذهن ما اون لحظه نبود حالا برگشتیم خونه اول
گاه هم بعضی موارد گفتیم ولی نه مواردی که اولویت داشته
حالا فرض کنیم از قبل خود را آماده کردیم و همه موارد نوشتیم و اولویت ها رو مشخص کردیم
حتی اگه وقت کم بیایید چون نوشته داریم و یکی یکی به اونها می پردازیم و صحبتهای گوناگون
باعث نمیشه کنترل صحبت و دیدار رو از دست بدیم و از دیدار و صحبت خود خوشحالیم چون
نتیجه در بر داشته
همه موارد در زندگی ما این چنین است پس یاد بگیریم حتی کارهای روزانه خود بنویسیم و بعد
شروع کنیم هر روز چند دقیقه وقت صرف نوشتن میشه ولی همه برنامه هامون تحت کنترل در
می آیند و سرعت زیادی تو انجامش پیدا می کنیم در مورد آرزوها و برنامه های بلند مدت چند
ساله رو هم بنویسیم و مشخص کنیم بعداز چند ماه یا یک سال باید کجا باشیم و چه کارهایی
رو انجام داده باشیم
برنامه های بلند مدت را طولانی نکنید سعی کنید برا چند سال مثلا پنج سال آینده رو برنامه ریزی
کنید و این پنج سال را به چند قسمت تقسیم و حتما در تایم مشخص پیشرفت برنامه رو
مشخص و بررسی کنید
به امید اینکه همه آرزوهایتان در دسترس باشد
شاد و خوش باشید
(برا هفته دیگه الان چیزی ندارم)
تاریخ : ۰۱-۱۰-۹۳ | نویسنده : ترجمه : سه وزه حیدری
گویند در زمانهای قدیم پادشاهی چهار همسر داشته است و زن چهارمی را بیشتر از بقیه دوست می داشته است و هر کاری می کرد برای رضامندیش و وی را بیش از همه راضی نگه می داشت.
زن سومی را هم دوست داشت و به حرفهایش هم تا حدودی گوش می داد ولی بعضی اوقات او را پشت گوش می انداخت و چندان به وی اهمیت نمی داد
، زن دومش تحت فرمان پادشاه بود و همواره در حال آماده باش قرار داشت، از آن دسته زنانی بود که می شد رویش حساب نمود در هنگام گرفتاری و بلا و مشکلات به فریادش می رسید
ولی او زن اولش را به کلی رها کرده بود و به وی سر نمی زد و هیچ گاه به دیدنش نمی رفت ، به حرفهایش گوش نمی کرد و حق و حقوقی برایش قائل نبود ؛ البته علی رغم این همه بی مهری ها ، آن زن ، شوهرش را دوست داشت و همیشه جویای حالش بود ، پاسدار مال و ناموسش بود و همه کارهایش را راست و ریست می نمود.
از قضا روزی پادشاه مریض می شود و احساس می کند که زمان مرگش فرا رسیده است ، به فکر فرو می رود و می گوید : اگر من بمیرم کدام یک از زنهایم من را تا آن دنیا همراهی می کند؛
پس به دنبال زن چهارمش که وی را از همه بیشتر دوست داشت فرستاد ، زن پیش پادشاه آمد ، پادشاه خطاب به او گفت : خودت می دانی که من تو را بیشتر از همه دوست دارم و هر آرزوی داشته ای برآورده نموده ام و هر چه را خواسته ای برایت فراهم نموده ام ، حالا من اجلم نزدیک شده است و احساس می کنم دارم می میرم ؛ آیا حاضری با من به قبر بیایی و با هم به آنجا برویم و همنشین قبر و قیامتم باشی؟! زن گفت : متاسفانه خواسته شما برایم امکان پذیر نیست … و وی را فوراً ترک کرد و از نزد پادشاه می رود بدون اینکه حتی از وی اجازه خروج بگیرد و انگار که اصلاً وی را تا امروزنمی شناخته است!
آنگاه پادشاه به دنبال زن سومش می فرستد و به وی می گوید : خودت می دانی در تمام طول عمرم تو را دوست داشته ام و حالا دارم می میرم آیا حاضری با من به اون دنیا بیایی؟! زن سوم در جوابش می گوید : مگر من دیوانه ام، هرگز چنین خواسته ای را قبول نمی کنم ، زندگی شیرین است و وقتی شما مردید من با مرد دیگری ازدواج می نمایم!
پادشاه به دنبال زن دومش می فرستد به همان ترتیب وی را از مرگ خود آگاه می کند و خطاب به او می گوید : همچنانکه مستحضری تاکنون و همواره در هنگام گرفتاری و بلا کمکم نموده ای و من نیز همیشه با شما مشورت نموده ام ، خیلی اوقات به خاطر من هزینه داده ای و کمکم نموده ای، حالا اگر من بمیرم با من به اون دنیا می آیی؟ زن در جواب گفت : معذرت می خواهم نمی توانم خواسته اتان را لبیک گویم ؛ ولی اگر مشکلی پیش نیاید قول می دهم هنگامی که مردید شما تا لب گورهمراهی نموده و تا آنجا بدرقه اتان نمایم!
پادشاه خیلی ناراحت می شود و غصه می خورد که زنانش قدر این همه عشق و محبت او را نفهمیده و در قبر و قیامت وی را تنها گذاشته اند!
پس از روی ناچاری و با شرمندگی فراوان به دنبال زن اولش می فرستد و جریان را با وی در میان می گذارد و با سرافکندگی تمام می گوید: من تاکنون با تو خیلی بد بوده ام و به تو احترام نگذاشه ام و تو با همه غم و غصه های من ساخته اید و همین است که می بینم به این حال و روز افتاده ای؛ پیر گشته ای خیلی لاغر و نحیف گشته ای ؛ من از شما بابت همه جفاهایی که درحقت کرده ام معذرت می خواهم ، خوب می دانم که به شما بد کرده ام و بابت آن شرمنده ام با این حال دوست دارم نظر شما را در باره مشکلی که برایم پیش آمده جویا شوم ؛ من همچنانکه می بینی دارم می میرم و مرگ جلو در خانه ام نشسته است! آیا با وجود پرونده و رفتار بدی که با تو داشته ام حاضری با من همراه شوی و همنشین قبرم باشی ؟!
پادشاه که تاکنون و از زنان سابقش تنها جواب منفی شنیده بودد منتظر جواب نه بو ولی در کمال ناباوری پادشاه زن گفت : بدون شک من تو را رها نخواهم کرد و ازت جدا نمی شوم و با شما خواهم آمد و در گور با شما خواهم بود و با شما به صحرای محشر می آیم و با هم از روی پل صراط خواهیم گذشت و تا شما را وارد یکی از آن دو سرای متقیان و بدکاران همراهی و بدرقه خواهم نمود !
پادشاه با شرمندگی تمام گفت : براستی من پشیمانم از آن حرکات و سخنانم که تاکنون با شما داشته ام ، قول باشد اگر من خوب شوم و از مریضی نجات پیدا کنم فقط با تو بمانم و اگر به گذشته ام برگردم عهد می بندم فقط با تو مهربانی کنم و تو را همسر خود بدانم و بقیه را طلاق دهم !
@دوستان عزیز در واقع همه ما دارای چهارزن هستم و این داستان شرح حال همه ما در این دنیا ست .
- زن چهارم ، که خیلی به آن می رسیم جسم و بدن ماست همیشه به آن اهمیت می دهیم و آرزوهایش را برآورده می کنیم ولی اگر مردیم از ما جدا می شود و ما را تنها می گذارد.
- زن سوم هم مال و ثروت ماست که در هنگام مرگ آن را به جا می گذاریم و به دیگران می رسد !
- زن دوم هم دوست و رفیق و فامیلان ما هستند هر چند از مرگ ما ناراحت باشند و غصه هم بخورند ، ولی نهایتاً تا لب گور ما را همراهی می کنند و دیگر کاری از دستشان بر نمی آید!
-زن اول هم عمل و رفتار ماست که همیشه با ماست ؛ اگر چه ما آن را نادیده می گیریم ولی وی همیشه و در هر حال با ماست و از ما جدا نمی شود تا تکلیف ما در آن دنیا مشخص شود که آیا بهشتی هستیم یا جهنمی ، معاذالله.
دوستان داستان مذکور ،زندگی واقعی ما را نشان می دهد که اعمال و حرکات ما در شکل و انواع گوناگون خود را نشان می دهد و زندگی و آینده ما را تحت شعاع خود قرار می دهد پس بیاییم زندگی آخرتمان را بسازیم و واقع بینانه زندگی کنیم تا بتوانیم با نفس خویش مبارزه نمائیم و آینده خویش را تابناک نماییم.
نویسنده : حسن پنجوینی
ترجمه : سه وزه حیدری منبع : سایت سوزی میحراب
خب با توجه به اینکه ماه آذر به شکل خوبی به پایان رسید و خیلی از بچه ها به درآمد بالایی رسیدند اولین جلسه ی مشاوران خودم تو فصل زمستان رو با حضور مشاوران پرانرژی تیم که چندتاشون اولین جلسشونو تجربه میکنن برگزار میکنم...
تو این جلسه از مشاوران میخوام فیدبک ماه قبل و همینطور ویژن ماه دی رو همراه خودشون داشته باشند...
همینطور بدیهیه که مشاوران باید به تمام متون جزوه اطلاعات تکمیلی مسلط باشند...
این جلسه به طور استثنا ساعت 8 صبح روز پنجشنبه 4 دی ماه 93 برگزار میشه که بدیهیه همه باید سر ساعت تعیین شده در جلسه حضور داشته باشند...
موفقیت اتفاقی نیست...
دولتهای بسیاری در سراسر دنیا به انحاء مختلف سعی در سانسور اینترنت و جلوگیری از چرخش آزاد اطلاعات دارند. بیش از ۶۰ درصد مردم جهان به اینترنت آزاد دسترسی ندارند و در میان ۴۰ درصد دیگر نیز بخش عمدهای از دسترسی کاملا آزادانه به اطلاعات محرومند. همه اینها با توجه به نقشی که اینترنت و گردش آزاد اطلاعات در آگاهسازی مردم و آموزش ایشان ایفا میکند، نشان از لزوم کار بر روی آزاد کردن هر چه بیشتر چرخش آزادانه اطلاعات دارد. تاکنون شرکتهای بزرگی نظیر فیسبوک و گوگل سعی در فراهم آوردن اینترنت آزاد به طرق مختلف برای نواحی خاصی از جهان داشتهاند که برای مثال میتوان به پروژه لون گوگل و اینترنت آزاد فیسبوک اشاره کرد، ولی هزینه بالا و انرژی زیادی که این پروژهها تاکنون به خود اختصاص دادهاند آنها را از تبدیل به طرحی همگانی و فراگیر بازداشته است.
اوترنت اما ماجرای دیگری است، از طریق اوترنت که کتابخانه عمومی بشریت لقب گرفته است، شما تنها با ساخت یا تهیه یک دیش یا دریافتکننده خانگی قادر خواهید بود که اطلاعات را به صورت آفلاین و بدون دسترسی به هرگونه اینترنت در اختیار داشته باشید. اما اوترنت چیست؟
اوترنت محصول یک شرکت غیرانتفاعی در امریکا است که توسط «ساسا ووچینیج» و «استوارت اوئرباک» بنیانگذاری شد و از سال ۱۹۹۵ شروع به کار کرد و هدف آن از آغاز فراهم آوردن دسترسی آزادانه و رایگان اطلاعات برای همه مردم کره زمین بود. این شرکت از همان ابتدای تاسیس شروع به جمعآوری و قرار دادن محتوای موجود بر روی اینترنت در ماهوارههای خویش کرد و اکنون پایگاه اطلاعاتی عظیمی را در اختیار دارد که آن را به رایگان برای همه عرضه میکند. اما اوترنت چگونه کار میکند؟
طرز کار این سیستم که به نوعی اینترنت آفلاین است و خود را مکمل اینترنت میداند این است که اول محتوای مورد نظر را روی سرورهای خود بارگذاری میکند و آن را با ماهوارههای قرار داده شده در مدار زمین در ارتباط قرار میدهد. سپس شما با استفاده از دیش خانگی خود یا دریافتکنندهای که از خود این موسسه میتوانید تهیه کنید، تمام اطلاعات یا هر بخشی که نیاز دارید را بر روی دستگاههای خویش مانند کامپیوتر، لپتاپ و موبایل دانلود میکنید و زین پس مانند دسترسی آنلاین به اینترنت ولی به صورت آفلاین میتوانید از آن اطلاعات استفاده کنید. نوع این اطلاعات هم محدود به نوع خاصی نیست و همه گونه داده، از ویدئو و موزیک گرفته تا متن و کتاب را میتوانید در آن بیابید. برای این که بهتر طرز عمل این سیستم را بفهمید میتوانیم طرز کار آن را به ساز و کار رادیو تشبیه کنیم. اوترنت نیز مانند رادیو از امواج رادیویی استفاده میکند ولی در فرکانسی متفاوت و به جای آن که آن امواج را فقط به صوت تبدیل کند، آنها را به هرگونه فایلی که شما نیاز دارید تبدیل خواهد کرد. سرعت انتقال دادهها نیز اکنون ۲۰۰ مگا بایت در روز است.
دریافتکننده انحصاری و جدید اوترنت نیز دستگاهی منحصر به فرد است. این دستگاه که لانترن نام دارد استوانهای کوچک است و قابلیت دریافت مستقیم اطلاعات را از ماهواره دارد و هر چند ساعت یکبار خود را آپدیت میکند. علاوه بر اینها، لانترن قابلیت شارژ خود را وقتی که استفاده از نیروی الکتریکی ممکن نیست و با استفاده از سلولهای خورشیدی که درون آن تعبیه شده نیز دارد. این دستگاه که لقب کتابخانه جیبی به خود گرفته است به راحتی قابل حمل است و در هر محیط و هر گونه شرایطی قابل استفاده است. قیمت این دریافتکننده صد دلار است.
شرکتها و موسسات بزرگی با اوترنت همکاری میکنند، بخش عمدهای از توسعه جهانی اوترنت مدیون همکاری بانک جهانی و موسسه آیرکس با آن است که حاصل این همکاری در دسترس قرار گرفتن اوترنت در بسیاری از نقاط دنیا از جمله امریکای شمالی (بر روی ماهواره گلکسی)، خاور میانه –که طبیعتا ایران را نیز در برمیگیرد-، شمال آفریقا و بخشهایی از آسیا (بر روی ماهواره هاتبرد) است و این روند توسعه جغرافیایی به شدت و سرعت در حال رشد است به طوری که به عقیده مدیران این پروژه به زودی در جایجای کره زمین دیگر نقطهای نخواهد بود که از دسترسی به اوترنت باز بماند چه وسط صحرا و چه در میان اقیانوس. سایتهای معتبر دیگری نیز که عمدتا محتوای خبری، آموزشی و آگاهی بخشی دارند از جمله همکارهای اوترنت به شمار میروند و آن را در جمعآوری محتوای مورد نیاز یاری میدهند که برای مثال میتوان به ویکیپدیا، تد، دویچهوله، سی.ان.ان، بی.بی.سی و دهها شرکت دیگر اشاره کرد. محبوبیت و موفقیت این پروژه آنقدر زیاد است که تا به حال تمام منابع مالی که احتیاج داشته را به سرعت فراهم آورده و افراد و شرکتهای متعددی آن را در رسیدن به اهداف خویش یاری بخشیدهاند. این پروژه زبانهای متعددی را نیز به طور کامل پشتیبانی میکند که از این میان میتوان به انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، چینی و عربی اشاره کرد. زبان فارسی هنوز در این بین قرار ندارد ولی هدف بنیانگذاران اوترنت این است که به زودی آن را به تمام زبانها در دسترس قرار دهند.
درباره چرایی و چگونگی انتخاب اطلاعات موجود روی سرورهای اوترنت هم سازوکار جالبی وجود دارد. جدا از اطلاعات پایهای که تا کنون بر روی سرورهای این پروژه تعبیه شدهاند و بیشتر نتیجه همکاری شرکای اوترنت که قبلتر از آنها نام بردیم، هستند، این پروژه وبسایتی طراحی کرده است به نام «تخته سفید». در این سایت کاربران لینک اطلاعاتی را که به نظرشان باید روی سرورهای اوترنت قرار بگیرند را پیشنهاد میدهند و دیگر کاربران به هر یک از لینکهای پیشنهادی که دوست داشته باشند رای میدهند، لینکهایی که بیشترین رای را داشته باشند به ترتیب بر روی سرور قرار میگیرند و این طرح تا زمانی که تمام اطلاعات مورد نیاز همه افراد بر روی سرورها قرار گرفته باشد ادامه خواهد داشت. پس شما هم اگر مطلب خاصی را دوست دارید به صورت آفلاین و همیشگی داشته باشید، بد نیست سری به این وبسایت زده و با پیشنهاد لینک خود به دنبال جمعآوری رای برای آن بروید تا به زودی آن را بر روی سرورهای اوترنت مشاهده کنید.
از جمله استفادههای بسیار مفید دیگر اوترنت بهرهگیری از آن در زمانهای اضطراری و به ویژه رخدادهای طبیعی مانند سیل و زلزله است که در بسیاری مواقع دسترسی به اینترنت را برای مدتی با مشکل مواجه میسازند. با وجود اوترنت دیگر این مسئله هم جای نگرانی نخواهد داشت و در چنین مواقعی نیز دسترسی هیچ فردی به باقی دنیا قطع نخواهد شد. به راستی با فراگیر شدن اوترنت و استفاده همگانی از آن در دنیا قطعا شاهد دنیای بهتری خواهیم بود، دنیایی که دیگر در آن هیچ کس از دسترسی به اطلاعات و آموزش رایگان محروم نیست،دنیایی که هیچ دیکتاتوری در آن نمیتواند با آزادی بیان بجنگد یا حرف کسی را سانسور کند، دنیایی آزاد که در آن همیشه با هم در ارتباط خواهیم بود.
من میتوانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشتهخو یا شیطان صفت باشم.
من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم،
من میتوانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم،
چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانى است
و تو هم به یاد داشته باش:
من نباید چیزى باشم که تو میخواهى، من را خودم از خودم ساختهام،
تو را دیگرى باید برایت بسازد و
تو هم به یاد داشته باش
منى که من از خود ساختهام، آمال من است،
تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.
لیاقت انسانها کیفیت زندگى را تعیین میکند نه آرزوهایشان
و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو میخواهى
و تو هم میتوانى انتخاب کنى که من را میخواهى یا نه
ولى نمیتوانى انتخاب کنى که از من چه میخواهى.
میتوانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم.
میتوانى از من متنفر باشى بىهیچ دلیلى و من هم،
چرا که ما هر دو انسانیم.
این جهان مملو از انسانهاست،
پس این جهان میتواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.
تو نمیتوانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم،
قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.
دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و میستایند،
حسودان از من متنفرند ولى باز میستایند،
دشمنانم کمر به نابودیم بستهاند و همچنان میستایندم،
چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،
نه حسودى و نه دشمنى و نه حتا رقیبى،
من قابل ستایشم، و تو هم.
یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد
به خاطر بیاورى که آنهایى که هر روز میبینى و مراوده میکنى
همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت،
اما همگى جایزالخطا.
نامت را انسانى باهوش بگذار اگر انسانها را از پشت نقابهاى متفاوتشان شناختى، و یادت باشد که کارى نه چندان راحت است...
مهاتما گاندی