استفاده از کلنگ در کوهنوردی
روش دوم : کلنگ پا ، کلنگ پا
اگر کلنگ در دست راست باشد همیشه بعد از تماس کلنگ با سطح برف اول پای مخالف حرکت می کند در ضمن وضعیت پا و قرار گرفتن آن روی مسیر مانند صعود بدون کلنگ می باشد حتما باید دو نقطه روی زمین قرار داشته باشد یا ( یک کلنگ ، یک پا ) یا ( هر دو پا که در اینجا برای تکیه گاه بعدی کلنگ به حرکت در می آید ) .
کلنگ عمود بر سطح افق در مقابل بدن کوهنورد روی شیب زده می شود بطوری که تیغه و بیلچه در جهت عرض شیب قرار بگیرد.
عمود کوبیده شدن کلنگ بسیار مهم است.
توجه مهم : ( بیلچه و تیغه به طرف بدن کوهنورد نباشد )
دو دست روی تیغه و بیلچه قرار می گیرد و پاها به طور موازی به نوبت حرکت می کنند ، پاشنه نسبت به سطح افق تا 10 درجه بالا است .
طریقه حرکت :
1- کلنگ 2- پا 3- پای دیگر
برای این صعود حداقل باید 3/1 از تیغه کف پا روی شیب قرار بگیرد تا بتوانیم مستقر شده و حرکت بعدی را انجام دهیم . کلنگ باید در دست سمت کوه باشد.
نحوه گام برداری در این مسیرها
ابتدا کلنگ حرکت می کند ، بعد پای سمت دره و بعد پای سمت کوه به همین ترتیب به پیشروی ادامه می دهیم .
- نحوه تغییر مسیر دادن زیگزاگ و تعویض کلنگ : با سه حرکت پا ، کلنگ را عوض می کنیم و در دست دیگر می دهیم . ابتدا رو به کوه قرار می گیریم ، کلنگ را با دو دست در برف فرو کرده سپس جای پای مناسب برای دو پا مشخص و کنده می شود بعد تعویض بند حمایت کلنگ ، همزمان با بیرون آمدن دست راست یا چپ ، دست دیگر به داخل بند می رود ، سپس تیغه کلنگ به سمت مسیر قرار می گیرد و مسیر را ادامه می دهیم .
- مسیر تراورس : کلنگ در دست کوه قرار می گیرد سپس پای دره و بعد پای سمت کوه حرکت می کند . اگر شیب مسیرتند تر بود می توان مانند شکل زیر عمل نمود . در این حالت تیغه حتما به سمت جلو باشد.
با توجه به شیب بدن حالت نشسته به خود می گیرید . ( مانند حالت بدن اسکی بازان )
حرکت روی پاشنه های پا ( با ضربه به برف ) پنجه ها در جهت مسیر حرکت بوده و تیغه کلنگ رو به کوه می باشد.
بدن رو به کوه قرار می گیرد و کلنگ در مقابل بدن کوهنورد به طور عمودی و در برف زده می شود به طوری که تیغه و بیلچه در جهت عرض شیب قرار بگیرد ، دو دست روی کلنگ قرار می گیرد بعد ابتدا با پاها به طور موازی با هم روی پنجه پا ، دو قدم به سمت پایین می زنیم و بعد کلنگ را پایین می آوریم و بعد از اسقرار کلنگ در برف ، مجددا حرکت پاها را انجام می دهیم در ضمن وزن بالا تنه باید روی کلنگ باشد و بدن به عقب متمایل نشود بر عکس صعود در شیب.
یک دست در پایین کلنگ نزدیک سخمه قرار می گیرد و دست دیگر در بالای کلنگ قرار می گیرد ، به طوری که چهار انگشت روی تیغه و انگشت شست زیر بیلچه قفل می شود تیغه به طرف خارج از بدن کوهنورد یا سر تیغه به سمت برف قرار می گیرد . به حالت نیمه نشسته در حالی که سخمه کلنگ با زاویه نسبت به شیب روی برف زده می شود ، سر می خوریم و سخمه کلنگ روی برف حرکت می کند ، هر چه فشار وری کلنگ بیشتر شود سرعت کمتر می شود و هرچه زاویه کلنگ با زمین کمتر شود سرعت بیشتر می شود ، پنچه های پا باید در جهت مسیری که پایین می رویم باشند انحراف پنجه های پا به طرف داخل باعث کاهش سرعت وبه طرف خارج باعث به هم خوردن تعادل می شود و برای ترمز بهتر است به سمت دسته کلنگ بچرخیم و با تیغه های کفش با برشی که روی برف ایجاد می کنیم عمل ترمز را انجام دهیم . در دور زدن با سخمه محدودیت هایی وجود دارد و نمی توان مارپیچ زد ولی در کار پیشرفته زیگزاگ زدن امکان پذیر است معمولا مانور حرکت در طرفی که کلنگ قرار دارد بیشتر است.
شاسوسا بنا یی در زمینی به مساحت حدود یک هکتار در حاشیه کویر و ابتدای جاده قدیم کاشان-آران و بیدگل در مجاورت مزرعه قدیمی به نام ملاحبیب قرار گرفته است. بنا به شکل مربع به ارتفاع 10 متر است.در متون کیهان شناسی دایره نماد آسمان و مربع نماد زمین است، دایره نماد زمان و مربع نماد مکان است.در بنای شاسوسا مربع به دایره (گنبد)تبدیل می شود و این بدان معناست که از شکلی که ابتدا و انتها و آغاز و پایان دارد به شکلی که نه ابتدا دارد و نه انتها نه آغاز و نه پایان می رسیم. خط مستقیم در جای خود استعداد رشد و تعالی دارد همان گونه که شکل مربع از آن ساخته می شود که از سویی قابلبت تکامل و تبدیل شدن به دایره دارد. مساله مهم در ساخت گنبد تبدیل سطح مربع به دایره است که در اصطلاح به آن گوشه سازی می گویند گوشه سازی یا گوشه بندی یعنی ساختن و تبدیل کردن شکل چهار گوشه به هشت گوشه و به ترتیب 16و32و64 گوشه و در نهابت دایره است.یعنی با پل زدن روی گوشه ها ، مربع اتاق تبدیل به هشت ضلعی و سپس با ادامه این کار، با صاف کردن انحرافات باقی مانده سطوح تبدیل به دایره می شود. سه کنج یا گوشه یا گوشواره یا فیل گوش، یکی از اجزای معماری ایرانی و بعدها اسلامی است که برای مستقر کردن گنبد بر روی چهار دیوار مربع به کار می رود. این کوشش برای ساختن اشکال هنری را در اواخر ساسانی به وضوح می توان مشاهده کرد تا جایی که فیل گوش ها نه تنها به عنوان یک عنصر ساختمانی بلکه به عنوان عنصر تزئینی استفاده می شدند فرم خالص سه بعدی ماندالا در فرم چهار تاقی تجلی یافته است.چهار تاقی شکلی جامع، کامل و بدون الحاقی دارد که بعد ها به مسجد اضافه شده اند.ترکیب دایره ( گنبد دوار) نمادی از آسمان با مربع ( مکعب) نماد عالم عرض در فرم بیرونی بنا. - فرم چهار گوشه با گنبدی بر فراز آن در بناهای دینی زرتشتی تداعی کننده حضور فره در این بناها است. شکل شاسوسا تمثیلی از گذر زمین به سوی آسمان است بدین معنا گنبد نمادی از آسمان و محلی برای نزدیک شدن به جهان مینوی است و شکل چهارگوش یا پایه گنبد که در زیر این فضای مقدس قرار گرفته است نیز بر این باور تقدس داده است.تزئینات بنای شاسوسا عاری از هر گونه نمادهای دینی ، شمایل و نقوش برجسته است که تنها تزئینات ساده گچی درسطوح داخلی و رسمی بندی سقف از شاخصه های تزئینی بنا است.ر بنای شاسوسا مربع به دایره (گنبد)تبدیل می شود و این بدان معناست که از شکلی که ابتدا و انتها و آغاز و پایان دارد به شکلی که نه ابتدا دارد و نه انتها نه آغاز و نه پایان می رسیم.
آقای اولاند، اگر قصد مبارزه با تروریسم دارید ابتدا از خانه خودتان فرانسه شروع کنید
منبع: نادر نادری| شنبه ۲۷ دی ۱۳۹۳ چاپ
آقای فرانسوا اولاند و برنارد کازنو” وزیر کشور فرانسه آنچه ما این
سالها اقامت در کشور شما هشدار بسته شدن نطفه تروریسم و بلوغ آن در کشور فرانسه را
داده بودیم که حال شما بعد از بلوغ و عمل تازه دارید حرف های ما جدا شدگان از فرقه
مذهبی تروریستی رجوی را می زنید.
آقایان محترم تروریسم یک ایدئولوژی است یک طرز فکر و اندیشه است نه ربطی به داشتن
سلاح دارد و نه ربطی به اسلام مسلمین دارد تروریسم در هر جای که نیروی جوان دارد
بهترین بستر را برای رشد خود می داند و بخصوص که در هر نقطه ای که دولت قانون و
آزادی در آن پر رنگ باشد بیشتر ریشه میدواند چون تروریسم نقطه مقابل آزادی است
تروریسم خوب و بد نداریم
راستی در تحقیقات شاید بعمل آمده این جنایت از کجا الگو برداری شده این ترور های
اخیر فقط حاصل وجود فرقه های مذهبی و سکت است که متاسفانه در کشور شما تروریسم با
مقداری رژ لب و سرخ آب سفید آب خودش را بزک کرده و خود را تروریست خوب به کشور شما
قالب کرده و در کشور شما بیتوته کرده مگر می شود یک ویروس اپیدمی در جامعه ای که مهد
آزادی است بی تاثیر باشد هرچه طلا ناب تر باشد فاسد پذیری آن بیشتر است
در این روز ها شما حرف تان این است که فقط مبارزه با تروریسم دقیقا درست است پس
باید پرسید فرقه رجوی که کشور شما را واتیکانیزه کرده چکار می کند و رهبران
تروریسم منطقه از عراق گرفته تاسوریه در مراسم های که توسط فرقه رجوی بر پا می شود
در کشور شما چکار می کنند که اکثرا با ویزاهای جعلی و پاسپورت های جعلی که توسط
فرقه رجوی برایشان تهیه می کند در کشور شما در تردد هستند.
آقای اولاند و برنارد کازنو” اگر قصد مبارزه با تروریسم را دارید ابتدا از خانه
خودتان یعنی کشور فرانسه باید شروع کنید نمی شود اینجا را پشت سر گذاشت به منطقه
خاورمیانه رفت شاید بپرسید که اینها اینجا سلاح ندارند اما تروریسم شاخص آن سلاح
نیست بلکه یک ایدئولوژی و طرز فکر است که خلع سلاح آن بچشم دیده نمی شود والا در
دنیا تهیه سلاح برای تروریسم کار ساده ای است.
ترور و فناتیک فقط با سلاح نیست مگر خودتان شاهد نبودید که وقتی مریم رجوی دستگیر
شد مسعود رجوی دستور خودسوزی ها را صادر کرد و هر روز خیابانهای پاریس شاهد صحنه
های دلخراش بود آیا این تروریسم نیست.
اگر می خواهید با تروریسم مبارزه کنید ابتدا از خانه خودتان شروع کنید و من به
شخصه در کنار شما در این مبارزه خواهم بود چه با قلم وچه ارائه اسناد و مدارک.
نادر نادری
به ماههای سرد سال رسیدهایم، به زمانی که تعداد زیادی از افراد دچار بیحوصلگی و افسردگی فصلی میشوند و دیگر خودشان را نمیشناسند.
مطب روانشناسها و روانپزشکها پر میشود از بیماران بیحالی که از زندگیشان شکایت دارند و علاقهای به انجام دادن کارهایشان ندارند. به جای آنکه ابتدا دست به کار نوشتن قرصهای متعدد شوید، این 10 کاری که میتوان برای درمان افسردگی انجام داد، بخوانید. چه بسا بتوانید بدون درمان دارویی به بیماران خود کمک کنید.
1. برنامه ثابت بچینید: زمانی که فردی به شما مراجعه میکند و از غم و ناراحتی مینالد، پیش از آنکه دست به نوشتن نسخه بزنید، حواستان باشد که او نیاز به برنامهای ثابت برای زندگیاش دارد. دکتر ایان کوک که روانپزشکی در موسسه تحقیقاتی افسردگی در دانشگاه یوسیالای است درباره این موقعیت میگوید:« ابتدا برنامهاش را از نظر میگذرانم چون بعضیوقتها فقط کافیست برنامهای ثابت برای زندگی افراد بچینی و از افسردگی نجاتشان دهی.» در این مواقع موثرترین عنصر زمان است که باید بدون فکر و خیال بگذرد. به همین خاطر برنامهای که بتواند به صورت مقطعی به زندگی بیمار نظم دارد و کاری کند که روزهایش یکی پس از دیگری سپری شوند، در مدت زمانی مشخص به او کمک میکند تا دوباره روی پا شود.
2. تعیین هدف: وقتی که بیمار افسردهای به شما مراجعه میکند، بیشترین تصوری که دارد؛ ناتوانی در رسیدن به خواستهها و اهدافش است. حسی که باعث میشود احساس بد بیشتری داشته باشد. برای گذر از این موقعیت به او کمک کنید تا هدفهای کوتاهمدت و روزانهای برای خود تعیین کند و خودش را با آنها بشناسد. دکتر کوک میگوید:« ما از مراجعان میخواهیم تا در آغاز قدمهای خیلی کوچکی بردارند. هدفهای کوچکی که مطمئن هستند در آنها به موفقیت میرسند. مثلا به آنها میگوییم تا ظرفهای کثیف خانهشان را به صورت روزانه بشویند.» همانطور که به او کمک میکنیم هدفهای کوچکی داشته باشد، او را به سمت هدفهای مهمتر و بزرگتر سوق میدهیم.
3. ورزش کردن: اجازه بدهید اندورفین کار خودش را انجام دهد. ممکن است سود بلندمدتی نیز عاید بیمار شما شود. دکتر کوک میگوید:« هیچوقت فراموش نکنید که ورزش روزانه مغز را تقویت میکند، تا نگاهی مثبتاندیش به اتفاقها و وقایع داشته باشد.» اما در آن لحظه مراقب باشید که بیماران شما ممکن است به صورتی دیوانهوار به ورزش بپردازند و فکر میکنند باید تبدیل به قهرمان دوی ماراتن شوند. به آنها یادآوری کنید که همان ساعتهای کوتاه پیادهروی در طول هفته برای آنها مفید است.
4. سالم بخورید: یکی از دلایل ثابتی که باعث میشود تا افراد نسبت به بیماری خود آگاه شوند، غذاخوردن عصبی و اضافهوزن ناشی از آن است. شما میدانید که هیچ رژیم غذایی معجزهآسایی برای درمان افسردگی وجود ندارد، اما بیمار شما چنین علمی ندارد. خوب است اگر او را تشویق کنید تا مراقب غذا خوردنش باشد و جلوی غذاخوردن عصبی را بگیرد. یادتان باشد که طبق تازهترین تحقیقات، شواهدی وجود دارد که غذاهای با امگا 3 فراوان، شبیه به ماهی سالمون (ماهی آزاد) یا تون، و غذاهایی با اسید فولیک، شبیه به اسفناج یا آووکادو، به کاهش افسردگی کمک میکنند.
5. خواب کافی: خواب کم یکی از چرخههای معیوب در افسردگی است، و سئوالی که شما باید در همان ابتدا از بیمار بپرسید. کم شدن فرصت خواب باعث میشود تا بیمار دچار افسردگی بیشتری شود. از بیمار بخواهید تا داستان یک روز زندگیاش را برای شما تعریف کند. در همان مرحله اول به او پیشنهاد بدهید تا تغییری در سبکزندگی روزمرهاش ایجاد کند. در ساعت معینی به رختخواب برود و در ساعت معینی از رختخواب بیرون بیاید. از او بخواهید در طول روز چرت نزند. به او بگویید؛ تمام عواملی که ذهنش را مغشوش میکنند، از رختخوابش بیرون بیاورد. نه کامپیوتر آنجا باشد، نه تلویزیون و نه تلفن همراه.
6. مسئولیتگریزی: زمانی که یک بیمار به شما مراجعه میکند، ممکن است به سادگی برای شما توضیح دهد؛ میخواهم مسئولیتهایم را در خانه و در محیطکار کم کنم. این تصمیم معمولا از سوی خانواده و دوستان و آشنایان فرد تقویت میشود که ما پزشکان اسمش را دوستی خاله خرسه میگذاریم. مراقبت باشید که آنها دست به چنین کاری نزنند. باقی ماندن در فعالیتهای ثابت و مسئولیتهای روزانه میتواند شبیه به طبیعیترین درمان افسردگی عمل کند. این فعالیتهای ثابت به افراد کمک میکند تا احساس خوشایندی از به انجام رساندن کارهایشان داشته باشند.
7. مقابله با افکار منفی: بخش مهمی از مقابله با افسردگی در مغز اتفاق میافتد و مبارزه جانانهای که میان افکار منفی با ذهن در جریان است. بهتر است راهی پیدا کنید تا به چرخه اصلی ذهن بیمار نزدیک شوید، و آن چرخدندهها را دستکاری کنید. با اضافه کردن منطق به تفکر بیمار میتوانید از راه درمان طبیعی وارد شوید. به او کمک کنید تا تمرین ذهن مثبت را انجام دهد. مغز او نیاز دارد تا هرچه سریعتر راه نجاتی برای خودش پیدا کند. شما نیز به او کمک کنید.
8. بیماران بینسخه: یکی از خطرهایی که بیماران شما را تهدید میکند و کمتر به آن توجه میشود، استفاده از داروها بدون تجویز پزشک است. بهتر است از همان ابتدا وضعیت خود و بیمارتان را مشخص کنید، و به صورتی صریح از او در این باره بپرسید. دکتر کوک میگوید:« از او بپرسید چه غذاهایی میخورد و چه داروهایی مصرف میکند و جلوی دردسرهای آیندهتان را بگیرید.»
9. کارهای تازه: مغز شما به عنوان پزشک باید سرشار از ایدههای تازه برای گذران زمان باشد. کسی که به سراغ شما میآید، گاهی اوقات انگیزهای برای رفتن به موزه ندارد، انگیزهای برای رفتن به سینما ندارد و هیچ گزینهای به ذهنش نمیرسد تا فعالیت تازهای انجام دهد. وظیفه شماست که راهکارهای تازهای به او نشان دهید و برای مثال به او پیشنهاد کنید تا کتابش را بردارد و به پارک برود و روی نیمکت پارک شروع به خواندن کتاب کند. به او پیشنهاد بدهید کلاس زبان برود. اگر بیمار شما نسبت به این کار واکنش منفی نشان داد، به صورتی صادقانه با او برخورد کنید و دلیل اصلی را به او بگویید. دکتر کوک میگوید:« وقتی که ما خودمان را مجبور میکنیم تا کارهای متفاوت انجام دهیم، در مغز ما فعل و انفعالات شیمیایی اتفاق میافتد. وقتی وضعیت همیشگی را تغییر میدهی، سطح دوپامین موجود در مغز تغییر میکند که منجر به احساس لذت و آموزش توامان میشود.»
10. شاد باشید: فراموش نکنید کسی که به سراغ شما میآید از افسردگی رنج میبرد و شاد بودن را فراموش کرده است. به نظر او هیچچیز در دنیا ارزش خوشآمدن ندارد. به او کمک کنید تا احساس سرزندگیاش را با استفاده از فعالیتهای مفرح به دست آورد. در این موقعیت مجبور نیستید از کارهای خوشایندی که به خودتان احساس خوبی میدهد، استفاده کنید. همین اندازه که به او بگویید به کارهایی بپردازد که پیش از این میپرداخته و از آنها لذت میبرده است، کفایت میکند.
منبع: روزنامه سپید/سلامت نیوز
رهروان ولایت ـ این عالم مقدمه است برای اینکه خودمان را برای آنجا بسازیم، اینجا به ما مهلت دادهاند تا لحظه به لحظه انتخاب کنیم و حتی اگر در اول کار، راه صحیح را انتخاب کنیم، اکتفا نمیکنند.
این بساطهایی که امروز در دنیا مطرح است، فسادهایی که از صدر اسلام تاکنون پیدا شده و گاه کسانی که از ابتدا با نیت خوب وارد کار خوب شدهاند و خدماتی انجام دادهاند و کم کم مسیر را تغییر داده و 180 درجه تغییر کردهاند، به همین علّت است. خداوند ابتدا وسیله را فراهم میکند تا ما درست انتخاب کنیم، ولی باید مسیر درست را ادامه بدهیم و هر لحظه میتوانیم تغییر مسیر بدهیم.
همان گونه که انسان گناهکاری که بدترین جنایات را مرتکب شده است، میتواند تغییر مسیر دهد و اگر واقعا توبه کند، خداوند او را میبخشد؛ ممکن است کسانی نیز بهترین خدمات را انجام داده باشند ولی تغییر مسیر دهند وهمه را باطل کنند.