وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

تقدیم به تو

خیلی محشره این متن :

 

گله هارابگذار!

ناله هارابس کن!

روزگارگوش ندارد که تو هی شِکوه کنی!

زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را...

فرصتی نیست که صرف گله وناله شود!

تابجنبیم تمام است تمام!!

مهردیدی که به برهم زدن چشم گذشت....

یاهمین سال جدید!!

بازکم مانده به عید!!

این شتاب عمراست ...

من وتوباورمان نیست که نیست!!

***زندگی گاه به کام است و بس است؛

زندگی گاه به نام است و کم است؛

زندگی گاه به دام است و غم است؛

چه به کام و

 چه به نام و

 چه به دام...

 زندگی معرکه همت ماست...زندگی میگذرد...

 

زندگی گاه به نان است و کفایت بکند؛

زندگی گاه به جان است و جفایت بکند‌؛

زندگی گاه به آن است و رهایت بکند؛

چه به نان

 و چه به جان 

و چه به آن...

زندگی صحنه بی تابی ماست...زندگی میگذرد...

 

زندگی گاه به راز است و ملامت بدهد؛

زندگی گاه به ساز است و سلامت بدهد؛

زندگی گاه به ناز است و جهانت بدهد؛

 

در اولین ملاقات چه باید کرد؟

تک دختر



مکالمه، خیابانی دوطرفه است که هر دو نفر هم باید صحبت کنند و هم گوش کنند و اصلا یکطرفه معنا پیدا نمی کند. خانم ها باید توجه داشته باشند وقتی برای آشنایی و ازدواج با آقایان صحبت می کنند، هیچ اشکالی ندارد که نظرشان را بگویند و در مورد موضوع اصلی (ازدواج) بحث کنند. این جمله ها برایتان آشنا نیست؟
شغلتون چیه؟
مدیر امور مالی هستم!
از کارتون راضی هستین؟
تا حدودی!
توی دانشگاه حسابداری خوندین یا مدیریت؟
بله، درست حدس زدید. این گفت وگوی یک دختر خانم با خواستگارش است. دوست دارید بدانید نتیجه این گفت وگو چه شد؟!
دختر حس کرد که پسر چندان تمایلی به او ندارد و حس پسر این بود که دختر چندان جالب به نظر نمی رسد! هردویشان فراموش کرده بودند که یکی از اهداف اولین ملاقات این است که دو طرف ببینند آیا تمایل و گرایشی در خودشان نسبت به دیگری می بینند؟ آیا دلشان می خواهد دوباره با هم ملاقات کنند؟ دختر احساس می کند با شروع گفت وگو و ادامه دادنش کار خود را کرده و پسر فکر می کند با پاسخ به تمام سوالات دختر در این رقابت موفق عمل کرده است.
هردو با حس نارضایتی به منزل رفتند چون پسر فقط به ظاهر دختر توجه کرده و دختر هم نتوانسته با پسر ارتباط عاطفی برقرار کند. شما هم نمی دانید در اولین ملاقات با همسر احتمالی آینده تان باید به چه مواردی توجه کنید؟ اگر دوست دارید در چنین مواقعی اشتباه نکنید، به مواردی که دکتر جان گری، نویسنده کتاب «مردان مریخی، زنان ونوسی» و متخصص روابط زناشویی در ادامه گفته، توجه کنید.
یک تنه بار گفت وگو را به دوش نکشید!
مکالمه، خیابانی دوطرفه است که هر دو نفر هم باید صحبت کنند و هم گوش کنند و اصلا یکطرفه معنا پیدا نمی کند. خانم ها باید توجه داشته باشند وقتی برای آشنایی و ازدواج با آقایان صحبت می کنند، هیچ اشکالی ندارد که نظرشان را بگویند و در مورد موضوع اصلی (ازدواج) بحث کنند.
حتی اگر وسط حرفشان بپرند البته اگر بجا و درست باشد اصلا از طرف آقا بی ادبی محسوب نمی شود. پس خانم ها نباید فکر کنند که مثل یک روبات باید تک تک قواعد دستور نگارش و اصول ادب و نزاکت را رعایت کنند و مطمئن باشند ساکت ماندن و اینکه دائم در پاسخ آقا بگویند «منم موافقم!» یا «منم همین طور!» نه کارساز است و نه جذاب! آقایان هم دقت کنند خانم ها انتظار دارند آنها هم در گفت وگو شرکت کنند و گاهی ادامه بحث را در دست بگیرند و با هر سوالی که پاسخ می دهند، یک سوال از خانم بپرسند، نه اینکه فقط جواب بدهند.
از همان اول، درددل نکنید!
لحن صحبت بسیار مهم است. مکالمه باید روشن و مهم تر از آن مثبت باشد. صحبت از مشکلات در اولین جلسه، باعث می شود طرف مقابل احساس کند شاکی هستید یا دنبال کسی برای درددل می گردید! در صورتی که الان وقت شناخت پیدا کردن است نه درددل! یادتان باشد الان فرصت خوبی است که خودتان را به بهترین نحو معرفی کنید و نگذارید حس و حال ارتباطتان منفی شود.
حداقل الان، بی خیال گذشته ها شوید!
موضوع صحبت در اولین جلسه اهمیت زیادی دارد. همان طور که در اولین جلسه نباید در مورد سیاست یا روابط زناشویی صحبت کنید، در مورد سابقه عشقی و روابط قبلی طرف مقابل هم پرس و جو نکنید. این حرف ها خصوصی تر از آن است که بتوان در چنین موقعیتی از آنها حرف زد. یادتان باشد موضوعاتی مثل عمل جراحی مثانه تان، سابقه خانوادگی مرض قند یا کلکسیون عکس ستاره های سینما هم موضوع خوبی برای این روز نیست.
خوب است در مورد فیلم و موسیقی، کتاب یا رستوران ها و فعالیت های مورد علاقه تان حرف بزنید. بهتر است سوال هایتان را به این شکل بپرسید: برای تفریح و سرگرمی چه می کنید؟ از چه موضوعاتی خوشتان می آید؟ اخیرا چه فیلمی دیده اید؟ کجا بزرگ شده اید؟ به عبارت دیگر، از هر راهکاری برای شناخت بیشتر یکدیگر استفاده کنید. این فرصت عالی را از دست ندهید اولین ملاقات بهترین موقعی است که می توان طرف مقابل را بهتر شناخت و بررسی کرد که آیا تمایلی برای ملاقات مجدد وجود دارد یا خیر؟
یادتان باشد به دلیل تفاوت بسیار زیادی که در شیوه برقراری ارتباط بین زنان و مردان وجود دارد، ممکن است بعد از اولین جلسه یکی از دو طرف یا حتی هر دو، به اشتباه حس کند تمایلی برای ادامه رابطه وجود ندارد و شاید موقعیت را برای یافتن شریک زندگی اش از دست بدهد. به همین دلیل باید این تفاوت ها را شناخت و نحوه مکالمه و برقراری ارتباط را به صورتی اجرا کرد که راه برای دیدار و گفت وگوهای بعدی باز باشد. در ملاقات اول بهتر است سریع قضاوت نکنید و حتما به جلسات بعدی فکر کنید، بنابراین فقط به ظاهر و مسائل سطحی فکر نکنید و سعی کنید حرف هایتان حساب شده و هدفمند باشد تا نتیجه بهتری به دست آورید.
در اولین دیدار، یک نکته را گوشه ذهنتان داشته باشید؛ با بیان و نمایش بهترین های وجودی خود و عملکردی که هم شما را جذاب نشان دهد و هم تمایل طرف مقابل را افزایش می دهد، این ملاقات را می توانید به خاطره انگیزترین اتفاق زندگی تان تبدیل کنید.

حکمت و غایتمندی افعال الهی

یکی از مسائل مهم کلامی و فلسفی در خصوص افعال الهی این است که آیا برای کارهای خداوند سبحان، غایت و هدفی قابل تصور است یا خیر؟
در این زمینه دو دیدگاه قابل طرح است:

 منکران غایتمندی افعال الهی
اشاعره معتقدند برای افعال الهی هیچ گونه حکمت و قصد و غرضی قابل تصور نیست و می‌گویند:«خدا هیچ کاری را برای غرضی نمی‌کند و اگر چنین کند محتاج و ناقص است و با آن غرض، خود را تکمیل می‌کند و این امر بر خدای تعالی محال است. »
نقد:در کتب کلامی به نظریه اشاعره چنین پاسخ داده شده است که اگر نتیجه و نفع فعل متوجه فاعل شود، دلالت بر نقص او دارد. اما اگر نتیجه و نفع فعل عاید دیگران شود، سخن از نقص و کاستی صحیح نیست. خداوند متعال نیز جهان را برای بهره‌مندی مخلوقات آفریده است. بنابراین درست نیست گفته شود که فاعل بالغرض به ناقص بالذات تعلق دارد که با تحصیل آن غرض، نقص خود را کامل می‌کند.به تعبیر دیگر، فاعل بالغرض بودن با غنی بالذات بودن هیچ تعارضی ندارد. بر این اساس فاعل بالغرض دو گونه است:۱- ناقص بالذات ۲- غنی بالذات.اگر غرض فاعل از صدور فعل، رفع نقصان و تحصیل نفع و فایده برای خود باشد، آن را«ناقص بالذات»خوانند اما اگر غرض فاعل از صدور فعل، تحصیل سود و فایده برای خود نباشد، بلکه نتیجه و نفع آن متوجه دیگران باشد، آن را«غنی بالذات»نامند. از دیدگاه متکلمان، هدف و غرض از نوع اول در مورد خداوند متعال صادق نیست.چون او بی‌نیاز مطلق و کمال محض است و هیچ کمبودی در ذات او راه ندارد. هر نقص و نیازی متوجه مخلوقات خداست.قرآن مجید می‌فرماید:
«یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید» «ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!»
موافقان غایتمندی افعال الهی
این دیدگاه از سوی متکلمین معتزلی و شیعی و همچنین حکمای اسلامی مطرح شده است. آنان ضمن نفی نظریه اشاعره و قایل شدن به اغراض در افعال الهی، معتقدند که میان غرض فعل و غرض فاعل، فرق است. آنچه محال است این است که خداوند در افعال خود هدفی برای خود داشته باشد، هدف و غرضی که عاید مخلوق گردد به هیچ وجه با کمال و علو ذات و استغنای ذاتی خداوند منافی نیست.چنانکهمحقق طوسی می‌نویسد:« نفی غرض از افعال خداوند مستلزم عبث می‌باشد و بازگشت آن به خداوند لازم نیست.  »
بر این مدعا ادله عقلی و نقلی مختلفی ارائه شده است:

دلیل عقلی
«اگر غرضی در افعال او نباشد لازم آید که فعل عبث کند، زیرا فعلی که از روی غرض نباشد عبث و لغو است و فعل عبث قبیح است و صدور آن از حکیم محال است، و چون خدای تعالی حکیم است پس محال است که بی‌غرض فعلی از او صادر شود. »
علامه طباطبایی نیز می‌نویسد :« آفرینش انسان و جهان کار خداست و خدا منزه است از این که کار بیهوده و بی‌هدف انجام دهد و دائما بیافریند و روزی دهد و بمیراند و باز بیافریند و روزی دهد و بمیراند و همچنین درست کند و به هم زند بدون این که در این آفرینش، غایت ثابتی را بخواهد و غرض پابرجایی را تعقیب کند. پس ناچار برای آفرینش جهان و انسان هدف و غرض ثابت در کار است و البته سود و فایده آن به خدای بی‌نیاز نخواهند برگشت و هر چه باشد به سوی آفریده‌ها عاید خواهد شد.پس باید گفت که جهان و انسان به سوی یک آفرینش ثابت و وجود کامل‌تری متوجهند که فنا و زوال نپذیرد.»

دلیل نقلی
دلایلی که از سوی متکلمان در این مقوله ارائه شده، با تکیه بر آیاتی است که عبث و بطلان را از صحنه آفرینش منتفی دانسته و بر خلقت«به حق» آسمان‌ها و زمین و هر آنچه در میان آنهاست، تصریح کرده است.در برخی موارد نیز به صراحت از رجعت مخلوقات به سوی خدا سخن گفته و در بعضی آیات دیگر نیز غرض مشخصی را برای آفرینش آسمانها و زمین و همچنین انس و جن بیان داشته است. نمونه‌ای از آیات:
« وَ یَتَفَکَّرُونَ فی‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَک‌» یعنی:« و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می‌اندیشند (و می‌گویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریده‌ای! منزهی تو!»
« ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَق‌.» 
یعنی:« ما آسمانها و زمین و آنچه را در میان این دو است جز بحق‌ نیافریدیم.»
« وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی‌ سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا» [یعنی:« او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز (شش دوران‌) آفرید و عرش (حکومت) او، برآب قرار داشت (بخاطر این آفرید) تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است!»
« وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ » یعنی:« من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند.»


نتایج حکمت الهی


 رابطه حکمت خداوند با عدل
از تامل در معنای حکمت عملی مبنی بر تنزه خداوند از انجام افعال ناروا روشن می‌شود که صفت عدل از لوازم آن است. به عبارت دیگر چون خداوند سبحان حکیم است، هیچ کار زشتی انجام نمی‌دهد و از آنجا که ظلم یکی از نمونه‌های عمل زشت و قبیح است در نتیجه خداوند هیچ ظلمی انجام نمی‌دهد و همه کارهای خداوند عادلانه است.
 امتناع تکلیف بما لا یطاق
متکلمان عدلیه ( شیعه و معتزله ) معتقدند تکلیف بما لا یطاق ( یعنی مکلف نمودن فرد به آنچه که توانایی انجام آن را ندارد) از نظر عقل امری زشت و نارواست و از آنجا که خداوند حکیم بوده و صدور فعل ناروا از او محال است هرگز کسی را تکلیف بمالایطاق نمی‌کند چنان‌که علامه حلی می‌گوید:« بر پایه اصل حکمت محال است خداوند فردی را که توانایی انجام کاری را ندارد بر انجام آن تکلیف نماید. »
وجوب لطف بر خداوند
لطف در اصطلاح متکلمان عبارت از فعلی است که انجام آن از طرف خداوند مکلف را به انجام طاعت و ترک معصیت برمی‌انگیزد. مهم‌ترین برهان وجوب لطف، اصل حکمت الهی است. خواجه نصیرالدین طوسی در این باره می‌نویسد:« دلیل بر وجوب لطف این است که تحقق غرض (خداوند) متوقف بر آن است. »
توضیح اینکه بر اساس پذیرش اصل حکمت خداوند، موجودات برای هدفی خلق شده‌اند چنانکه در قرآن فرمود:« وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ».  بنابراین از آنجا که خداوند سبحان کار عبث و بیهوده انجام نمی‌دهد و همه افعال او غایتمند است، لازم است برای نیل انسانها به غایت و هدف مطلوب خود، همه لوازم و زمینه‌های مناسب را مهیا فرماید و این چیزی جز قاعده لطف نیست.
 مختار بودن انسان
از دیگر نتایج پذیرش اصل حکمت الهی مختار بودن انسان در افعال خویش است. زیرا تکلیف نمودن انسان مجبور و ستایش یا نکوهش ( پاداش و عذاب ) او بر کاری که بر انجام آن مجبور بوده است از نظر عقل و عقلا امری قبیح و نارواست. در حالی‌که بر اساس اصل حکمت، خداوند فعل قبیح و ناروا انجام نمی‌دهد بنابراین انسان در انجام افعال خویش مختار است و نه مجبور.

منبع:پژوهشکده باقزالعلوم