چند وقتی هست پس از روی کار امدن دولت تدبیر و امید احزاب ناشناخته ای متولد میشوندو تحت لوای نام جذاب اصلاحات برای خود به دنبال اسم و رسم هستند.
در یکی از شهرهای نزدیک به مرکز استان(شهرستان ق) یکی از این احزاب راه اندازی شد که شاید بتواند به توسعه شهرستان کمک کند اما...
اما در راس ان کسی قرار گرفته که از راه خبرنگاری بدنبال پاسخی پر رنگ و لعاب برای امیال شخصی خود میگردد.
کسی که تا مدتی قبل مسئولیت به روز رسانی سایت مربی فوتبالی را عهده دار بود و پس از مدتی برای نماینده فعال و پرتلاش اصلاح طلب حوزه اش فعالیت کرد و حالا به دلایلی کاملا مشخص!!!به کاندیدای رقیب
ایشان( ا-گ ) پیوسته است و امروز برای کاندیدای احتمالی مجلس قلم میزند و چقدر پرفشار هم قلم میزند!!! بماند که در ازای چه و برای چه قلم می چرخاند...
و البته جالب تر انکه پس از تعریف و تمجید بیکران از فرماندار غیربومی شهرستان ق شنیده ها حاکی از انتخاب وی بعنوان مشاور رسانه ای فرماندار است.
اصلاح طلبی یعنی خود را شناختن و بعد جامعه را اصلاح کردن/اصلاح طلبی به کلام نیست به کردار است. کسی که تکلیفش با خودش مشخص نیست ایا میتواند برای اصلاحات شهرستان گام بردارد؟
خبرنگاران عزیز غم نان و منصب را میتوان اینگونه رفع کرد کمی حرکات زیگ زاک گونه لازم است.
همین وبس!!!.
یک جای تنگ..
سخت میگذرد..
بدون هیچ..
من و دو تخت خالی..جایم بین آنهاست....نشسته و غریب از اینها که کجا میروم.چرا و آیا پایانی هست؟!
راهی هست؟!چگونه خالی شوم از فرار از ترس از همه رنگهای سیاه این اتاق
پوچی فریاد میزند صبح را شب شب را صبح صدا میزند..
من و یک راه مجازی تنها دردم را جدا کرده که آن هم گاه گاهی میرود پی بازی اش..فقط نوای چند موزون مرا تسکین میدهد.
دردهای سرم بی اندازه داد میزنند
ول میکنند مرا شب های نیمه نشسته رابا درد روزهای بی فشار را با زجر...گاهی یک صدا از دریچه یک سوراخ..گاهی کابوس های خط خطی گاهی توان بلند نشدن
از این داروها خسته ام من مریضم....بیمارم..
آزادی رهایم کن....!