کنگره سراسری مجمع نیروهای خط امام(ره) با حضور دبیر کل و اعضای شورای مرکزی، دبیران استان ها و اعضای سازمان جوانان استانهای مختلف برگزار شد.
حجت الاسلام سیدهادی خامنه ای دبیر کل مجمع نیروهای خط امام(ره) در ابتدای مراسم در سخنانی با اشاره به اینکه طبق اساسنامه کنگره باید سالی یک بار برگزار میشد، گفت: به دلیل اینکه در سالهای گذشته برگزاری اجتماعات و کارهای تشکیلاتی با مشکلات جدی روبرو بود ، این امر صورت نگرفت. دبیر کل مجمع نیروهای خط امام(ره) افزود: مجمع نیروهای خط امام تاکید اساسی بر کارهای فکری و فرهنگی با تکیه بر تشکیلاتی منظم ، منسجم و هماهنگ در سراسر کشور دارد.
وی اظهارداشت: ما یقین داریم این تفکر در میان قشرهای مختلف جامعه طرفداران بسیاری دارد، چرا که انقلاب اسلامی در این کشور ریشه های اساسی دارد و مجمع نیروهای خط امام مهم ترین پایه اش انقلاب اسلامی است. البته این به این معنا نیست که ما خودمان را نماینده منحصر به فرد این تفکر بدانیم، همه کسانی که انقلاب اسلامی و قانون اساسی و خط واقعی امام را قبول دارند، ولو نام های دیگری داشته باشند، آنها هم خط امامی و انقلابی هستند.
دبیر کل مجمع نیرو های خط امام تصریح کرد: نیروهای مجمع از میان نیروهای خوب و موجه و معتقد به خط امام بدون شتابزدگی انتخاب شدند و ما خدا را شاکریم که نمایندگان استانی این مجمع همگی افرادی شایسته و خوب و معتقد و هماهنگ با اعتقادات اولیه موسسین مجمع هستند. وی ادامه داد:ما معتقدیم اصلاحات باید در جامعه دائمی باشد، اصلاحات تمام شدنی نیست ، هیچ زمانی نباید فکر کنیم اصلاحات آمد و کارها تمام شد و همه چیز درست شد.
خامنهای با بیان اینکه ما به عنوان یک پروسه به اصلاحات نگاه می کنیم، یعنی اینکه نتیجه کار امروز را ۵۰ سال دیگر می بینیم، یادآور شد: قبل از انقلاب هم همین طور بود، جلسات و سخنرانیهایی که شهید بهشتی و شهید مطهری برگزار میکردند، نتایجش بعد از انقلاب مشخص شد. اکثر خدمتگزاران به انقلاب تربیت شدگان جلسات شهید بهشتی و شهید مطهری بودند. وی ادامه داد:امروز هم ما باید بذری بیفشانیم که چندین سال بعد بهره برداری شود.به آینده امیدوار باشیم و فکر نکنیم کار ما دیده نمی شود.ما باید بتوانیم جامعه را با حقوق اساسی خود آشنا کنیم ، نخبگان ما هم به آموزش احتیاج دارند، خیلی از نخبگان و بزرگان یا از این مسائل بی خبرند و یا به ضرورت آن ایمان ندارند.
وی در ادامه با بیان اینکه یکی از آسیب هایی که در سطح کشور داریم تمامیت خواهی ها و قدرت طلبی هاست، تاکید کرد: اگر این مشکلات حل شود اختلافات و مشکلات و نابسامانی ها از بین می رود. امیداریم زمانی فرا برسد که همه احزاب در مجموعه اصلاح طلبان احساس کنند که هدف ها و خواسته هایشان تفاوتی با هم ندارد که در آن روز ما به نتایج چشمگیری در همه زمینه ها خواهیم رسید، که یکی از آنها انتخابات است.
خامنهای با بیان اینکه انتخابات فرصت چشمگیری است که باید از آن استفاده کنیم و البته انتخابات آتی از نظر اهمیت استثنایی است، تاکید کرد: امیدواریم دوستانی که در سایه احزاب به این امر می پردازند بهترین روش را برای حفظ انسجام بکار گیرند و دچار اشتباهات نشویم که زحمات هدر نرود و بتوانیم نتیجه خوبی بگیریم. در ادامه اعضا مجمع و دبیران استانی به ارائه گزارش عملکرد و هم چنین برنامه آینده پرداختند. در پایان این کنگره انتخابات اعضای شورای مرکزی در حضور نماینده وزارت کشور برگزار شد و اعضای اصلی(۱۵ نفر) و علی البدل شورای مرکزی مجمع نیروهای خط امام به شرح زیر انتخاب شدند:
۱- حجت الاسلام سیدهادی خامنه ای
۲- حجت الاسلام والمسلمین هادی غفاری
۳- خلیل قویدل
۴- حمید قزوینی
۵- علی محمد غریبانی
۶- زهرا صفیاری
۷- اسحق راستی
۸- مظفر علیزاده
۹ قاسم مهرزاد صدقیانی
۱۰- سعید اله بداشتی
۱۱- مجید محمدی
۱۲- سید عبدالرزاق موسوی
۱۳- آرمان متین
۱۴- جامعی
۱۵- حجت الاسلام امیر جهانی
۱۶- رستمانی
۱۷- داور نظری
۱۸- شهاب الدین نظری
۱۹- مهرداد گرمسیری
۲۰- حجت الاسلام رحمانی خلیلی
این روزها صحبت از تشکیل حزبی با عنوان ندای ایرانیان به گوش می رسد که منتقدان و طرفدارانی هم یافته و شاهد موضع گیری های مختلفی چه از طرف اعضای هیئت موسس و چه از طرف سیاسیون صاحب نام از جناحهای مختلف مخصوصا خود اصلاحطلبان هستیم. این بحث ها از سطح خبرگزای ها و مقاله و یادداشت ها فراتر رفته و پا فراتر گذاشته و به بین مردم و نخبگان جامعه نیز کشیده شده است. اما چیزی که از ندا می توان دریافت؛ که آن را نسبت به سایر احزاب متمایز نموده تکیه بر دو موضوع می باشد. یکی این که ندای ایرانیان برخلاف بسیاری احزاب که بیشتر نام گروه برای آن¬ ها برازنده است تا حزب، دارای روش یا مانیفست خاصه ی خود است؛ روشی که آن را راهی برای موفقیعت جریان اصلاحات می دانند که اصلا هم بعید نیست که پس از تشکیل حتی روش مد نظر خود برای اداره کشور را نیز ارائه دهد. دیگری اینکه به پیش برندگان این حزب نسلی هستند که خود جزو جوانان مشارکت و همچنین برخی چهره های تحکیم وحدتی بودند و اینبار این جوانان هستند که تئوری حرکت آینده ی اصلاحطلبان را یدک می کشند و نه ژنرالها و تئوریسینهای اصلاحات که معمولا لیدر جریان اصلاحات بوده اند. ابتدا به مورد اول می پردازم. ندای ایرانیان می گوید نظام را تمام و کمال قبول دارد. می گوید رهبری فصل الخطاب است. می گوید از طریق روزنه ها به دنبال اصلاحات خواهد بود و به هیچ وجه قهر نخواهد کرد. می گوید از در نگذاشتند از پنجره وارد می شویم و قهر نمی کنیم و آنقدر می ایستیم تا بتوانیم تأثیرگذار باشیم. تعاریف و صحبتهایی که متنقدان بسیاری یافته است. سوأل اینجاست مگر تعریف اصلاحطلبی چیست؟! مگر اصلاحطلب به دنبال بهبود شرایط و رسیدن به اهدافش از طریق ساز و کارهای حاکمیتی نیست؟! چطور می شود اصلاحطلبی حاکمیت و نظام را قبول نداشته باشد و نامش اصلاحطلب باشد؟! دوستانی که با این تعاریف ندا را به یک حزب حاکمیتی توصیف می کنند فراموش نکنند که اصلاحات از درون حاکمیت انجام می شود و اگر از آن بیرون بیاید؛ دیگر نامش اصلاحات نیست. ندا تنها دوباره به باز تعریف اصلاحات پرداخته است و ولاغیر. ندای ایرانیان می گوید فشار از پایین را دنبال نخواهد کرد و این تئوری را موفق ارزیابی نمی کند. اسم این نفی کردن گذشته نیست، درس گرفتن از گذشته است. بدون بررسی نتایج گذشته امکان چنین نتیجه گیری ای وجود نداشت. کمی واقع بین باشیم. بررسی کنیم چرا از 2 خرداد 76 به 3 تیر 84 رسیدیم؟ عملکرد آقای خاتمی را در انتخابات مجلس 90 بررسی کنیم. شرایط کنونی را مرور کنیم و توجه کنیم که کشور در چه شرایطی قرار دارد. قشر متوسط اقتصادی جامعه که اصلیترین پشتیبان جریان روشنفکری و اصلاحات است، به شدت تضعیف شده است. تشکلهای دانشجویی انجمنهای اسلامی که می توان گفت تنها روزنه ی اجتماعی در روزهای سخت بودند بسته شده اند و با سر کار آمدن دولت جدید به کندی در حال ایجاد هستند و فراموش نکنیم که تشکلی های امروز چون دیروز نیستند و بدون تبادل تجربه از انجمنی های دیروز تشکیل می شوند که این خود موجب عملکرد ضعیف و حتی شاید احساسی آنها به دور از واقع بینی خواهد بود. احزاب و تشکلهای اصلاحطلبی برای پیدا کردن یک سخنران مشکل دارند. شرایط پس از انتخابات 76 را با امروز مقایسه کنیم و ببینیم از لحاظ تقسیم قدرت در کجا ایستاده ایم. ندا فقط اصلاحطلبان را به بازگشت به مسیر اصلاحات فرا خوانده است. ندا با تعامل به دنبال موفقیعت است. ندا به فکر حذف جریانی نیست. با ذهنیت حذف نمی شود بر کشور حکومت کرد ولی با تئوری نزدیکی و اصلاح مسلما این امر ممکن خواهد بود. و اما مورد دوم؛ کافیست رده ی سنی اصولگرایان و اصلاحطلبان مطرح را مقایسه کنیم. واقیعت تلخی مشاهده می شود و آن اینکه اصلاحطلبها در دادن میدان به جوانها بسیار ضعیف عملکرده اند. نه تلاشی در جهت تربیت مدیر برای آینده ی کشور انجام داده اند و نه اینکه به نسل جوان اعتماد داشته اند و همیشه خود را سزاوارتر و داناتر برای حرکت دانسته اند. به جایی رسیده ایم که گزینه های وزارت همه دارای سنین بالا هستند و این برای ادامه ی این جریان بسیار خطرناک است. ممکن است کار به جایی برسد که زمانی چهره ی شاخصی برای معرفی برای ریاست جمهوری و مجلس نداشته باشند و همچنان به دنبال گزینه های سنتی خود حرکت کنند. حال آنکه به پیش برندگان ندا اکثرا کسانی هستند که در حال عبور از جوانی به میانسالی هستند و هنوز فرصتی برای اعلام حضور نیافته اند. بزرگان اصلاحات باید در کنار اینها نقش مشورتی خود را داشته باشند. امروز بزرگان به جوانان اعتماد کنند؛ کما اینکه این نسل روزی به آنها اعتماد کردند و دنباله رو آنها بودند.
وی در مصاحبه با سایت ضدانقلاب تقاطع، تسخیر سفارت آمریکا و اعدام سران رژیم طاغوت را تندروی زمان انقلاب و مستی تودهها توصیف کرد و مدعی شد: پس از انقلاب مستبدانی ظهور کردند که خود دچار نوعی استبدادزدگی بودند.
وی با بیان اینکه اصلاحطلبی کمهزینهترین مسیر است، میگوید: امیدوارم نسبت به اصلاح جمهوری اسلامی نسبت به سالهای اصلاحات کمتر شده است.
زاهد در عین حال گفت: ما نه از انقلاب سال ۵۷ خاطره خوبی داریم و نه سن و سال ما دیگر اجازه انقلاب میدهد.
برخلاف این ادعا، وی در زمره جوزدگانی بود که در فتنه و آشوب سال ۸۸ توهم برشان داشته بود که با مهندسی معکوس و سازماندهی بیگانگان میتوانند کار نظام و انقلاب را یکسره کنند، اما با کاریکاتور مضحک جنبش مواجه شدند.
گفتنی است چند هفته پیش عیسی سحرخیز (مدیرکل مطبوعات داخلی در دولت اصلاحات) به سایت جرس گفته بود «اغلب اصلاحطلبان برخلاف اول انقلاب؛ دیگر علاقهای به آقای خمینی ندارند و قائل به اصلاحات ساختاری و حذف ولایت فقیه هستند».
کیهان نوشته است:
یکی از دامنزدگان به دروغ بزرگ تقلب در انتخابات سال 88 به تخطئه دروغگویی پرداخت.
سید محمد خاتمی در ملاقاتی که با جمعی از دانشجویان توصیف شده میگوید: ما همه مزایای جمهوری اعم از آزادی، آزادی بیان و تجمعات و تعیین کننده بودن رأی و حق حاکمیت بر سرنوشت را میخواهیم و علاوه بر آن اخلاق و عدالت را که روح اسلام است میخواهیم. ما این جمهوری اسلامی را میخواهیم. جمهوری که هم مردم آزاد باشند و هم اخلاق بر آن حاکم باشد نه آنکه بداخلاقانهترین رفتارها و گفتارها به نام گفتمان انقلابی و اسلامی بر جامعه تحمیل شود. چقدر دروغ گفته میشود؟ و دروغگویان مصونیت دارند. وی با اشاره به دوره استالین که میگفتند دروغ را باید چنان بزرگ گفت که قابل باور باشد یادآوری کرد: دروغ را ممکن است در وهله اول باور کنند اما دروغ خیلی زود معلوم و برملا میشود و اعتماد افراد جامعه آسیب میبینند.
رئیس بنیاد باران گفت: بد است که در یک جامعه اسلامی بداخلاقی حاکم باشد به ویژه اگر کمکم بداخلاقی نهادینه شود.
رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون همچنین ادعا کرد: کسانی گرایش خاص و سلیقههای خود را به عنوان نظام مطرح و سعی میکنند همه را دفع کنند جفا میکنند. این ما هستیم که مدافع نظام هستیم؛ ما مدافع ارزشهای نظام و مدافع حرکت در چارچوب قانون اساسی هستیم و باید با آن طرف هم گفتوگو کنیم و به این نتیجه برسیم که امنیت کشور را با ایجاد فضای امنیتی نمیتوان تأمین کرد.
خاتمی همچنین شعار اعتدال روحانی را یک روش ذیل گفتمان اصلاحات معرفی کرد.
او درباره تاریخچه گفتمان اصلاحات میگوید: همین گفتمان اصلاحات است که مشروطیت را پیروز کرد اما به علل گوناگون دیکتاتوری رضاخان از آن بیرون آمد. بعد از شهریور 20 همین گفتمان بود که به صورت ملی شدن صنعت نفت یک حکومت مردمی را ایجاد کرد که باز به خاطر اشتباهات خودمان و توطئه خارجی، با کودتای 28 مرداد ملت ما با مشکل مواجه شد اما مردم عقب ننشستند و انقلاب اسلامی شد. روح انقلاب اسلامی، اصلاحخواهی و اصلاحطلبی است و مگر انقلاب اسلامی با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز نشد و مگر مردم به جمهوری اسلامی رأی ندادند؟
وقاحت تخطئه روشهای استالینی در دروغگوییهای بزرگ در حالی است که افراطیون مدعی اصلاحطلبی با سرکردگی کسانی چون خاتمی دروغ بزرگ تقلب را در انتخابات سال 88- به کمک رسانههای انگلیسی و آمریکایی- رواج دادند و سپس براساس همین دروغ به تهییج عمومی برای آشوبگری خیابانی پرداختند. اما هنگامی که پروژه مشترک افراطیون و بیگانگان به هزیمت فضاحتآلود انجامید خاتمی چندین بار در جلسات خصوصی اصلاحطلبان ضمن سرزنش موسوی و کروبی تصریح کرد «من از اول هم قائل به تقلب نبودم». همین حرف را کسانی چون تاجزاده نیز تکرار کردند مبنی بر اینکه 11 میلیون رأی تقلب امکان ندارد. با این وجود خاتمی صداقت و شجاعت نداشته که همین سخن را در میان افکار عمومی اعلام کند چه اینکه میداند چنین اعترافی به مثابه امضای اتهام خیانت سران فتنه به ملت و نظام جمهوری اسلامی است و پذیرفتن مسئولیت خونهای ریخته شده است.
به اعتبار همین خیانت شبکه فتنهگران بود که اوباش آشوبگر در خیابان علیه جمهوی اسلامی و ولایت فقیه و دیگر ارکان قانون اساسی فحاشی کردند و گفتند انتخابات بهانه بوده و «اصل نظام نشانه است». بنابراین لاف خاتمی مبنی بر اینکه «ما مدافع نظام و ارزشهای آن و قانون اساسی هستیم»، فراموشکار تصور کردن مردم است که پس از مشاهده حرمتشکنی بیسابقه عاشورای 88، حماسه بینظیر نهم دی ماه را خلق کردند و ضمن آن با صدای بلند شعار دادند «لعن علی عدوک یا حسین- خاتمی و کروبی و میرحسین».
اما درباره فراز آخر سخنان خاتمی باید یادآور شد شکست نهضت مشروطیت حاصل همکاری شبه روشنفکران خائن داخلی با رژیم انگلیس در پوشش شعار جمهوری خواهی بود و از دل آن رضاخان مستبد روی کار آمد اما خاتمی به عمد نامی از انگلیس نمیبرد؛ همچنان که وی در اشاره به کودتای 28 مرداد 32 باز هم نامی از عوامل اصلی آن (آمریکا و انگلیس) نمیبرد. بدینترتیب خاتمی با سوابق خیانت به نظام و مردم باید توضیح دهد چرا عاملان کودتای سوم اسفند 1299 و 28 مرداد 1332، مکرراً و با صراحت از مدعیان اصلاحطلبی نام برده و حمایت کردند و این چه اصلاحاتی است که مورد ترجیح و حمایت آمریکا و انگلیس است.