بازی ایرانی افسانه ملک محمد:سیب طلایی(کاری از شرکت طرح برجسته) در سبک اکشن ماجراجویی است و فضای آن بر اساس دوران اساطیری ایران ساخته و پرداخته شده.شما در این بازی با باسهای(غولاخر) بسیار بزرگ و با ظاهری عجیب و هولناک مواجه خواهید شد که در کمتر بازی ایرانی شاهد این نوع از باس فایتها بوده ایم.
متاستفانه این بازی همانند اکثر بازیهای ساخت کشور عزیزمان دارای ایراداتی در زمینه گرافیک فنی و هنری میباشد که برای مثال میتوان به افت فریمها و همینطور حرکات خشک و بی روح و مصنوعی شخصیتهای اصلی اشاره کرد.البته باید توجه داشت که تا زمان انتشار بازی زمان زیادی باقی مانده و نباید در حال حاضر بر این بازی خرده گرفت و میتوان اکیدوار بود که این موارد بهبود یابد.
در تریلری که در این پست قرار میدهم شاهد گیم پلی از بازی نیستیم اما تریلر از درون بازی گرفته شد و cg نیست.و یک نکته مثبت که بطور آشکارا در تریلر مشخص است استفاده از تکنیک سینماتیک اینتراکتیو میباشد که تا به حال در هیچ بازی وطنی شاهد آن نبودیم و همچنین کارگردانی این تریلر بسیار خوب و هنرمندانه است بطوری که کمتر در بازیهای ایرانی شاهد اینگونه صحنه ها هستیم.برای دانلود یا مشاهده تریلر به لینک آپارات که در پایین قرار دارد بروید.
آدمها همیشه تنها هستند.
حتی وقتی بین تعداد زیادی آدم باشی،باز هم تنها هستی.
همیشه تو هستی و خودت.
بقیه در حاشیه حضور تو قرار دارند.
همیشه تو هستی و چیزی که ما گاهی آن را روح،گاهی نفس،گاهی ضمیر ناخوداگاه و گاهی چیزهای دیگر می نامیم.
همیشه تو هستی و آن چیز.
آن چیزی که باهاش حرف میزنی.باهاش مشورت میکنی.باهاش دعوا میکنی.باهاش حرفهایت را مرور میکنی.
همیشه تو هستی و آن، آنِ خودت.
خدا ما را تنها آفرید.
وقتی آمدیم هیچ کسی همراهمان نبود.وقتی میرویم هم هیچ کسی را با خود نمی بریم.
ما تنها هستیم اما نمیدانم چرا دوست نداریم این تنهایی را باور کنیم.
مذبوهانه تلاشی که برای انکار این حقیقت ساده کرده ایم این است که سعی میکینم تنهایی خود را بین حضور آدمهای دیگر گم کنیم.
همیشه خانواده ای داریم.دوستانی داریم.عاشق یا معشوقه ای داریم.همسری داریم.
همه این ها را داریم اما باز تنهاییم.
حتی وقتی حس میکنیم خدا را داریم هم تنها ییم.
وقتی تنها هستیم خدا کجاست؟؟
آیا خدا دست های ما را میگیرد؟؟
آیا میتوان در چشم های خدا نگاه کرد؟؟
آیا میتوان سر مان را بگذاریم روی شانه های خدا؟؟
آیا میتوان خدا را در آغوش گرفت؟؟
نه نمیتوان.
پس ما تنها هستیم.
.
.
.
در ابتدا و انتهایش ابر بگذار
تشنه است سال من ، برایش ابر بگذار
نم نم دلم آرام میگیرد، سه،دو، یک
خورشید را بردار و جایش ابر بگذار
شکل سوم – در هنگام استراحتهای طولانی مثلا شب مانی ها در کوهستان و ساعات فراغت است که میتوان بدور یکدیگر و شاید دور آتش شبی بیاد ماندنی و خاطره انگیز را تجربه کرد و از تاثیرات معنوی موسیقی استفاده های عمیق تری برد و برای حرکت صبح نیروی روحانی را ذخیره نمود.
اما نکته ای که قابل تامل و تعمق میباشد استفاده صحیح از موسیقی است بگونه ای که هم نوع موسیقی و اشعار متناسب با فضای کوهستان و ورزش کوهنوردی انتخاب گردد چه که بسیارند موسیقی ها و اشعاری که شاید بتوان بعنوان توهین به قداست طبیعت و مرام کوهنوردان از آن استفاده کرد.
و نکته دیگر حفظ تعادل در استفاده از موسیقی میباشد که اگر بیش از اندازه باشد میتواند اثری کاملا معکوس بر اعضای گروه داشته باشد و سبب کسالت و سر درد بشود و حتی به آلودگی صوتی مبدل شود چه که زیبا ترین موسیقی در خود طبیعت نهفته است . و با توجه به رعایت حقوق سایرین که شاید بخواهند از موسیقی مستور در طبیعت استفاده کنند باید از افراط و تفریط در استفاده از موسیقی پرهیز نمود.