حاج اسماعیل دولابی می گفت : خدا یک تار ، یک تور و یک تیر دارد . با تار ، تیر و تور خودش ، آدمها را جذب می کند . مجذوب خودش می کند . تار خدا ، قرآن است . نغمه های آسمانی است . خیلی ها را از طریق قرآن جذب خودش می کند . خیلی ها را با تور خودش جذب میکند . مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر و محرم . تیر خدا همان بارهای مشکلات است . غالب آدمها را از این طریق مجذوب خودش می کند .
شیخ بهایی میگوید : شد دلم آسوده چون تیرم زدی
ای سرت گردم چرا دیرم زدی .
سعدی هم می گوید: بزن سیلی و رویم را قفا کن .
آهنگرها یک گیره دارند و وقتی می خواهند روی یک تکه کار کنند ، آنرا در گیره میگذارد . خدا هم همینطور است . اگر بخواهد روی کسی کار بکند ، او را در گیره مشکلات می گذارد و بعد روی او کار می کند . گرفتاری ها ، نشانه عشق خداوند است .
شما اگر کسی را دوست نداشته باشی ، با او شُل دست می دهی و اگر او را دوست داشته باشی ، دستش را فشار می دهی و این فشار ، علامت علاقه است . خدا هم اگر به کسی علاقه مند باشد او را تحت فشار قرار می دهد . لذا تمام انبیاء تحت فشار بوده اند .
چتربازها با هلکوپتر بالا می روند ، هرچه بالاتر می روند ، بیشتر لذت می برند و لحظه شماری می کنند که سقوط کنند . زیرا دلشان به چتر گرم است . انسان اگر پشت گرمی اش به خدا باشد ، اگر بالا برود ، لذت می برد . اگر هُلش بدهند ، لذت می برد .
قربان تو یا حسین
این روزها آنقدر تعداد کتا بها و مقاله ها و سخنرانی ها ی رویایی با قالب های دهن پر کن در مضامین نظام های آموزشی نوین وصحبت از تغییر و تحول و آموزش مجازی و ..........زیاد شده که شاید بحث وبررسی ها و مشاهدات بنده در نظر متخصصین کاری غیر علمی و خنده دار بنماید. اما آنچه که به عنوان درد دل با مشاهدات و تجربیات شخصی در این نوشته میبینید شاید درد دل بسیاری از معلمین و به زعم آقایان حرفهای الکی و غیر علمی باشد. درضمن بزرگ کردن برخی پیشرفت های آموزش وپرورش دلیلی برعدم ضعف بزرگ مسائل آموزشی و پرورشی نیست.
بی انگیزگی اکثر دانش آموزان و معلمین به امر فرا گیری و فرادهی یکی ازمشکلات عمده نظام آموزشی ایران است که دلایل متعددی می تواند داشته باشد:
- اجبار به درصد قبولی بالاتوسط مقامات بالاتربه وسیله معلم به دلایل نامعلوم .
- مشکلات رفاهی معلمین از قبیل مشکلات مالی ،انتقال،سرویس ایاب و ذهاب و....... .
- آمار در صد بیکاری برای باسوادان
- مشکلات فرهنگی مانند:رسیدن به هدف بدون تلاش،تقلب،کم سواد بودن والدین،دور زدن قانون
- امکا نات بسیار ضعیف آموزشی ورفاهی مدارس.(منظور کل ایران است نه مدارس شهر های بزرگ)که اکثر مدارس شهرستانهای کوچک و بخشها از داشتن ساده ترین اکانات رفاهی که سرویس بهداشتی و آب می باشد محرومند.آیا به نظر شما در چنین مدارسی سخن ازعلم روانشناسی یاد گیری و نظام های آموزشی جدید مضحک نیست؟؟؟
- تربیت ناصحیح معلمین در مراکز تربیت معلم با توجه به نیازهای به روز مدارس کشور(نیاز های آموزشی و فرهنگی)
- سازماندهی غلط و کاملا غیر اصولی معلمان با توجه به رشته و تخصص وتوانایی ایشان
- عدم احساس مسئولیت به مسائل آموزشی و تربیتی مسئولان ادارات و نزاع ها و کر کری های آنان با هم سر موضوعات پوچ و بیهوده از قبیل پست و حسادت و .......... .
- ناعدالتی در اجرای قوانین اداری برای رفاه حال معلمین وعدم اجرای عدالت و مساوات میان همه با توجه به توانایی هایشان
- عدم آشنایی واشراف مسئولان رده بالا به وظایف خویش
- عدم ثبات مدیریتی در ادارات و سازمانها و عزل ونصب های کاملا نا مرتبط با مسائل آموزشی و پرورشی
- و........
همه اینها مواردی است که سخن از تحول ودگرگونی و نظامهای تقلیدی بدون تحقیق و بررسی را در کشورمان ناکارامد می کند و معلم و شاگرد را در رسیدن به اهدافشان بی انگیزه می کند.
نکته مدیریتی
مشکلات زندگی مثل تلی از خاک بر سر ما میریزند و ما مثل همیشه دو انتخاب داریم. اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود.الاغ در روبرو شدن با یک مشکل، به شکل ظاهری آن که تهدید بود توجه نکرد بلکه با رویکرد متفاوت جنبه فرصت آن را یافت و آز آن بهره برد.