بنا به گزارش یک شبکه تلویزیونی در فرانسه، ستاره فرانسوی یوونتوس ایتالیا با مبلغ هنگفتی جذب پاریس سن ژرمن می شود. |
Paul Pogba / Paris-SG.blogfa.com
مسئولان باشگاه پاریس سن ژرمن فرانسه در حال آماده سازی ارائه پیشنهادی 75 میلیون یوروئی برای جذب پل پوگبا فوق ستاره جوان و آماده این روزهای باشگاه یوونتوس ایتالیا هستند و این در حالی است که رسانه های ایتالیایی در روزهای گذشته از علاقه باشگاه های رئال مادرید و منچستریونایتد نیز برای به خدمت گرفتن این هافبک آینده دار سخن گفته بودند.
کفتنی است شبکه RMC Sport در گزارشی مدعی شده بود که بازیکنانی نظیر ادینسون کاوانی، ازکویل لاوتزی، تیاگو موتا، یوهان کابای در راه جدایی از این تیم پاریسی قرار گرفته اند تا با استفاده از مبلغ فروش این بازیکنان، این باشگاه پاریسی مشکلی برای عدم رعایت قوانین فیرپلی مالی یوفا نداشته باشد.
چندی از رسانه های ایتالیایی نیز از علاقه باشگاه یوونتوس به ادینسون کاوانی و مارکو وراتی دو ستاره شاگردان لورن بلان خبر داده و اذعا کرده اند که در صورت رضایت باشگاه پاریسی به احتمال فراوان این دو بازیکن در ازای پل پوگبا راهی تورین خواهند شد.
آیا 5 تا از 9 ملاک زیر را در خود می بینید؟
حتما به روانشناس و روانپزشک مراجعه کنید
Borderline Personality Disorder
اختلال شخصیت مرزی
1-روابط متزلزل
دارای روابطی ناپایدار با خانواده، فامیل و دوستان هستید؟
آیا در دو قطب (آرمان گرایی= این آدم خیلی خوبه! برم باهاش دوست شم، بهترین آدم دنیاست) و (بی ارزش نمایی= این که آدم نبود. چون یه اشتباهاتی توی رفتاراش داشت. اونی که فکر می کردم نبود) قرار دارید؟
سریعا علاقه شدیدی به یک فرد پیدا می کنید و ناگهان از آن شخص متنفر شوید؟
2- رفتارهای پرخطر و تکانشی
پول خرج کردن بی رویه، روابط جنسی نامناسب، پرخوری، زیاده روی در مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی و یا رانندگی کردن خطرزا دارید؟
3- خشم بیجا
ناگهان خشمگین می شوید و بعدا پشیمان می شوید؟
4- آسیب رساندن به خود
به خودتان صدمه می زنید؟ مثل بریدن بدن خود با چاقو یا کتک زدن خودتان؟ یا خودکشی های مکرر؟
5- احساس پوچی
هنگامی که به یک چیز و یا کسی علاقه داشته باشید و آن چیز و یا آن کس از پیش شما برود، احساس پوچی و انزوا می کنید و توانایی مقابله کردن با این احساس را ندارید؟
7- ترس از تنها ماندن
حتی اگر تجسم کنید که تنها هستید، دچار ترس و عصبانیت می شوید؟
8- بروز افکار بدگمانانه
آیا (مخصوصا در مواقع استرس زا) به دیگران سوظن پیدا می کنید؟ می ترسید به شما آسیب برسد یا مورد خیانتهای احتمالی قرار بگیرید؟
9-بی ثباتی عاطفی
آیا عاطفه خود را بی ثبات می بینید؟ آیا در مهمانی شاد ناگهان آنقدر غمگین می شوید که گریه می کنید یا بالعکس؟
در این جا مصاحبه ای جالب گوری خان را آورده ایم که وی به سوالات در مورد کینگ خان این چنین جواب میدهد :
- آیا ناراحت نمی شود که هر جا می رود عده زیادی از مردم دورش حلقه می زنند ؟
گوری خان : این سئوال خنده آور است .چون شاهرخ ،عاشق این است که جلب توجه کند و همیشه در اوج باشد. او به عشق اینکه در تمام دنیا سرشناس بشود و مردم برای گرفتن امضاء از وی صف می کشند، بازیگر شده. او از علاقه مردم نه تنها ناراحت می شود بلکه به آنها عادت کرده و می ترسد از روزی که دیگر هیچ کس او را نشناسد.
- کارهای مورد علاقه او چیست؟
بعد از آشنایی با کاجول و صمیمی شدن با او یاد گرفت که با کتاب دوست باشد .چون کاجول عاشق کتاب خواندن است و شاهرخ را هم وادار کرد تا کتاب بخواند و حالا مطالعه کردن یکی از کارهای مورد علاقه او شده. شاهرخ حافظه ای فوق العاده قوی دارد و در دانشگاه همه او را به عنوان مغز کالج می شناختند .
- از اولین روز آشنایی با شاهرخ بگو .
برای اولین بار ،با هم در یک جشن تولد آشنا شدیم . او با سر و وضعی عجیب به مجلس جشن آمده بود و همین امر باعث شد ناخودآگاه توجهم به او جلب شود .معمولا چون در اینگونه مراسم اکثر میهمانها دختر و پسر هستند همه سعی می کنند با بهترین و شیک ترین سر و وضع شرکت کنند اما شاهرخ بدترین وضع را داشت . او خیلی مسخره به نظر می رسید .یک پسر لاغر و سیاه با موهایی مثل خرس و بلوزی قرمز و شلواری سورمه یی رنگ. اول فکر کردم از نظر اخلاق مشکل دارد . ولی وقتی به حرکاتش دقت کردم فهمیدم از تمام پسرهای حاضر در جمع باهوش تر است . من محو سرو وضع عجیب او شده بودم و وقتی به خودم آمدم فهمیدم او هم متوجه من شده است. البته بعدها فهمیدم او هم از مدل موی من تعجب کرده است .
- خاطره ای از روز ازدواجتان برایم تعریف کن .
در روز عروسی استرس عجیبی گرفته بودم . می ترسیدم مراسم به هم بخورد به شاهرخ سفارش کرده بودم که کاری نکند که پدر و مادرم عصبانی شوند ، در لحظه ای که همه منتظر بودیم تا شاهرخ به دنبالم بیاید ،ناگهان دیدیم او خرطوم یک فیل را گرفته و به سمت من می آید . با دیدن فیل همه به وجد آمدند و خیلی ها تعجب کردند ، پدرم خیلی عصبانی شد و من جا خوردم و شاهرخ نزد من آمد و گفت : ((همانطور که دوست داشتی تو اولین دختری هستی که با فیل به خانه بخت می روی ، او واقعا آدم عجیبی است .یک عاشق دیوانه!))
پدر من مرد خیلی متعصبی بود که هیچ کس جرات نمی کرد حتی به او سلام بدهد ، اما شاهرخ این را نمی فهمید و معتقد بود هر آدمی قلبی در سینه دارد که گاهی می خواهد به زور غرور آن را مخفی کند. او هیچ وقت دست از شوخی کردن با پدرم برنداشت ،حتی در شب عروسی وقتی پدرم دست او را در دست من گذاشت ، شاهرخ به جای تشکر کردن در گوشش گفت:دیدی آقا ، بالاخره من برنده شدم ! و عجیب بود که برای اولین بار پدرم در آن لحظه خندید!
MdR