2. شکرگزاری را هیچ گاه فراموش نمی کنم.
3. زندگی را بی هیچ افسوسی زندگی خواهم کرد.
4. اجازه نمی دهم چیزی به من تحمیل شود.
5. همیشه سعی می کنم ماجرا را از زاویه دیگری نیز بنگرم.
6. سعی می کنم خنده رو باشم.
7. به طور مداوم به اطرافیانم یادآوری می کنم که چقدر و چرا دوستشان دارم.
8. هر روز به ظاهر خود توجه می کنم، ظاهر خوب داشتن به من حس خوبی می دهد.
9. ظاهرم را همانطور که هست می پسندم.
10. تفاوت هایی که با دیگران دارم را می پذیرم.
11. بخشش را فراموش نمی کنم زیرا من شایسته صلح و دوستی هستم.
12. خودم را با دیگران مقایسه نمی کنم.
13. صرفنظر از سختی مسیر، از هدفم دست نمی کشم.
14. در میان افرادی می مانم که بخوبی با من رفتار می کنند. کسی که مرا دوست داشته باشد، به من آسیب نمی رساند.
15. باور می کنم که هر چیزی شدنی است و هیچ چیز غیر ممکن نیست.
16. زندگیم را صرف راضی نگه داشتن افراد نمی کنم.
17. احساسات و عقایدم را ابراز می کنم.
18. همیشه کاری که درست است را انجام می دهم حتی اگر برایم دشوار باشد.
19. هر شکست را یک تجربه آموزنده می دانم.
20. با اطرافیانم طوری رفتار می کنم که انتظار دارم با من رفتار شود.
21. همیشه خودم خواهم بود.
یکی از کارهای بسیار مهم زندگی مؤمن که مورد تأکید خدا و رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمّه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) است که همیشه باید در لیست برنامه های ضروری او باشد، مسئله ی برآوردن حاجات مؤمنین و گره گشایی از زندگی آنهاست. اهمیّت این موضوع در حدّی است که پی بردن به آن از حد ظرفیت عقل آدمی خارج است.
در حدیثی از پیامبر عزیز اسلام (صلی الله علیه و آله) وارد شده است که حضرت فرمود: «هر کس دل مؤمنی را شاد کند، مرا شاد نموده و هر که مرا شاد نماید خدا را شاد نموده است.»1 برابری شاد نمودن دل مؤمن با شادی خدا چیزی نیست که ما با عقل قاصر خود بتوانیم آن را درک نماییم.
بین مردم جامعه، آن قشر که از همه نیازمندتر و کمک رسانی به آنها بر همه لازم و ضروری است، فقرا جامعه هستند.
شادمانی ازمهم ترین عوامل تاثیر گذار در زندگی بشر است . انسان ها بنا برسرشت وماهیت وجودی خویش همواره از افسرده بودن گریزان اند و دوست دارند به سوی شاد بودن و شاد زندگی کردن در حرکت باشند . مفهوم شادکامی در طول سالهای اخیر مورد علاقه روانشناسان، جامعهشناسان و متخصصان بهداشت قرار گرفته است. مطالعات نشان میدهد که جامعهشناسی و روانشناسی قرن بیستم بر عوامل منفی ( مثل آسیبها و نابهنجاریهای اجتماعی) و هیجانات منفی مانند: افسردگی و اضطراب تمرکز یافته است تا بر هیجانات مثبتی مانند: شادی و شادکامی اجتماعی اقشار مختلف جامعه. به عبارتی دیگر تعریف و منظور سلامت فردی و اجتماعی مترادف با فقدان مشکلات در جامعه و بیماریهای روانی و اجتماعی بوده است؛ در حالی که از دهه 1980 به بعد در تعریف سلامت تغییر و تحول بسیاری پدید آمده است و متون مرتبط با روانشناسی سلامت و جامعهشناسی تنها به جنبههای منفی و رفع آثار منفی در افراد انساهنی و جامعه محدود نمیشود، همانطور که در تعریف سازمان بهداشت جهانی به سلامت از جنبه مثبت آن تاکید شده است و فردی واجد سلامت شناخته
میشود که به لحاظ زیستی، روانی و اجتماعی از شرایط معینی برخوردار باشد (بوم[1] و همکاران، 2001). ویژگی مهم روانی که فرد واجد سلامت میبایست از آن برخوردار باشد، احساس شادکامی و احساس رضامندی عمومی از زندگی که شامل خود و دیگران در حوزههای مختلف خانواده، شغل و ... است (مایرز و دینر[2]، 1995).
همانطور که ابراهام لینکلن کشف کرده بود، بیشتر افراد اغلب می توانند بین شادی و استرس، آرامش و آشفتگی یکی را انتخاب کنند. شما شادی را انتخاب کنید!
به عنوان کسی که به دنبال کردن اخبار اعتیاد پیدا کرده ام می دانم که این کار بسیار سخت است چون بازار سهام در حال نوسان است سیاستمداران هر روز سازی می زنند و تیم ها ورزشی هم در رقابتی شدید هستند. اما بیشتر مواقع نیازی نیست استرس همه این چیز ها را به زندگی خود اضافه کنید. به خاطر داشته باشید که هر فردی ظرفیتی محدود برای تحمل استرس روزانه دارد پس سعی کنید ظرف استرس هر روز خود را بیهوده پر نکنید.
***برای دیدن بقیه بع ادامه مطلب بروید***