وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

هر مردی برای تکامل باید هویت خویش را در پدر و مادرش بشناسد

هر مردی برای تکامل باید هویت خویش را در پدر و مادرش بشناسد.در این حالت مثلث«پدر-مادر-فرزند پسر»باید جای خود را به جفت«مادر-فرزند پسر»بدهدواگر پدر غیبت داشته باشد،انتقال هویت از مادر به پدر انجام نخواهد شدو فرزند پسر در هویتی که از مادرش میگیرد محبوس باقی خواهد ماند.غیبت پدر در این مواقع به طور خود به خودی اثرگذاری مادر را افزایش خواهد داد.در این حالت مسئولیت مادر سنگین و سنگین تر خواهد شد به طوری که گاهی تحمل آن برایش سخت است.در چنین وضعی این مثلث تشکیل نمی شودو نتیجه ساده آن به این شکل خواهد بود که پسران تبدیل به غول هایی با پاهای رسی می شوند.
اگرچه مادران در شکل دادن تصویر مردان نقش هایی مهم بازی کرده اند،اما باید در ذهن داشته باشیم این داستانی سه وجهی است؛مثلث عشق.اگرچه ادبیات "روان تحلیل گری"به اندازه کافی درباره اثرات مادران روی پسران بحث کرده است،در این مورد فراموش کرده عنوان کند که این مادران به دلیل غیبت پدران ،حاضر و قادر مطلق بوده اند.این پدران به قدری غایب بوده اند که گویی اصلا وجود خارجی ندارند.این روزها هنگامی که شکایت بیمارانم درباره مادران شان را می شنوم به وضوح از این نکته آگاه می شوم که پدران آنها غیبت داشته اند.به همین دلیل مسیر بحث را به سویی هدایت می کنم که از رابطه آنها و پدرشان آگاه شوم.چنین کاری ضروری است چرا که حفره سیاهی که توسط این پدران غایب ایجاد می شود،معمولا با مواردی مثل اندوه ،احساس گناه،کمال گرایی و بی اعتمادی پر می شود که ممکن است حتی با سالها روان درمانی نیز پنهان بماند. داشتن مادری سلطه جوبا حمایت بیش از اندازه و سرکوبگر معمولا نشان دهنده این است که پدر در این خانواده غایب بوده است

در آخرین روز زندگیت چکار میکنی؟؟؟

گاهی اوقات در زندگی اتفاقاتی می افتد که در عین سادگی تأثیر بسیار عمیقی روی ما می گذارد . روزی با دوستی مشغول بگو بخند بودیم و نزدیک زمان امتحانات و از نداشتن وقت گله می کردیم و بر همه فرصت هایی که برای درس خواندن از دست داده بودیم حسرت می خوردیم و قول و قرار می گذاشتیم که ترم بعد چنین می کنیم و چنان می کنیم .

 و با وعده اینکه ترم بعد جبران می کنیم خودمان را از همه سهل انگاری هایی که کرده بودیم مبرا کردیم و باز خنده و شوخی، دوستم گفت: «خدا رو شکر که ترم یعدی هم هست و ترم آخر نیستیم  وإلّا به  کدام امید می خواستیم زنده بمانیم ...».

بعد به فکر فرو رفت و گفت واقعا اگر ترم بعدی نبود چه؟ اگر به ترم بعد نرسیدیم و مُردیم چه ؟ اگر امروز آخرین روز زندگیمان باشد چه؟ اگر خوابیدیم و بیدار نشدیم چه؟ و در آخر هم پرسید واقعا اگر یک روز از زندگیت باقی مانده باشد چه کار میکنی ؟

این سۆال چون سوزن در مغز من فرو رفت که وای یک روز خیلی کم است من خیلی کار دارم ، من دل های بسیاری را شکسته ام که نیاز به دلجویی دارد، من غیبت ها کرده ام، تهمت ها زده ام، من محبت های زیادی در دلم دارم و هرگز بروز نداده ام، مدت هاست می خواستم به پدرم بگویم که چقدر دوستش دارم و می خواهم دستش را ببوسم، من مدت هاست شاخه ای گل برای مادرم نخریده ام ، من دلم نمی خواهد بمیرم ... واقعا یک روز فرصت کم نیست؟ این بی انصافی است این همه سال هدر دادن را من چطور در یک روز جبران کنم؟

سرم درد گرفت چرا باید این سۆال را از من می پرسید؟ ولی لحظه ای با خودم فکر کردم این دوست ما یک فرضی را مطرح کرد که در هر صورت روزی اتفاق می افتد، اما من چرا اینقدر به هم ریختم ؟ حضرت عزرائیل که همان یک روز قبل از اینکه به سراغ ما بیاید هم خبر نمی کند وقتی آمد باید برویم اما و اگر هم ندارد ....

تصورش را بکنید در این لحظه ای که من و شما داریم این متن را می خوانیم  در گوشه گوشه این جهان چندین نفر دارند جان می دهند آن ها دیگر فرصت ندارند که حتی فکرش را بکنند که ثانیه ای دیگر چه خواهند کرد.

ترس از مرگ و وحشت از آن در وجود اکثر آدم ها هست ، اما واقعا چرا ما به فکرش نیستیم یا به قول امام علی علیه السلام « چرا غافلیم از کسی که لحظه ای از ما غافل نیست؟»

دوستی بود که همیشه  می ترسید لباسی نشسته داشته باشد یا بدنش کثیف باشد با دقتی وسواس گونه به نظافت خودش و محیط اطرافش اهمیت می داد وقتی از او می پرسیدیم که دلیل این همه دقت چیست ؟ می گفت: «شما تصور کنید همین الان حضرت عزرائیل بیاید و دست ما را بگیرد و ببرد ، آن وقت اگر من کثیف و نامرتب باشم آیا کسی که در غسالخانه مرا خواهد شست نمی گوید عجب آدم چرکی بود؟ یا خانواده و دوستان من در حال عزا بخواهند لباس ها و وسایل مرا جمع کنند آیا درست است که بگویند مرحوم فلانی عجب شلخته ای بود و .... ».

دوست ما می خندید و  با لحن طنز گونه ای حقیقتی را می گفت که قرآن کریم و روایات ما بارها و بارها ما را نسبت به آن هشدار داده اند.

حالا شما بگویید اگر فقط یک روز دیگر از زندگیتان مانده باشد و فقط 24 ساعت فرصت داشته باشید و بعد از آن باید به سفر بی بازگشت آخرت بروید چه کارهایی برایتان در اولویت است که می خواهید انجام دهید؟

حرفهای خود را در قسمت نظرات ارائه دهید.

مشکلات جنسی را حل کنید!

تک دختر



وقتی در مسایل زناشویی به مشکلی بر می خوریم، اولین قدم این است که مشکل را به رسمیت بشناسیم. خیلی ها هستند که اصلا نمی خواهند به موضوع فکر کنند چه برسد به این که به دنبال راه حلی برایش باشند! زمانی که در کلینیک سلامت خانواده بیمارستان مصطفی خمینی کار می کردم، زوج مراجعه کننده ای داشتیم که ۱۰ سال از ازدواجشان می گذشت و هنوز نتوانسته بودند با هم رابطه داشته باشند. برخلاف خیلی از زوج ها که این مساله ظرف چند ماه باعث جدایی شان می شود، آنها آن چنان به هم علاقه مند بودند که تصمیم گرفته بودند زندگی شان را به همین منوال با هم ادامه بدهند. حتی برای بچه دار شدن IVF کرده بودند و موفق نشده بودند.
چه کسی مسئول این اتفاق است؟ چه کسی باید به زوجی که می خواهند زندگی شان را زیر یک سقف آغاز کنند یاد بدهد چطور باید با هم رفتار کنند؟ اگر مشکلی پیش بیاید به چه کسی باید مراجعه کنند؟ به پزشکان عمومی که در طول۷ سال تحصیل و درس های جورواجور، از انگل شناسی گرفته تا پزشکی قانونی، حتی یک کلمه هم از سلامت جنسی به گوششان نمی خورد؟
به متخصصان زنان و زایمان یا متخصصان ارولوژی؟ آنها می دانند با این بیماران چه باید بکنند؟ مگر مرکز ناباروری ای که آن زوج در آنجا IVF کرده بودند پر از همین متخصصان نبوده؟ اصلا چند پزشک عمومی، متخصص زنان، متخصص ارولوژی، روان پزشک یا روان شناس در کل ایران هستند که در این زمینه ها واقعا می توانند به مراجعانشان کمک کنند؟
اصولا در این روزگار، آیا کسی خودش را مسئول آموزش به دخترها و پسرهای جوانی می داند که می خواهند وارد دنیایی جدید شوند، که دست کمی از سرزمین عجایب برایشان ندارد ؟ زندگی مشترک، چی کم دارد از آن سرزمین عجایب؟ و این که گمان کنیم نباید با بچه هایمان در این باره حرف بزنیم، که نکند پرده های حیا دریده شود، یا نکند بچه ها سر و گوششان بجنبد؛ و همه چیز را می سپاریم به دست تقدیر، که کدام دوست یا کدام وب سایت یا کدام کتاب، چه اطلاعات درست یا غلطی به بچه هایمان بدهد؛ آیا مشکلی را حل کرده؟ یا هزار مشکل به وجود آورده؟
بزرگترین کمک خانواده ها به پسر یا دختر جوانی که می خواهد ازدواج کند، این است که چانه بزنند و مهریه را بالا و پایین کنند، یا پولی بگذارند وسط برای خرج و مخارج مراسم های نامزدی و عروسی؛ و همیشه هم دلشان خوش باشد که برای دلبندم چنان جشنی گرفتم که فلانی انگشت به دهان ماند و بهمانی چشمش درآمد.
گناهی هم شاید کسی ندارد. به پدرها و مادرها، چه کسی چیزی آموخته که آنها به فرزندانشان بیاموزند؟ حلقه به حلقه به زنجیره نادانی اضافه می شود. اما فراموش نکنیم که این نادانی ها، چیزی از مسئولیت ما به عنوان پدر و مادر، یا معلم یا مقام حکومتی کم نمی کند.
«تغییر کنیم»
قدم اول:
از خودمان خجالت نکشیم
وقتی در مسایل زناشویی به مشکلی بر می خوریم، اولین قدم این است که مشکل را به رسمیت بشناسیم. خیلی ها هستند که اصلا نمی خواهند به موضوع فکر کنند چه برسد به این که به دنبال راه حلی برایش باشند! مسایل زناشویی مهم اند. نباید نادیده شان گرفت. گاهی مثل یک گلوله برفی، یک مساله کوچک با گذشت زمان بزرگ و بزرگ تر می شود و حتی یک ازدواج را به بن بست می رساند.
قدم دوم:
از همسرمان خجالت نکشیم
همسر هر فرد، نزدیک ترین فرد به او باید باشد. اینکه تصور کنیم بعضی مسایل را نباید گفت چون حریم ها شکسته می شود، حرف درستی است؛ اما مصداق آن مسایل جنسی نیست. البته روش بیان مساله مهم است. حتی بهترین حرف ها را اگر جور بدی بگوییم، ممکن است فاجعه به بار بیاورد. در مسایل زناشویی هم باید با بیانی کاملا محترمانه و با لحنی مثبت، نه سرزنش آمیز یا با نیش و کنایه، مساله را با همسر در میان گذاشت.
قدم سوم:
از مشاور خجالت نکشیم
تعداد پزشکان یا روان شناسانی که در درمان مشکلات جنسی تبحر داشته باشند زیاد نیست. اما دلیل نمی شود که دنبالشان نگردید. مهم این است که شما و همسرتان اراده داشته باشید برای حل مساله. اگر بخواهید که حل شود، اگر برایش وقت و انرژی بگذارید، بالاخره حل می شود. ممکن است اولین مشاور نتواند کمک کند؛ اما نباید ناامید شوید. در کشور ما و حتی در همه دنیا، سکس تراپی رشته ای جدید است. در حوزه مشاوره سلامت جنسی، آدم های باتجربه کم اند؛ اما نایاب نیستند. اگر یکی شان را پیدا کردید، به او اعتماد کنید و بدانید درمان اغلب این مشکلات ساده است، اما زمان می برد.
سردبیر مجله سیب سبز - محمدرضا رجبی شکیب

شما هم می توانید خانواده موفقی داشته باشید، اگر ...

تک دختر



شاید با توجه به این تعاریف، شما تصور کنید که داشتن خانواده موفق خواب و خیالی بیش نیست، اما برای داشتن خانواده ای موفق ۵عامل وجود دارد. درباره عبارت «خانواده موفق» چه تعریفی به ذهنتان می رسد؟ مثلا خانواده ای که تمام اعضای آن مودب باشند و خوب تربیت شده باشند؟ خانواده ای که فرزندان آن به موفقیت های بزرگ رسیده باشند؟ خانواده ای که ارتباط متقابل و پیوستگی میان اعضای آن، کل خانواده را به یکدیگر متصل کند به نحوی که سلامت یکی برای همه مهم باشد و مشکل یکی مشکل بقیه باشد؟ خانواده ای که ارتباط صمیمی و نزدیک با هم داشته باشند، یکدیگر را تقویت و تأیید کنند و به پیشرفت هم کمک کنند؟ خانواده ای که محبت، تشویق، پذیرش و احترام متقابل در آن مشاهده شود؟ خانواده ای که شادی، رضایتمندی، عشق و علاقه در آن وجود داشته باشد؟
بله، تمام این موارد تعریفی از یک خانواده موفق است. شاید با توجه به این تعاریف، شما تصور کنید که داشتن خانواده موفق خواب و خیالی بیش نیست، اما برای داشتن خانواده ای موفق ۵عامل وجود دارد که اگر بتوانید آن ها را اجرا کنید، می توانید امیدوار باشید که خانواده خود را به سمت شادی، رضایتمندی، عشق و علاقه بیشتر هدایت کرده اید.
عامل اول : ایجاد یک نظام خانوادگی مبتنی بر محبت و پذیرش
اولین نیاز روحی هر فرد نیاز به تأیید شدن و پذیرش است، به این معنا که فرد نیاز دارد به کسی یا چیزی احساس تعلق داشته باشد. آیا تا به حال به این مسئله فکر کرده اید که چرا بعضی بچه ها به یک گروه خاص متعهد و پایبند هستند؟ علت آن تأمین نیاز عاطفی، ابراز وجود و تعلق خاطر افراد در این گروه هاست. شما مطمئن باشید که اگر نیاز فرزندان تان به تأیید و پذیرش در خانواده تأمین نشود، آن ها برای برآورده شدن این نیاز به هر جایی پناه خواهند برد، ولی اگر شما نمی خواهید که فرزند تان به جایی غیر از خانواده دلبسته شود، تلاش کنید تا این موارد را رعایت کنید:
_ در برنامه خود تجدیدنظر کنید یا از برخی کارهای خود صرف نظر کنید تا بتوانید وقت بیشتری را در کنار فرزندتان باشید. مثلا آخر شب برای فرزندتان قصه بخوانید یا یک هفته در شب را با هم فیلم تماشا کنید یا آخر شب با هم بازی کنید.
_ به فرزندتان کمک کنید تا برای خود هدف داشته باشد و به این اهداف برسد. داشتن برنامه باعث می شود تا کودک و نوجوان شما بسیاری از کارهای باطل را انجام ندهد. اما در این مسیر مراقب باشید که کودکتان را به راهی هدایت کنید که در مسیر استعدادها و علایق او باشد.
_ همواره باید تلاش کنید تا به کارهای درست فرزندان تان هم توجه داشته باشید چرا که توجه دائمی والدین به کارهای نادرست فرزندان، باعث کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس فرزندان می شود؛ بنابراین گاهی هم فرزندان تان را به خاطر کارهای درستی که انجام می دهند، تشویق کنید.
_ گاهی هم فکر کنید که علت بدرفتاری کودکتان، از روی قصد و نیت بدخواهی نیست؛ برای مثال اگر کودک شما روی دیوار نقاشی می کشد شاید واقعا نمی دانسته که نباید این کار را انجام دهد بنابراین شما نباید فکر کنید که او بچه بدی است و او را سرزنش کنید.
_ جلوی چشم فرزندان، با یکدیگر جر و بحث نکنید چرا که آن ها نباید نگران وضعیت خانواده باشند. نباید نگران از هم پاشیدن خانواده باشند و شاید آن ها خودشان را مقصر این وضع بدانند و برای همین تلاش کنند تا وضعیت را درست کنند؛ بنابراین شما می توانید به جای جر و بحث کردن با داشتن رفتارهای موقر و محترمانه درباره مسائل مورد اختلافتان صحبت کنید تا کودکان بفهمند والدین مشکلاتشان را از راه درست حل می کنند و از این طریق می آموزند که در آینده با مشکلاتشان چطور برخورد کنند.
عامل دوم : ریتم مشخص زندگی
_ یکی از راه های برخورداری زندگی از یک ریتم مشخص، این است که هر برنامه در خانواده دارای نظم است. برای مثال ساعت خواب مشخص است مثل ساعت غذا خوردن، ساعت تماشای تلویزیون و ...
_ فرصتی را برای با هم بودن در نظر بگیرید. برای مثال انجام مسابقات خانوادگی یا حل جدول یا انجام فوتبال دستی و البته فراموش نکنید که تماشا کردن تلویزیون جزو این فعالیت ها در نظر گرفته نمی شود چرا که مستلزم برقراری ارتباط با یکدیگر نیست.
_ کمک کردن به افراد درمانده به عنوان یک کار داوطلبانه می تواند به زیبا شدن آهنگ زندگی شما کمک کند.
ضمن آن که احســــــاس همدلی را در کودک شــما افزایش می دهد.
_ درباره ارزش های خانوادگی خودتان صحبت کنید و آن ارزش ها را با خودتان مرور کنید؛ برای مثال خانواده ما هیچ وقت دروغ نمی گویند، هیچ وقت دزدی نمی کنند، دیگران را مسخره نمی کنند و ...
عامل سوم : رسم و رسوم خانوادگی
_ وقتی کودک بودم هر سال والدینم برای من و خواهر و برادرانم جشن تولد می گرفتند و این مراسم نه تجملاتی بود و نه خرج زیادی داشت بلکه یک رسم و سنت خانوادگی بود که احساس تعلق و پیوند ما را نسبت به خانواده زیاد می کرد. شما هم می توانید با انجام چنین کارهایی خانواده خود را در مسیر لذت و شادی قرار دهید. یکی از کارهای دیگری که می توانید انجام دهید این است که داستان های خانوادگی تعریف کنید.
_ با هم عبادت کردن یا شرکت در مراسم عزاداری ها و سوگواری ها هم می تواند به عنوان یکی از رسوم خانوادگی در نظر گرفته شود. این کار باعث ارتباط، پیوستگی و تعلق خاطر اعضای خانواده می شود.
عامل چهارم : در روابط خود نقشی فعال داشته باشید
_ نتایج پژوهش ها نشان داده است که میزان مشکلاتی که فرزندان یک خانواده دچار آن می شوند با میزان ارتباط کلامی اعضای خانواده، در ارتباط است و به عبارت دیگر هر چه گفت وگوها در خانواده کمتر باشد میزان مشکلات هم بیشتر خواهد شد. بنابراین تلاش کنید تا در محیط خانه فقط درباره مشکلات صحبت نکنید و فقط زمانی که از دست یکدیگر دلگیر هستید، با یکدیگر حرف نزنید بلکه تلاش کنید تا درباره هر موضوعی حتی موضوعات کم اهمیت و خوب هم صحبت کنید.
_ به علایق فرزندانتان احترام بگذارید و سعی کنید تا آن جا که با عقاید و ارزش های خانوادگی شما در تضاد نیست، آن علایق را بپذیرید و به آن ها احترام بگذارید.
_ درباره موضوعات حساسی مانند مذهب یا سیاست صحبت کنید و به فرزندتان اجازه دهید تا عقایدش را ابراز کند و یاد بگیرد چطور ارتباط برقرار کند. فراهم کردن این فرصت به کودکان اجازه می دهد تا اعتماد به نفسشان تقویت شود و مهارت های ارتباطی آن ها افزایش یابد.
عامل پنجم : مقابله با بحران ها را یاد بگیرید
_ آرامش خود را حفظ کنید، چرا که با حفظ کردن آرامش خودتان به دیگر اعضای خانواده هم آرامش و امنیت خاطر می دهید.
_ سعی کنید به جای سرزنش کردن دیگران، مشکل را حل کنید برای مثال هنگام بروز بحران و مشکلات، اعضای خانواده را سرزنش نکنید و فقط تلاش کنید مشکل را حل کنید. با این کار هم مشکل حل می شود و هم با سرزنش و تنبیه یک نفر موجب گوشه گیری و انزوای او نمی شوید و دفعه بعد هم اگر دچار مشکل شد آن را از شما پنهان نمی کند.
_ سعی کنید وضعیت خانواده را تا حد ممکن، عادی نگه دارید و مراسم خانوادگی خود را حفظ کنید و با این کار سبب القای آرامش و ثبات اعضای خانواده خود شوید.
_ تلاش کنید تا آن جا که ممکن است، نگران آینده نباشید و به خودتان اطمینان دهید که همان طور که مشکلات گذشته را حل کرده اید پس می توانید این مشکل را هم حل کنید.

ناخن هایت این شکلی شده؟

تک دختر




ناخن هایتان شکننده و نازک است؟ لک های سفیدی روی آن افتاده؟ راه راه شده؟ متخصصان می گویند اینها می تواند نشانه ای از کمبود برخی مواد معدنی یا ابتلا به برخی بیماری ها باشد. ناخن هایتان شکننده و نازک است؟ لک های سفیدی روی آن افتاده؟ راه راه شده؟ متخصصان می گویند اینها می تواند نشانه ای از کمبود برخی مواد معدنی یا ابتلا به برخی بیماری ها باشد. آنها معتقدند از روی ناخن ها می توان حتی استعداد و احتمال ابتلا به برخی بیماری ها را نیز تشخیص داد؛ مشکلات عروقی، تیرویید، کمبود ریزمغذی ها و... نگاهی به ناخن هایتان بیندازید و با «کلینیک پوست» این هفته همراه شوید.
ناخن هایتان خط خطی است؟
آزمایش تیرویید بدهید!
خط دار بودن ناخن مساله ای شایع است اما نباید نسبت به آن بی تفاوت بود. گاهی کم کاری تیرویید یا کم خونی می تواند باعث بروز این مشکل شود. خط دار شدن ناخن می تواند از علایم پیش از یائسگی هم باشد. تغییرات هورمونی مربوط به این دوران باعث خشکی ناخن می شود و همین مساله روی ضخامت ناخن تاثیر می گذارد و باعث می شود سطح ناخن در برخی نقاط نازک و در برخی قسمت ها قطورتر شود. خطوطی که نمایان می شود علامت همین تفاوت ضخامت است. بهترین کار این است که با متخصص پوست در این زمینه مشورت کنید. اگر سالمند هستید در ۹۵ درصد موارد خط دار شدن ناخن نشانه پیری طبیعی ناخن است و علامت بیماری خاصی نیست.
ناخن هایتان شکاف برداشته؟
شاید کمبود زینک (روی) داشته باشید!
شکاف ناخن مساله ای عادی و طبیعی نیست. کمبود آهن، زینک (روی) و ویتامین های گروه Bیا سیلیسیوم می تواند در بروز این مساله دخیل باشد. این ریزمغذی ها در تشکیل ساختمان ناخن دخالت دارند و وقتی میزان آنها در خون کم باشد، ناخن شکاف برمی دارد. کمبود کلسیم هم می تواند دلیل این موضوع باشد اما به مراتب نادرتر است. در یائسگی نیز گاهی شاهد این مساله هستیم. تغییرات هورمونی باعث خشکی ناخن ها می شود و این مساله می تواند باعث شکننده شدن آنها و شکاف بین ناخن شود.
ناخن هایتان زرد شده؟
شاید پسوریازیس داشته باشید!
بیشتر مردم فکر می کنند فقط سیگاری ها ناخن های زردی دارند در حالی که برخی بیماری ها نیز می تواند باعث بروز این مشکل باشد. برخی بیماری های قارچی، بالابودن قند خون و دیابت، پسوریازیس، مصرف برخی داروها مخصوصا داروهای مربوط به شیمی درمانی یا استفاده مرتب از لاک هم ناخن را زرد می کند.
ناخن هایتان شکننده است؟
شاید کمبود آهن داشته باشید!
اگر ناخن های شکننده ای دارید، به دنبال لاک های مقاوم کننده یا کاشت ناخن نباشید. به جای پاک کردن صورت مساله، مشکل را حل کنید. شکنندگی ناخن نشانه کمبود آهن، زینک و ویتامین B است. تحقیقات نشان داده مصرف مکمل بیوتین می تواند به ضخیم شدن ناخن و افزایش مقاومت آن کمک کند.
ناخن هایتان رنگ پریده است؟
شاید کم خون باشید!
رنگ ناخن از وضعیت سلامت شما خبر می دهد. در بیشتر موارد پریدگی رنگ ناخن نشانه مشکلات گردش خون است. وقتی ناخن ها به قدری رنگ پریده هستند که رنگشان سفید به نظر می رسد، یعنی دچار کم خونی هستید و باید آزمایش خون بدهید.
ناخن هایتان لکه های سفید دارد؟
مانیکور نکنید!
برخلاف باور عامه مردم این لک های سفید هیچ ارتباطی با کمبود کلسیم ندارند بلکه درواقع حباب های هوا هستند که در پی آسیب دیدگی ناخن به وجود می آیند. مانیکور بیش از حد، رشد مکرر لایه شاخی و استفاده از ناخن به عنوان ابزار مثلا برای خاراندن باعث بروز آنها می شود.
ناخن هایتان نرم شده؟
شاید کمبود گوگرد داشته باشید!
گوگرد ترکیبی طبیعی است که در مقاومت ناخن نقش اساسی بازی می کند. وقتی فردی دچار کمبود گوگرد می شود، معمولا برای او سیستئین تجویز می شود که اسیدآمینه گوگرد است. البته کلم، تخم مرغ، پیاز و خیار هم منابع خوب گوگرد هستند.
ناخن هایتان سیاه شده؟
شاید ملانوم داشته باشید!
اگر خطی سیاه زیر ناخن یکی از انگشتانتان افتاده، باید با متخصص پوست مشورت کنید. اگر خوش بین باشیم، این خط هماتوم یا خونمردگی است و ظرف چند روز برطرف می شود اما ممکن است ملانوم باشد. گرچه این موضوع چندان شایع نیست اما بهتر است در موردش نظر متخصص را جویا شوید.
ترجمه سمیه مقصودعلی