وقتی در مسایل زناشویی به مشکلی بر می خوریم، اولین قدم این است که مشکل را به رسمیت بشناسیم. خیلی ها هستند که اصلا نمی خواهند به موضوع فکر کنند چه برسد به این که به دنبال راه حلی برایش باشند! زمانی که در کلینیک سلامت خانواده بیمارستان مصطفی خمینی کار می کردم، زوج مراجعه کننده ای داشتیم که ۱۰ سال از ازدواجشان می گذشت و هنوز نتوانسته بودند با هم رابطه داشته باشند. برخلاف خیلی از زوج ها که این مساله ظرف چند ماه باعث جدایی شان می شود، آنها آن چنان به هم علاقه مند بودند که تصمیم گرفته بودند زندگی شان را به همین منوال با هم ادامه بدهند. حتی برای بچه دار شدن IVF کرده بودند و موفق نشده بودند.
چه کسی مسئول این اتفاق است؟ چه کسی باید به زوجی که می خواهند زندگی شان را زیر یک سقف آغاز کنند یاد بدهد چطور باید با هم رفتار کنند؟ اگر مشکلی پیش بیاید به چه کسی باید مراجعه کنند؟ به پزشکان عمومی که در طول۷ سال تحصیل و درس های جورواجور، از انگل شناسی گرفته تا پزشکی قانونی، حتی یک کلمه هم از سلامت جنسی به گوششان نمی خورد؟
به متخصصان زنان و زایمان یا متخصصان ارولوژی؟ آنها می دانند با این بیماران چه باید بکنند؟ مگر مرکز ناباروری ای که آن زوج در آنجا IVF کرده بودند پر از همین متخصصان نبوده؟ اصلا چند پزشک عمومی، متخصص زنان، متخصص ارولوژی، روان پزشک یا روان شناس در کل ایران هستند که در این زمینه ها واقعا می توانند به مراجعانشان کمک کنند؟
اصولا در این روزگار، آیا کسی خودش را مسئول آموزش به دخترها و پسرهای جوانی می داند که می خواهند وارد دنیایی جدید شوند، که دست کمی از سرزمین عجایب برایشان ندارد ؟ زندگی مشترک، چی کم دارد از آن سرزمین عجایب؟ و این که گمان کنیم نباید با بچه هایمان در این باره حرف بزنیم، که نکند پرده های حیا دریده شود، یا نکند بچه ها سر و گوششان بجنبد؛ و همه چیز را می سپاریم به دست تقدیر، که کدام دوست یا کدام وب سایت یا کدام کتاب، چه اطلاعات درست یا غلطی به بچه هایمان بدهد؛ آیا مشکلی را حل کرده؟ یا هزار مشکل به وجود آورده؟
بزرگترین کمک خانواده ها به پسر یا
دختر جوانی که می خواهد ازدواج کند، این است که چانه بزنند و مهریه را بالا و پایین کنند، یا پولی بگذارند وسط برای خرج و مخارج مراسم های نامزدی و عروسی؛ و همیشه هم دلشان خوش باشد که برای دلبندم چنان جشنی گرفتم که فلانی انگشت به دهان ماند و بهمانی چشمش درآمد.
گناهی هم شاید کسی ندارد. به پدرها و مادرها، چه کسی چیزی آموخته که آنها به فرزندانشان بیاموزند؟ حلقه به حلقه به زنجیره نادانی اضافه می شود. اما فراموش نکنیم که این نادانی ها، چیزی از مسئولیت ما به عنوان پدر و مادر، یا معلم یا مقام حکومتی کم نمی کند.
«تغییر کنیم»
قدم اول:
از خودمان خجالت نکشیم
وقتی در مسایل زناشویی به مشکلی بر می خوریم، اولین قدم این است که مشکل را به رسمیت بشناسیم. خیلی ها هستند که اصلا نمی خواهند به موضوع فکر کنند چه برسد به این که به دنبال راه حلی برایش باشند! مسایل زناشویی مهم اند. نباید نادیده شان گرفت. گاهی مثل یک گلوله برفی، یک مساله کوچک با گذشت زمان بزرگ و بزرگ تر می شود و حتی یک ازدواج را به بن بست می رساند.
قدم دوم:
از همسرمان خجالت نکشیم
همسر هر فرد، نزدیک ترین فرد به او باید باشد. اینکه تصور کنیم بعضی مسایل را نباید گفت چون حریم ها شکسته می شود، حرف درستی است؛ اما مصداق آن مسایل جنسی نیست. البته روش بیان مساله مهم است. حتی بهترین حرف ها را اگر جور بدی بگوییم، ممکن است فاجعه به بار بیاورد. در مسایل زناشویی هم باید با بیانی کاملا محترمانه و با لحنی مثبت، نه سرزنش آمیز یا با نیش و کنایه، مساله را با همسر در میان گذاشت.
قدم سوم:
از مشاور خجالت نکشیم
تعداد پزشکان یا روان شناسانی که در درمان مشکلات جنسی تبحر داشته باشند زیاد نیست. اما دلیل نمی شود که دنبالشان نگردید. مهم این است که شما و همسرتان اراده داشته باشید برای حل مساله. اگر بخواهید که حل شود، اگر برایش وقت و انرژی بگذارید، بالاخره حل می شود. ممکن است اولین مشاور نتواند کمک کند؛ اما نباید ناامید شوید. در کشور ما و حتی در همه دنیا، سکس تراپی رشته ای جدید است. در حوزه مشاوره سلامت جنسی، آدم های باتجربه کم اند؛ اما نایاب نیستند. اگر یکی شان را پیدا کردید، به او اعتماد کنید و بدانید درمان اغلب این مشکلات ساده است، اما زمان می برد.
سردبیر مجله سیب سبز - محمدرضا رجبی شکیب