وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

بانویی که تاکسیران برتر پایتخت شد

روز مصاحبه با احترام علی‌نژاد، چشمم با عقلم مدام درگیر بود. عقلم هی می‌زد که زنی تاکسیران روبه‌رویم نشسته، ولی چشمم به کمتر از پست مدیریت برای او رضایت نمی‌داد.

جام جم در ادامه نوشت: این را به خودش هم گفتم که او تعارف کرد و تشکری، ولی وجنات این زن راننده محجبه نه کتمان شدنی بود و نه تعارف بردار. او سال گذشته به واسطه امانتداری و حسن معاشرت با مسافران، جایزه تاکسیران برتر پایتخت را برنده شده که اگر قرار باشد به واسطه خلاقیت هم به او جایزه داده شود، آموزش قرآنی که او در تاکسی اش برای بچه های سرویس مدرسه راه انداخته، بهانه خوبی است.

در پراید زهوار دررفته او و در لابه لای آه و ناله هایی که از بند بند تاکسی اش بیرون می زد، درباره جزئیات زندگی این زن تاکسیران با هم گپی زدیم که ارزش خواندن دارد.

شما یکی از تاکسیران های برتر پایتخت هستید، چرا برنده این جایزه شدید؟

سال گذشته از سازمان تاکسیرانی با من تماس گرفتند و گفتند حتما به سازمان بیا. اما من فکر می کردم این بار هم از همان احضارهای همیشگی است و چون سرم شلوغ بود، مراجعه نکردم. ولی چند بار تماس گرفتند و گفتند حتما باید بروم. روزی هم که رفتم چند سوال از من پرسیدند که کمی عجیب بود. مثلا گفتند شما بودی که چمدان یک مسافر را به او برگرداندی یا این که تا به حال شده با مسافران درگیر شوی. چند روز بعد از این ماجرا هم من را به همایشی دعوت کردند که باز هم نمی دانستم برای چیست که بعد معلوم شد 20تاکسیران تهران را انتخاب کرده اند و من تنها زن تاکسیران برتر هستم که به علت امانتداری و رضایت مشتری جایزه گرفته ام.

جایزه چه بود؟

تندیس، لوح سپاس و دو میلیون تومان پول نقد.

این هدیه باعث شد که تاکسیرانی بهتر از قبل باشید؟

من همیشه سعی می کنم خوب باشم و ذاتا با مردم سازگار هستم، جایزه هم روی رفتارم اثر نداشته.

چند سال است راننده تاکسی هستید؟

هشت سال.

از کدام خط شروع کردید؟

فرودگاه مهرآباد.

چرا آنجا؟

شنیده بودم درآمدش خوب است.

چرا رانندگی تاکسی؟

نیاز مالی باعث شد. چون راننده تاکسی بانوان هستم، امنیتش هم انگیزه دیگرم بود.

خانواده تان مخالفتی ندارند؟

همسرم نه، چون از کارافتاده است و می داند برای امورات زندگی چاره ای جز این نیست. اما پسرهایم بعضی وقت ها اعتراض می کنند.

به چه چیز معترضند؟

به این که کمتر خانه هستم و وقتی هم می رسم آن قدر خسته ام که زود می خوابم.

درآمد راننده های تاکسی خوب است؟

بله، البته بستگی دارد به این که روزی چند ساعت کار کنی و این که خودرویت سرحال باشد.

خودروی شما سرحال نیست؟

نه، مدل 86 است و زهوارش دررفته. نصف چیزی که درمی آورم خرج خودش می شود.

با این خودرو بی جان چقدر درمی آورید؟

تقریبا ماهی 1.5 میلیون تومان، البته ماهی 500 تا 600 هزار تومان خرج خودرو می شود.

اما این مبلغ خیلی کمتر از چیزی است که مردم فکر می کنند. بعضی ها می گویند راننده های تاکسی حداقل ماهی سه میلیون تومان را دارند.

البته میزان درآمد بستگی به میزان کار دارد، ولی اگر یک راننده خانم از صبح تا شب کار کند، در نهایت ماهی دو میلیون تومان درمی آورد. من هم دیگر طاقت کار کردن بیش از این را ندارم، الان ساعت 6 صبح بیدار می شوم و تا 5 و 6 عصر پشت فرمان هستم، ساعت 10 شب هم چشمم خود به خود بسته می شود.

دست به آچار هستید؟

نه، اما چون بارها مکانیکی رفتم و خودرو را تعمیر کردم، تقریبا عیب خودرو را می فهمم، اما خودم نمی توانم تعمیر کنم.

ماجرای رانندگی شما با چادر چیست؛ چرا چادر؟

این طور راحت ترم. حجاب به من امنیت می دهد. یک جور عادت هم است، فکر می کنم بدون چادر همه نگاهم می کنند.

الان می شود گفت تهران را مثل کف دست بلد هستید؟

در فرودگاه که کار می کردم همه جا را بلد بودم، حالا هم محدوده ها را بلدم. الان اما همه کوچه پس کوچه های مناطق 13 و 14 را می شناسم.

چرا از فرودگاه بیرون آمدید؟

ساعت کارش زیاد بود و مجبور بودم زمان زیادی از خانواده ام دور باشم. محیط هم خیلی مردانه بود، لحظه شماری می کردم از آنجا بیایم بیرون.

با هم خطی هایتان دعوا کرده اید؟

اصلا، روحیه جنگجویی ندارم، هر جا هم که موقعیت دعوا باشد از آنجا دور می شوم. اما همه خانم های راننده این طور نیستند و مجادله می کنند و نمی گذارند حرفی توی دلشان بماند.

تا به حال شده از رانندگی کلافه شوید و تصمیم بگیرید دیگر ادامه ندهید؟

بله، گاهی پیش می آید.

چه جور اتفاقی شما را به ته خط می رساند؟

خستگی کار و خرابی خودرو.

در خیابان ها برخورد راننده های مرد چطور است؟

بعضی هایشان حضور ما را تحمل نمی کنند، بعضی ها هم می خواهند زور بگویند.

یعنی از این حرف های پوسیده می زنند که زن ها راننده نیستند؟

بله، گاهی از این حرف ها می زنند، اما خیلی زود پشیمان می شوند.

چه کار می کنید؟ کل می اندازید؟

گاهی بله، مجبور می شوم با آنها کورس بگذارم.

بدترین اتفاقی که تا به حال برایتان پیش آمده چه بوده؟

خدا را شکر بدترین اتفاق در ذهنم نیست. فقط یک بار خودرویم را جلوی خانه پارک کرده بودم که یک خودرو از پشت به آن کوبید و شاسی اش را حسابی خراب کرد. راننده تاکسی فرودگاه هم که بودم بعضی ها سر قیمت بحث می کردند که خوشایند نبود. چند بار هم پیش آمد که مسافرها داخل خودرو با هم دعوا کردند و مجبور شدم آرامشان کنم.

شما که از آن قبیل راننده هایی نیستید که سر درد دلشان با مسافران باز می شود؟

من هیچ وقت سر حرف را باز نمی کنم، اما اگر کسی با من حرف بزند و تشخیص دهم حرف زدنم با او فایده دارد، این کار را می کنم، وگرنه ترجیح می دهم شنونده باشم.

تا به حال آدم های مشهور را سوار کرده اید؟

بله، فرودگاه که بودم چند بازیگر مسافرم بودند؛ بهاره رهنما، افسانه بایگان، اکبر عبدی، سیاوش طهمورث و مریم امیرجلالی.

اینها شبیه آدم هایی که در تلویزیون می بینیم، بودند؟

نه، اصلا. خودشان بودند و البته آدم هایی خوب به نظر می رسیدند.

سر کرایه که چانه نمی زدند؟

چون تاکسیمتر داشتم و تعرفه ها مشخص بود، امکان چانه زدن وجود نداشت.

به نظر ما مسافرها، تاکسیمتر به ضرر مردم است، به نظر شما این طور نیست؟

به اعتقاد من تاکسیمتر به ضرر راننده است، اما به نفع مشتری است، چون شاید مردم مجبور شوند کمی بیشتر از کرایه خودروهای گذری بپردازند، اما امنیت دارند.

می دانید در تهران چند راننده تاکسی خیلی مشهور وجود دارند مثل مهربان ترین راننده شهر، راننده سمند شادی یا تاکسی سبز. اینها را می شناسید؟

نه متاسفانه. ولی می دانم یکی از راننده های تاکسی فرودگاه در مسیر به مسافرانش کتاب می دهد و این کتاب ها را به کسانی که بشناسد، امانت می دهد.

حالا که دانستید چنین راننده هایی در شهر وجود دارند، ترغیب نشدید کاری شبیه آنها بکنید و مشهور شوید؟

بله، دوست دارم کار متفاوتی انجام دهم. البته چون من سرویس مدرسه هم هستم از اول سال تحصیلی امسال یک کار متفاوت را شروع کرده ام و به بچه های داخل سرویس قرآن یاد می دهم.

یعنی همه با هم سوره های کوچک قرآن را حفظ می کنیم و هر هفته یک سوره را تمرین می کنیم. بچه ها هم این کار را خیلی دوست دارند و استقبال می کنند. اگر هم روز شهادت یا ولادت یکی از ائمه و اهل بیت باشد، این موضوع را به بچه ها یادآوری می کنم و درباره این روز با آنها حرف می زنم.

پس هم راننده هستید، هم مبلغ مذهبی؟

اگر بشود این طور حساب کرد، بله.

فکر می کنم راننده تاکسی بودن را دوست دارید، درست است؟

بله، دوست دارم چون منبع درآمد من است.

چه توصیه ای برای راننده های همیشه عصبی و معترض تاکسی دارید؟

کسی که این کار را انتخاب می کند باید صبور باشد، ضمن این که باید بداند بین مسافرها هم آدم خوب پیدا می شود و هم آدم بد و این که اگر کسی بتواند با آدم های بد کنار بیاید، آدم خوبی است وگرنه زندگی با آدم های خوب که هنر نیست.

تاکسیرانی قولی داده که به آن عمل نکرده باشد و حالا به آن دلیل ناراحت باشید؟

با این که اقساط خودرویم تمام شده، ولی هنوز تاکسی به نامم نیست، مشکل از تاکسیرانی هم نیست بلکه از شرکت تاکسی بی سیم بانوان است که بدهکار بانک است و سند خودرو های ما را در رهن نگه داشته. دوست دارم این مشکل زودتر حل شود، چون خودرویم عمرش را کرده و دیگر امنیت ندارد.

قرار نیست مشمول نوسازی شوید؟

الان تاکسی های مدل 83 را نوسازی می کنند، خودروی من که مدل 86 است می ماند برای سه سال دیگر که تا آن موقع باید با آن بسازم.

فکر می کنید تا چه زمانی تاکسیرانی را ادامه دهید؟

تا هر وقت که خدا بخواهد یا تا هر زمان که راه بهتری برایم باز شود.

به نقل از تابناک

همه چیز درباره پرندگان

پرندگان مهره داران خونگرمی هستند که بال، پر و یک منقار دارند، دندان ندارند، اسکلتی دارند که در آن استخوان های زیادی با هم ترکیب شده و نیز استخوان های زیادی در آن غایب هستند، و یک کارایی بی نهایت زیادشان، سیستم تنفسشان است. پرندگانی که پرواز می کنند استخوان های قوی، پوک و ماهیچه های پرواز قدرتمند دارند.

بیشتر پرندگان می توانند پرواز کنند. پرندگان یک قلب بسیار قوی و یک راه مؤثر تنفس دارند-اینها برای این که پرندگان پرواز کنند لازم هستند. همچنین پرندگان موقعی که پرواز می کنند انرژی فوق العاده زیادی را مصرف می کنند و بنابراین نیاز دارند تا مقدار بسیار زیادی غذا بخورند تا قدرت پرواز داشته باشند.

 

 

واژه‌های کوردی در شاهنامه‌ی فردوسی

"واژه‌های کوردی در شاهنامه‌ی فردوسی"

(این مقاله‌ ‌ به‌ نظرم برای دوستداران زبان کهن کوردی و حتی استادان زبان پارسی بسیار جالب است و بدون تعصب می‌گویم نشان از غنا و اصالت زبان کوردی به‌ عنوان یکی ازشاخه‌های زبانهای هند واروپایی و زبانهای کهن فلات ایران می‌دهد،ای کاش اکثر استادان بزرگ زبان و ادبیات پارسی بدون تعصب در مورد زبان کوردی قضاوت می‌کردند و اعتراف به‌ اصالت و غنای این زبان می‌‌کردند و یک گوشه‌ی چشمی هم به‌ این زبان مظلوم می‌داشتند.

 اصل این مقاله‌ که‌ در سایت سارال خبر‌ وجود دارد،‌ متاسفانه‌ مشحون از اغلاط املایی و نگارشی بود که‌ توسط خودم بررسی و ویرایش نگارشی و املایی شده‌ است.(من نمی‌دانم این دوستی که‌ خودشان را دکتر فرهاد عزتی زاده‌ شناسانده‌اند و نشانی اینترنتی  و حتی ایمیل خودشان را هم ذکر نکرده‌اند و‌ این مطلب را نوشته‌ و البته‌ زحمت هم کشیده،‌و نشان از سطح بالای آگاهی و سواد و دلسوزی ایشان دارد، چرا بدون ویرایش آنرا منتشر کرده‌ است،چون کسی که‌ به‌ بررسی کلمات کوردی شاهنامه‌ می‌پردازد حداقل خودش هم باید کمی سواد نوشتن و خواندن کوردی را هم می‌داشت.)ای کاش دوستانی که‌ مقاله‌ و مطلبی را چه‌ به‌ کوردی و چه‌ به‌ پارسی در اینترنت می‌گذارند در مورد املا و نگارش و زبان آن حساسیت به‌ خرج دهند تا این کار رسم شود و دیگران نیز به‌ خود اجازه‌ ندهند مطلبی را همینطور الکی و بدون بررسی اغلاط آن در وب قرار دهند.ما باید هر کداممان بسان پلیس زبان خود باشیم.همچنین کسانی نیز که‌ مطلبی را از سایتی می‌گیرند و در وب‌سایت خود قرار می‌دهند ابتدا منبع آنرا ذکر کرده‌ و سپس حتما به‌ بررسی اغلاط املایی و نگارشی آن بپردازند و تمنا دارم فقط کپی پست نکنند).( لطیف سلطانی)  

در جای جای شاهنامه این نامه‌ی باستان به کلماتی بر می خوریم که در لهجه‌های گوناگون زبان کوردی به ‌صورت هم‌اکنون نیز روزمره از آنها استفاده می گردد.این کلمات در ادب وزبان کوردی کاربرد دارند وبه گمانم از زبان کوردی به دیگر زبانهای مهاجرپذیر راه یافته اند .برخود بایسته دانستم که این لغات را به دوستداران زبان کوردی ارائه نمایم . می نگارم و می گویم که چنین کلماتی در شاهنامه وجود دارد و وجود اسامی و پهوانان و دیوهای متعدد در شاهنامه‌ی کوردی(الماس خان کنوله‌یی) و نبود آنان در شاهنامه‌ای که به فارسی نوشته شده است ما را به تامل وا می دارد .

پهلوانانی چون رستم یک دست و یاران وفاداری چون زرعلی و گلیم گوش و نبود این نامها در شاهنامه‌ی فردوسی عرصه ای است که نیاز به کار و پژوهش ژرف تری دارد.

ریش: در زبان کوردی، ریش به معنی زخم است و همچنین مویی که بر چهره می روید .در کوردی ریش یک معنی استعاری نیز دارد و آن (دل ریش) مجازا به معنی آزرده و ناراحت می‌باشد.

 کسی کو خرد را ندارد به پیش// دلش گردد از کرده‌ی خویش ریش.

 گند: با ضم حرف (گ)(گوند) درزبان کوردی به معنی ده و روستا می باشد:

 سپاهی دد ودام و مرغ وپری// سپه دار با کین وگندآوری.

 گندآور به معنی پهلوان و دلیر به کار رفته و معنی آن سالارگند و سرگروه است .کلماتی همچون گندی‌شاپور که بعدها در اثر استیلای زبان عربی به جندی‌شاپور تبدیل می گردد ، بی ارتباط با این کلمه نمی باشد.همال در کوردی (ها‌وماڵ ) تلفظ می گردد:

 کشیدش سراپای،یکسر دوال// سپهبد برید آن سر ناهمال.

 همال در کوردی (ها‌وماڵ) تلفظ می‌گردد. (مردن باشتره‌ له هاوماڵ که‌می )که معنی آن چنین است که انسان در تلاش و کوشش باشد تا بتواند پیشرفت کند و از همال خویش عقب نماند.یا(مه‌گه‌ر من هاوماڵ(همسن) تۆم)

 دفتر، این کلمه در آیین کهن یارسان(آیین باستانی کوردها) به کتاب مذهبی آنان اطلاق می گردد.کلمه‌ی دفتر به کرات در شاهنامه تکرار شده است و استاد میرجلالدین کزازی نوشته اند که دفتر از کلمه دیفترا (diphtra)گرفته شده است واین کلمه در یونانی به معنی پوستی است که بر آن می‌نگاشته‌اند.

 کنون رزم کاموس پیش آوریم// زدفتر به گفتار خویش آوریم.

 شارسان این کلمه به کرات در شاهنامه استفاده شده است  و در کوردی نیز کاربرد دارد و به معنی شهر و شهرهای بزرگ می باشد و شارستانییه‌ت به معنی مدنیت و تمدن می باشد.

   پسوئیان نام یکی از گروهها و لایه‌گان اجتماعی چهارگانه‌ی دوران جمشید است که به کشاورزان و دامپروران اطلاق می گردید. این کلمه به‌ صورت په‌ز اکنون در کوردی به معنی گوسپند(گوسفند) است.

 برز در پارسی با ضم حرف (ب) تلفظ می گردد و در کوردی (به‌رز) خوانده می شود(با فتح ب) وبه معنی بلند ومرتفع می باشد و برای بلندی قد وارتفاع کوهها وآدمها و ... بکار می رود.
 
به بالا شود یکی سرو برز// به گردن برآرد زپولاد گرز.

 پاره، هم اکنون نیز به معنی پول و واسطه داد وستد در کوردی(کوردستان عراق) بکار می‌رود .در شاهنامه مادر فریدون به صاحب گاوی که فریدو ن از شیر آن تغذیه می نماید چنین می گوید :

 وگر پاره خواهی، روانم تراست// گروگان کنم جان بدان کت هواست

 نوند در کردی به معنی (نوون )یعنی گوساله یکساله می باشد ودرشاهنامه چنین است :

 بیاورد فرزند را چون نوند //چو خرم ژیان، سوی کوه بلند و همچنین:

 بیاورد ضحاک را چون نوند// به کوه دماوند و کردش به بند

 در زبان کوردی (نوون) به معنی گاونر جوان کاربرد دارد و ممکن است ضحاک از لحاظ توانمندی به آن توصیف شده باشد .اما در گذشته در ایران بزرگ گاو مورد احترام بوده و این توصیف خالی از اشکال نمی باشد.دایه،  به معنی مادر در کوردی رواج دارد وبه معنی کسی بکار می رود که نوزادی را شیر داده باشد. در داستان حماسی کاوه و فریدون و ضحاک ، گاوی را که در مرغزار فریدون از شیرش تغذیه نموده و می بالد،دایه‌ی اوست :

بیامد،بکشت آن گرانمایه را // چنان بی زبان مهربان دایه را.

 اروندرود، اکنون این رود در کوردی (ئه‌ڵوه‌ن) تلفظ می گردد.

 ناو، در کوردی به معنی داخل هرچیزی است(نێو) و (ناوده‌روه‌ن ) یعنی( میان دربند)و همچنین (نا) چوبی است که از تنه تراشیده‌ی درختان تهیه می گردد و میان آن را عمق دار می تراشند و به جای آبخور گوسپندان از آن بهره می جویند و همچنین اگر این وسیله‌ی چوبی از دو طرف دسته دار باشد به عنوان وسیله‌ی حمل کاهگل از آن استفاده می شود و آن را (ناوه) می گویند .اکنون کلمات ناو وهمچنین ناوی و ... از این کلمه‌ی کوردی بر گرفته شده است .

 سرسرکشان اندر آمد به خواب// ز ناویدن بادپایان در آب

 یا: زبالا چو پی بر زمین بر نهاد// بیامد فریدون به کردار باد در زبان کوردی (پا و پێڵه‌)به معنی پا و پای افزار است و در محاوره و نوشتار کاربرد دارد.ویر در کوردی هه‌ورامی به معنی فهم و دانش و حافظه است:

 گزیدند پس موبدی تیز ویر //سخنگوی و بینادل و یادگیر

 و یا: نه گهواره دیدم،نه پستان،نه شیر// نه از هیچ خوشی مرا بود ویر.

 تم (با فتح ت)به معنی (مه) و این کلمه در شاهنامه در کلمه (تمیشه) و احتمالا به معنی بیشه‌ی تاریک و مه‌آلود می باشد .

 سلم و تور هر دو از فرزندان  فریدون هستند و از لحاظ معنی و مفهوم در کوردی آنان را مورد بررسی قرار می دهیم :سلَم با کسر حرف  س  به معنی پیش نرفتن اسب در مکان ناشناخته است و اسب از ورود به آن مکان هراس دارد .این خصلت تا حدودی با ویژگیهای سلم همخوان است .تور نیز از فرزندان فریدون است و هردو در قتل ایرج سهیم می باشند و در کوردی به اسب یا استر رام ناشده، تۆر می گویند . به گمانم کلماتی چون تۆریان و تارانن از این کلمه بر گرفته شده اند.
 
فریدون در تقسیم بندی و بخش جهان بین پسرانش ، سرزمین توران را به تور می دهد . یعنی این نام بر گرفته از نام تور فرزند فریدون نمی باشد . در جغرافیای کنونی توران زمین فرارود است و با چین هم مرز می باشد .علاوه بر توران زمین فریدون چین را هم به او می دهد . در زبان کوردی ، پسرانی که نام تورج دارند و همچنین دخترانی که نام توران دارند ، در حالت تغییر اسم ، چه از باب نکوداشت و چه از باب خوارداشت ، توورگ نامیده می شوند و شاید پنداشت که کلمه‌ی تورک تغییر یافته (توورگ) باشد . 

 کۆز جایگاهی است دایره مانند و گرد که با شاخه های درختان محصور می گردد و بره ها و بزغاله ها را در آن نگه می دارند . این جایگاه در داخل و یا در خارج سیاه چادر است . این کلمه در کوزه نیز وجود دارد و همچنین کوردان جنوب علف چشمه را  کوَز   می نامند .

 سپهری که پشت مرا کرد کوز// نشد پست،گردان بجای است نوز.

 بر (به‌ر) در کوردی به معنی دانه و تخم و ثمره‌، همچنین کره ای است که بعد از مشک زنی فراهم می گردد(به‌رمه‌شکه‌) .

یکی داستان گویم،ار بشنوید// همان بر که کارید خود بدروید

 چاشت در کوردی هرگونه وعده ی غذایی غیر از شام و نهار و صبحانه ، چاشت می باشد . (چێشت) همان چیز است و کلماتی چون ( چێشت) و ( چه‌شتن) از یک خانواده هستند.تو گر چاشت را دست یازی به جام// وگرنه خورند،ای پسر! بر تو شام.

 شعر بالا گفتاری است از فریدون که به ایرج می گوید و برادرانش را به او از نظر ناراستی و کژ رفتاری معرفی می نماید.

 سوور، سوور در کردی (سوور ) تلفظ می گردد و به معنی شادی و پایکوبی و عروسی(سوورانه‌) می باشد.

 بدو گفت شاه ای خردمند پور!// برادر همه رزم جوید ، تو سور

 به داغی جگرشان کنی آژده //که بخشایش آرد بر ایشان دده

 آژ در کوردی کلهری به معنی دوختن است . اما دوخت درشت و با فاصله ، مثلا دوختی که به وسیله‌ی جوالدوز صورت بگیرد .به همین مناسبت می توان معادل خیاط را ( آژده‌ر ) گذاشت .

 

بروی در کوردی (برۆ) به معنی ابرو است و در شعر فردوسی نیز چنین است :

 همه دل پراز کین و پرچین بروی// بجز جنگشان نیست چیز آرزوی

میان بسته دارید و بیدار بید// همه در پناه جهاندار بید

 (بوید) در زبان کوردی جنوب به معنی بودن است و در کردی لکی ولری همان( بید) تلفظ می گردد.

کاکوی در کوردی ( کاکه)و (کاکا) به معنی پدر یا برادر بزرگ یا آقا است.در شاهنامه نام پهلوانی دیو مانند است که از ( گنگ دژهوخت  به کمک سلم آمده و به دست منوچهر شاه کشته می شود. در شاهنامه کاکوی نبیره‌ی ضحاک می باشد .

 چرمه یا(چه‌رموو ) در کوردی به معنی سپید است ..مثلا خر چرموو یا اسب چرموو !

پر از خشم و پر کینه ، سالار نو// نشست از بر چرمه‌ی تیزرو

 کنام در کردی(کونا) به معنی سوراخ و همچنین جا و مکان جانوران وحشی در شکاف سنگها و در تنه‌ی درختان است :

 ببردش دمان تا به البرز کوه// که بودش بر آنجا کنام و گروه

یا:دریغ است ایران که‌ ویران شود// کنام پلنگان و شیران شود.

 دیزه

چماننده‌ی دیزه‌ هنگام گرد// چراننده‌ی کرکس،اندر نبرد.

 در کوردی (چه‌مانن) به معنی خم کردن است  چه‌میان  یعنی خم کردن مثل اینکه .در شعر فردوسین به معنی به حرکت در آمدن است.
 
در کوردی دێزوو اسب یا الاغ به رنگ خاکستری و تیره‌ می باشد .در ادبیات کوردی به افراد شوم و نامیمون گویند.

 که‌فتن در کوردی به معنی افتادن است و در شاهنامه نیز به همین معنی می باشد .

 بیامد به تیمار گریان بخفت// همی پوست بر تنش گفتی بکفت.

 خه‌فت در کوردی نیز به معنی خوابیدن است .

 لچ در کوردی به معنی لب است .

خروشان ز کابل همی رفت زال //فروهشته لفچ و برآورده یال.

 لفچ همان لچ یا لب در کوردی می باشد .

 روارو در کردی (ره‌و) به معنی فرار کردن است و از جایی گریختن به صورت دسته جمعی.البته رمه اسبان را نیز (ره‌و) می گویند .

 روارو برآمد ز در گاه سام// مه بانوان خواندنش به نام.

 در اینجا لازم می دانم به موضوعی اشاره نمایم : داستان تنبور نوازی رستم در خوان چهارم و اینکه تنبور ساز کوردان و ساز پیروان آیین کهن یارسان است .

 ده‌شته‌وان به معنی دشتبان و نگهبان می باشد .

 چودرسبزه دید اسب را دشتوان// گشاده زبان شد سوی وی دوان

 تاو

 ترا با چنین پهلوان تاو نیست// اگر رام گردد ، به‌ از ساو نیست.

 تاو به معنی مقاومت و ایستادگی است و هم اکنون در کوردی کاربرد دارد و همچنین به‌ معنی دما وحرارت نیز بکار می‌رود(تاوسان- پڕتاو- خوه‌ره‌که‌ تاوی نییه)‌ .

نخچیر

 به‌ نخچیر شد شهریار جوان// ابا نامور رستم داستان

 که‌ ( نه‌چیر ) در کوردی به‌ معنی شکار و شکار کردن است.
 
کوس

 دریده‌ درفش و نگون کرده‌ کوس// رخ زندگان تیره چون آبنوس

 نه‌ کوس و نه‌ لشکر،نه‌ بار و بنه// همه میسره خسته و میمنه

 اکنون کلمه‌ی ( کۆس- کۆست) در کوردی کاربرد دارد : کۆسم که‌فتن، در مراسم ها و عزاداری توسط زنان و مویه‌ خوانان این کلمه‌ فراوان تکرار میگردد . این وسیله‌ که‌ نقاره‌ی بزرگی است و جنگاوران را به‌ نبرد فرا می خواند و افتادن آن از دست فرماندهان جنگ به‌ معنی شکست و عقب نشینی بوده است.

 لاو

 به‌ لاوان مرا دیده‌ای روز جنگ// به‌ آورد، با تیغ هندی به‌ چنگ

 لاو در کردی کلهری به‌ معنی سیل است . به‌ پیروی از این کلمه‌ ، کلماتی مثل( لاو که‌ن ) یعنی جایی که‌ لاو آنرا کنده است و (لاو مالک) یعنی چیزی که‌ لاو آنرا با خود آورده‌است ، کاربرد دارد.
 
دیده‌ در کوردی به‌ معنی چشم است.  دیده‌که‌م

 بدین مژده‌ گر دیده‌ خواهی، تراست// که‌ این مژده‌ آرایش جان ماست

 آغال

 تو لشکر برآغال بر لشکرش// از انبوه‌ ما خیره‌ گردد سرش

در کوردی کلهری ( ئاخڵ ) به معنی  آغل  است و کلماتی چون ( ئاخڵه ) به‌ معنی حلقه‌ی سیاه زیر چشم ویا حلقه‌ی دور ماه کاربرد  دارد .

 تژاو پهلوانی تورانی و داماد افراسیاب است . افراسیاب تاج خودرا به‌ هدیه به‌ او داده‌ است و به معنی ( تێژاو )آبی که‌ باقدرت سرازیراست(تاڤگه‌) در زبان کوردی است .


              نویسنده: دکتر فرهاد عزتی زاده

                 منبع: سایت سارل خبر

پلار

امروزه گروهی از کاپشن ها و پلیورهای جدید تحت نام پلار به بازار آمده اند این منسوجات که به سرعت جای خود را در میان پوشاک طبیعت باز کرده اند،خواص بسیاری دارند که در مجموع توانسته اند به عنوان یکی از بهترین منسوجات جایگزین بسیار خوبی برای پوشاک تهیه شده از لیفهای طبیعی محسوب شوند. پارچه های پلار  دارای ساختمان۱۰۰%پلی استری و با ترکیبی ازکرک مصنوعی و یک لایه پایل (پنبه ای) به گونه ای طراحی شده اند،که : 

جذب رطوبت بدن وانتقال آن به سطح بیرونی لباس بسیار آسان انجام می پذیرد. لیفهای کوچک روی سطح این الیاف باعث می شودکه بین الیاف و پوست بدن فاصله ای ایجاد شده و به پوست نچسبدو یک لایه نازک هوا اجازه دهد که رطوبت ناشی از تحرک بصورت بخاربه الیاف اصلی برسد و الیاف اصلی نیز به سرعت آنرا به بیرون منتقل کنند .  

این پارچه در مقابل باد و باران تا حد زیادی مقاوم هستند . 

از خواص دیگر پوشاک پلار خشک شدن سریع ، دوام زیاد، مقاومت در برابر کپک زدگی و عدم جذب بوی عرق بدن را می توان ذکر کرد. 

پارچه پلار چنانچه صحیح شسته شود هیچگاه چین خورگی و چروک پیدا نمی کند و از فرم نمی افتد . ضمناً چون این پارچه ها رطوبت را در خود نگه نمی دارند در نتیجه در موقع خیس شدن سنگین نمی شوند.

تلنگر 26 ( آدم های بزرگ ، متوسط ، کوچک)

آدم های بزرگ ، متوسط ، کوچک

 آدم های بزرگ در باره ایده ها سخن می گویند

آدم های متوسط در باره چیزها سخن می گویند

آدم های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند .

                                                                         آدم های بزرگ درد دیگران را دارند
                                                                         آدم های متوسط درد خودشان را دارند
                                                                         آدم های کوچک بی دردند .