وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

!!!

وبلاگ آسمان تب دار نوشت:

چجوریاس ک بضی از مردا نسبت ب خواهر مادر خودشون غیرتین و متعصب

روایت نو به نقل از وبلاگ  آسمان تب دار نوشت:

چجوریاس ک بضی از مردا نسبت ب خواهر مادر خودشون غیرتین و متعصب

http://revayatno.ir/

بیشتر بخوانید

۱۰توصیه آیت‌الله بهجت برای زیارت امام رضا(ع)

وبلاگ [پایگاه اطلاع رسانی شهدا و نماز] نوشت:

ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده‌ای داشت و می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا(ع) خواست او را شفا بدهد، شب، حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود: «غده خوب می‌شود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته، خواهر جوابش را داده است

روایت نو به نقل از وبلاگ [پایگاه اطلاع رسانی شهدا و نماز] نوشت:

آیت‌الله العظمی بهجت می‌فرمود : لازم نیست حوائج خود را در محضر امام بشمرید . حضرت می‌دانند ، مبالغه در دعاها نکنید ! زیارت قلبی باشد .

http://revayatno.ir/

بیشتر بخوانید

آنچه از زندگی خصوصی سردار آزمون نمی دانید + عکس خانوادگی

سردار آزمون (متولد ۱۱ دی ۱۳۷۳ در گنبد کاووس ، قد : ۱۸۱) بازیکن فوتبال اهل ایران است. او پسر خلیل آزمون می باشد. او تا الان ازدواج نکرده و همسر هم ندارد. خواهر و خواهر زاده سردار آزمون شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید یکی از بزرگترین آرزوهای سردار آزمون این است […]

جوان ۲۰ ساله در جوزجان به خواهر ۲۲ ساله اش تجاوز جنسی کرد

برای دومین بار در ولایت جوزجان، یک پسر جوان بر خواهر جوان خود تجاوز جنسی کرد. فرزانه ۲۲ ساله که سه سال پیش به خاطر خشونت ها خانوادگی از شوهرش طلاق گرفت، مدعی است که در خانه پدرش از سوی برادرش مورد تجاوز جنسی قرار گرفت. فرزانه می گوید که خواهر بزرگترش که زندگی خوشی […]

پ مثـــل پـــرواز ....

سلام

بعد از اینکه مادرشوهرم خون تزریق کرد و شیمی درمانیشو انجام داد ، حالش بهتر از قبل شد و کمی جون گرفت احساس کردیم شیمی درمانی این دوره بهش ساخته و عوارضش ظاهر نشد ، خواهر شوهر بزرگه خیالش راحت شد و رفت ...
برادرشوهر کوچیکه و خانمش از شمال اومدن و از همون روز کم کم عوارض خودشو نشون داد ... نفس نفس میزد ، دهان و زبون و لب حالت پخته و آفت زده شده بود و بخاطر همین هیچی نمیتونست بخوره و فقط شیر میخورد ، صداش گرفته بود ، استخون درد و بدن درد داشت ، نای حرکت نداشت ......

همه فکر کردیم عوارض شیمی درمانیه و کم کم خوب میشه ... همه فکر میکردیم حد اقلش تا اخر سال دووم میاره ولی نیاورد ... توان تحمل این همه درد و رنج رو نداشت ... نفس نداشت .... جون نداشت ....

روز اخر ، صبح که رفتم پایین پیششون ، تا وارد شدم نزدیک بود لگدش کنم ! دقیقا جلوی در روی زمین دراز کشیده بود و پتو روش بود ! گفتم : عه !!!! زندایی !!!! اینجا چرا دراز کشیدین ؟؟؟ چی شده ؟؟؟ با صدای گرفته گفت : افتادم ! از دستشوئی که داشتم میومدم بیرون افتادم ! دستم درد گرفت ..... خواهر شوهر کوچیکه که دکتر هم هست و از شب قبلش اومده بود خونه ی ما ، توضیح داد که مامان تا در دستشوئی رو باز کرد همون داخل افتاد و اون کشیدش بیرون و همون دم در روش پتو انداخت ....
و این اخرین مکالمه ی ما بود .....

** ادامه مطلب رمز نداره ... خیلیم طولانیه ..... اگه حوصلشو داری برو .... **