وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

انتقام یا بخشش؛ با کدام موافقید؟

تک دختر




انتقام هم برای خودش قانون دارد. وقتی به حدی می رسید که کینه ذره ذره وجودتان را فراگرفته و دارد خفه تان می کند، دیگر جایی برای بخشش نیست. انتقام هم برای خودش قانون دارد. وقتی به حدی می رسید که کینه ذره ذره وجودتان را فراگرفته و دارد خفه تان می کند، دیگر جایی برای بخشش نیست. نه تنها آن طرف صورتتان را برای سیلی دوم بر نمی گردانید؛ بلکه دیگر دست و صورتی برای طرف مقابل باقی نمی گذارید! اوضاع وقتی درام تر می شود که قهرمانان داستان هایمان، جانشان را هم برای انتقام می دهند. حالا چه انتقام بی معنای ادگار آلن پو باشد و چه آزادی خواهانه آلن مور، خواننده خون می خواهد، حتی به قیمت جان انتقام گیرنده. پس به نظر می رسد به منطقه خطر تلفیق فانتزی و واقعیت نزدیک می شوید، مراقب باشد.
انتقام سرد
این جمله تالی رند، دیپلمات فرانسوی اواخر قرن هجدهم، بعدها به ضرب المثل مهمی در ادبیات انتقام تبدیل شد: «انتقام غذایی است که باید سرد میل شود.» کاترین نویل، که آثارش را با امبرتو اکو مقایسه می کنند، در کتابش، «هشت»، شخصیت تالی رند را به خوبی به تصویر می کشد. تالی رند در زندگی واقعی اش نشان دادچطور می توان از ناپلئون انتقامی شیرین و سرد گرفت که در قبرش هم نفهمد چه اتفاقی افتاده.
حتما صحنه موردنظر را دیده اید، آن جا که قهرمان داستان در آخر، همان لحظه گرفتن انتقامی که مدت ها برایش برنامه چیده و صبر کرده، با صورتی مواجه می شود که شوکه شده و به زحمت به یاد می آورد که برای چه دارد کشته می شود؛ انتقام با خون سردی تمام! در همان حالت بهت زدگی، خونش ریخته می شود و قهرمان داستان به راحتی و آرامش در افق گم می شود. اگر الکساندر دوماباز باشید، احتمالا ادموند در «کنت دو مونت کریستو» الان آمده دقیقا جلوی چشمانتان!
انتقام خونین
ژاپنی ها ید طولایی در انتقام دارند. توهین به خانواده، شأن و منزلت، اعتقادات سیاسی و هرگونه ابروانداختن بالای دوست یا دشمن، خون و خون ریزی به راه امی اندازد. جوشینگورا از نمایشنامه های کلاسیک ژاپنی داستان ۴۷ رونین (سامورایی های بدون رهبر) را نقل می کند که به خون خواهی رهبرشان و برای حفظ آبرو و شرف سامورایی دست به کشتن می زنند و در آخر به خاطر گناه قتل، با اجرا سپوکو (خودکشی سامورایی) برای سال های طولانی به نماد شرافت و انتقام جویی بدل می شوند. حالا این که ۴۶ نفر آدم بعد از یک سال نقشه کشیدن، به خاطر کشتن یک نفر بمیرند، دیگر به منطق و استدلال خواننده و تمام ستایش گران این نمایشنامه قدیمی بر می گردد.
انتقام جویی بدون خون ریزی
انتقام جویی در آسیا وابسته به فرهنگ آن کشور فرق می کند. هندی ها از آن جایی که همیشه مردمانی آرام و صبور هستند، حتی در ادبیات هم شخصیت های انتقام جوی پررنگی نداشته اند. اما تاریخ هند در واقعیت پر است از انتقام های جالب و کوچک که با تحقیر همراه بوده. شاه جای سینگ در اواخر قرن نوزدهم سفری به لندن می کند و در حالی که مجذوب رولز رویس های پشت ویترین می شود، از فروشنده قیمت را می پرسد. از آن جایی که سر و وضع جناب شاه عادی و با لباس هندی بوده، فروشنده از خجالت ایشان به تمام و کمال در می آید.
شاه هم که به غرورش برخورده به هندوستان بر می گردد و دستور می دهد هر شش ماشین موجود در آن نمایشگاه خریداری شوند. در فاصله کوتاهی همه دنیا از وجود این شش ماشین در خیابان های هند آگاه می شوند، در حالی که جارو به آن ها متصل است و برای شست و شوی معابر هند از آن ها استفاده می شود!
انتقام دلیل می خواهد؟!
یک پای قطع شده می تواند بهانه خوبی باشد، اما نه منطقی. «موبی دیک»، شاهکاری تکرار نشدنی همراه با توصیفات، صحنه سازی ها و فضاسازی های عالی نمونه یک تنفر و انتقامی نفس گیر است. هرمان ملویل، خواننده را همانند کاپیتان به جنون دچار می کند؛ انتقام از نهنگی سفید در دریای بیکران، انتقام از یک حیوان خیلی عجیب است و عجیب تر آن که هرمان ملویل، این جنون را به خواننده هم انتقال می دهد؛ توصیفات به گونه ای قوی است که یادمان می رود طرف مقابل یک نهنگ است! در آخر هم مرگی حماسی و بزرگ، پایان انتقامی سنگین می شود.
از ادبیات رمانتیک که به سمت گوتیک می رویم، دیگر نویسنده به خودش زحمت تشریح دلیل را هم نمی دهد. انتقام، این حس قوی تنفر و لذت توأمان، برای یک اثر ادبی بزرگ کافی است. ادگار آلن پئ در «بشکه آمونتیلادو» مونترسر را به جان دوستش فورچوناتو می اندازد. نه حرفی از دلیل این کار زده می شود و نه مشخص می شود که مونترسر بیماری روانی است یا خیر؛ فقط می دانیم به او توهین شده. خواننده آن قدر در لذت توصیفات انتقام غرق می شود که یادش می رود جویای دلیلش باشد.
انتقام یا بخشش؟!
همیشه به انتقام دو جور نگاه می کنیم، فرقی هم نمی کند که از فرهنگ چه کشوری صحبت می کنیم. انتقامی که قهرمانان داستان هایمان می گیرند و دلمان خنک می شود و انتقامی که بخشش را در مقابلش قرار می دهیم. در یک طرف هملت را داریم و در طرف دیگر مونترسر. در جلوی جشمانمان هوگو ویوینگ آزادی خواه می آید و از طرفی دیگر خون ریزی های بدون ترحم ادموند دانتس.
یادمان می رود این شعار تکراری انتقام مثل شمشیر دولبه است؛ حتی اگر قهرمانمان بمیرد، بلند می شویم و با تمام وجود برایش دست می زنیم. حالا وقتی زندگی واقعی شروع می شود، انتقام می شود چرخه تکراری و هزارتویی که بعد از گذشت سال ها حتی ملت ها یادشان می رود چگونه شروع شده؛ این کلاف را بگیرید و ادامه دهید، می رسید به جنگ های خونین تاریخ (مثل انتقام جویی صربستان و لهستان در جنگ های جهانی). انگار این بار قصر فانتزی انتقام در سرزمین ادبیات، زمین تا آسمان با واقعیت ما فرق دارد.
اما چیزی که قطعا در آن شک نداریم، این است که حداقل انتقام در سرزمین ادبیات پایانی دل خوش کنک دارد! حالا چرا معادلات در دنیای واقعی به هم می خورد؟ چون بخشش، ریسک کمتری دارد؛ تازه شما به آدمی با قلبی بزرگ لقب داده می شوید. احتمال این که بعدها فرزندان شما با این هیاهوی دنیای مدرن بیایند و انتقام هم بگیرند، تقریبا صفر است. پس قبل از جوگیری مشابه الکترا یا مدآ، ابتدا احتمالات را روی کاغذ بررسی کنید و در صورت بالابودن احتمال شکست، گزینه های بخشش را روی میز بگذارید؛ به همین سادگی!
آناهیتا قشقایی

آموزش دوز و کلَک! (تلخند)

 

 

خب از آنجایی که برخی از اساتید محترمِ رشتۀ آکادمیکِ آی پی خوانی، با استفاده از روش‌های پیچیدۀ تقارن زمانی موسوم بهsimultaneous Timing  موفق به شناسایی مستعار نویسان می شوند لذا بر آن شدیم تا در این وبلاگ وزین به این دسته از مستعار نویسان ساده دل، روشی را  آموزش بدهیم که دیگر لو نروند. البته خودمان هم می دانیم که همه ما و همه شما (اعم از مستعارنویس و  واقعی نویس) خودمان و خودتان اندِ حقه بازی هستیم و هستید و شیطان را درس می دهیم و می دهید ولی خب در این دوره زمانه که همه شده اند خدای نرم افزار و شبکه و هک و آنتی هک و . . .  بد نیست که ما هم اظهار فضلی کنیم!

 

مواد لازم :  

- کمی حوصله !   

- پررویی و فحاشی،  بمقدار لازم!

ابتداء وارد وبلاگ حریف می شوید. در این لحظه سامانۀ وبگذرِ حریف، ورود شما را با آی پی شماره X  و تاریخ فلان  و مثلاً ‌ساعت   10:42  دقیقه ثبت می کند. به هیچ چیزی دست نزنید و پنجره وبلاگ حریف را دست نخورده باقی بگذارید. حالا از طریق سایر پنجره های ویندوز  به سایر وبلاگ ها و سایتهای مورد علاقه خودتان بروید و هر جا دلتان خواست گشت و گذاری بزنید. اجازه دهید یکی دو ساعتی بگذرد. اکنون می توانید دوباره به وبلاگ حریف بازگردید. وارد کامنتیگ وبلاگ شوید. در این فاصلۀ یکی دو ساعتی که شما نبودید احتمالا تعداد دیگری خواننده با آی پی‌های متفاوت وارد وبلاگ حریف شده اند و البته همه هم ثبت شده اند. حالا می توانید هر کامنتی که دلتان خواست با نام مستعار بنویسید و با خیال راحت فحش بدهید. زمان ثبت شدۀ ورود آی پی شما با زمان ثبت شدۀ کامنت شما یکی دو ساعتی فاصله دارد.(بیچاره آن خواننده ای که زمان ورودش با زمان کامنت شما یکی شده باشد!).

صاحب وبلاگِ حریف بایستی مغز فیثاغورث خورده باشد که از این حقۀ ناب مطلع باشد. راستی گفتم ناب ، یاد کوهنوردی ناب افتادم ! 

با همه این حرفا، در آخر کار اگر هم واقعاً لو رفتید با پررویی تمام حاشا کنید و بزنید زیر همه چیز! اگه حریف قبول کرد که هیچ ، اگه قبول نکرد و باز اصرار داشت که کار کارِ شماست محکم برایش بنویسید که بی شرفی اگه ثابت نکنی، بی وجودی اگه ثابت نکنی، پست و حقیری اگه ثابت نکنی . . . ! 

البته اگر شما عضو فرهیختۀصعود قلم یا گروه مهر ورزی کافه کوه باشید متاسفانه برای این فحش های شما من هیچ راه توجیه سراغ ندارم چون فحاشی در حوزۀ IT و IP نیست . خودتان برای ماست مالی اش یک فکری بکنید! 

 


بعداً پی نوشت:

پیشنهاد می کنیم وب خوان‌ها و وب نویس ها و کامنت نویس‌ها در یک کمپین جان فشانه ( مانند اون شکارچیان که تفنگ های خود را شکستند تا دیگر نتوانند شکار کنند) خودشان با زبان خوش بیایند و آی پی ‌های  استاتیک و دینامیک و . . .  فلان خود را خودشان اعلام کنند تا دیگر برای مستعار نویسی شیطان بر ایشان غلبه نکند! 

در قدم اول از خودمان شروع می کنیم: 

آی پی فول استاتیک بنده عبارت است از :  80.71.117.33  

آخیش، تمام شد، راحت شدم!  

از این ببعد ما غلط می کنیم با نام مستعار چیزی بنویسیم چه برسد به اینکه بخواهیم فحش هم بدهیم! 

 

گزارش رونمایی از نماهنگ «لبیک»

حامد زمانی در جلسه رونمایی از نماهنگ «لبیک» که عصر روز سه‌شنبه در سازمان سراج برگزار شد، گفت: همیشه گفته‌ام که در زمینه تولید آثاری همچون «لبیک» احساس خلاء می‌شود و این بچه‌های خود ما هستند که باید شروع کنند و دست به دست هم دهند تا بتوانند چنین آثاری را تولید کنند.

وی در ادامه با اشاره به اینکه هیچ حمایتی از او در تولید آثار انقلابی صورت نگرفته است، گفت: من می‌توانم قسم بخورم که وزارت ارشاد حتی در حد یک چای خوردن، هیچ تماس تلفنی با من نداشته است و حتی یک بار هم از من نپرسیده که چه کمکی می‌توانند به ما داشته باشند. بیشتر مسئولانی که ادعای حمایت دارند، در زمان تولید چنین کارهایی دست به هیچ اقدامی نمی‌زنند. این مساله را می‌توانید در جشنواره‌هایی مثل «عمار» و یا نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال ببینید که وقتی چنین گردهمایی‌هایی برگزار می‌شود، کسانی که ادعای مسئولیت دارند، هیچ‌گاه به مسئولیت خود عمل نمی‌کنند و همیشه مسئولیت‌ها به دوش بسیجی‌ها و هنرمندان انقلابی می‌افتد که همیشه بهترین کارها را کرده‌اند.

این خواننده آثار انقلابی درباره موزیک ویدئوی «لبیک» توضیح داد: این از جمله کارهایی است که در حوزه دفاع از ارزش‌ها ساخته شده و ما احساس کردیم که باید در این زمینه حرکتی صورت بگیرد و آن هم در حوزه موسیقی که جای آن خالی بود.

زمانی با اشاره به فضای نماهنگ «لبیک»، درباره تصاویر و داستان آن توضیح داد: در این کلیپ خود من بازی می‌کنم و قسمتی در آن وجود دارد که یک نفر در عین حال که مورد شکنجه قرار می‌گیرد، اما رجزخوانی کرده و به نوعی ما می‌خواستیم استقامت را در این نماهنگ نشان دهیم که برگرفته از شعار «هیهات من الذله» است.

وی اضافه کرد: در این نماهنگ سعی کردیم طراحی به گونه‌ای باشد که به نوعی دست غربی‌ها را در مساله جریان تکفیری‌ها نشان دهیم و حتی این توجه را داشتیم که در آن حساب تکفیری‌ها را از اهل سنت جدا کنیم. به طور مثال پایان نماهنگ با نماز شیعه و سنی و وحدت بین این دو ختم می‌شود اما متاسفانه این قسمت‌ها از شبکه افق نمایش داده نشد و همین باعث شد که تصورات مشترکی برای پخش نشدن کامل این صحنه به وجود بیاید.

این خواننده آثار انقلابی ادامه داد: فکر می‌کنم شما هم با من هم عقیده هستید که در این اثر وحدت به خوبی نمایش داده شد. همچنین شما در این کار می‌توانید امید را احساس کنید و اینکه همیشه بچه‌های ما در صحنه هستند.

وی با اشاره به صحنه‌های اکشن و همچنین تصاویری که روز عاشورا را در ذهن تداعی می‌کند، گفت: هنگامی که شکنجه‌گران سر گروگان را داخل آب می‌کنند، او صحنه‌هایی از عاشورا را به یاد می‌آورد و این با قسمتی از شعر که می‌گوید «یزید زمانت را بشناس» هماهنگ می‌شود.

زمانی همچنین با اشاره به انتقاداتی که به این موزیک ویدئو صورت پذیرفته و بازخوردهایی که تاکنون داشته است، گفت: هم استقبال خوبی از این کار شد و هم عده‌ای نقدهایی به آن داشتند. به طور مثال انتقاد شده بود که چرا این اثر آنقدر اکشن است و من فکر می‌کنم شما هم موافق باشید که به دلیل اینکه بعضی از نسل جوان ما کارهای اکشن و با کیفیت آن طرفی را گوش می‌کنند، شاید نیازی احساس نشود که آثاری در این حوزه ساخته شود اما این سیاست‌گذاری یک ضرورت است که ما ابتدا با فرم و ساختار بتوانیم قشر جوان را جذب کنیم و بعد محتوای مورد نظر را به تصویر بکشیم.

این خواننده آثار انقلابی همچنین با اشاره به انتقاد دیگری، بیان کرد: از جمله انتقادات دیگری که بیان شده این که مفاهیم ارزشی این موزیک ویدئو کم است. البته اینها از نقدهای درون گفتمانی هستند و من بسیاری از آنها را قبول دارم اما با این حال بعد از نما آهنگ «می‌کشیم»، بسیاری از قشر خاکستری با ما همراه شدند و من فکر می‌کنم این اثر هم به دلیل اینکه از «می‌کشیم» بسیار حرفه‌ای‌تر است، مخاطب را با خود همراه خواهد کرد.

خواننده قطعه «مرگ بر آمریکا» در ادامه با اشاره به مشکلاتی که در ساخت آثار هنر انقلاب وجود دارد، گفت: هر کجا دیدید کسی کار انقلابی انجام می‌دهد، بدانید که با محدودیت کار می‌کند و این را بدانید که نفس کاری که انجام می‌شود اگر به نحو احسن صورت پذیرد، نیازی به رسانه، سایت و … نخواهد بود و خود اثر مثل یک رسانه عمل خواهد کرد.

وی در ادامه این جلسه در پاسخ به انتقاداتی که از سوی بعضی از مخاطبان صورت می‌گرفت، گفت: موسیقی قطعه «لبیک» پیش از این نماهنگ و برای یک مراسم خاص ساخته شد و بعد از آن ما تصمیم گرفتیم که نماهنگی را برای آن تولید کنیم. تولید این اثر یک ماه طول کشید اما با مشکلاتی که برای تولید چنین آثاری وجود دارد، ما مجبور شدیم تصویربرداری کار خود را در یک هفته به اتمام برسانیم و حالا من امیدوارم که نقاط ضعف ما در کارهای بعدی برطرف شود.

همچنین محسن پیرهادی، عضو شورای اسلامی شهر تهران در سخنان کوتاهی بیان کرد: ما افراد فعال در حوزه فرهنگ و هنر بسیار داریم. کسانی که حتی در این حوزه هزینه می‌کنند و فکر می‌کنند که کار فرهنگی انجام می‌دهند، اما کارشان ثمری ندارد. در اوایل انقلاب ما در بسیاری از حوزه‌ها تولید داشتیم و به حوزه فرهنگ و هنر چیزی اضافه می‌شد اما هم‌اکنون مجموعه‌های فرهنگی بیشتر خوشه‌چینی می‌کنند و از خود تولیدی ندارند.

وی در پایان گفت: حامد زمانی یک تولیدکننده است که توانسته محصولی را به جبهه انقلاب اضافه کند. به طور مثال قطعه «مرگ بر آمریکا» وی در تاریخ خواهد ماند.

قطعه «لبیک» به خوانندگی و آهنگسازی حامد زمانی و با شعری از علی فردوسی ساخته شده است و بعد از ساخت قطعه، نماهنگی توسط مجموعه نصر تی‌وی و موسسه فرهنگی هنری دلصدا تولید شد.

در این مراسم از طرف سازمان هنری رسانه‌ای اوج و سازمان سراج از تولیدکنندگان نما آهنگ «لبیک» تجلیل شد.

«قسم» با صدای سامان جلیلی برترین قطعه TOP10 شد

 سامان جلیلی خواننده جوان و با استعداد موسیقی پاپ، برای دومین بار پیاپی در نظرسنجی بزرگ TOP10 «موسیقی پارس» رتبه نخست را کسب کرد.

 http://s5.picofile.com/file/8161937400/MusicPars.jpg

در این نظرسنجی که بیش از ۱۰۵۰۰ رای در آن به ثبت رسید، سیروان خسروی و رضا صادقی در جایگاه های دوم و سوم قرار گرفتند. سامان جلیلی خواننده آلبوم «پرتگاه» نیز با کسب بیش از ۲۴۰۰ رای با اختلاف نسبتاً زیاد رد رده اول قرار گرفت.

vote

نتایج مشروح نظرسنجی TOP10:

top10 - 10

نکات جالب TOP10:

سامان جلیلی برای دومین بار پیاپی توانست رتبه اول TOP10 را از آن خود کند که با این حساب با خواننده های چون محسن چاوشی و احسان خواجه امیری و محسن یگانه برابری می کند ولی رکورد دار TOP10 مرتضی پاشایی بود که توانست ۳ دوره پیاپی این عنوان را کسب کند.

پس از سامان جلیلی و سیروان خسروی، بنیامین بهادری شتاب آرای بیشتری نسبت به سایرین داشت ولی چون قطعه «چند متر مکعب عشق» از میانه های نظرسنجی وارد TOP10 شد در جایگاه هشتم قرار گرفت.

رمان افسونگر فصل 7

http://up.vbiran.ir/uploads/39739140885324432506_secret_book.png

رمان افسونگر

نویسنده: هما پور اصفهانی

فصل : 7

.......................................................................................

ادوارد داشت می یومد طرفم ... بدون توجه بهش با سرعت رفتم سمت خواننده هه و دار و دسته اش ... الان وقتش بود! وقتی درخواستمو مطرح کردم با تعجب نگام کردن ... لبخند زدم و پلک زدم ... چاره ای جز موافقت نداشتن ... میکروفون رو از خواننده گرفتم و رفتم روی سن ... کسی حواسش به من نبود ... صدای آهنگ بلند شد ... دوست داشتم بگم این اهنگ رو تقدیم می کنم