وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

در چه مواردی و با چه کسی نباید ازدواج کرد

ازدواج غلط نه تنها به فرد بلکه به خانواده ها و جامعه صدمات بسیار سنگین

و گاهی جبران ناپذیری می زند

مجرد ماندن صدها برابر برتر از ازدواج غلط است.اگرچه ازدواج و تشکیل خانواده بهترین و متعالی ترین شکل پیوند رابطه زن و مرد است و یکی از راههای رسیدن به خوشبختی، سعادت و کمال است اما این امر میسر نخواهد شد مگر اینکه دست به انتخابی درست زد. ازدواج غلط نه تنها به فرد بلکه به خانواده ها و جامعه صدمات بسیار سنگین و گاهی جبران ناپذیری می زند و این در حالی است که

با اندکی صرف وقت و مطالعه و مسئولیت پذیری و واقع بینی می توان حداقل بیش از 90% موارد انتخابهای غلطی را که غالباً به طلاق منجر می شود، جلوگیری نمود.

 


ادامه مطلب رو حتما بخون

رعایت نکاتی برای خروج از خانه!‌!

دین اسلام جامع ترین و کامل ترین دین است، دینی که به جزیی ترین جزییات زندگی مادی و معنوی توجه کرده است. حتی پیرامون شکل ظاهری ما در جامعه و شیوه صحیح راه رفتن و . . . سخن گفته است. بیاییم طریقه صحیح حضور در اجتماع را در محضر معصومین علیهم السلام بیاموزیم.


اجتماع

چگونه در اجتماع ظاهر شویم؟

انسان به اقتضاى فطرت، جویاى پاکیزگى، زیبایى، تمیزى و آراستگى است، از ژولیدگى، پلیدى، پلشتى و پریشانى نفرت دارد. قرآن کریم در آیه‌اى «1» انسان‌ها را به آراستگى و برگرفتن زینت‌هاى خود، هنگام رفتن به مساجد دعوت مى‌کند. (که البته این توصیه منحصر به آرایش ظاهرى نبوده و زینت‌هاى معنوى مانند طهارت و تقوا را نیز شامل مى‌شود. از سوی دیگر پاکیزگی و آراستگی غیر از تبرّج و خودنمایی در اجتماع است و در اسلام انسانی که خود را با خودنمایی، طعمه کامجویی دیگران قرار می دهد به شدت نکوهش شده است.)

در سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز آمده است که هرگاه ایشان قصد خروج از منزل یا پذیرفتن کسى را داشت، موى سر خود را شانه مى‌زد، سر و وضع خود را مرتّب مى‌کرد، خویش را مى‌آراست و براى آن که تصویر خود را ببیند در ظرف آبى مى‌نگریست وقتى علّت این امور را پرسیدند، فرمود: إِنَّ اللَّهَ تَعالى‌ یُحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ إِذا خَرَجَ إِلى‌ إِخْوانِهِ أَنْ یَتَهَیَّأَ لَهُمْ وَ یَتَجَمَّلَ «2» خداوند متعال دوست دارد، هنگامى که بنده‌اش به سوى برادرانش مى‌رود، خود را براى دیدار آنان آماده کند و بیاراید. هزینه‌اى که آن حضرت براى تهیّه عطر و بوى خوش مصرف مى‌کرد، از هزینه خوراکش بیش‌تر بود و در شب تاریک قبل از آن که با چشم دیده شود، از بوى خوشى که از پیکر مطهّرش در فضا پراکنده بود، شناخته مى‌شد. «3»

از امام باقر علیه السلام نقل شده که رسول خدا صلى الله علیه و آله از هر کوى و برزنى که عبور مى‌کرد، تا مدّت‌ها بوى خوشى فضاى آن‌جا را معطّر مى‌ساخت به‌گونه‌اى که مردم‌ مى‌فهمیدند که رسول خدا صلى الله علیه و آله از آن مسیر گذشته است.«4»

در تعالیم پیشوایان اسلام، در خصوص آراستگى ظاهر، توصیه‌هاى فراوانى مطرح شده که از آن جمله است، توصیه به پوشیدن لباس پاکیزه و آراسته، شانه‌زدن و مراقبت از موى سر و محاسن، پرهیز از ژولیدگى آن‌ها، تمیزنگهداشتن بدن و زدودن موهاى زاید آن، کوتاه‌کردن ناخن و موى شارب و درون بینى و پرهیز از آنچه که موجب نفرت و کراهت دیگران مى‌شود، از قبیل بوى بد دهان که ناشى از مسواک‌نزدن و خلال‌نکردن دندان‌هاست.«5»

کم‌ترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است که آنچه را براى خودت دوست مى‌دارى براى او نیز دوست بدارى و آنچه را براى خودت نمى‌پسندى، براى او نپسندى.

چگونه در اجتماع قدم برداریم؟

امام صادق علیه السلام در بیانى جامع و شیوا، تصمیم صحیح و نیّت درست را قبل از گام‌نهادن در هر راهى، نشانه خردمندى دانسته، مى‌فرماید: نفس خود را از گام‌برداشتن به سوى آنچه نباید به سویش بروى، بازدار و در حال راه‌رفتن پیوسته در اندیشه و تفکّر باش و هرگاه به شگفتى‌هاى آفرینش الهى برخوردى، از آن‌ها پند گیر. در رفتن به هر سویى بى‌باک مباش و با ناز و تکبّر راه مرو و چشمانت را از نگریستن به سوى آنچه شایسته دینت نیست، فروبند (چشم چرانى مکن) و بسیار خدا را یاد کن که در خبر آمده است: مکان‌هایى که تو در آن به یاد خدا بوده‌اى، روز واپسین به نفع تو در نزد خدا گواهى مى‌دهند و برایت از او طلب بخشش خواهند کرد، تا تو را وارد بهشت گردانند.

و نیز با دیگران در راه بسیار سخن مگوى که نشانه بى‌ادبى است. بدان که بسیارى از راه‌ها کمینگاه‌ها و تجارت‌خانه‌هاى شیطان است، پس از شرّش ایمن مباش و رفتن و بازگشتن خود را در اطاعت خدایت بگذران، زیرا تمام حرکاتت در نامه عملت نوشته خواهد شد.«6»

غرور

این گونه راه نرویم:

1. با خودپسندی: قرآن کریم راه‌رفتن با غرور و خودپسندى را نهى کرده و مى‌فرماید: وَ لا تَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحاً «7» با خودپسندى بر زمین راه مرو.

2. بسیار تند و یا بسیار کند : در جاى دیگر قرآن کریم اعتدال و میانه‌روى هنگام راه‌رفتن را توصیه کرده است: وَاقْصُدْ فى‌ مَشْیِکَ «8» در راه‌رفتن خود میانه‌رو باش. یعنى نه چنان بى‌حال و کَسِل راه برو که تو را خوار و ناتوان بپندارند و نه چنان با شتاب حرکت کن که وقار و شخصیّتت مخدوش گردد. امام على علیه السلام فرمود: سُرْعَةُ الْمَشْىِ یَذْهَبُ بِبَهاءِ الْمُۆمِنِ» «9» به تندى راه‌رفتن ارزش مۆمن را از بین مى‌برد. پس با آرامش و وقار راه برویم: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً. . . «10» و بندگان خداى رحمان کسانى هستند که در روى زمین با فروتنى راه مى‌روند.

 

چگونه در اجتماع با دیگران برخورد کنیم؟

آدمی در زندگى اجتماعى خود ناگزیر است آنچه را که از مردم انتظار انجام آن را دارد، خود مقیّد به رعایت آن باشد و با مردم آن گونه رفتار کند که توقّع دارد با وى رفتار شود.  قرآن کریم، انجام‌ندادن وظایف اجتماعى را از سوى فرد، همراه با انتظار انجام آن از سوى اجتماع، نکوهش فرموده و آن را نشانه بى‌خردى انسان مى‌داند و مى‌فرماید: أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَفَلا تَعْقِلوُنَ «11» آیا مردم را به نیکى وامى‌دارید و خود را فراموش مى‌کنید در حالى که کتاب خدا را تلاوت مى‌کنید. آیا عقل خود را به کار نمى‌گیرید؟ پس باید دانست که جامعه بر عهده هر یک از اعضاى خود حقوقى دارد که همگى به اداى آن موظّفند و عمل به آنچه آدمى، خود انتظار انجام آن را از دیگران دارد، پایین‌ترین درجه آن است.

نفس خود را از گام‌برداشتن به سوى آنچه نباید به سویش بروى، بازدار و در حال راه‌رفتن پیوسته در اندیشه و تفکّر باش و هرگاه به شگفتى‌هاى آفرینش الهى برخوردى، از آن‌ها پند گیر. در رفتن به هر سویى بى‌باک مباش و با ناز و تکبّرراه مرو و چشمانت را از نگریستن به سوى آنچه شایسته دینت نیست، فروبند

از امام صادق علیه السلام درباره حق مۆمن بر مۆمن سۆال شد، آن حضرت فرمود: . . . أَیْسَرُ حَقٍّ مِنْها أَنْ تُحِبَّ لَهُ ما تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ تَکْرَهُ لَهُ ما تَکْرَهُ لِنَفْسِکَ «12» کم‌ترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است که آنچه را براى خودت دوست مى‌دارى براى او نیز دوست بدارى و آنچه را براى خودت نمى‌پسندى، براى او نپسندى.

علاوه بر آن که در یک جامعه اسلامى، تمام آحاد مردم، هم خود محترمند و هم موظّف به رعایت احترام دیگران هستند، از دیدگاه اسلام گروهى از مردم از احترام و تعظیم ویژه‌اى برخوردارند، پیران و سال‌خوردگان از این گروهند. روایات اهل بیت علیهم السلام، این واقعیّت را در قالب تعبیرات لطیفى همچون اجلال، توقیر و تعظیم بیان مى‌کند، که همگى دلیل بر اهمّیّت خاصّ موضوع بوده و بیانگر ارزش والایى است که اسلام براى این قشر از جامعه قائل است. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: مِنْ إِجْلالِ اللَّهِ إِجْلالُ ذِى الشَّیْبَةِ الْمُسْلِمِ «13» تجلیل و احترام مسلمان سال‌خورده و سپید موى در شمار تجلیل از خداوند متعال است. امام صادق علیه السلام نیز بى‌تفاوتى در گرامى‌داشت سال‌مندان را موجب خروج از راه و رسم خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله مى‌داند و مى‌فرماید: لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُوَقِّرْ کَبیرَنا «14» آن که بزرگ‌سالان ما را احترام نکند، از ما نیست.

و نیز مى‌فرماید: عَظِّمُوا کِبارَکُمْ «15» سال‌مندان خود را ارج نهید و بزرگ شمارید. از تعبیرات به کار رفته در احادیث بالا و مانند آن‌ها به راحتى مى‌توان دریافت که رابطه افراد جامعه با سال‌خوردگان نه‌تنها باید بر اساس احترام متعارف باشد، بلکه باید از شکوه و کیفیّتى والا برخوردار باشد، به شکلى که انسان از این رهگذر، خود را براى تعظیم و اجلال الهى آماده کرده و مقدّمات خضوع و فروتنى خود را در پیشگاه ذات اقدس الهى به ظهور برساند.

بیاییم با حضوری نیکو در اجتماع، الگوی سایر مسلمانان شویم و با ظاهر و گفتار و رفتارمان، دیگران را به خوب دینداری کردن دعوت کنیم. یا مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف نیم نگاهی به ما بینداز که سخت محتاجیم.

 

پی نوشت:

1. نـحـل (16) ، آیـات 6 ـ 5 ؛ حـج (22) ، آیـه 5 ؛ کـهف (18) ، آیه 7 ؛ صافّات (37) ؛ آیـه 6 ؛ فـصـّلت (41) ، آیه 12 ؛ ملک (67) ، آیه 5 ؛ حجر (15) ، آیه 16 ؛ ق (50) ، آیه 6

2.  بحارالانوار ، ج 16 ، ص 294

3.همان، ص 248

4. همان ، ص 249

5.حلیة المتقین ، علامه مجلسى (ره ) بابهاى پنجم ، ششم ، هفتم

6. بحارالانوار ، ج 76 ، ص 301

7. اسراء (17) ، آیه 37

8. لقمان (31) ، آیه 19

9. بحارالانوار ، ج 76 ، ص 302

10. فرقان (25) ، آیه 63

11. بقره (2) ، آیه 44

12. بحارالانوار ، ج 74 ، ص 224

13. اصول کافى ، ج 2 ، ص 165

14. همان

15.  همان

فاطمه سرفرازی 

کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

شما از درک عشق عاجزید آقای اباذری

‌می‌گویند دکتر یوسف اباذری در جامعه‌شناسی به خصوص در جامعه‌شناسی ادبیات و نظریه ادبی آدم مهمی‌ست و در طی این سال‌ها اسم او و انتقادات عمدتا تند او را بسیار شنیده‌ایم و کم‌کم دارد معلوم ‌می‌شود این شیوه را به عنوان روش کار برگزیده است. یعنی کسی که بنابر ذات تخصص‌اش باید مثل یک جامعه‌شناس تحقیق و تدبر کند و بر پایه ادب پیش برود، مثل یک لمپن بر صورت موضوعات صحبتش چنگ ‌می‌کشد و در جایگاه یک دانای کل همه را نادان فرض ‌می‌کند و به پیش ‌می‌رود. همیشه بعد از وقوع اتفاقات اجتماعی مهم، نه در مقام یک تحلیل‌گر، بلکه در مقام یک تخریب‌گر ظاهر ‌می‌شود و چیزهایی ‌می‌گوید که اساسش اتفاقا به خلاف آنچه خود فکر می‌کند پوپولیستی‌ست و اتفاقا این عبارت «مردم ما اینجوری و مردم ما آنجوری» را قشری از سطحی‌ترین خودروشنفکرپنداران تکرار ‌می‌کنند. سوار شدن بر این موج جز لمپنیسم چیزی نیست و جامعه‌شناسان کشورهای پیشرفته، حتما برای آنکه چنین حرف‌هایی بزنند گروههای تحقیقاتی دانشگاهی ترتیب ‌می‌دهند، تحقیق و تحلیل ‌می‌کنند و بعد بر مبنای آمار و داده‌ها حرف ‌می‌زنند نه احساسات و خودداناپنداری صرف. به سخنان دکتراباذری درباره نسبت دولت و ملت در ماجرای تشییع پاشایی دقت کنید: «.. ..در واقع حالا هم متوسل شدند به خوانندگان پاپ برای اینکه سیاست واقعی را از بین ببرند. وقتی قرار است سیاست‌زدایی انجام شود، لاجرم چنین وقایعی پیش می‌آید. متوسل می‌شوند به خوانندگان پاپ برای اینکه جای سیاست واقعی را بگیرند. ماجرای این آدم، همدستی دولت و مردم است در سیاست‌زدایی از جامعه تا دولت خودش را مقبول جلوه بدهد و حواس مردم را از سیاست واقعی پرت کند....حالا لات و سوسول دست به دست هم داده‌اند که سیاست واقعی این مملکت را داغان کنند و از بین ببرند و دولت هم نه تنها با این مساله مشکلی ندارد... در نتیجه حاصل همین می‌شود که در مرگ یک خواننده‌ای که فالش می‌خواند و در پایین‌ترین سطح موسیقی جهان قرار دارد، از او به عنوان یک قهرمان استقبال می‌کنند و تلویزیون می‌رود پای این ماجرا که این ماجرا را تبلیغ کند. این ماجرا کاملا ملتی و دولتی است.»

به بخش دوم صحبت ایشان در مورد فالش خواندن مرتضی پاشایی ‌می‌پردازیم اما همینقدر در مورد تحلیل بخش اول صحبت‌های استاد ببینید انگار اصلا در جریان ماجرا نبوده است. یعنی این را همه، حتی مردم عادی کوچه و بازار هم ‌می‌دانند که بخش مهم اطلاع‌رسانی و فراگیرشدن ماجرای مرتضی به خاطر شبکه اجتماعی بود و اساسا تلویزیون همه جور تلاشی کرد تا این ماجرا را پوشش ندهد و برخلاف منطق اطلاع‌رسانی صحیح و به موقع حتی خبر درست و درمانی هم منتشر نکرد و این شبکه‌های اجتماعی و فراگیری آنها بود که باعث این اطلاع‌رسانی سریع و حضور گسترده بود، اما معلم معروف جامعه شناسی، بر اساس یک پیشداوری و برای یافتن مثال برای یک فرضیه (که البته ‌می‌تواند نادرست هم نباشد)، شتایزده به میدان آمد و اینها را به هم ربط داد.

ماجرای فالش خواندن مرتضی که خود یک دنیای دیگر است.
 
***
 
«چطور من می‌توانم موسیقی کسی را که مرده است تحلیل نکنم؟ من داده‌ام یک موسیقی‌دان، فرمت موسیقی او را تحلیل کرده است. مبتذل محض است. ما  پاپی داریم که پیچیده است. این ساده‌ترین، مسخره‌ترین و بدترین نوع موسیقی است. صدای فالش، موسیقی مسخره، و شعر مسخره‌تر. موسیقی‌ این آدم ابتذال کامل است، بنابراین من چطور می‌توانم چنین چیزی را تحلیل نکنم؟»

این نتیجه تحقیقات گسترده یک استاد دانشگاه و تحلیلگر است تا بعدا از آن نتیجه‌های بزرگ بگیرد: «من داده‌ام یک موسیقیدان فرمت موسیقی او را تحلیل کرده است!!!»، کسی که ده‌ها دانشجوی جوان زیر دست خود دارد که در همان جمع هم شدیدا به حرف‌هایش اعتراض کرده‌اند. او ‌می‌تواند یک گروه درست کند، فرم‌هایی طراحی کند و در اختیار آنها قرار دهد و از آنها بخواهد در جامعه و در بین اقشار مختلف جامعه بگردند و از آنها نظرسنجی کنند و ببینند چرا جوانی که از هیچ شروع ‌می‌کند، موسیقی ‌می‌آموزد و با دلش ملودی ‌می‌سازد و ‌می‌خواند، اینگونه محبوب مردم ‌می‌شود. چرا به جای این همه برنامه‌های تند و تیز و چنگ زدن به صورت این و آن و کسب شهرت از این طریق، هیچگاه هیچ برنامه پژوهشی دقیق میدانی و جامعه‌شناسانه نمی‌گذارید آقای دکتر؟!

آقای اباذری مرتضی پاشایی بیست و چند ساله از شمای شصت و چند ساله علمی‌تر و حتی جامعه‌شناس‌تر بود چون او کارش را قایم به خودش و شناختش ندانست و برای چیزها و کارهایی که نمی‌دانست، همکار استخدام کرد. شما در بین موزیسین‌ها احتمالا جرجیس را پیدا کردید که تشخیص داد پاشایی فالش ‌می‌خواند. قطعا شما و جرجیس‌تان بتهوون را از استاد فریبرز لاچینی بهتر نمی‌شناسید، او با شصت سال سابقه شناخت موسیقی علمی ‌و سالها نوازندگی درجه یک پیانو و خلق آثاری چون پاییزطلایی، یکی از ملودی‌های مرتضی را با پیانو نواخته و به او تقدیم کرده است. قطعا اواین همه اعتبار و آبروی خود را  برای کسی که فالش می‌خواند به خطر نمی‌اندازد. موضوع این است که او عشق و احساس را می‌فهمد و شما از درک احساس و عشق عاجزید آقای دکتر.

مرتضی پاشایی دوازده سال قبل از معروف شدن بارها و بارها خواند و کار منتشر کرد تا فهمید چگونه باید بر مردم تاثیر بگذارد. برای آنکه بهترین ومناسب‌ترین شکل تنظیم کارهای خود را پیدا کند با چندین تنظیم‌کننده کار و مشورت کرد، برای طراحی لباس که نمی‌دانست به کارشناسش مراجعه کرد، مدیر برنامه رسانه‌ای و کاری گذاشت، دانست که چگونه باید حرف بزند، لباس بپوشد، آواز بخواند، ملودی بسازد تا مخاطب‌های خودش را راضی کند: «مخاطب‌های خودش» آقای دکتر، نه شما یا موزیسینی که «داده‌اید کار او را تحلیل کند». نه از سیاست خواند، نه از جامعه‌شناسی، از عشق خواند و از دوست داشتن و مهربانی. چیزهایی که اتفاقا شما هم به آن نیاز دارید. روشنفکرهایی چون شما فکر ‌می‌کنید همه مردم باید سیاست‌زده باشند که از سیاست‌زدایی آنها ناراحتید. اتفاقا یکی از بزرگترین خیانت‌های روشنفکران همین تقاضای بیجای آنهاست. آنها از مرد‌می ‌که ‌می‌خواهند فقط زندگی‌شان را داشته باشند و به احساسات و عواطف خودشان برسند توقع رفتار سیاسی دارند. بیش از نیمی‌از مردم سوییس اسم رییس جمهورشان را هم نمی‌دانند، آیا آنها هم نادانند؟ نتیجه سیاست‌زدگی که شما دنبال آن هستید همان انتخاب رییس دولت قبلی‌ست؛ مردم توسط سیاستمداران و روشنفکران شتابزده و مقطعی وارد انتخابات ‌می‌شوند و ناآگاهانه انتخاب ‌می‌کنند در حالی که قاعدتا باید از اطرافیان معتمد خود بپرسند یا اصلا انتخاب نکنند. آیا اینکه مردم از وضعیت زندگی در سیستان عزیز ما بی‌خبرند نتیجه سیاست‌زدایی‌ست؟ خیر آقای دکتر مهربانی و عشق راه حل است. . .
 
***

اینکه ما و شما مخاطب چه نوع موسیقی هستیم حرفی نیست. حتما بنده هم مخاطب جریان اصلی موسیقی پاپ نیستم و آنچه می نویسم به این معنی نیست که به جریان جاری موسیقی پاپ انتقادی ندارم. علاقه بنده به عنوان یک علاقمند موسیقی، موسیقی اصیل ایرانی و انواع موسیقی های هنری ست و عمدتا نه بتهوون که موسیقی‌های دیگر را گوش می‌کنم اما وقتی در جایگاه یک روزنامه نگار قرار می گیرم این را ‌می‌دانم که موسیقی برای مخاطبانش تولید ‌می‌شود نه برای همه اقشار. این اصل مربوط به مملکت ما نیست و در سرزمین خود بتهوون هم همین است. مگر در آلمان و فرانسه و آمریکا و همه جاهای دیگر جهان مردم فقط به موسیقی کلاسیک گوش ‌می‌دهند؟! در همه آن کشورها هم دولت‌ها مجبورند از ارکسترهای موسیقی کلاسیک حمایت کنند تا ورشکست نشوند و مخاطبان موسیقی پاپ دهها برابرند. شکل زندگی و کار سلبریتی‌ها در کشورهای دیگر چگونه است؟ مگر نه اینکه مثلا یکی از روسای جمهور آمریکا بخش مهمی‌از آرای خود را مدیون این است که در کنار مایکل جکسون عکس گرفته است؟ آیا نوع نگاه جامعه‌شناسان آنجا به پدیده شهرت و سلبریتی‌ها به همین اندازه شما فاشیستی و خالی از احترام و منطق است؟ آنجا البته یک فرق مهم دارد و آن اینکه روشنفکرانشان خودشان را نشسته بر برج عاج نمی‌دانند و مردم را ابله فرض نمی‌کنند. آنها با این چهره‌ها وارد تعامل و همکاری ‌می‌شوند و نتیجه این ‌می‌شود که همین مایکل جکسون مهم‌ترین آهنگ‌ها را درباره همین محیط زیست که شما ادعا دارید نگران آن هستید خوانده است که بعد از سال‌ها هنوز هم دیدنی‌ست و تصور تصاویر آن اشک به چشم‌مان ‌می‌آورد، اما شما در این باره چه کرده‌اید؟ آیا اصلا در جریان هستید که یک گروه به نام «خورشید سیاه» کارهای خوبی در زمینه محیط زیست ارائه داده است؟ آیا گروه ترافیک را ‌می‌شناسید که آنها هم برای محیط زیست ‌می‌خوانند؟ آیا تا به حال تلاش کرده‌اید حداقل دانشجویان کلاس‌های متعدد خود را تشویق کنید که اگر اهل هنر هستند آثاری در این راستا ارائه دهند و یا اقلا این آثار بشنوند و در گروه‌های مجازی خود به اشتراک بگذارند؟ آیا . .

این سوال‌ها خیلی‌ست آقای دکتر و از مجال این بحث خارج. راستش را بخواهید من مطمئنم که شما اصلا مخاطب موسیقی کلاسیک هم نیستید وگرنه به این شکل کلیشه‌ای اسم بتهوون را نمی‌آوردید. موسیقی جدی و هنری جهان سال‌هاست که ستاره‌های بزرگی دارد و آنها که هنوز نام بتهوون و باخ و موزار را تکرار ‌می‌کنند همینجوری و برای خودنمایی و خود هنرشناس‌پنداری‌ست نه شناخت و همراهی با هنر.
 
***

چگونه در مورد چیزی که نمی‌دانید و نمی‌شناسید صحبت ‌می‌کنید جناب اباذری؟ نتیجه انطباق تئوری‌های غربی جامعه‌شناسی با جامعه‌ای که اساسا طور دیگری نگاه ‌می‌کند و فلسفه ذهنی جمعی‌اش همه با عشق و احساس شکل گرفته و رشد کرده، همین نگاه ناقص و نادرست است که شما دارید و دریغا که شما یکی از مشهورترین جامعه‌شناسان ما هستید. چیزی که مردم ما باید بیاموزند این است که هرگاه ‌می‌خواهند در مورد چیزی داد سخن بدهند اول در مورد آن تحقیق کنند و بعد حرف بزنند و این موضوعی‌ست که ظاهرا شمای جامعه‌شناس و فیلسوف هم باید بدانید و نمی‌دانید. اگر ‌می‌دانستید به آن شکل مضحک موسیقی و هنر یک هنرمند را که با اقبال عامه هم مواجه شده و بسیاری از اهل فن موسیقی پاپ به سطح کارش احترام می‌گذارند تحلیل نمی‌کردید. مشکل نادان ماندن جامعه ما معلمانی مثل شماست که صبح تا شب تئوری‌های آزموده غربی را بازآزمایی ‌می‌کنند و شب و روزشان را به تطبیق و بو‌می‌سازی کلا‌می ‌این آثار اختصاص ‌می‌دهند و از امکاناتی که در اختیار دارند نه برای تحقیق و نه برای آگاهی‌بخشی استفاده نمی‌کنند و از تحلیل عشق و عاطفه عاجزند. آنها حتی یک جمع دانشگاهی که در آن سخنرانی ‌می‌کنند را هم نمی‌بینند و اعتراضاتی که در همان جا می‌شود را هم با شکلی فاشیستی سرکوب می‌کنند. آقای اباذری چرا شما فکر ‌می‌کنید که آن دختر و پسر جوان این ایج یا بیست و چند ساله وقتی عاشق ‌می‌شود و یا وقتی شاد یا غمگین است باید مثل شما منطق بورزد و یا مثل مولانا دچار شور عارفانه شود؟

طبیعی‌ست که او در آن لحظه با خودش بگوید: «یکی هست تو قلبم /که هرشب واسه اون ‌می‌نویسم و اون خوابه/...» و طبیعی‌ست که اگر یک جوان با بهترین جاهای قلبش و با صدای نرم و لطیف و ملودی شیرین و تنظیم خلوت این را بخواند، مردم دوستش داشته باشند. شما با کجای این موضوع مخالفید؟ به نظر شما او در آن لحظه چه باید بگوید و چه باید بخواند؟ می‌خواهیم بگوییم شما «بدهید تحلیل کنند و شعر بنویسند و شما بدهید ملودی بسازند تا شما راضی شوید؟». کسی از شما توقع ندارد مخاطب موسیقی پاپ باشید اما از شما توقع می رود حال کسانی که آنها نمی شناسید اقلا درک کنید. اگر آنها زور بزنند و افکار شما را بفهمند خیلی کارشان درست است؟ البته جای شکرش باقی‌ست که همه جامعه‌شناسان ما نگاهی مثل شما ندارند و مثلا جناب ناصر فکوهی می‌گوید: «این جوانان اصولا هر چه کمتر و کمتر تحمل آن را دارند که سبک زندگی و شیوه‌های متعارف زندگی آنها را دیگران، هر دیگرانی، چه سیاستمداران، چه روشنفکران و چه حتی نسل پیشین، تعیین کنند.» یعنی با این نظر عاقلانه و عالمانه تر آن فرضیه ملت دولت شما هم رد است. شما بهتر است به پیامک‌ها، لطیفه‌ها و متن‌هایی که در آن زمان در فضای مجازی دست به دست شد مراجعه کنید تا بخشی از دلایل آن ماجرای شگفت‌انگیز در درک کنید. گفتنی و نوشتنی نیست آقای دکتر.
 
 ***

ماجرای مرتضی پاشایی نیاز به تحلیل درست همه جانبه دارد و قطعا مراکز بزرگ دانشگاهی و سیاست‌گذاران فرهنگی جهان اگر با چنین پدیده ای برخورد کنند از آن نتایج بزرگی به نفع جامعه و جوانان‌شان می‌گیرند اما اینجا متاسفانه حکایت دیگری‌ست. وقتی روشنفکر ما اینگونه تحلیل می‌کند فکر می‌کنید سیاستمدار ما چگونه برخورد می‌کند؟! بر رفتار مردم ما هم نقد اساسی وارد است. نگارنده در یادداشتی روزنامه شرق این نکته را آورده است: «در دوره‌ای که ماجرای بیماری مرتضی پاشایی مشخص شده بود، چندین بار شایعه درگذشتش پخش شد طوری که آن مرحوم چندین بار مجبور شد مصاحبه کند و بگوید: «دستی دستی می‌خواهید مرا بکشید». مردم ما کسی را که به یک بیماری سخت مثل سرطان دچار می‌شود، به سمت شکست هل می‌دهند تا از او یک شهید بسازند در حالی که در جامعه‌ای مثل آمریکا، مردم او را به مبارزه و مقاومت فرا می‌خوانند تا از او یک قهرمان بسازند. به آنچه در زندگی لانس آرمسترانگ، دوچرخه سوار معروف آمریکایی اتفاق افتاد توجه کنید. وقعی مشخص شد سرطان دارد، جامعه آمریکایی آنقدر به او انرژی و انگیزه داد تا تبدیل به قهرمان مبارزه با سرطان شد. ملت مهربان ما متاسفانه بسیار منفی‌نگر بار آمده‌اند...»

مسئولیت‌پذیری حلقه گمشده جمعی ماست آقای دکتر، حلقه گمشده ما و شما استاد...
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
نویسنده:آرش نصیری

راه های مقابله با بحران آب (1)

 چکیده: 


در زمینه مباحث خشکی و خشکسالی مباحث متعددی قابل طرح است که هریک به نوبه خو نیازمند توجه کافی است.. از دیدگاه مباحث اجتماعی و فرهنگی اصلاح نگرش به موضوع خشکسالی و بینش علمی و واقع گرایانه، که لازمه برنامه ریزی برای آینده است باید مورد تأکید قرارگیرد.. دیدگاههای تقدیرگرایانه و سطحی نسبت به این موضوع در بسیاری از اقشار جامعه قابل مشاهده است که نیاز به اصلاح دارد. اقدامات آموزشی بلندمدتی دراین زمینه لازم است لیکن در سال های خشک به دلایل متعدد این اقدامات می تواند از قوت بیشتری برخوردار گردد.  انگیزه ها و توجهات معطوف شده به پدیده خشکسالی، درسال های خشک را باید به فال نیک گرفت ولازم است محققان و اندیشمندان درحفظ دستاورد این توجهات برای سال های بعد، حتی اگر شرایط ترسالی حکمفرماگردد، بکوشند. دوره های خشکسالی فرصتی مغتنم برای فرهنگ سازی در خصوص لزوم بازنگری در مدیرت آب و اشاعه فرهنگ بکارگیری روشهای آبیاری مقتصدانه در مصرف آب است. اصلاح نگرش عملکرد «تن در هکتار» با «تن در ازای متر مکعب آب مصرفی» می تواند در این سال های خشک مورد تأکیدقرارگیرد. و یا فرهنگ ارزش اقتصادی آب در تولید محصول ، یا به عبارتی مقایسه ارزش اقتصادی محصول تولیدشده به ازای میزان آبی که مصرف تولید آن شده است. اگرچه خشکسالی نیز از جمله مباحثی است که «علاج واقعه قبل از وقوع بایدکردن» درآن صدق می کند، به هر تقدیر با بروز خشکسالی نیز می باید اقداماتی اندیشیده و بابرنامه در پیش گرفت تا از تعمیق خسارتها جلوگیری نماید. دراین راستا شناخت جامعه هدف که خسارات خشکسالی تأثیر بیشتری در آن دارد، مناطق ، اقشار آسیب پذیر و بهره برداران آسیب بیننده از این پدیده لازم است. عدم رسیدگی بموقع و مناسب به این اقشار می تواند پیامدهای خشکسالی هم برای جامعه و هم ازجهت تولیدات کشاورزی، برای سال های آینده سنگین ترکند. در اینجا با توجه به نوع فعالیتها کشاورزی و نیز باتوجه به دامداری و زندگی عشایری( در حد مقدورات این مکتوب)، محورهای برخورد با خشکسالی از جهت مسائل اجتماعی و فرهنگی بررسی گردد.   

اخبار اداره کل اوقاف و امور خیریه گیلان

با حضور اصحاب وقف ، متولیان و واقفین خیر اندیش در جوار حرم مطهر خواهر امام رضا (ع) شهرستان رشت
حجت الاسلام والمسلمین عادلی ، مدیرکل اوقاف و امورخیریه استان گیلان در همایش یاوران وقف ، اعتماد مردم و اجرای صحیح نیات واقفین را عامل افزایش وقف در استان گیلان دانست .
احمد سیاوش پور ، رئیس کل دادگستری استان گیلان در همایش یاوران وقف بر لزوم اجرای صحیح نیات واقفین و تعامل همه دستگاه های مرتبط در حوزه وقف تاکید کرد .
بمناسبت آغاز هفته وقف ، کارکنان و اصحاب وقف و هئیت امناء بقاع متبرکه به دیدار حضرت آیت الله قربانی ، نماینده ولی فقیه در استان گیلان و امام جمعه شهرستان رشت رفتند .
حجت الاسلام والمسلمین عادلی ، مدیرکل اوقاف گیلان در دیدار با حضرت آیت الله قربانی ، نماینده ولی فقیه در استان گیلان و امام جمعه رشت وقف را امری مهم و حیاتی برای جامعه اسلامی دانست .