دین اسلام جامع ترین و کامل ترین دین است، دینی که به جزیی ترین جزییات زندگی مادی و معنوی توجه کرده است. حتی پیرامون شکل ظاهری ما در جامعه و شیوه صحیح راه رفتن و . . . سخن گفته است. بیاییم طریقه صحیح حضور در اجتماع را در محضر معصومین علیهم السلام بیاموزیم.
انسان به اقتضاى فطرت، جویاى پاکیزگى، زیبایى، تمیزى و آراستگى است، از ژولیدگى، پلیدى، پلشتى و پریشانى نفرت دارد. قرآن کریم در آیهاى «1» انسانها را به آراستگى و برگرفتن زینتهاى خود، هنگام رفتن به مساجد دعوت مىکند. (که البته این توصیه منحصر به آرایش ظاهرى نبوده و زینتهاى معنوى مانند طهارت و تقوا را نیز شامل مىشود. از سوی دیگر پاکیزگی و آراستگی غیر از تبرّج و خودنمایی در اجتماع است و در اسلام انسانی که خود را با خودنمایی، طعمه کامجویی دیگران قرار می دهد به شدت نکوهش شده است.)
در سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز آمده است که هرگاه ایشان قصد خروج از منزل یا پذیرفتن کسى را داشت، موى سر خود را شانه مىزد، سر و وضع خود را مرتّب مىکرد، خویش را مىآراست و براى آن که تصویر خود را ببیند در ظرف آبى مىنگریست وقتى علّت این امور را پرسیدند، فرمود: إِنَّ اللَّهَ تَعالى یُحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ إِذا خَرَجَ إِلى إِخْوانِهِ أَنْ یَتَهَیَّأَ لَهُمْ وَ یَتَجَمَّلَ «2» خداوند متعال دوست دارد، هنگامى که بندهاش به سوى برادرانش مىرود، خود را براى دیدار آنان آماده کند و بیاراید. هزینهاى که آن حضرت براى تهیّه عطر و بوى خوش مصرف مىکرد، از هزینه خوراکش بیشتر بود و در شب تاریک قبل از آن که با چشم دیده شود، از بوى خوشى که از پیکر مطهّرش در فضا پراکنده بود، شناخته مىشد. «3»
از امام باقر علیه السلام نقل شده که رسول خدا صلى الله علیه و آله از هر کوى و برزنى که عبور مىکرد، تا مدّتها بوى خوشى فضاى آنجا را معطّر مىساخت بهگونهاى که مردم مىفهمیدند که رسول خدا صلى الله علیه و آله از آن مسیر گذشته است.«4»
در تعالیم پیشوایان اسلام، در خصوص آراستگى ظاهر، توصیههاى فراوانى مطرح شده که از آن جمله است، توصیه به پوشیدن لباس پاکیزه و آراسته، شانهزدن و مراقبت از موى سر و محاسن، پرهیز از ژولیدگى آنها، تمیزنگهداشتن بدن و زدودن موهاى زاید آن، کوتاهکردن ناخن و موى شارب و درون بینى و پرهیز از آنچه که موجب نفرت و کراهت دیگران مىشود، از قبیل بوى بد دهان که ناشى از مسواکنزدن و خلالنکردن دندانهاست.«5»
کمترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است که آنچه را براى خودت دوست مىدارى براى او نیز دوست بدارى و آنچه را براى خودت نمىپسندى، براى او نپسندى.
امام صادق علیه السلام در بیانى جامع و شیوا، تصمیم صحیح و نیّت درست را قبل از گامنهادن در هر راهى، نشانه خردمندى دانسته، مىفرماید: نفس خود را از گامبرداشتن به سوى آنچه نباید به سویش بروى، بازدار و در حال راهرفتن پیوسته در اندیشه و تفکّر باش و هرگاه به شگفتىهاى آفرینش الهى برخوردى، از آنها پند گیر. در رفتن به هر سویى بىباک مباش و با ناز و تکبّر راه مرو و چشمانت را از نگریستن به سوى آنچه شایسته دینت نیست، فروبند (چشم چرانى مکن) و بسیار خدا را یاد کن که در خبر آمده است: مکانهایى که تو در آن به یاد خدا بودهاى، روز واپسین به نفع تو در نزد خدا گواهى مىدهند و برایت از او طلب بخشش خواهند کرد، تا تو را وارد بهشت گردانند.
و نیز با دیگران در راه بسیار سخن مگوى که نشانه بىادبى است. بدان که بسیارى از راهها کمینگاهها و تجارتخانههاى شیطان است، پس از شرّش ایمن مباش و رفتن و بازگشتن خود را در اطاعت خدایت بگذران، زیرا تمام حرکاتت در نامه عملت نوشته خواهد شد.«6»
1. با خودپسندی: قرآن کریم راهرفتن با غرور و خودپسندى را نهى کرده و مىفرماید: وَ لا تَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحاً «7» با خودپسندى بر زمین راه مرو.
2. بسیار تند و یا بسیار کند : در جاى دیگر قرآن کریم اعتدال و میانهروى هنگام راهرفتن را توصیه کرده است: وَاقْصُدْ فى مَشْیِکَ «8» در راهرفتن خود میانهرو باش. یعنى نه چنان بىحال و کَسِل راه برو که تو را خوار و ناتوان بپندارند و نه چنان با شتاب حرکت کن که وقار و شخصیّتت مخدوش گردد. امام على علیه السلام فرمود: سُرْعَةُ الْمَشْىِ یَذْهَبُ بِبَهاءِ الْمُۆمِنِ» «9» به تندى راهرفتن ارزش مۆمن را از بین مىبرد. پس با آرامش و وقار راه برویم: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً. . . «10» و بندگان خداى رحمان کسانى هستند که در روى زمین با فروتنى راه مىروند.
آدمی در زندگى اجتماعى خود ناگزیر است آنچه را که از مردم انتظار انجام آن را دارد، خود مقیّد به رعایت آن باشد و با مردم آن گونه رفتار کند که توقّع دارد با وى رفتار شود. قرآن کریم، انجامندادن وظایف اجتماعى را از سوى فرد، همراه با انتظار انجام آن از سوى اجتماع، نکوهش فرموده و آن را نشانه بىخردى انسان مىداند و مىفرماید: أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَفَلا تَعْقِلوُنَ «11» آیا مردم را به نیکى وامىدارید و خود را فراموش مىکنید در حالى که کتاب خدا را تلاوت مىکنید. آیا عقل خود را به کار نمىگیرید؟ پس باید دانست که جامعه بر عهده هر یک از اعضاى خود حقوقى دارد که همگى به اداى آن موظّفند و عمل به آنچه آدمى، خود انتظار انجام آن را از دیگران دارد، پایینترین درجه آن است.
نفس خود را از گامبرداشتن به سوى آنچه نباید به سویش بروى، بازدار و در حال راهرفتن پیوسته در اندیشه و تفکّر باش و هرگاه به شگفتىهاى آفرینش الهى برخوردى، از آنها پند گیر. در رفتن به هر سویى بىباک مباش و با ناز و تکبّرراه مرو و چشمانت را از نگریستن به سوى آنچه شایسته دینت نیست، فروبند
از امام صادق علیه السلام درباره حق مۆمن بر مۆمن سۆال شد، آن حضرت فرمود: . . . أَیْسَرُ حَقٍّ مِنْها أَنْ تُحِبَّ لَهُ ما تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ تَکْرَهُ لَهُ ما تَکْرَهُ لِنَفْسِکَ «12» کمترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است که آنچه را براى خودت دوست مىدارى براى او نیز دوست بدارى و آنچه را براى خودت نمىپسندى، براى او نپسندى.
علاوه بر آن که در یک جامعه اسلامى، تمام آحاد مردم، هم خود محترمند و هم موظّف به رعایت احترام دیگران هستند، از دیدگاه اسلام گروهى از مردم از احترام و تعظیم ویژهاى برخوردارند، پیران و سالخوردگان از این گروهند. روایات اهل بیت علیهم السلام، این واقعیّت را در قالب تعبیرات لطیفى همچون اجلال، توقیر و تعظیم بیان مىکند، که همگى دلیل بر اهمّیّت خاصّ موضوع بوده و بیانگر ارزش والایى است که اسلام براى این قشر از جامعه قائل است. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: مِنْ إِجْلالِ اللَّهِ إِجْلالُ ذِى الشَّیْبَةِ الْمُسْلِمِ «13» تجلیل و احترام مسلمان سالخورده و سپید موى در شمار تجلیل از خداوند متعال است. امام صادق علیه السلام نیز بىتفاوتى در گرامىداشت سالمندان را موجب خروج از راه و رسم خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله مىداند و مىفرماید: لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُوَقِّرْ کَبیرَنا «14» آن که بزرگسالان ما را احترام نکند، از ما نیست.
و نیز مىفرماید: عَظِّمُوا کِبارَکُمْ «15» سالمندان خود را ارج نهید و بزرگ شمارید. از تعبیرات به کار رفته در احادیث بالا و مانند آنها به راحتى مىتوان دریافت که رابطه افراد جامعه با سالخوردگان نهتنها باید بر اساس احترام متعارف باشد، بلکه باید از شکوه و کیفیّتى والا برخوردار باشد، به شکلى که انسان از این رهگذر، خود را براى تعظیم و اجلال الهى آماده کرده و مقدّمات خضوع و فروتنى خود را در پیشگاه ذات اقدس الهى به ظهور برساند.
بیاییم با حضوری نیکو در اجتماع، الگوی سایر مسلمانان شویم و با ظاهر و گفتار و رفتارمان، دیگران را به خوب دینداری کردن دعوت کنیم. یا مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف نیم نگاهی به ما بینداز که سخت محتاجیم.
پی نوشت:
1. نـحـل (16) ، آیـات 6 ـ 5 ؛ حـج (22) ، آیـه 5 ؛ کـهف (18) ، آیه 7 ؛ صافّات (37) ؛ آیـه 6 ؛ فـصـّلت (41) ، آیه 12 ؛ ملک (67) ، آیه 5 ؛ حجر (15) ، آیه 16 ؛ ق (50) ، آیه 6
2. بحارالانوار ، ج 16 ، ص 294
3.همان، ص 248
4. همان ، ص 249
5.حلیة المتقین ، علامه مجلسى (ره ) بابهاى پنجم ، ششم ، هفتم
6. بحارالانوار ، ج 76 ، ص 301
7. اسراء (17) ، آیه 37
8. لقمان (31) ، آیه 19
9. بحارالانوار ، ج 76 ، ص 302
10. فرقان (25) ، آیه 63
11. بقره (2) ، آیه 44
12. بحارالانوار ، ج 74 ، ص 224
13. اصول کافى ، ج 2 ، ص 165
14. همان
15. همان
فاطمه سرفرازی
کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان