وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

دانلود تلاوت ترتیل کل قرآن کریم با صدای استاد ماهر معیقلی

مختصری از زندگانی استاد:
شیخ ماهر بن حمد المعیقلی از قبیله بلوی می باشد که در شمال عربستان سعودی می زیسته اند، ایشان در مدینه منوره دیده به جهان گشود.ایشان اکنون امام  جماعت مسجدالحرام در مکه مکرمه می باشد.
نکته:
فایلها به صورت مجموعه  کامل و در چند قسمت 50 مگابایتی ارائه شده است.
با دانلود هر قمست می توانید از سوره ان استفاده کنید،حتی اگر کل فایل ها را دانلود ننمایید.

دانلود:لینک اصلی
منبع:راسخون

 

به مناسبت درگذشت استاد مشفق کاشانی

استاد عباس کی‌منش را بیشتر با عنوان تخلصش یعنی مشفق کاشانی می‌شناختیم. شاعر برجسته و توانمند کشورمان که روز گذشته در آستانه نود سالگی درگذشت. به همین مناسبت در ادامه بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران همایش نکوداشت استاد مشفق کاشانی که تیرماه سال 92 برگزار شد، بازنشر داده شده است. رهبر انقلاب در این سخنان کوتاه به امتیازات شاعرانگی او اشاره کرده‌اند.

 
بیانات رهبر انقلاب در دیدار با دست اندرکاران همایش نکوداشت استاد مشفق کاشانی
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
اولاً بسیارکاربجا و درستی انجام دادید که برای جناب آقای مشفق -شاعر عزیزمان- بزرگداشت گرفتید، نکوداشت گرفتید. یقیناً تقدیر و برجسته‌سازی شخصیّت و خصوصیّات برجستگان ما، کمک میکند به اینکه جوانان ما، کسانی که استعداد دارند و ظرفیّت دارند، بتوانند حرکت کنند و پیش بروند. وقتی از شاعر تمجید میشود، نفس این شاعرپرور است. شما می‌بینید، در دورانهای گذشته شعرای بزرگی که مورد تشویق و تمجید حکّام وقت قرار گرفتند، موجب شده که در همان مجموعه کسان زیادی شاعر و نکته‌پرداز و مضمون‌ساز به وجود بیاید؛ این چیز اساسی‌ای است. بنابراین تشویق شاعران بزرگ و برجسته کردن شخصیّت آنها کمک میکند به پیشرفت ادبیّات و شعر.
 
جناب آقای مشفق هم از شعرای خوب زمان ما هستند. بنده البتّه از قدیم با بعضی از اشعار ایشان -در مطبوعات و اینها- آشنا بودم و شخص ایشان را هم که از اوائل انقلاب به اتّفاق آقای حمید و مرحوم شاهرخی و اینها، مکرّر آقایان را زیارت میکردیم؛ از شعرهایشان میشنیدیم، استفاده میکردیم. و غزل ایشان، غزل پخته و مضمون دار و خوش اسلوبی است؛ یعنی یکی از غزل سرایان برجسته‌ی زمان ما جناب آقای مشفق هستند؛ بیشتر سبک عراقی - و در عین حال دارای مضمون، دارای الفاظ شسته‌رفته و پخته - غزل ایشان را تشکیل میدهد. حالا البتّه ایشان در فنون دیگر هم شعر میگویند، قصیده هم میگویند، قطعه هم میگویند، لکن غزل ایشان یک برجستگی ویژه‌ای دارد. در جلسات شعری‌ای که بنده در آنجاها حضور داشته‌ام و توانسته‌ام بشنوم از شعرها، شعر ایشان همیشه یک شیرینی و برجستگی و زیبایی خاصّی داشته. جا دارد که از ایشان حقیقتاً تشویق بشود.
 
علاوه بر جنبه‌ی شعری محض، دو خصوصیّت دیگر هم در آقای مشفق هست که قابل توجّه است: یکی اینکه شعر ایشان در خدمت هدفها قرار میگیرد؛ در خدمت هدفهای دینی و هدفهای انقلابی. از اوّل انقلاب - از قبل انقلاب هم شاید همین‌جور بوده؛ امّا آنچه من اطّلاع دارم در دوران انقلاب [است]- شعر ایشان، چه شعر مذهبی و به اصطلاح شعر آئینی‌ای که ایشان گفتند در مدایح و در موضوعات مربوط به ائمّه (علیهم السلام)، و چه شعرهایی که درباره‌ی مسائل انقلاب گفتند، همه‌ی اینها شعرهای مفید و اثرگذاری است. آن بیت اوّل همین غزلی که الان ایشان گفتند، به نظر من می‌ارزد به خیلی از شعرها و گفته‌ها و نوشته‌ها؛ در وقتی که دشمن و بعضی از دوستهای نادان سعی میکنند فضاها را تیره و تار جلوه بدهند، میگویند اگر هوش و گوشی وجود دارد، اینجا پنجره‌ها باز است. اینها خیلی نکات مهمّی است. در غزل ایشان همیشه در طول این زمانها آدم مشاهده میکند.
 
نکته‌ی دوّم شخصیّت خود ایشان است؛ ایشان یک انسان محترم و آراسته به اخلاق خوب، به رفتار خوب محسوب میشوند و ما در طول این حدود سی وچند سال که با ایشان آشنا هستیم و مرتبطیم و از ایشان شنیدیم و گاهی با ایشان نشست و برخاست کردیم، همیشه این رفتار را از ایشان ملاحظه کردیم.
 
امیدواریم ان‌شاء الله خداوند به ایشان سالهای طولانی عمر بدهد؛ ایشان را، آقای حمید را - این پیش‌کِسوتهای شعر معاصر را- بایستی ارجمند داشت و عزیز داشت؛ ان‌شاء الله آینده‌ی ادب و شعر فارسی هم به همین مناسبت و به همین میزان پیشرفت داشته باشد.
 
والسّلام علیکم و رحمة الله
 
 

 

 
چند شعر از استاد مشفق کاشانی
 
 
دانی که نو بهار جوانی چه‌سان گذشت؟
زود آنچنان گذشت، که تیر از کمان گذشت
 
نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد
نیم دگر بغفلت و خواب گران شد
 
صد آفرین به همت مرغی شکسته بال
کز خویشتن شد و، از آشیان گذشت
 
افسرده‌ای که تازه گلی را ز دست داد
داند چه‌ها به بلبل بی خانمان گذشت
 
بنگر به شمع عشق، که در اشک و آه او
پروانه بال و پر زد و، آتش به جان گذشت
 
بشنو درای قافله سالار زندگی
گوید به خواب بودی واین کاروان گذشت
 
ظالم اگر به تیغ ستم، خون خلق ریخت
از خون بیگناه، مگر می توان گذشت؟
 
مشفق بهار زندگیت گر صفا نداشت
شکر خدا که همره باد خزان گذشت
 
***
خزان عمر مرا نوبهار باید و نیست
بهار عاطفه را برگ و بار باید و نیست
 
به جز دو دیده ی اختر فشان که من دارم
نشان ز اختر شب زنده دار باید و نیست
 
غزاله های غزل در کمند بی هنری است
دلی به داغ غزل داغدار باید و نیست
 
چراغ صاعقه ، فانوس آفتاب شکست
شهاب بارقه در شام تار باید و نیست
 
نفیر زاغ و زغن ، در چمن نباید و هست
صفیر مرغ غزل خوان ، هزار باید و نیست
 
کبوتران سحر را نشان چه می جویی؟
که روزنی به شب انتظار باید و نیست
 
مرا به غربت آیینه ها چه می خوانی؟
که دل چو آینه ی بی غبار باید و نیست
 
به روزگار ، که عمرم تباه گشت و هنوز
فراغ خاطری از روزگار باید و نیست
 
 
-----
 
 
عنان گریه سر داده است با من بانگ رود اینجا     
مرا بگذار ای دل فارغ از بود و نبود اینجا
 
تب و تابی است در این شط بی‌آرام و می‌سوزد    
تنور سینه‌اش در شعلهء شبرنگ دود اینجا
 
مگر آن پیر چنگی قصه‌های غربت او را 
فرا چنگ آورد،با آزمون هر سرود اینجا
 
در این سیر و سفر در خویش می‌گرید که می‌بیند  
ز باد فتنه روی لاله و لادن کبود اینجا
 
دل ما بستر رود است و زخم از تیشهء خارا
روان در ناکجا،اما گسسته تار و پود اینجا
 
«شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل»
سبکباران ساحل را قرار از دل ربود اینجا
 
من از خون سخن رود غزل را کرده‌ام رنگین‌     
که با هر جوششی سرچشمه‌یی روشن گشود اینجا
 
رهایم کن،رها ای دل،که با این ابر دلتنگی‌       
غبار آلوده شد آیینهء گفت و شنود اینجا
 

پست های اینستاگرام

شاهین دلیوند:

"یادگاری"
قصد داریم به اتفاق خانواده مرتضی پاشایی به یاد مرتضی نمایشگاهی برگزار کنیم
دوستانی که برای مرتضی پاشایی هر کاری
انجام دادن چه هنری چه چیزهای دیگه میتونن با ما هماهنگ باشن و کاراشون رو در این نمایشگاه برای عموم به نمایش بزارن
این نمایشگاه شامل یادگاری های به جا مونده از مرتضی پاشایی مثل لباس و عینک و کلاهاش و انواع تابلوها
کارهای هنری شما هواداران عزیز
حتی یه دست نوشته یه عکس یه چیز کوچیک برای ما اهمیت داره
این برنامه با حضور خانواده ی مرتضی انجام میشه
زمان این نمایشگاه به زودی اعلام خواهد شد و در تهران خواهد بود
دوستان کارهای هنریشون رو به ایمیل زیر ارسال کنن
Mortezapashaeiofficial@gmail.com

مصطفی پاشایی:

 باسلام
متاسفانه مدتی است از گوشه و کنار اظهار نظرها و قضاوت هایی در خصوص برادر عزیزم مرتضی پاشایی و خانواده و اطرافیان و حتی دوستدارنش شنیده می شود . برخی از این صحبتها به حدی سخیف و راوی آنها حقیر هستند که دل هر شنونده و یا خواننده ای را به درد می آورد. این اظهارات تا جایی پیش می رود که حتی حریم خصوصی فرد را زیر پا گذاشته و به طرز غیر محترمانه ای به خود اجازه هر گونه بی احترامی را می دهند. اما در اینجا روی سخن من با فردی است که مدعی شده مستندی در مورد این هنرمند ساخته و قصد انتشار آن را بصورت رایگان در بین هواداران را دارد براستی سوال اینجاست که چرا؟...آیا هیچ اسپانسر یا حامی مالی در پشت پرده این اثر وجود نداشته و ندارد ؟ پاسخ اینست که از منابع موثقی مطلع شدیم که از طرف ایشان مذاکراتی با شرکت های بزرگی در خصوص فروش اثر تولیدی ایشان به مبالغ هنگفت به شرکت های پخش صورت گرفته بود . چرا اینگونه فرا فکنی می کنیم؟ چرا شخص مدعی ؛ هر زمان که به دنبال همراه کردن احساسات مردم با خود است به سراغ صفحه اجتماعی می آید و با مظلوم نمایی با نوشتن مطالب بدور از واقعیت دیگران را متهم به سوء استفاده مالی کرده و خود را انسانی پاک تینت و بی نیاز به مال دنیا معرفی کرده و با آبروی خانواده این هنرمند بازی می کند.آیا این در تعارض با هدفی که عنوان می کند نیست. آیا تولید و تکثیر و پخش فیلم با هزینه شخصی و بدون هیچ منفعت مالی از سوی ایشان پذیرفتنی است ؟اگر چنین است ایشان را به گذشته ای نه چندان دور خودشان رجوع می دهم که منولوگ های پنج دقیقه ای تولید و در آن به مطرح کردن دغدغه های خود پرداخته و آن را از صفحه شخصی اش در تعداد محدودی منتشر می نمود. آیا آن موقع نمی توانست این دغدغه های اکثرا اجتماعی را تبدیل به مستندی تاثیر گذار کند.
حال آنکه خانواده هنرمند مرحوم اعلام نموده اند کلیه درآمد حاصله از فروش اثر صرف امور خیره خواهد شد و به این ترتیب خود و بینندگان این اثر را در امر خیر سهیم نموده اند . اقدامات دیگر خانواده هنرمند فقید مرتضی پاشایی موید این مطلب است که میتوان به اهداء درآمد حاصله از آواهای پیشواز همراه اول به مبلغ یکصدوهشتاد هفت میلیون به مرکز جامع سرطان اشاره نمود. آیا شما هدف والاتر و بالا تر از این را دنبال می کنید؟ براستی بیاییم یکبار برای همیشه دست از این شایعه سازیها و دخالتها در زندگی هنرمندان محبوبمان برداریم و اینقدر ساده دیگران را قضاوت نکنیم.

 

 

اقوام و خاندان های دشتی (آل امیر دیوان و آل وراوی4)

● اقوام و خاندان موجود در دشتی[ قسمت4 ]

✖آل امیر دیوان: شاه فرج الله مشهور به امیر دیوان از نوادگان امام زین العابدین (ع) و جد اعلای سادات دشتی است.اجداد وی در زمان خلافت مامون عباسی و به دعوت امام رضا (ع) از مدینه به شوش آمده بودند مقبره وی در تنگه ای از کوه درنگ در نزدیکی روستای جاشک قرار دارد. در جنوب شهر جاشک جاد ه ای فرعی و صعب العبور از جاده اصلی بوشهر- کنگان منشعب شده پس از طی حدود شش کیلومتر به آن امامزاده می رسد.در گذشته جاده آن آسفالت گردیده است.

√ سید بهمنیار فرزند علی اکبر حسنی بردخونی متخلص به مفتون.شاعر بلند آوازه دشتی است.وی در بردخون در گذشت و جنازه اش به عتبات عالیات منتقل شد.مفتون شاعری دوبیتی سرا که بیشتر شهرت و آوازه او مرهون همان دوبیتی است.اما در غزل و قصیده و مثنوی و دیگر قالب های شعری نیز طبع آزمایی کرده است.

√ حاج سید علینقی دشتی فرزند حاج سید محمد فرزند سید علی اکبر در سال 1345 ه.ق در روستای میانخره در خانواده ای روحانی و اهل تقوی متولد شد.و از فضلا و شعرای مشهور دشتی است که صفات عالی و مهمانوازی و کمک به نیازمندان برخوردار بود.ایشان در لغت و صرف و نحو تسلط کامل داشته و ادبیات عرب و قواعد و شواهد آن به طور جامع و کامل میدانست.

√ سید مصطفی بهزادی فرزند سید محمد طاهر از سادات ادب دوست و فرهنگ پرور دشتی بود که در روستای منقل از توابع دشتی می زیسته و با تمام بزر گان از جمله کبگانی مجالست داشت . جد ایشان سید حسین صاحب کرامات و آرامگاه ایشان در روستای منقل زیارتگاه عموم است . خانه ایشان محیطی پر از صفا وصمیمیت برای تمام بزرگان دین و ادب بود . …ایشان به حدی در علم و ادب دوستی شهره بودند که با توجه به نفوذ معنوی خویش اولین مدرسه غیر دولتی را در خورموج تأسیس کردند و این مدرسه به نام مصطفی بود که بعدها به ادب تغییر نام یافت و به خاطر خدمات ایشان و با توجه به تخلص نام برده هم اکنون مدرسه ای به نام مصطفوی در خورموج دایر است .

✖ آل ورآوی: در مورد وراوی آمده است که آنان از اشکنان" که شهریست در نزدیکی لار به سوی شهرستان مهر رفته و روستایی را بوجود آورده به نام وراوی و بعد تعدادی از آنان کوچ کرده و به سوی شهرستان دشتی  آمدند و در دشتی سکنا گزیدند.در مورد وجه تسمیه ورآوی آمده است که یعنی کوچ کرده از اشکنان" و بعضی از وراوی های که در شهرستان مهر در وراوی ساکن هستند گفته اند که خان اشکنان آنان را به زور از اشکنان بیرون کرده  و الان در پی پس گیری زمینهای خود هستند. ✍ مآخذ: برگرفته از کتاب تاریخ دشتی™

http://gezderaz100.blogfa.com

پست های اینستاگرام

شاهین دلیوند:

"یادگاری"
قصد داریم به اتفاق خانواده مرتضی پاشایی به یاد مرتضی نمایشگاهی برگزار کنیم
دوستانی که برای مرتضی پاشایی هر کاری
انجام دادن چه هنری چه چیزهای دیگه میتونن با ما هماهنگ باشن و کاراشون رو در این نمایشگاه برای عموم به نمایش بزارن
این نمایشگاه شامل یادگاری های به جا مونده از مرتضی پاشایی مثل لباس و عینک و کلاهاش و انواع تابلوها
کارهای هنری شما هواداران عزیز
حتی یه دست نوشته یه عکس یه چیز کوچیک برای ما اهمیت داره
این برنامه با حضور خانواده ی مرتضی انجام میشه
زمان این نمایشگاه به زودی اعلام خواهد شد و در تهران خواهد بود
دوستان کارهای هنریشون رو به ایمیل زیر ارسال کنن
Mortezapashaeiofficial@gmail.com

مصطفی پاشایی:

 باسلام
متاسفانه مدتی است از گوشه و کنار اظهار نظرها و قضاوت هایی در خصوص برادر عزیزم مرتضی پاشایی و خانواده و اطرافیان و حتی دوستدارنش شنیده می شود . برخی از این صحبتها به حدی سخیف و راوی آنها حقیر هستند که دل هر شنونده و یا خواننده ای را به درد می آورد. این اظهارات تا جایی پیش می رود که حتی حریم خصوصی فرد را زیر پا گذاشته و به طرز غیر محترمانه ای به خود اجازه هر گونه بی احترامی را می دهند. اما در اینجا روی سخن من با فردی است که مدعی شده مستندی در مورد این هنرمند ساخته و قصد انتشار آن را بصورت رایگان در بین هواداران را دارد براستی سوال اینجاست که چرا؟...آیا هیچ اسپانسر یا حامی مالی در پشت پرده این اثر وجود نداشته و ندارد ؟ پاسخ اینست که از منابع موثقی مطلع شدیم که از طرف ایشان مذاکراتی با شرکت های بزرگی در خصوص فروش اثر تولیدی ایشان به مبالغ هنگفت به شرکت های پخش صورت گرفته بود . چرا اینگونه فرا فکنی می کنیم؟ چرا شخص مدعی ؛ هر زمان که به دنبال همراه کردن احساسات مردم با خود است به سراغ صفحه اجتماعی می آید و با مظلوم نمایی با نوشتن مطالب بدور از واقعیت دیگران را متهم به سوء استفاده مالی کرده و خود را انسانی پاک تینت و بی نیاز به مال دنیا معرفی کرده و با آبروی خانواده این هنرمند بازی می کند.آیا این در تعارض با هدفی که عنوان می کند نیست. آیا تولید و تکثیر و پخش فیلم با هزینه شخصی و بدون هیچ منفعت مالی از سوی ایشان پذیرفتنی است ؟اگر چنین است ایشان را به گذشته ای نه چندان دور خودشان رجوع می دهم که منولوگ های پنج دقیقه ای تولید و در آن به مطرح کردن دغدغه های خود پرداخته و آن را از صفحه شخصی اش در تعداد محدودی منتشر می نمود. آیا آن موقع نمی توانست این دغدغه های اکثرا اجتماعی را تبدیل به مستندی تاثیر گذار کند.
حال آنکه خانواده هنرمند مرحوم اعلام نموده اند کلیه درآمد حاصله از فروش اثر صرف امور خیره خواهد شد و به این ترتیب خود و بینندگان این اثر را در امر خیر سهیم نموده اند . اقدامات دیگر خانواده هنرمند فقید مرتضی پاشایی موید این مطلب است که میتوان به اهداء درآمد حاصله از آواهای پیشواز همراه اول به مبلغ یکصدوهشتاد هفت میلیون به مرکز جامع سرطان اشاره نمود. آیا شما هدف والاتر و بالا تر از این را دنبال می کنید؟ براستی بیاییم یکبار برای همیشه دست از این شایعه سازیها و دخالتها در زندگی هنرمندان محبوبمان برداریم و اینقدر ساده دیگران را قضاوت نکنیم.