این همه براى این است که انسان خودش را نساخته. اگر انسان خودش را ساخته بود، هیچ بدش نمى آمد که یک رعیتى هم به او انتقاد کند
وبلاگ سخنی با مسئولین نوشت: وقتی مسئولین ما انتقاد پذیر نیستند/ انتقادگران چرا بی سواد خوانده می شوند؟
خود انتقادی راهی برای داشتن یک زندگی لذت بخش
انسان برای اینکه بتواند مسیر بهتری را در زندگی طی کند در اکثر موارد از روش امتحان و آزمایش درستی و خطا استفاده می کند.
بررسی درون خویشتن و پالایش آن چه دیده ایم و می دانیم مانند یک فیلتر عمل می کند و به ما کمک می کند تا از آن چه باعث خسارت به ما شده دوری کنیم و به آنچه که موجب لذت بردن و رضایت ما شده نزیدکتر شویم.
اگر خصلت ناپسندی که باعث ناراحتی ما می شود را خودمان متوجه و از خود دور کنیم بسیار برای ما پذیرشش راحت تر خواهد بود تا اینکه فرد دیگری به ما متذکر شود.
خودانتقادی نه تنها نشانه ضعف که اوج قدرت واقعی یک فرد را نشان می دهد و فردی که در هر لحطه اقدام به انتقاد از خویش می کند فرد با اعتماد بنفس بالا می باشد.
این نکته را به دانیم که انتقاد لزوما به معنی بد یا خوب بودن چیزی نیست و نقد در واقع بررسی یه مورد در زمانی خاص می باشد.
هیچ چیز صددر صد و مطلقی وجود ندارد که تغییر نکند و ثابت بماند و خوبی و بدی نیز در همین مقوله می گنجد.
انتقاد و نقد نیز گامی در این جهت می باشد که زندگی لذت بخشی را برای خود به وجود آوریم که از ثمره آن اطرافیان ما نیز برخوردار می شوند.
سالهاست که در جامعه ما نقد انگیزه بیشتر از نقد انگیخته به عنوان مغالطه در بسیاری ازگفتگو ها و مشاجرات سیاسی و اجتماعی و حتی علمی رواج پیدا کرده و خود عامل یکی از معضلات فرهنگی و اجتماعی دوره حاضر گردیده است . لیکن وقتی صحبت از نقد حرفی و یا مطلبی به میان میاید ، همه در لاک دفاعی فرو رفته و سعی می کنند تا از نزدیک شده به موضوعات مختلف خودداری نمایند ، حال بحث اجتماعی باشد یا سیاسی ! . جالب اینجاست ، آنقدر فضای نقد ملتهب شده که حتی در کله پزی محلمان هم با خطی درشت نوشته شده "بحث نداریم " . وقتی از کله پز خواستم تا کمی آب گوشت برای من بریزد ، وی غرغر کنان گفت خیلی پول میدی ، میخوای شیر آب را هم برات باز کنم !؟ - کله اینقدر ، چشم و زبان اونقدر ، مالیات فلان قدر ، کارگر ....... . من هم حوصله ادامه بحث در مورد کله و غیره را نداشتم و به وی گفتم : ممنون همین خوبه ! وی هم در جواب با تعنه گفت: نیگاه کن بابا حوصله انتقاد نداره ، آب گوشت اضافه هم می خواد ، حالا کی به تو کار داشت . موقع حساب کردن به او گفتم شما بالای سر مبارک ، درشت نوشتی بحث نداریم ، خوب من هم تمکین کردم و دنباله بحث را نگرفتم . ای کاش همه نقدها و بحثها به همین آب گوشت ، کله ، زبان ، بناگوش و گاز و .... ختم بشه ، اما یک حق یا نکته را همیشه برای مخاطبت در نظر بگیر که او هم "کله ، چشم ، زبان ، و بناگوش دارد "، پول را دادم و آمدم بیرون . توی مسیر باخودم فکر می کردم که چرا جامعه ما به سمتی رفته که حتی کله پز سر کوچه مان هم تحمل نقد و انتقاد را ندارد، ولی به خود اجازه می دهد تا طرف مقابل را به هر طریق و زبان ممکن بکوبد تا وی از نقد یا خواسته اش بگذرد ! ؟ . اتفاقاً همان شب در شبکه مجازی ، موضع نقد را جستجو می کردم که به مطالب جالبی برخوردم . مشاهده کردم که دین ما چقدر به موضوع نقد و انتقاد پرداخته . دهها حدیث و روایت از ائمه معصوم ( ع ) وجود دارد که ما از آن بی خبریم و همانند قالی بافی شده ایم که بدون نگاه به نقشه دار خود ، قالی می بافیم ، غافل از اینکه چیزی که بافته می شود ، یک تکه بافته بی ارزش نیست !؟ . امام صادق ( ع ) می فرمایند : "بهترین دوستان در نزد من کسانی اند که عیوب و نواقص مرا به من هدیه دهند " . پس کمترین فایده نقد این است که سوء تفاهم های پیش آمده را در فضایی صمیمی و دوستانه رفع کنیم . مدتی قبل دیداری با آقای دکتر حداد عادل داشتم و ایشان در ارتباط با موضوع نقد در جامعه مطالبی مطرح کردند که برای من بسیار جالب بود و بخشهایی از آن را برای شما نیز نقل می کنم : ایشان مطرح فرمودند که به اعتقاد من نقد بایستی به عنوان یک امر طبیعی جامعه در بیاید . از طرفی دیگر ، ما باید بین نقد یک مطلب یا اثر با توهین به صاحب نقد و اثر تفاوت بگذاریم . ادامه مطلب در صحه بعد :
مدت زیادی از آخرین پست انتشار یافته ام در فضای مجازی می گذرد ولی به این معنا نیست که قلم را کنار گذاشته ام بلکه به قول یکی از دوستان اگر بخواهم همه موضوعاتم را منتشر کنم آنوقت باید مدتی را در گوشه ی زندان آن هم بند سیاسی سر کنم و منتظر رسیدن بسته های محبت آمیز حاوی کمپوت گیلاس دوستان باشم.الحاصل کمتر نوشته هایم را متنشر می کنم ولی آنها را حاشیه تقویمی قدیمی زندانی کرده ام تا روزی خاص.
اما بعد ،پس از انتقاد خاموش و یواشکی به دلیل گران شدن یه هویی نان و همینطور دیپلماسی عزتمندانه دیپلمات های کشور در مقابل زیاده خواهی گرگ های در کمین نشسته غربی و در مقابل ابراز شادمانی جهت کم کردن هزینه های جاری اینترنت داغون کشور توسط وزیر محترم و فخیمه دولت کلید که مقدمات دسترسی ما بدبخت بیچارگان بی سواد پاپتی به اینترنت در راستای انتقاد سازنده را فراهم نمودند، میرسیم به برخی دوستان که که هنوز نفهمیده ام کی قرار است دست از سر این حاج محمود بیچاره ما بردارند و کی قرار است کینه های فرو خفته ایشان به پایان رسد.
از جمله این حضرات مجری و البته طراح برنامه فخیمه و گوهر نشان شناسنامه است که انگار نذر کرده هر جور شده در هر برنامه با یک سوال جهت دار پای احمدی نژاد را به برنامه باز و شروع به تخریب نموده تا برنامه ایشان برکت پیدا کند.اگر انتقاد به دولت کلید برای ما آب نشد ظاهرا هنوز انتقاد به رئیس دولت قبل برای برخی ها نان می شود. کسی چه میداند شاید من هم روزی اگر نتوانستم هزینه اشتراک ماهیانه نتم را بپردازم بر این تصمیم شدم که به جای انتقاد یواشکی از دولت کلید به انتقاد آزادانه ،منتخرانه و چرب و نرم به احمدی نژاد روی آورم.در ضمن انتقاداتم را در قالب طنز بی مزه ارائه دادم که بیشتر معلوم شود ما منتقدین بی سواد لجوج،دلواپسان به جهنم دلواپس و بی کاران خانه نشین خرافی هستیم.
پایان
دکتر روحانی در تبلیغات انتخاباتی با جمله معروف و کلیدی «چه خوب است چرخ سانتریفیوژ بچرخد و چرخ زندگی مردم هم بچرخد» تلویحاً علّت قفل شدن سیستم اقتصادی و بد شدن کیفیت زندگی مردم را داشتن انرژی هستهای میداند. به نظر میرسد که رهبری به این نوع تبلیغ انتقاد داشتند که با انتخاب دکتر روحانی انتقاد خود را بیان نکردند تا دولت تضعیف نشود.
وبگاه "پایگاه تحلیلی سیاسی اثبات" نوشت: