ویندوز 10 با انتشار هر نسخهی پیشنمایش به یک سیستمعامل عالی برای دسکتاپها و لپتاپها نزدیکتر میشود اما برخلاف امیدهای مایکروسافت، احتمال اینکه ویندوز 10 به تنهایی بتواند سیستمعامل این شرکت را از نظر وضعیت اپلیکیشنهای عرضه شده ویندوز استور، در جایگاه بهتری قرار دهد اندک است.
دلیل اصلی بیتوجهی به ویندوز در بخش توسعهی اپلیکیشن و درگیر کردن کاربران این است که این سیستمعامل در حقیقت متعلق به دسکتاپها و لپتاپها است، در حالی که دستگاههای آینده بدون شک همانهایی هستند که درون جیب شما جای میگیرند. هرچند ویندوز میراث عظیمی در اپلیکیشنها و نرمافزارهای مبتنی بر معماری x86 دارد، اما هیچیک از این برنامهها بدون تحولات اساسی قابل اجرا بر بستر ویندوز فون نیستند. بنابراین حتی اگر از کاربران نسخهی دسکتاپ ویندوز باشید، اما چیزی از این میراث بر روی گوشی ویندوزی نصیبتان نخواهد شد.
دلیل اصلی دوم برای رونق نگرفتن ویندوز استور با وجود پایهی کاربری 200 میلیونی، این است که توسعهی دسکتاپ از این پس بر بستر بزرگترین پلتفرم جهانی یعنی وب روی میدهد. اگر قرار باشد یک سرویس بر روی دسکتاپ مورد استفاده قرار گیرد، توسعهدهندگان ترجیح میدهند از طریق پیادهسازی بر بستر وب آن را در اختیار مصرفکننده قرار دهند؛ درست همانند آنچه از فیسبوک، توییتر یا اخیرا واتساپ شاهدش بودهایم. هرگاه سازندهی برنامه تصمیم داشته باشد اپلیکیشن خود را در اختیار بیشترین تعداد کاربران ممکن قرار دهد، استفاده از بستر وب معقولترین و منطقیترین اقدام خواهد بود. بنابراین، مارک اندرسن بالاخره به انتقام مورد نظر خود رسید. وی سالها پیش با پیشبینی رویکرد جهانی به نسل جدید وب، گفته بود که ویندوز سرانجام به «مجموعهای از درایورهای نه چندان قوی برای مرورگرها بدل خواهد شد».
اما چگونه تولید گوشیهای مبتنی بر ویندوز 10 بر اساس معماری x86 میتواند بعنوان راه نجات مطرح باشد؟ با بدل شدن ویندوز به سیستمعاملی که همیشه کاربر را همراهی کند، مایکروسافت دوباره به بخش مهمی از زندگی روزمرهی کاربران بدل خواهد شد. گوشیهای هوشمند با آن قد و قوارهی کوچک خود، نگهدارندهی اصلی تصاویر، دفترچه آدرس، مجموعهی موسیقی و اطلاعات با ارزش شخصی شما هستند که تمامی این دادهها را از طریق اپلیکیشنهای لمسی به سادگی در اختیارتان خواهند گذاشت. دستگاههایی که هنگام در دسترس بودن یک صفحهنمایش بزرگ، با اتصال گوشی خود به دستگاه، تمامی دادههای شما بلافاصله در درسترس خواهند بود و میتوان به لطف اپلیکیشنهای قدرتمند مبتنی بر معماری x86 آنها را مورد پردازش قرار داد.
افزودن قابلیتی که با اتصال گوشی به داک مخصوص یا نمایشگر بزرگتر بتوان با یک دسکتاپ کامل روبرو شد مزیت بزرگی است که اندروید و iOS قادر به ایجاد آن نخواهند بود. هرچند این ایده در حقیقت از سیستمعامل موبایل اوبونتو برگرفته شده، اما این ویندوز است که در اجرای ایدهها سرعتعمل بیشتری به خرج میدهد. ایجاد یک ارتباط آنی میان سیستم دسکتاپ و دستگاهی که تمام روز با شما همراه بوده، بدون نیاز به همگامسازی دادهها موجب محوری شدن ویندوز در زندگی روزمره خواهد شد.
موتورولا یک بار با لپتاپ مدل اتریکس خود تلاش کرد این ایده را تحقق بخشد اما این شرکت در آن زمان، نسخهی مناسب سیستمعامل ویندوز و مزیتهای فعلی آن را در اختیار نداشت و البته به استفاده از پردازندهی آرم نیز محدود بود.
برای نجات ویندوز در درازمدت، این سیستمعامل باید به معنای واقعی به یک پلتفرم هیبریدی بدل شود. پلتفرمی که اجرا و به کار بردن آن بر روی موبایل نیز به سادگی دسکتاپ بوده و بدون درسر به رابط کاربری مناسب تغییر وضعیت دهد. بنابراین با اجرای این ایده ویندوز قادر خواهد بود دادههای کاربر را صرفنظر از اندازهی نمایشگر و نوع دستگاه همیشه در دسترس نگاه دارد.
دنیایی را در نظر بگیرید که در آن تبهای باز شده درون مرورگر، از یک نمایشگر به نمایشگر و دستگاه بعدی شما را همراهی کرده و حتی نیازی به همگامسازی وجود نداشته باشد. یا حالتی را تصور کنید که در آن، سندی را بر روی گوشی خود باز کرده و به ویرایش آن میپردازید و میبینید محل قرارگیری نشانگر دقیقا همانجایی است که در دسکتاپ شاهدش بودید؛ آن هم نه بخاطر یک موتور همگامسازی غیرقابل اتکا، بلکه بخاطر اینکه آنچه شاهدش هستید دقیقا همان نشست (Session) مورد استفادهی شما در چند ساعت پیش بر روی نمایشگر بزرگتر بوده است که البته برای سازگاری با صفحهی کوچکتر، کلیدهای کنترلی و رابط کاربری متناسبی در اختیارتان قرار گرفته است.
ایجاد چنین دنیایی برای مایکروسافت در حال حاضر کاملا امکانپذیر است که البته نباید آن را با آنچه تبلتهای ارزان قیمت x86 مبتنی بر ویندوز 8 انجام میدهند اشتباه گرفت.
مایکروسافت وعده داده در ویندوز 10 از پردازندههای ساخت اینتل، کوالکام و ایامدی پشتیبانی کند. البته این نسخه از ویندوز از سری تگرای انویدیا پشتیبانی نخواهد کرد؛ هرچند که ممکن است پردازندههای ساخت انویدیا در ورود ویندوز به خودروها نقش داشته باشند. با استفاده از ویندوز 10، تولیدکنندگان خواهند توانست فبلتهایی قدرت گرفته از پردازندههای سری اتم اینتل عرضه کنند. به گفتهی MSFTnerd باید منتظر ماند و دید که آیا این دستگاهها با متصل شدن به نمایشگر و تجهیزات جانبی دیگر، رابط کاربری نسخهی PC ویندوز 10 را به نمایش خواهند گذاشت یا خیر.
گوشیهای هوشمند قدرت گرفته از پردازندهی اینتل هماکنون وجود دارند و ویندوز 10 نیز تمام اجزای مورد نیاز برای اجرای این برنامه را در اختیار دارد. بنابراین تصور نمیکنیم برای مشاهدهی محصولات واقعی در این زمینه نیاز به صبر کردن برای ویندوز 11 باشد؛ و در حقیقت مایکروسافت نیز از متاع با ارزش زمان چندان برخوردار نیست و باید هرچه سریعتر ایدههای خود را عملی کند.
ایدهی ایجاد دستگاههای هیبریدی از زمان معرفی ویندوز 8 در قلب تلاشهای مایکروسافت قرار داشته و هماکنون نیز ردموندیها یک گام بزرگ دیگر به ایجاد تکامل در این دستگاهها نزدیک شدهاند. اگرچه یکی از رقبای اصلی مایکروسافت یعنی اپل معتقد است هر دستگاه برای کار مشخصی ساخته شده و نباید عملکرد آنها را با یکدیگر ترکیب کرد، اما مایکروسافت با اشاره به آینده، گوش خود را به رویکرد اپل بدهکار نمیکند. تا به این مرحله بازخوردها از فعالیتهای نرمافزاری مایکروسافت بر روی ویندوز 10 رضایتبخش و امیدوارکننده بوده، اما باید منتظر ماند و دید در مجوع، این شرکت چه اکوسیستمی را ایجاد خواهد کرد.
واژه ی لمپن ، واژه ای وارداتیست که نیروهای چپ آنرا وارد ادبیات سیاسی کردند . این واژه از مارکسیسم گرفته شده است و مارکس آنرا درباره ی کارگرانی به کار برده که در جوامع صنعتی ، با قرار دادن نیروی کار خود در اختیار صاحبان سرمایه ، مانع قدرت یابی طبقه کارگر میشوند. به بیانی دیگر در فرهنگ مارکسیستی لمپن به افرادی گفته می شود که ظاهر پرولتاریایی دارند ولی فاقد فهم و شعور طبقاتی هستند.
لمپن های ایرانی بیشتر برآیند توده ای بودن جامعه ایران هستند و تا زمانیکه جامعه ما رفتارهای توده ای داشته باشد ؛ لمپن ها بهترین افرادی هستند که می توانند در فعالیت ها و کنش های سیاسی اجتماعی ایران نقش آفرینی نمایند .
لمپن ها در یک پیوند ذاتی با فرصت طلبان و منفعت جویان ؛ در مسائل سیاسی و اجتماعی در نوسان بوده و گاه در جبهه موافق و گاه در جبهه مخالف قرار می گیرند و این نه بر اثر شناخت و معرفت بلکه بدلیل منافع کوتاه مدت و ویژگیهای روانی و فرهنگی حاکم بر آنها صورت می گیرد . لمپن ها همواره بنده و برده ی زور و قدرتند و نسبت به هر فرد قدرتمند تری احساس بندگی بیشتری دارند و در واقع خودفروشانی هستند که همواره مورد سوء استفاده ی قدرتمندان قرار می گیرند ولی هر گاه احساس کنند فرادستانشان در آستانه ی شکست قرار گرفته اند بلافاصله جایشان را عوض میکنند و به صف ضعفا می پیوندند.
نمونه های زیادی از آثار ویرانگر لمپنیسم و ابزار شدگی آنان در تاریخ ایران موجود است . مثلا : محمدعلیشاه بدلیل امضای قانون اساسی ، شرایط مخالفت علنی با مشروطه را نداشت ازین رو به فکر استفاده از نیروهای غیر رسمی افتاد و در مناطق عشایری و روستایی از روسای ایلات و عشایر سود جست و در مناطق شهری نیز لمپن ها را وارد نبرد علیه مشروطه خواهان نمود . نمونه دیگر ؛ استفاده ی استبداد داخلی و استعمار خارجی از نیروی لمپن ها علیه دولت دکتر مصدق است .
اپورتونیستها یا فرصت طلبان و منفعت جویان نیز به سرعت و بر حسب تغییر اوضاع سیاسی ، تغییر عقیده می دهند و به هیچ عقیده و خط مشی سیاسی اجتماعی پایبند نیستند و اصطلاحا از هر طرف که باد بوزد گندم خود را باد می دهند . اینان که برای حفظ منافع خود نان را به نرخ روز می خورند به هیچ یک از موازین اخلاقی و اجتماعی متعهد نیستند .
درین برهه زمانی نیز همچون گذشته دروغ، تهمت ، افترا و ناپاکی نقطه پیوند و سلاح مشترک لمپن ها و فرصت طلبان علیه خادمان و دلسوزان مردم ، دولت و نظام است و سوگمندانه باید گفت که رذایل اخلاقی یاد شده تبدیل به مکانیسمی زیستی برای عاملین پلیدش گشته است .اگرچه باید امیدوار بود که روزی ماسک لمپن ها و فرصت طلبان امروز نیز مانند اسلافشان ، برداشته می شود و چهره اصلی آنان نمایان می گردد اما ؛ " اجازه تکرار به رفتارهای ناشایست ، آنها را رفته رفته به سنتهایی تبدیل می کند که از فرط تکرار به شیوه ی خود انگیخته ای از عمل تبدیل می شود " و به علت کارکرد زیستی اش دائما بازتولید خواهد شد و خطر سرایت آن به نسل های آینده فاجعه ای جبران ناشدنی را رقم خواهد زد .
باید بزرگان جریانات اصلاح طلب و اعتدال گرا با توجه به اثرگذاری بیشترشان در دولت ؛ آنچه را که رصد می کنند نه اشخاص ؛ بلکه نوع نگرش و بینش افراد به اعتلا و توسعه استان و استفاده ی حداکثری از نیروهای خلاق ، پاکدست ، مردمی ، توانمند و شایسته در سطوح مدیریتی و وفاداری به آرمانها ، اندیشه ها و شعارهای دولت تدبیر و امید با توجه به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی باشد .
ضمن تاکید بر این نکته که در آینده موضوع مصداقی تر بحث خواهد شد ، این نوشتار را با سخنانی از امام راحل (ره) به پایان می برم .
" فرصت طلبی یکی از آفات بزرگ انقلاب است و تحرک فرصت طلبان از خطراتیست که به شدت نهضت اسلامی را تهدید می کند . "
لابرادورایتدر آنورتوزایت(anorthosite) - یک سنگ آذرین که در آن لابرادورایت میتواند فراوان تری نماده معدنی باشد- نیز،یافت میشود. برخیاز گونه های لابرادورایت یک اثرشیلر (schiller ) – یک بازی رنگ قوی از رنگین کمان آبی، سبز، قرمز، نارنجی، و زرد- را از خود نشان میدهند. لابرادورایت بخاطر این نمایش رنگ که به عنوان پدیده لابرادورسنس(labradorescence) شناخته میشود، بسیار مشهور است. نمونه هایی که بالاترین کیفیت لابرادورسنس را دارند اغلب بعنوان سنگ قیمتی انتخاب میشوند.
لابرادورسنس نمایش رنگ منعکس شده ازسطح یک نمونه نیست. در عوض، نور وارد سنگ میشود، به سطحی دوطرفه در داخل سنگ برخورد میکند و از آن منعکس میشود.رنگی که بیننده از این سنگ مشاهده میکند رنگ نوری است که از سطح دوطرفه (دوقلو) منعکس شده است. سطوح دوطرفه متفاوت درون سنگ ، رنگهای نوری مختلف را منعکس میکنند. نوری که از سطوح دوقلوی مختلف در قسمتهای گوناگون سنگ منعکس میشود، می تواند ظاهری چندرنگ به سنگ بدهد.
لابرادورایت یک ماده معدنی در سریپلاژیوکلازاست و بسیار یازخواص مواد معدنی پلاژیوکلاز را داراست . سختی موس لابرادورایتازحدود 6 تا2/1 استودر 2جهت مجزا رخدارد که در یک زاویه حدود 86 درجه یا 94 درجه قطع میشود.موادمعدنی پلاژیوکلاز غالبا در سطح خود خطوطی را نشان میدهند. لابرادورای تتنهاماده معدنی در سریپلاژیوکلازاست که از خود لابرادورسنس قوی نشان میدهد؛ با وجود این، بسیاری از گونه های لابرادورایت این پدیده را از خود نشان نمیدهند. بدون مشاهده لابرادورسنس، تمایز لابرادورایت از سایر اعضای سریپلاژیوکلاز ، میتواند مشکل باشد.روشهای مورد استفاده برای تشخیص آنها عبارتند ازپراش (انکسار)اشعه ایکس، آنالیزشیمیایی، آزمایشهای نوری وتعیین وزن مخصوص بر روی نمونه خالص. درصورتیکه بخواهیم درمورد ویژگیهای فیزیکی لابرادورایت نکاتی را بیان کنیم میتوان به رنگ آن اشاره کرد که معمولادر نورمنعکس شده ، روشن،سفیدیاخاکستریاست و رنگهای لابرادورسنت ممکن است شامل: آبی، سبز، زرد، نارنجی و قرمز باشد. رگه های آن اغلب سفید بوده و از نظر درخشش، ظاهری شیشهای ومرواریدمانند دارد.
مکان های قابل توجه لابرادورایت
نام گذاری لابرادورایت(Labradorite) به تقلید از محل کشف آن در جزیرهپائول (Paul )- درنزدیکی نائین(Nain)لابرادور(Labrador )،کانادا (Canada)صورت گرفت .
این گوهر جذاب در سال 1770 و توسط یک مبلغ (تبلیغ کننده مذهبی)موراویا(Moravian) کشف شد .لابرادورایت با لابرادورسنسی فوق العاده از رسوبات کمی در فنلاند تولید میشود. مدیرسازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی فنلاند ، بهترین نوع از این مواد را اسپکترولایت(spectrolite) نام گذاری کرد.امروزه ، نمونه های لابرادورایت بالابرادورسنساستثنایی-ازسایر مکانها – نیز غالبا به نام اسپکترولایت شناخته میشوند. مقدار قابل توجه یازلابرادورایت خاکستری مایل به سیاه بالا برادورسنسخوبدر مکانها ییاز ماداگاسکار و روسیه تولید میشود. مقدار کمی از لابرادور ایتشفافبا تلالو در ونیرنگدر هند تولید میشود.چندین معدن در اورگن(Oregon)، لابرادورایت شفاف نارنجی، زرد ، قرمز، آبی، سبز و روشن بدونلابرادورسنس تولید میکنند. این سنگها را میتوان تراش داد و به سنگهای فست شده ی بسیار زیبا تبدیل کرد. برخیاز این مواد ،دارای اجزاء (inclusions)پهن مس هستند و زمانی که در نور به نمایش در می آیند، میتواند فلش اونتورسنت (aventurescent) تولید کنند . این مواد تحت ناماور گن خورشیدی به بازار عرضه شده (داد و ستد میشود)وطرفداران بسیاری درمیان طراحان داخلی وتجار گردشگر را به خود جلب کرده اند.
برخیاز رسوبات آنورتوزیت (anorthosite) استخراج شده ،تراش داده تا به تخته سنگهایی تبدیل شوند که برای تولید مجسمه های کوچک، کانتر، آستانه پنجره ،کاشی و سایر محصولات معماری ، استفاده میشود.یک سنگ تامبل شده(tumbled)لابرادورایت با دوتائی بسیارقوی (خطوط موازی رنگ در داخل سنگ). موادی که برای ساخت این سنگ استفاده شده اند، در ماداگاسکار تولید شده اند.آنورتوزیت، سنگی که سرشار از لابرادورایت است ،اغلب به عنوان یک سنگ معماری تراش خورده ،جلاداده شده و استفاده میشود. این سنگ تحت انواع نامها از قبیل گرانیت آبی یا گرانیت لابرادورایت به فروش میرسد.آن را به عنوان کانتر، کاشی، آستانه پنجره و پیشروی سنگ مورد استفاده قرار میگیرد. ساختمانی که روکار آن با استفاده از سنگهای غنی از لابرادورایت درست شده باشد، در زمان تابش خورشید به آن - از زاویه مناسب- منظره ای تماشایی بوجود می آورد. میلیونها بلور لابرادورایت تلالوهای رنگی درخشان را در جهت های مختلف منعکس میکنند .این باعث میشود زمانی که شما در حال رد شدن از مقابل ساختمان هستید، روکار آن زیر آفتاب بطور رنگینی برق بزند