با انتشار فهرست 50 نویسنده چینی که در سال 2014 ثروتمند شدند مشخص شد نویسنده و نمایشنامهنویس 34 ساله – ژانگ جیاجیا- با مجموعه داستان کوتاه خود توانست درآمدی معادل 19.5 میلیون یوآن / 3.14 میلیون دلار از سهم نویسندگی خود کسب کند.
این نویسنده داستانهای کوتاه جذابی مینویسد که توانسته جوانان زیادی را به نوشتههای خود علاقهمند کند. این نویسنده مشهور گفت توانسته بیش از 4 میلیون کپی از آثارش را در کسور به فروش برساند و معادل همین تعداد نیز از طریق کانالهای غیرقانونی چاپ و توزیعشده است.
وی معتقد است نسل جدید، از کتابهای موجود که حالت وعظ داشته خسته شده و با نوشتههای جدید دنبال آرامش هستند. وی معتقد است مردم دنبال تشدید ارزشهای اجتماعی خود با توسعه موضوعاتی مانند «عشق» با رنگ و لعابی نو هستند.
«ژنگ یوآنجی» با 19 میلیون یوآن نیز در رده دوم جدول 2014 قرار گرفت. وی مؤسس مجله کودکان «پادشاه افسانهها» است که اولین شماره آن در سال 1984 به چاپ رسید.
جالب اینجاست نویسنده چینی «مویان» برنده نوبل ادبیات در سال 1955 ، با 6 میلیون یوآن درآمد در مقام سیزدهم این جدول قرارگرفته است. «یو هوآ»{لینک} و «جیا پینگ وا»{لینک} از دیگر رمان نویسان مطرح چین به ترتیب با درآمد 2.65 میلیون یوآن در رده 33 و 1.5 میلیون یوآن در رده چهل و هفتم جای گرفتند.
«هان هان» و «گی یو جینگ مینگ» سنبل ادبیات کودکان نیز با درآمد 15 و 13 میلیون یوآن در ردههای ششم و هفتم جدول 50 نویسنده ثروتمند چین در سال 2014 قرار گرفتند.
البته افرادی مانند تانگ جیا سان شائو – آنلاین نویس - که در سال 2014 بیش از 3 میلیون کلمه (14کتاب) خلق کرد به دلیل ساخت فیلم و گیم از روی آثارش توانست درآمد نجومی 50 میلیون یوآن را کسب کند. وی راز موفقیت خود را در تداوم نویسندگی میداند که توانسته با خلق رمانهای فانتزی به اوج برسد.
سه نویسنده برتر چینی در سال 2014:
1- ژانگ جیا جیا با کتاب «عبور از جهان تو»/ 19.5 میلیون یوآن
2- ژنگ یوان جی با کتاب مجموعه پی پی لو / 19 میلیون یوآن
3- یانگ هونگ ییئنگ با کتاب «بازیگوشی بنام ما شیائو تی آئو» 18.5 میلیون یوآن
سه نویسنده برتر خارجی با بیشترین درآمد در سال 2014:
1- خالد حسینی با 7.6 میلیون یوآن
2- هیگاشینو کی گو با 7.2 میلیون یوآن
3- جوآنا کول با 6.5 میلیون یوآن
یکسال بعد .. از بخت بد ما هر چه نوشته بودیم درست از آب درامد و باز کاسه و کوزه سر ما شکست گفتند : «هم حسابدار دانشگاه و هم شما به اعتبار دانشگاه خدشه وارد کرده اید»!! گفتم «او دزدی پیشه کرده و من حادثه را پیش بینی کردم مرا با او چه نسبت !» گفتند:« او اگر دزد است تو هم جاسوسی و هم تسوجی و هم رفیق و شفیق پروین اعتصامی این جرم دوم و سوم تو را بس است !! مگر تسوجی بودن جرمش کم است!؟» کار از کار گذشته بود ، دیدم حرف عیال حق است و خفه خون گرفتم اما در عوض هنوز هم که هنوزه دارم ثمره و میوه ان مقاله ها را می چینم ! برای همین این روزا سرم شلوغ است و دارم واحد های مردودی ام را پاس میکنم!!
خلاصه بعد از این همه دردسر نشستم و فکر کردم و کلاهم را قاضی کردم . گفتم : چرا عاقل کند کاری که باز ارد پشیمانی؟ پس چه کنم چاره کنم؟
آستین ها را بالا زدم و از چند گرگ باران دیده مشاوره گرفتم انها به اتفاق گفتند: که ایراد در نوشتن و گفتن تو ست نه کردار ایشان ! تو باید فوت کوزه گری زیبا سخن گفتن را بیاموزی! تا گرفتار غضب و عصیان "استاد و شهریار و شهردار " نشوی !! و من چنین کنم و با شما به طنز و ایهام و کنایه سخن گویم تا چه پیش اید و چه مقبول افتد، پس
بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت نقد حال ماست آن
میگویند درویشی خری داشت روزی خسته از راه سفر به خانقاهی رسید ، الاغش را به خادم سپرد و وارد خانقاه شد، درویش هایی که در خانقاه زندگی میکردند خیلی فقیر و گرسنه بودند . پنهان از صاحب الاغ ، خر را فروختند و با پول ان غذا خریدند . دور هم نشستند و صاحب الاغ را هم بر سر سفره شان میهمان کردند . انچه با پول الاغ خریده بودند خوردند و اشامیدند و پس از غذا با شور و شوق ،ضرب به دست گرفتند و نواختند . درویش ها به شوق امدند و مشغول "سماع" شدند در ان حال با یک صدا می خواندند: "خر برفت و خر برفت و خر برفت"
صاحب الاغ هم بی خبر و غافل از همه چیز همصدا با دیگران می خواند :"خر برفت و خر برفت و خر برفت"
صبح شد، درویش ها یک به یک رفتند و درویش اماده سفر شد از خانقاه بیرون امد ولی خر را ندید از خادم، سراغ خر را گرفت خادم گفت : «شب که شد درویش ها به من حمله کردند و به زور خر را گرفتند و بردند و فروختند»
صاحب الاغ گفت : «خر را به تو سپرده بودم لا اقل می امدی به من می گفتی»
خادم گفت : «امدم که بگویم دیدم خودت مثل آنها آواز سر داده ای که خر برفت و خر برفت و خر برفت . و فکر کردم خودت از همه چیز آگاهی و خر را بخشیده ای !»
صاحب الاغ بر سر زد و روی زمین نشست و گفت : «آنان می خواندند و من هم سر ذوق آمدم و بی انکه بدانم چه می گویند با انان همصدا شدم !»
پاریس سن ژرمن برای حضور در تور زمستانی خود روز گذشته وارد مراکش شد. |
Zlatan Ibrahimović / Paris-SG.blogfa.com
کاروان پاریس سن ژرمن فرانسه مورد استقبال بسیاری از مراکشی ها قرار گرفت همانطور که دو هفته پیش رئال مادریدی ها مورد استقبال شهروندان مراکشی قرار گرفتند. جمعیت مشتاق زیادی برای دیدار با ستاره های پاریس سن ژرمن به خصوص زلاتان ابراهیموویچ به فرودگاه آمده بودند. پاریس سن ژرمن قرار است در این تور در یک تورنمنت هم شرکت کند.
پاریسی ها در حالی با استقبال مراکشی ها قرار گرفتند که زلاتان ابراهیموویچ همانطور که ذکر شد پرطرفدارترین ستاره است، ستاره ای که در بدو ورود به مراکش بسیار ناراحت و بی حوصله به نظر می رسید. زلاتان ناراحت با وجود ناراحتی سعی کرد به هواداران مراکشی خود احترام بگذارد و به تقاضای آنهای مبنی بر عکس پاسخ مثبت بدهد هر چند در همه عکس ها همچنان ناراحت بود.