وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

بیاد راست و مطهری حرف بزنید

یک کار بدی که در مجلس ما راه افتاده همین 2-2 (رای منفی )کردند است که این کار نمایندگان اصلا شایسته نیست ،در دوران دولت قبل هم که این کار را انجام دادن رهبری به نمایندگان تذکر شدید دادن در حدی که یکی از نمایندگان به رهبری گفتند ما بریم توبه کنیم رهبری گفتند بله برید توبه کنید ...

رفتار نمایندگان درست نبود یک نماینده حق داردحرف بزندمطابق قانون تنها کسی که میتواند بگوید که دیگر ادامه ندهید فقط رئیس مجلس ونائب رئیس است که اگر احساس کند حرف نماینده به صلاح نیست میتونه جلو ادامه صحبت نماینده رو بگیره .

هرچند که آقای مطهری حرفشون زدند اما در حرفی که زدند یک تناقضی دیده میشود اول اینکه ایشون گفتند قانونی نیست مطابق (اصل 176 قانون اساسی) شورای عالی امنیت ملی حق دارد تشکیل جلسه بدهد به ریاست رییس جمهور با حضور روسای سه قوه واشخاص دیگه ...و اینها اگر در مورد کسی حکمی صادر کنند ورهبری تایید کنند عین قانون واصلا نیازی به قوه ی قضاییه نیست این که مطابق قانون بوده وهست.

دوم اینکه در دوران آقای احمدی نژاد وقتی آقای شیخ اسلام میخواستند استیضاح کنند آقای مطهری پیگیر استضاح بود بعد که با رهبری دیدار داشتند رهبری گفتند استیضاح غلط وبیجا بود برای اینکه دیگه چند ماه از دولت باقی نمانده بود بعد نمایندگان به آقای مطهری اعتراض کردند ایشون گفتند نه خیر ما تا قبل از استیضاح نظر رهبری را نمیدانستیم پس به تکلیفمان عمل کردیم حالا که فهمیدیم خوب

حرف رهبری فصل الخطاب است

 

آقای مطهری خودتون مگه نگفتید اگر جایی نظر رهبری را بدانید فصل الخطاب است ، شما که در حضور رهبری بحث حصر مطرح کردید آقا هم جواب دادن پس چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این تناقض قبلا هم در حرفاتون بوده مقالات قبل 80 شما تو روزنامه ها علیه خانواده ی آقای هاشمی اما الان ...

"خدمتکار و پرفسور"از یوکو اُگاوا

بعد از خریدن کتاب هایی که از قبل لیست کرده بودم،خانم فروشنده گفت این کتاب رو هم بگیر خیلی سر و صدا کرده!گفتم:بزار ببینم این چیه که یه جماعتی سر و صداش رو شنیدن و ما بی نصیب موندیم تا حالا!

کتاب خدمتکار و پرفسور در 183 صفحه از نویسنده زنی ژاپنی "داستان زندگی غیرمعمول یک پرفسور ریاضی نخبه است از دریچه نگاه خدمتکاری جوان.پرفسور بر اثر حادثه ای با حافظه ای زندگی می کند که صرفاً 80 دقیقه دوام می آورد.همچنان که خدمتکار جوان و پرفسور هر روز از نو به یکدیگر معرفی می شوند رابطه ای عجیب و زیبا میانشان شکل می گیرد.پرفسور اگرچه قادر نیست کیفیت روزهای خود و نوع رابطه اش با خدمتکار و پسرده ساله وی-رادیکال- را به یاد بیاورد اما رابطه ای میان ساده ترین مقادیر عددی را به سادگی کشف می کند.خدمتکار و پرفسور داستانی خارق العاده است از زیستن در زمان حال.این داستان در سال 2006،دستمایه ساخت فیلمی به نام"پرفسور و معادله ی محبوبش"به کارگردانی تاکاشی کوئیزومی قرار گرفت."(نوشته پشت جلد)

همیشه موقع خریدن کتاب یه نگاهی به پشت جلد می ندازم که یه کلیتی از کتاب دستم بیاد و انگار اشتباه کرده بودم،همون بهتر که نگاه نکنم!چون ممکنه زود گول بخورم و کتاب رو بخرم.البته این نظر شخصی منه ولی وقتی خوندن کتاب رو شروع کردم از وسط هاش دیگه نتونستم بخونم و برای یه چند روزی گذاشتمش کنار و رفتم سراغ یه کتاب دیگه.از بس تکراری و خسته کننده به نظرم اومد.خود موضوع جالبه و غلط اندازه ولی اینقدر در مورد معادلات ریاضی و بازی بیس بال حرف می زنه که حافظه بلند مدت و کوتاه مدتم با هم قاطی شد.

البته یه قسمت هایی از کتاب یه نیمه هیجانی به آدم دست می ده که بعدش دوباره می بینی که هیچی نبوده و توهم توئه.ولی در کل دلم پیش پرفسور قصه بود و  اینکه کلاً یه حافظه 80 دقیقه ای داشت و تلاش خدمتکار برای تر و خشک کردن پیرمرد رو دوست داشتم.اینکه پیرمرد برای اینکه چیزی رو یادش نره،روی کاغذ می نوشت و به کُتش سنجاق می کرد. ولی در کل این کتاب رو مطمئناً به کسی پیشنهاد نمی کنم و اگه تمایل به خوندن داشت خودم براش تعریف می کنم

بخش هایی از کتاب:

*اعتقاد داشت غلط ها همان قدر روشنگرند که پاسخ های درست.

*اعداد راه دسترسی او به جهان بیرون بودند.اعداد امن بودند و منشا آرامش.

*گرسنگی آدم ها را احمق تر و ضعیف تر از آنچه هستند می کند،برای همین باید ذهن را هم تغذیه کرد.

*علامت رادیکال،نماد بخشنده ای است؛سرپناهی می شود برای همه ی عددها.

*حل کردم مسئله ای که می دانید جواب دارد مثل بالا رفتن از کوه با راه بلد در جاده ای است که قبلاً کس دیگری ساخته باشد.در ریاضیات،حقیقت همواره در جایی است که کسی از آن خبر ندارد،جایی فرای همه ی جاده های رفته.همیشه هم جواب در رسیدن به قله نیست.ممکن است در شکاف لیزترین صخره باشد یا جایی ته دره.

*هر مسئله ای برای خودش یک ریتم خاص دارد،درست مثل موسیقی.وقتی ریتم دستت بیاید،یک حس کلی ازمسئله می گیری و آن وقت است که می فهمی تله ها کجا ممکن است منتظرت باشند.

*از بین چیزهایی که از پرفسور یک معلم معرکه می ساخت این بود که هیچ وقت نمی ترسید بگوید:"نمی دانیم"

*عددها چیزی را عوض نمی کردند.اوضاع را بدتر می کردند که بهتر نمی کردند.

*نظم ریاضی دقیقاً به این خاطر زیبا است که تاثیری بر دنیای واقعی ندارد.صرفاً به خاطر اینکه کسی چیزی درباره اعداد اول می داند،زندگی ساده تر نمی شود یا پولی عایدش نمی شود.

*تنها هدف ریاضیات کشف حقیقت است.

*حقایق اصیل همیشه نادیدنی اند.نمی شود در چیزهای مادی یا پدیده های طبیعی یا احساسات انسانی پیدایشان کرد. اما ریاضیات می تواند به آن ها نور بتاباند،بیانشان کند-در واقع هیچ چیز نمی تواند ریاضیات را از این کار باز دارد.

*به این اعتقاد داشت که سوال های بچه ها از سوال های بزرگ ترها مهم تر است.سوال های هوشمندانه را به جواب های هوشمندانه ترجیح می داد.

*در خیالم خدا را موجودی می دیدم که گوشه ی دور آسمان نشسته و طرحی از تور لطیف را چنان به ظرافت می بافد که ظریف ترین نور هم از میانشان رد شود.تور از هر سو بی نهایت می رود و در نسیم کیهانی موج بر می دارد.

*بهترین نقطه همیشه سهم یکی نمی شود.باید با هم بسازند.

*کسی جایی یک بار می گفت بدترین بخش پدر مادر بودن نگرانی برای بچه هاست.

 

 

ما ضربه را با ضربه پاسخ مى‌دهیم

تک دختر



پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در یادداشتی به بازخوانی مواضع حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره توطئه کاهش قیمت نفت در بحبوحه‌ی جنگ تحمیلی پرداخت.
به گزارش خبرگزاری مهر، متن کامل این یادداشت بدین شرح است:
سقوط ناگهانی قیمت نفت در اواسط دهه ۸۰ میلادی، سومین تحول ناگهانی بازار جهانی نفت، پس از افزایش بهای سال‌های ۷۴-۱۹۷۳ و صعود مجدد قیمت‌ها در ۸۰-۱۹۷۹، به‌شمار می‌آید. در دهه ۷۰ میلادی، افزایش قیمت نفت (با برنامه‌های اوپک)، سرمایه مالی فراوانی را به خزانه کشورهای فروشنده نفت سرازیر کرد. طبیعی بود که افزایش قیمت، به هیچ وجه نمی‌توانست مطلوبِ خریداران و نیازمندان نفت منطقه‌ی غرب آسیا و شمال آفریقا باشد. در این شرایط بود که انقلاب اسلامی ایران، تنها یک سال مانده به فرارسیدن دهه ۸۰ میلادی، به وقوع پیوست و جهت‌گیری سیاست داخلی و خارجی ایران را دستخوش چرخشی ۱۸۰ درجه‌ای کرد. آغاز جنگ تحمیلیِ بعثیون عراق علیه ایران و مقاومت غیرتمندانه ملت علیه متجاوزان، بیش از پیش توجهات را به منطقه، نفت و نظام انقلابی ایران متمرکز کرد.

اوپک -«جمعِ نفتی‌های بزرگ جهان»-، که دهه ۷۰ را با قدرت‌نمایی‌ گذرانده بود، این بار نتوانست وحدت نظر اعضای خود را حفظ کند. برخی اعضای اوپک، در بحران کاهش قیمت نفت در دهه ۸۰ میلادی، بی‌توجه به منافع بلندمدت خود و دیگر کشورهای عضو، نسبت به فروش انبوه نفت در بازارهای جهانی، با شرایط آسان و قیمت ارزان و متجاوز از سهمیه تعیینی خود اقدام کردند. عمق این اختلافات زمانی خود را آشکارتر نشان داد که گمانه‌زنی‌ها به واقعیت نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد: تضادهای ایدئولوژیک انقلاب نوخاسته اسلامی مردم ایران با ایدئولوژی حاکم بر برخی کشورهای همسایه، داشت معادلات «اقتصادی» را، به معادلات «سیاسی» تبدیل می‌کرد.

جمهوری اسلامی ایران، از همان آغاز روند کاهش قیمت نفت، تحولات جهانی را بادقت فراوانی زیرنظر گرفت. در این میان، آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، در مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران، موثرترین زبان گویای جمهوری اسلامی در سراسر روند حوادث نفت بود. آیت‌الله خامنه‌ای، افزون بر آن که به عنوان بالاترین مسئول کشور پس از بنیانگذار انقلاب حضرت امام خمینی رحمه‌الله، نظارت و هدایت اداره کشور را برعهده داشتند، در سخنرانی‌ها و گفتگوهای گوناگون خود به این معضل ناگهانی واکنش نشان می‌دادند. تحلیل‌ها و تببین‌های آیت‌الله خامنه‌ای، حکایت از «توطئه»ای داشت که در بحبوحه حوادث جنگ تحمیلی، قصد داشت بزرگترین منبع درآمد کشور انقلابی و درحال دفاع ایران را با سختی‌های متعددی روبرو کند؛ توطئه‌ای که در وهله اول، ردپای کشورهای فرامنطقه‌ای در آن به‌روشنی دیده می‌شد: «مسأله‌ى نفت همان‌طور که قبلا هم گفتیم یک توطئه‌ى تمام عیار است. در درجه‌ى اول علیه جمهورى اسلامى و برخى کشورهاى مترقى دیگر در این منطقه و در درجه‌ى بعد علیه همه‌ى ملتها و همه‌ى کشورهاى تولیدکننده‌ى نفت. پدیدآورنده‌ى این توطئه هم در اصل دولت انگلیس است که در بحبوحه‌ى این پیروزى رزمندگان اسلام که احتمال مى‌دادند به خاطر این پیروزى یک قدرى وضع نفت از لحاظ خریداران دچار دشوارى بشود و قیمت نفت بالا برود، براى پیشگیرى و مقابله‌ى با این احتمال بالا رفتن قیمت، باز در این بحبوحه قیمت را پائین آورد.» [۱۳۶۴/۱۱/۲۵]

در این میان، خبرهایی به گوش مسئولان جمهوری اسلامی می‌رسید که بعضی کشورهای عضو اوپک، به‌دلایلی قصد همراهی با سیاست کاهش قیمت نفت را دارند. آیت‌الله خامنه‌ای در یکی از خطبه‌های نماز جمعه، از این اقدامات پنهان در حضور ملت پرده برداشتند:
«این یک توطئه‌ى استکبارى بزرگ است و ما احتمال مى‌دهیم البته به صورت یقین نمى‌گوئیم و کسى را هم متهم نمى‌کنیم فعلا، اما احتمال مى‌دهیم که در داخل اوپک هم برخى از تولیدکنندگان با این توطئه‌ى جهانى که علیه اوپک هست متأسفانه همکارى کرده باشند. خدا کند این احتمال درست نباشد و ما این را درست نفهمیده باشیم و الا کار مشکل خواهد شد براى آن کشورها و آن دولتهایى که یک چنین توطئه‌ى خبیثانه‌اى را علیه اوپک و علیه ملتهاى خودشان با دشمنان این ملتها در آن همدستى کرده باشند؛ این یک توطئه است. ما تلاش اصلى خودمان را در این راه گذاشتیم که با این توطئه مقابله کنیم و مقابله هم کردیم.» [همان]

این در حالی بود که در همان هنگام، برخی دیگر از کشورهای عضو و حتی فروشندگان نفت خارج از اوپک مانند کشورهای آمریکای لاتین از وضع به وجود آمده ناراضی بودند.: «بیشتر کشورهاى عضو اوپک از این وضع ناراحتند. فرستاده‌هایى که ما فرستادیم که به کشورهاى آفریقائى که تولیدکننده‌ى نفت بودند، چه به کشورهاى امریکاى لاتین، مثل ونزوئلا و مکزیک که تولیدکننده‌ى نفت بودند، اگر چه بعضیشان عضو اوپک هم نیستند و هیأتهایى که بعدا هم مى‌فرستیم به کشورهاى دیگر همه این حقیقت را به ما نشان مى‌دهد که بیشتر این کشورهاى تولیدکننده‌ى نفت از این وضع ناراحتند. یعنى میلیونها انسان از این توطئه ضربه خواهند دید و ضرر خواهند کرد.» [همان]

با این حال، آیت‌الله خامنه‌ای، تنها ده روز پس از خطبه نماز جمعه تهران، در یک گفتگوی رادیویی، درباره برخی عناصر دخیل در بحران نفتی، صریح‌تر صحبت کردند: «چیزى که مایه‌ى تأسف ماست این است که متأسفانه برخى از اعضاى اوپک در این کار در این توطئه برخورد قوى و قاطع لازم را نکردند و حتى قرائنى وجود دارد که به ما مى‌گوید که اینها در اصل این توطئه شرکت هم داشتند، و ما نمى‌توانیم به آسانى از سر این قضیه بگذریم. برخى از کشورها در برخورد با این توطئه خوب آمدند مثل کشورهاى الجزائر و لیبى که در این اجلاس سه‌جانبه‌اى که با ما داشتند مواضع‌شان را به صورت قاطع اعلام کردند، لکن برخى دیگر از کشورها مثل عربستان و کویت متأسفانه هیچگونه همکارى و همراهى در این مورد نکردند. حتى سعودی‌ها اعلان کردند که در مورد فروش نفت خودشان، خودشان تصمیم‌گیرنده هستند و پاى‌بند به تعهدات اوپک نیستند در حالی که پاى‌بند بودن عربستان به تعهدات اوپک این براى عربستان ضررى ندارد، این براى آنها فایده دارد.» [مصاحبه رادیویی، ۱۳۶۸/۱۲/۵]

جمهوری اسلامی، در برابر این ناسازگاری برخی کشورهای عضو اوپک با منافع مجموعه کشورهای فروشنده نفت، به‌شدت کوشید که در ابتدا، «خیرخواهانه» عمل کند. استدلال این بود که ضربه به اوپک به هر دلیلی، به کشور ضربه‌زننده هم آسیب خواهد زد و کاهش قیمت نفت برای عاملان آن هم خطرناک خواهد بود:
«آنچه که عربستان دارد مى‌گوید که مى‌خواهد انجام بدهد، یعنى خودش تنها تصمیم‌گیرى بکند، در میزان تولیدش و در مورد قیمت، این به زیان خود عربستان هم هست. اگر آنها پاى‌بند به تعهدات اوپک بمانند و همکارى با اوپک را نقض نکنند، این به زیان آنها نیست به نفعشان هست. البته این برخورد با اوپک یک برخورد غیرقابل تحملى است این ضربه‌اى به اوپک است، ضربه‌اى به ملت‌هاى اسلامى است و ما باید بگوئیم ضربه را با ضربه پاسخ مى‌دهیم. ما نمى‌توانیم در مقابل این قضیه بى‌تفاوت بمانیم. به خصوص که این به ما فقط مربوط نمى‌شود، بسیارى از ملتهاى اوپک از ما خیلى بیشتر ضربه مى‌بینند.» [همان]

با این حال، این خیرخواهی باعث نمی‌شد که موضع قاطعانه نظام انقلابی ایران پنهان بماند. آیت‌الله خامنه‌ای، همان موقع هشدار دادند که جمهوری اسلامی، حربه‌های قاطع‌تری هم برای مقابله با این جریان در اختیار دارد:
«ما مرز طولانى‌اى در آبهاى خلیج فارس داریم و مجوز هم براى این که در این زمینه‌ها اقدام قاطعى بکنیم از لحاظ افکار عمومى عالم و از لحاظ قوانین بین‌المللى وجود دارد. زیرا که برخى از کشورها اعلان کردند و قبول کردند که براى عراق نفت مى‌فروشند. عراق یک کشور در حال جنگ هست با ما و همان‌طور که همه‌ى دنیا قبول دارند که ما کشتى‌هاى تجارتى را در تنگه‌ى هرمز و در گذرگاه این کشتى‌ها مى‌توانیم بازرسى کنیم تا ببینیم که آیا براى عراق چیزى دارد یا ندارد و همین‌طور همه قبول خواهند کرد اگر ما یک روزى تصمیم بگیریم که نفتى را که براى عراق فروش مى‌رود مصادره کنیم یا روى آن نظارت داشته باشیم. بنابراین همان‌طور که ملاحظه مى‌کنید این کشورها که الان دم از ناسازگارى با اوپک مى‌زنند خیلى هم آسیب‌پذیر هستند. ما مایل هستیم که باز هم به این کشورها توصیه کنیم، تأکید کنیم که همکارى با اوپک را بر عدم همکارى با اوپک ترجیح بدهند، زیرا که این متضمن نفع خود آنهاست و نفع اوپک هم هست.» [همان]

این قاطعیت، تنها به اعلام موضع مسئولان کشور محدود نبود. آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران، و در پاسخ به دانشجویی که از «فعال‌نبودن سیاست خارجی کشور» انتقاد می‌کرد، برخی از اقدامات قاطع مسئولان وزارت خارجه در مقابله با توطئه کشور همسایه را به عنوان شاهد، بیان کردند:
«در حدود شاید پنجاه پیک، حدودا، پنجاه پیک ما به کشورهاى مختلف از طریق وزارت خارجه فرستادیم و این کارى است که وزارت خارجه طبعا مى‌کند دیگر، البته عده‌اى با پیام من رفتند، عده‌اى با پیام وزیر خارجه رفتند، شاید چند نفرى با پیام آقاى نخست‌وزیر رفتند و پیامهاى مختلف به کشورهاى مختلف نه، تلاششان خیلى خوب بوده و محافظه‌کارانه هم نیست. ما عربستان سعودى همین اخیرا باز ما چون از آن روز تا حالا سه هیأت از طرف ما به عربستان سعودى رفتند، سه پیک. هرکدام رفتند درباره نفت و درباره‌ جنگ مطالبى را گفتند، همین آخرى که رفت آن‌جا جورى حرف زده که برادر پادشاه عربستان سعودى گفته شما مى‌خواهید تهدید کنید ما را؟ اگر تهدید مى‌کنید من حاظر نیستم گوش کنم، ایشان گفته که نه حالا شما گوش کنید به نفعتان است به صرفه‌تان است که گوش کنید و ادامه داده همان حرفها را مجددا گفتند یعنى لحن خیلى قوى و قاطع، البته ما تهدید نمى‌خواهیم بکنیم کسى را، این را من بگویم و ما اعلام هم خواهیم کرد موضع رسمى ما این است. ما کشورهاى منطقه را نمى‌خواهیم تهدید کنیم، اینها با جوسازى مى‌خواهند اینجور وانمود کنند که ایران ما را تهدید کرده و در مقابل تهدید از آمریکا امتیاز بگیرند، کمک بگیرند یا نیروى نظامى درست کنند و عملا ما را تهدید کنند.» [بیانات در پاسخ به سوالات در دانشگاه تهران، ۱۳۶۴/۱۲/۱۴]

ماهیت حوادث امروز نفت جهان، چندان هم متفاوت از ماهیت حوادث بیست و چند سال پیش نیست. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، همان موقع بهترین راه‌ کاهش خسارات چنین اقدامات خصمانه‌ای را تنها و تنها در نگاه به درون و استقلال اقتصادی می‌دیدند:
«نفت اپک ... تأثیر تعیین‌کننده‌اى درحیات دنیا -نمیشود گفت در اقتصاد دنیا- اصلا در حیات جهان داشت، اینجور دارند ضدش [عمل] میکنند، و ناگهان قیمت را ازبیست‌وشش [دلار] آوردند به نصف... یعنى دنیا اینجور است، دنیا بى‌رحم است حتى در مقابله‌ى با اپک - که تشکیلاتى است با آن عظمت و یک عده صادرکننده‌ى محکم که اینها دنیا را دارند اداره میکنند- اینجور با آن بازی میکنند و له‌اش میکنند. بنابراین ما باید حساب کار خودمان را داشته باشیم.» [دیدار با وزیر، معاونان و مشاوران وزارت معادن و فلزات، ۱۳۶۴/۱۲/۱۵]

این همان راه‌حلی است که امروز هم بهترین و موثرترین راهکار کاستن از اثرات اقدامات خصمانه همیشگی برخی دشمنان است:
«بارها ما گفته‌ایم کارى کنید که وابستگى مالى کشور به نفت کم و کم و کمتر بشود؛ خب، شما ملاحظه می‌کنید در ظرف مدت کوتاهى قیمت نفت را به نصف می‌رسانند. وقتى ما وابسته به نفت باشیم، مشکل براى ما درست می‌شود؛ این فکر را باید کرد. از جمله‌ى بزرگ‌ترین مسئولیت‌هاى مسئولین کشور همین است که کارى کنند اگر دشمن دلش نخواست تحریم را بردارد، به رونق کشور و پیشرفت کشور و رفاه مردم ضربه‌اى وارد نشود؛ راه آن چیست. راه آن این است که مراجعه کنیم به درون کشور، به درون ملت، از نیروهاى درونى کشور استفاده کنیم.» [بیانات در دیدار مردم قم، ۱۳۹۳/۱۰/۱۷

معماری کلیسای وانک

معماری کلیسای وانک      
 
 

کلیسای وانک یا آمنا پرکیج نام کلیسایی است در محله جلفای اصفهان. این کلیسا از کلیساهای تاریخی ارمنیان اصفهان می‌باشد و در زمان شاه عباس دوم ساخته شده‌است.وانک در زبان ارمنی به معنی کلیسای جامع است.

ارامنه بعد از کوچ بزرگ یعنی در سال ???? به دستور شاه عباس دوم به اصفهان آورده شدند . آنها از بدو ورود شروع به ساختن محل زندگی کردند و در وحله? اول کلیساها را بنا کردند . ارامنه مردمانی بودند که مذهب برایشان اهمیت بسیاری داشت .

پس این باعث می‌شد که محلی برای دعا و راز و نیاز با خدای خود داشته باشند . اولین آنها کلیسای وانک بود . وانک اولین بار در سال ???? ساخته شد که البته این بنا خیلی کوچک‌تر از بنای فعلی و با وسعت کم ساخته شد. ?? سال بعد از ساخت اولیه به خواست و تشویق خلیفه‌ وقت داویراول ( خلیفه شخصی است روحانی که ازدواج نمی‌کند و امور ارامنه در دست اوست این شخص از ارمنستان و یا لبنان که رئوس مذهبی ارامنه هستند انتخاب شده وبه نقاط مختلفی که ارامنه ساکن هستند فرستاده می‌شود ) این مکان ویران شده و جای آن بنایی با طرحی شکوهمند و عظیم ساخته می‌شود .

عاشورا ، اسطوره هویّت

عاشورا، اسطوره هویت| عبدالکریم سروش

وی هدف اصلی از برنامه های پاسداشت امام حسین را “در انداختن طرحی جدید برای دریافت الهام از درس های عاشورا “معرفی کرد .سپس بر اساس منابع تاریخی و موارد مستند واقعه عاشورا و حرکت امام حسین را تشریح نمود که با هدف حفظ اصول خود و ممانعت از بیعت با یزید مدینه را به سمت مقصد نا معلومی ترک کردند. بعد به دلیل احساس نا امنی از فتنه گری تروریست های اعزامی از شام و ضرورت پیدا کردن جایی برای نجات جان خود و اطرافیان به دنبال محل امنی می گشتند ، که خیل زیاد دعوتنامه های اهالی کوفه رسید و ایشان عزم نمودند تا به کوفه بروند. در میانه راه حر بن یزید ریاحی پیشقراول سپاه یزید راه را بر ایشان بست. یزید که نتوانسته بود آن امام همام را در مدینه و مکه گرفتار سازد ، از حضور امام حسین در محل دور افتاده کربلا استفاده کرد تا بر خلاف توصیه پدرش مبنی بر پرهیز از رویارویی با امام حسین، تکلیف ایشان را یکسره کند.

وی سپس با رویکرد تاریخی به بازخوانی انتقادی قرائت های مختلف در باب فلسفه حادثه عظیم و جان سوز عاشورا پرداخت.
به باور دکتر سروش، امام حسین این روح پاک برای کشته شدن و قیام به سمت کربلا حرکت نکرد، بلکه برای رهایی از مخمصه بیعت با یزید، عزم آن سفر دوران ساز را کرد و بیشتر بنای امر به معروف و نهی از منکر داشت. امتناع او از بیعت با یزید ریشه در سرشت خاص امام حسین داشت که با مشرب برادرش متفاوت بود. ” وی همانگونه که موافق رویه صلح جویانه برادرش در مواجهه با معاویه نبود و گفته اند در این خصوص اختلافی هم بین دو برادر پیش آمد، نمی پسندید تا خلف وعده و نقض عهد معاویه در موروثی کردن خلافت و نصب فردی بی تجربه و نا لایق چون پسرش یزید بر این مقام را بپذیرد. از این رو دیگر پیمان بستن با خاندان معاویه را روا ندانست چون تجربه کرده بود که آنها در پیمان شکنی سابقه دارند.”

این روشنفکر دینی تاکید کرد که”ما نمی دانیم که در ذهن امام حسین چه می گذشت ، اما بسیار نا محتمل است که می خواست با یزید درآویزد یا چنان که گفته اند می خواست حکومت اسلامی تشکیل دهد . اما این را می دانیم که یزید را نمی پسندید و حاضر نبود ماجرای صلح وبیعت برادرش با معاویه این بار با یزید تکرار شود. از خلال کلمات امام حسین معلوم می گردد که در منش او پذیرش صلح جایی نداشت.”

دکتر سروش در فراز دیگر سخنانش تحلیل های موجود از کربلا را نقد کرد و بیان نمود دلایل اصلی که باعث شد امام حسین حرکتش را آغاز کند عبارت بودند از فضای رعب آور امنیتی ، سازش ناپذیری با یزید و جستجو به دنبال جای امن . به باور ایشان”هیچ سند معتبری وجود ندارد که هدف امام حسین قیام و انقلاب بوده است . این واژه ها ترمولوژی زمانه ما هستند و ابدا ارتباطی با انگیزه امام حسین ندارند.”

وی افزود ” واقعه عاشورا بزرگ شده است چرا که شیعیان حاجت داشتند از این واقعه یک اسطوره بسازند و با پیوند زدن خود به این اسطوره هم هویت کسب نمایند ، هم ابراز مظلومیت کنند و هم از مخالفان خود هویت ستانی کنند. سخن این نیست که شیعیان سخن گزافی گفته اند و یا از محدوده مجاز خارج شده اند. بلکه منظور من این است که آنها از عاشورا برای ساختن و احراز هویت استفاده کردند. به گمان من این راه را ائمه اطهار ابداع کردند و به پیروانشان آموختند و آنها هم خوب این درس را یاد گرفتند. برای اینکه موضوع روشن شود اشاره به تاریخ اسلام پس از پیامبر آموزنده است. خلفایی به لحاظ تاریخی بر منصب جانشینی پیامبر نشستند .صرف نظر از آنکه ما آنها را بپسندیم یا نپسندیم ، سه تن از چهار تن خلفای راشدین کشته شدند. از این سه قتل تنها شیعیان شهادت علی (ع) را بزرگ کرده و عزاداری می کنند اما اهل سنت برای عمر و عثمان عزاداری نمی کنند. قتل آنها را در تاریخ ثبت کرده اند. اما  آنها سنت عزاداری ندارند. واکنشی که شیعیان در برابر حوادث تاریخی نشان داده اند حکایت می کند که آنان در پی کسب هویت بوده ا ند و می خواسته اند با وصل کردن خودشان به این حوادث فجیع تاریخی هم کسب هویت کنند و هم به دیگر طایفه های اسلامی، اهل سنت و جماعت توضیح دهند که چه ستمهایی بر این طایفه محدود و تحت تضییقات گوناگون رفته و می رود . البته سرانجام این روش جواب داد و فقط درانقلاب اسلامی به نتیجه رسید. یعنی این آب ها و گریه ها پشت سد تاریخ جمع شد. آب فراوانی پدید آورد و وقتی سد گسسخته شد،سیل آمد و سلسله پهلوی را برد. از ماجرای عاشورا فقط در انقلاب اسلامی استفاده شد. حتی صفویان وقتی در روی کار آمدند و قدرت سیاسی را تصرف کردند از عاشورا استفاده ننمودند. فقط بعد ها در مقابله با ترکان عثمانی ملیت ایرانی رابه هویت شیعی گره زدند و سد متین و استواری در برابر ترکان عثمانی ایجاد کردند. آنها از تولی، تبری، عاشورا،کربلا، مهدویت، امام زمان استفاده کردند. درست مانند آنچه امروز حکومت ایران استفاده می کند . روایت های زیادی جعل شد که سلطنت شاه اسماعیل صفوی متصل به ظهور امام زمان خواهد شد. “

دکنرسروش در ادامه توضیح داد “اگرچه جنایت و قساوت کم نظیری در کربلا رخ داد ،اما تاریخ اسلام حوادث تلخ تری را تجربه کرده است. سپاه یزید برای دستگیری عبدالله ابن زبیر و سرکوب وی شهر های مقدس مدینه و مکه را آماج سنگ اندازی ها، تخریب ها و کشت و کشتار گسترده ای قرار داد. بسیار روزهای سخت و تلخی بر مسلمانان گذشت. اما این ماجرا اهمیت عاشورا را پیدا نکرد برای اینکه اهل سنت عزاداری برای آنها نکردند و به دنبال هویت سازی نرفتند.”

سروش سپس به نقد دیدگاه دکترعلی شریعتی پرداخت که بر اساس گفتمان و پارادایم زمانه به بازسازی واقعه عاشورا و استفاده از آن در جهت دمیدن روح انقلابی در شیعه پرداخت. “امام حسین در بین ائمه اطهار یک استثنا بود اما شریعتی این استثنا را به قاعده تبدیل کرد و با مخدر خواندن تفسیر سنت گرا از عاشورا ، جنبه خون و مبارزه در آن را پر رنگ کرد. او تصویری ازامام حسین (ع) و زینب سلام الله علیها را بازسازی کرد که به معنای دقیق کلمه، آنها انقلابی قرن بیستم بودند و قیام کرده بودند تا با ریختن خون شان حکومت بی تدبیر یزید را رسوا کنند. روحانیت اگرچه با شریعتی میانه ای نداشت اما به خوبی از این تحلیل او استفاده کرد. روحانیت طرفدار انقلاب بر بستری که شریعتی آماده کرده بود ، تفسیری از عاشورا را تبلیغ کرد که مستلزم مبارزه با ظلم و شهادت بود. این تفسیر از اساس متفاوت و متعارض با تفسیری بود که روحانیت پیش از آن از عاشورا می کرد. هیچ فقیه وعالمی تکریم نهضت امام حسین را به عنوان مجوزی برای مبارزه علیه حکومت مستقر ندانسته بود. چنین حرفی در هیچ کتاب فقهی مشاهده نمی شود. حتی امامان بعد از امام حسین نیز چنین استفاده ای از عاشورا نکردند. نگرش غالب در روحانیت اشک ریختن بر مصیبت امام حسین با هدف ایجاد صفای باطن بود. تا ضمن برقراری ارتباط روحی ، آن هویت شیعی تداوم یابد. آنها می گفتند ما حسینی هستیم یعنی تاریخ ما با آن شجاعت و حماسه شروع می شود ولی هویت سنی ها با آن شقاوت آغاز می شود چون حاضر نیستند یزید را لعن کنند.”دکتر سروش تاکید کردند که امروزه ذهنیت های جدید از عاشورا چنان پر رنگ است که بسیار سخت است تا از ورای آن حتی بتوان به تاریخ پنجاه سال پیش عزاداری ها نظر کرد.

این رویکرد تازه فقط برای قبل از پیروزی قابل استفاده بود. کسانی که سن شان اقتضا می کند می دانند مناقب و عزاداری ها پیش از حسینه ارشاد و انقلاب اسلامی چگونه از اساس متفاوت با الان بود .البته من پیش بینی می کنم که دوباره عزاداری ها به آن سمت یعنی دوران عزاداری سنتی خواهد رفت. با توجه به روند موجود راهی غیر از این وجود ندارد. «امام حسین انقلابی» دیگر به درد حکومت نمی خورد. از نگاه حاکمان کنونی پذیرفته نیست تا علیه حکومت انقلاب کرد. امام حسینی که قیامش اجازه می دهد تا مسلمانان علیه حکومت های موجود قیام کنند به درد حکومت فعلی نمی خورد و از دید آنان نباید چنین امام حسینی را معرفی کرد. این تفسیر به درد زمان شاه می خورد. این حکومت بنا به مبانی و مواضع فقهی اش می گوید مجازات قیام علیه حکومت، مرگ است. حتی انتقاد نیز جایز نیست و مجازاتش زندان و حتی خیلی چیزهای بدتر از زندان است بنابراین منطقی است که عزاداری ها پس برود و به منطق سنتی نزدیک شود. لذا امام حسینی که اکنون باید ترویج شود، همان امام حسینی است که گریه بر او ثواب دارد و باعث شفاعت در روز جزا می گردد. او همان امام حسینی است که تاریخ ما را ساخته است. با اتصال به او هویت تداوم می یابد . الان وضع بگونه ای شده است در محرمی که در آن بسر می بریم دو طرف، هم حکومت و هم مخالفان در جنبش سبز هر یک دیگری را متهم به یزیدی بودن می کنند. یعنی یک اسطوره و قصه به دست دو گروه از شیعه افتاده است و این دو تا مجبورند بگویند ما حسینی هستیم و می بینید به طور کلی منطق واقعه گم شده است یعنی معلوم نیست که باید چه کار کرد. فقهای ما هم پاک برگشتند به گذشته خودشان. من یادم می آید روزی که آقای خمینی به ایران برگشتند ، در ملاقات با جمعی از نویسندگان که خبر آن از تلوزیون پخش شد به صراحت گفتند مخالفت با جمهوری اسلامی با شدت عمل مواجه می شود و با آنها اتمام حجت کردند .وقتی این حرف با نویسندگان بیان می شد. انتقاد را هم در بر می گرفت. بنابراین امام حسین شورشی، عصیانگر و انقلابی به کار فقهای ما نمی آید کما اینکه هیچوقت هم نمی آمده است و همواره هم کوشیده اند تا توضیح بدهند که از این شیوه استفاده نکنید. بی جهت نیست که برخی از فقهای اهل سنت چون ابوبکر این عربی که با ابن عربی معروف تفاوت دارد،گفته است حسین به شمشیر جدش کشته شد. یعنی فقها یک فتوی دادند که مجازات قیام علیه حکومت اسلامی مرگ است. یزید دقیقا به این فتوی متوسل شد و امام حسین را شهید کرد. البته حقیقت ماجرا این بود که امام حسین قیام نکرد بلکه یزید فرصت را غنیمت شمرد تا یک دشمن مسلم را از بین ببرد که با پای خودش به قتلگاه آمده بود .

دکتر سروش پس از توصیف قرائت فقهی و انقلابی بیان کرد که سخن مرحوم آقای مطهری در خصوص امام حسین را بیشتر می پسندم که معتقد بود هدف امام حسین امر به معروف و نهی از منکر بود. به بدی ها و زشتی ها اعتراض می کرد و تن به تسلیم در برابر فرامین یزید نمی داد . اما یزید همین حداقل را هم تحمل نکرد و کار به درگیری کشیده شد که در واقع از بی تدبیری یزید سرچشمه می گرفت .”

وی سپس به ذکر نظر مثبت مولانا به امام حسین پرداخت که در مقام یک سنی مسلک ، شهادت طلبی،از جان گذشتگی ، عاشقی ، تعلق نداشتن به دنیا، شخصیت و سبکی روح او را می پسندید و تجلیل می کرد. بنابراین وقتی از این زاویه می نگریست بر واقعه عاشورا ، گریه نمی کرد بلکه شادی می کرد و می گفت عاشورا برای امام حسین و یارانش روز عروسی بوده و روز رهایی از زندان بوده است. برای عاشقی که از زندان رهایی یافته چرا کف نزنیم؟ باید شادی کنیم چرا نباید چهره روشن حادثه را نبینیم ؟ و فقط نیمه تاریک آن را در نظر بگیریم و فقط جنایت سنگ دلان و فاتلان دلاوران کربلا را ببینیم. این حادثه یک روی روشن داشته است باید این را دید که آنها با شادی و رضایت مرگ را پذیرفتند نه با کراهت . امام حسین تا یک جایی با عقلانیت آمد و بسان یک سیاستمدار محاسبه کرد اما وقتی دید که در دام هست و راه برگشت هم ندارد و در راه های صلح آمیز بر او بسته شده است ، از اینجا به بعد دیگر نوبت عاشقی شد . ماجرای امام حسین یک دور عاقلانه داشت. اما وقتی درها بسته شد و تنها راه گریز تن دادن به ذلت و به زانو در آمدن بود ، ایشان مقاومت کرد و عاشقی را برگزید.
ذلت یکی از مفاهیم کلیدی در نهضت امام حسین است. در نقل قول هایی که از ایشان در حین سفر شده است بار ها گفته اند که نمی خواهم با ذلت بمیرم . نمی خواهم کوتاه بیایم در شرایطی که معلوم نیست این عقب نشینی ها تا کجا ادامه یابد . برای من قابل قبول نیست تحمیل های یزید را بپذیرم. در روز عاشورا امام حسین گفتند که این آدم فرومایه من را بین دو چیز مخیر کرده است ذلت و شمشیر. اما من ذلت را نمی پذیرم و بنابراین مردانه می میرم.
دکتر سروش با اشاره به سخنرانی قبلی اش پیرامون حرکت فرا فقهی امام حسین توضیح داد که مقاومت وظیفه ایشان نبود . فقه یا شرع برای امام حسن معین نکرده بود وقتی در آن وضعیت سخت قرار می گیرند، ایستادگی بورزند و به استقبال شهادت بروند . امام حسین می توانست راه سازش ر ابرگزیند و حتی بیعت هم بکند مگر از امام علی برای ابوبکر بیعت نگرفتند. لذا پاکبازی ایشان یک حرکت عاشقانه بود. “

سروش در ادامه بر ضرورت فهم درست درس های عاشورا تاکید کرد و بیان داشت :
“یکی از مهمترین درس های عاشورا این است که ذلت را نفی کنیم. درس دیگر آن است که تاریخ به هیچکس ضمانت نمی دهد که وقتی شما حرکتی را راه بیاندازی تا آخر پاک و تمیز باقی بماند. خیلی اتفاقات در تاریخ می افتد که خوشبینی و خوش خیالی را از ما می گیرد و این تصور را باطل می سازد که اگر محکم کاری کنیم دیگر همه چیز الی الابد بر وفق مراد خواهد بود . در جامعه ای که پیامبر ساخته بود کسانی به نام خلافت نبوی ،به نام حکومت اسلامی ، به نام جانشینی پیامبر برمسند نشستند که سر فرزندان پیامبر را بریدند و آب از آب هم تکانی نخورد. سلسله بنی امیه پس از یزید دهه ها ادامه یافت تا سرانجام بنی عباس آنها را ساقط کردند. اگرچه به قول یک شاعر عرب آنها هم در قساوت و بیداد گری بنی امیه را رو سفید کردند. بنابراین در تاریخ هیچ تضمینی وجود ندارد و هر لحظه باید مراقب بود. کج روی ها و انحرافات از جاهای کوچک شرو ع می شود . در کربلا در خود جامعه ای که پیامبر ساخته بود این فاجعه بزرگ به وقوع پیوست و آثار آن تا به امرز باقی است و تا کنون علاج نشده است. بنابراین باید برگشت و بررسی کرد تا ببینیم کار از کجا ویران شده است.
درس دیگر سوالی است که تا کجا می ارزد آدمی جانش را حفظ کند؟. یا چه چیزی ارزشمند است که ادمی جانش را برای آن بدهد. این سئوال ، این سئوالی جاودانه است. وقتی این جان به خطر افتاد آیا باید همه چیز را فراموش کرد یا اینکه چیزهایی وجود دارد که آدمی می تواند جان خود را برای آنها فدا کند. شرف .شرافت آن چیز با ارزشی است که از قدیم مطرح بوده است. جایی لازم است عاشقان باید برای حفط ارزش ها کاری کنند. اینجا است که عاشقی بوجود می آید. اول باید عقل دور اندیش ر ا به میدان آورد و به حکمش عمل کرد. اما وقتی نوبت عاشقی است دیگر نوبت جانفشانی و گذشت است در اینجا راه عاشقان از عاقلان جدا می شود.”

در بخشی دیگر از سخنرانی، دکتر سروش ضمن مقایسه رفتار عیسی مسیح و امام حسین در آستانه مرگ گفت:
“عیسی در آخرین دقایق برای یک لحظه دچار تردید پیامبرانه شد که نکند همه چیز خطا بوده است و خدایی در صحنه دنیا نیست. عیسی پس از تحمل رنج های بسیار و زخم ها بر روی دار در حال مناجات از خدا گله کرد در حالی که قبل از این لحظه فقط شکر می گفت ولی امام حسین در آخرین لحظات عمرش شکایت نکرد و گفت خدایا، من راضی به رضای تو هستم. این قیاس، تفاوت روحیه این دو بزرگوار را نشان می دهد.
وی در آخر سخن  آیات پایانی سوره فجر ( یا ایتها النفس المطمئنه….) را تقسیر و معنا کرد که بنا به نظر برخی از مفسران به خاطر امام حسین نازل شده است . ایشان بیان داشتند که بنا به لسان قرآنی ، هر کسی که صاحب نفس مطمئنه شد به بهشت رسیده است.. رفتار عاشقانه امام حسن شهادت می دهد که او یکی از مصادیق عالی این آیه هست که با کمال رضایت و بدون شکایت و برخوردار از نفس مطمئنه به سوی پرودگار شتافت.”

 

یک نظر

  1.  

    سنّت جد کرد هدف
    درّ یتیم در صدف
    نتانست او کرد سکوت
    سر ببرند چون علف

    وقتی خواستند زو مدد
    پروا نکرد از عدد
    چون سر بداد در این ره
    راهش بماند تا ابد

    نه عیسی مرد نه حسین
    خوان در کتاب این بعین
    آن زنده است وین شهید
    فرقی باشد اندک بین