وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

سفرنامه فیلپین و برنئو(بخش سوم)استان پالاوان و El Nido

فردا صبح قرار بر این شد که همسفر بره غواصی و من هم برم واسه قدم زدن و خود پرسه زنی.ساعت 9 زدم بیرون و مسیر جاده ای رو که دو شب قبل  اومدیم،پیاده گرفتم و رفتم و رفتم و رفتم.خیلی پیاده روی کردم،یه جاهایی از جاده دیگه هیچ کسی نبود ولی خیلی احساس امنیت داشتم ومنظره های اونجا داشت منو دیونه می کرد.یه جاهایی می نشستم و استراحت می کردم،ولی باز می گفتم برم جلوتر ببینم چه خبره.کلی عکس گرفتم و تمام مناظر رو تو ذهنم ثبت کردم و مزه شیرینی تماشای اونجا رو تو دهنم نگه داشتم واسه همیشه.

همراه خودم فقط یه بطری آب آورده بودم،هوا خیلی گرم بود.دیگه چند قطره از آب بطری بیشتر باقی نمونده بود که گفتم برگردم سمت خونه.نمی دونم چقدر پیاده روی کردم،فقط یهو نزدیکی های خونه،دل درد وحشتناکی گرفتم و عرق سرد روی پیشونیم نشست.گوشه جاده ولو شدم.با بدبختی خودم رو به خونه رسوندم.همسفر هنوز نرسیده بود و کلید رو از صاحبخونه گرفتم.دیگه خودم رو پرتاب کردم روی تخت و نفهمیدم چطوری از هوش رفتم البته به ضرب یه قرص تونستم یه کم آروم بگیرم(اینم از بی جنبگی ما برای اون همه پیاده روی و گشنگی).

همسفر هم بالاخره از غواصی برگشت و بعد از خوب شدن حال من،رفتیم بیرون که بازم بچرخیم و یه شامی بخوریم،آخه شب یلدا بود و گفتیم خودمون رو تحویل بگیریم.یه غذای دریایی توپ خوردیم و دلی از عزا درآوردیم.قیمت خوراک خیلی تو فیلیپین ارزونه.(حالا تو این ارزونی ما بازم داشتیم صرفه جویی می کردیم)البته دلیلش همسفر بود که می گفت من می خوام سفر سه ماهه ام رو ادامه بدم و نباید زیاد خرج کنم،منم به هوای اون خرج نمی کردم!بعد از خوردن شام شب یلدا به سمت خونه روونه شدیم و خواب و فردا باید می رفتیم اسنورکلینگ.

راستش رو بخواهید موقع خریدن تور،همسفر گفته بود که فقط می خواد غواصی رو بره و دیگه پولش به اسنورکلینگ نمی رسه و به من گفت که خودت تنها برو.منم کلی خورد تو حالم و گفتم بیا من بهت پول می دم که تو ادامه سفر کم نیاری و بعداً به من بده.با این شرط همسفر قبول کرد و منم دیگه تنها نبودم.خدایی خیلی نامردی بود که بین اون همه خارجی واسه خودم تک و تنها می چرخیدم.اونم با وضع زبان دست و پا شکسته من.

 

خوشا آنانکه آن پایین ویلا دارند...

ای کاش تو این جاده گم می شدم....جوری که پیدا نمی شدم...

یادآوری وسایل نقلیه هند و نپال

فردا صبح ساعت 9 یکی از طرف تور اومد دنبالمون و من نشستم ترَک موتور آقائه و همسفر هم واسه خودش پیاده تا لب ساحل اومد.به  غیر ما فکر کنم یه 6 نفر دیگه هم تو قایق بودن.بعد از جمع شدن همه،خیلی سریع تو قایق جاگیر شدیم و زدیم به دل دریا.

تور A شامل این مناطق بود:Shimizu, Secret Lagoon, Big Lagoon, Small Lagoon, 7 Commandos Beach و کل منطقه به نام BaCuit Bay بود که ما اسمش رو گذاشته بودیم بیسکویت!

یعنی باید5 منطقه رو می دیدیم.وقتی به دل دریا زدیم،محو رنگ کبالتی آب بودم،صخره های بزرگ که هر کدومشون مثل یه جسم خیالی تو ذهنم متصور می شد،انگار داشتم از وسط دنیای اسرار آمیز عبور می کردم و قراره به جزیره ای دورافتاده برسم و یه گنجی پیدا کنم.اگه یه کم بیشتر خیره به صخره ها و رنگ آسمون می شدم،یحتمل جادو جاودگر فریبنده ال نی دو می شدم.اینجا یه حس بی نظیری دارم که قابل وصف نیست.همسفر به محض دیدن صخره ها گفت که اینجا شبیه جنگل سنگ ماداگاسکار هستش و منم تو عکس های ماداگاسکار چنین منظره ای رو دیده بودم.به هر حال خوشحال بودم که وصف العیش،نصف العیش شد برایم اینجا و گریزی به ماداگاسکار همیشه در آرزوم.

هیچ قسمتی شبیه دیگری نبود،هرچه جلوتر می رفتیم تازگی ها دوچندان می شد،اولین توقف ما در Big Lagoon بود که اجازه داده شد اسنورکلینگ انجام بدیم،البته ما تو اون نقطه پیاده نشدیم و محو زیبایی های اطراف شده بودیم.قرار شد در نقطه بعدی اسنورکلینگ انجام بدیم.وقتی بین دو دیواره بلند سنگی قرار گرفتیم و گفتند باید پیاده بشیم برای اسنورکلینگ،داشتم دیوونه می شدم از تمیزی و شفافی آب و اون منطقه رو من فقط می تونستم تو رویاها تصور کنم.تو هر منطقه ای که توقف داشتیم اجازه اسنورکلینگ هم بود.من که هاج و واج مناظر بودم.نزدیک های ظهر بود که به یه ساحلی رفتیم که منو یاد خانواده دکتر ارنست می نداخت،یه فضای خیلی جمع جور که برامون میز گذاشتن و بساط ناهار رو چیدن.یه غذای مشتی پر و پیمون.یه دل سیر خوردیم.تو اون جزیره بالای یکی از درخت ها یه اژدهای کومودور هم دیدیم که غضبناک به ما نگاه می کرد،خیلی مزاحمش نشدیم چون ترسیدیم گاز سمی اش رو نثارمون کنه.

اژدهای کومودور

سور و سات ناهار

میرزاقاسمی فیلیپینی!

بعد از خوردن ناهار شاهانه مون و کمی لم دادن وعکس گرفتن تو اون محوطه راهی منطقه بعدی شدیم.یه منطقه فوق العاده.وقتی رسیدیم متوجه شدیم مثل منطقه های قبلی دور تادورمون صخره های بلند هستش ولی راهنمامون گفت:از قایق پیاده بشید و همراه من بیاید،رسیدیم به یه سوراخ کوچیک که باید کاملاً خم می شدیم و مچاله که وارد اون فضا می شدیم.واااااااااای،کی فکرش رو می کرد داخل اون سوراخ یه محوطه حوضچه مانند باشه که میشه توش شنا کرد.بی نظیر بود،حیف که من نمی تونستم اون فضا رو به تصویر بکشم که واقعا امکان عکسبرداری با لنز من نبود.(البته یه نماش رو تونستم بگیرم)اصلاً اونجا رو باید بلعید نه اینکه عکاسی کرد.اینجا رو Secret Lagoon میگن.

من چه طوری از این سوراخ رد شدم؟

حوضچه داخل دهنه سوراخ

خیلی تو این منطقه توقف نداشتیم و باید به سمت ساحل دیگری می رفتیم.یه ساحل پر از نخل های سر به فلک کشیده که در حال سان دیدن از ما بودن!یه چرخی هم تو اون ساحل زدیم و بعد از گرفتن عکس های یادگاری به سمت ساحل ال نی دو حرکت کردیم.تو مسیر ویلاهای قشنگی رو می دیدیم که برای ما فقط مجوز دیدنش صادر شده تا همیشه، نه اقامتش! تو راه برگشت همش داشتم تصویر مناظر دلفریب اونجا رو مرور می کردم و اینکه هیچ وقت ال نی دو را فراموش نخواهم کرد و آرزوی دیدار دوباره اش رو دارم.(هرچند که دوستی میگفت هر جایی رو یک بار باید ببینی،دفعه های بعد برات تکراری میشه!)ولی ال نی دو ،برای من طفل 5 ساله ای است که دوست دارم چندین سال بعد وقتی که قد کشیده و بزرگ شده و در آستانه جوانی است،باردیگر ببینمش و در آغوشش بگیرم به یاد همان لطافت و زیبایی دوران کودکی اش.

با بدنی ظاهراً خسته ولی روحی به آرامش یافته و سرشار از انرژی به سمت خونه می ریم که یک شب دیگه رو در ال نی دو سر به بالین بزاریم.

دل نوشت:

دل‌ ام عجیب گرفته است
آن‌قدر که خنده‌هایت هم
شادم نمی‌کنند دیگر.
 
کاش هیچ عکسی به یادگار نمی‌گرفتیم!

 

چند عکس برفی

چند عکس برفی  هر چند کمه  دیماه93

سروستان شهرضا

سروستان شهرضا

برف شهرضا

برف شهرضا

برف شهرضا

دیدن عکسهای پار سال هم خالی از لطف نیست کلیک کنید

 

عابران در باران

چه برف بیاد و چه باران

همیشه در این معابر یه دسته سوارند و یه دسته پیاده

اونایی که سوارند خودشونو جای این پیاده ها بگذارند و

کمی مراعات کنند !!

برف شهرضا

تقدیم به آقامحمد که چای آتیشی  میخواست

برف شهرضا


 


برف شهرضا

صحراهای اطراف شهرضا دی ماه 93

دیهیم نمیگفت ولی بعضی ها در بوق کرنا میکنند/آقای تجویدی برای برفروبی ها بنر بزنید.

عملکرد شهرداری را در سایتش متوان دید...آینده نطنز چه یادگاری از تجویدی خواهد داشت؟؟

واقعا نمیدانم از کجا شروع کنم؟؟؟؟ ولی این که شهردار محترم نطنز برای یک برفروبی ناقص و نه چندان خوب چنان فرموده اند که شهرداری در عملیات برفروبی سنگ تمام گذاشت که انگار تا کنون ده ها برف در سطح شهرستان نطنز باریده و کارمندان محترم شهرداری از ابتدای زمستان تا کنون مشغول پارو کردن برف بودند .  انگار نطنز و نطنزی ها تا کنون در سال های قبل برف یا حد اقل چنین برفی را ندیده بودند  . سال 86 در زمان مسئولیت سید مجید دیهیم  که به مراتب برف های سنگین تری در نطنز آمد و بسیار زیبا تر هم عملیات برفروبی انجام شد . حتی همن کارگران و کارمندان خدوم شهرداری پیاده رو های نطنز را نیز در حد توان خود پارو زدند . امسال با اولین برف و یک بار پارو زدن خیابان ها آن هم خیابان های اصلی شهر در حد عبور یک یا حد اکثر دو ماشین چنان در بوق کرنا کرده اند که انگار مردم نطنز ندیدند کسبه خودشان پارو به دست جلو درب مغازه خویش را برف روبی کردند . کاری که در کمتر سالی از دوره های قبل انجام میشد . امروز وقتی سایت شهرداری را خواندم برای خودم غبطه خوردم که چقدر فعالیت شهرداری نطنز بالاست که با یک برف آمدن چهار پست خبری شهرداری نطنز مربوط به این بارش بوده است که این حجم خبری در مورد برف حتی در سایت هواشناسی هم یافت نمیشود . برای خودم غبطه خوردم که سایت شهرداری که البته شورا نیز در حرف های متعدد خود ، خود را سهیم در این سایت میدانند ، از 15 پست انتهایی تنها 5 مورد کارهای مربوط به شهرداری و شورای شهر  را نوشته که 4 مورد از آن در مورد بارش برف بوده است. جناب آقای تجویدی ، شهردار محترم نطنز ، تلاش شما در شهر نطنز ستودنیست ولی انصافا قدری ما را راهنمایی فرمایید تا ببینیم کجا این تلاش شما را میتوانیم ببینیم؟؟؟ عملکرد مثبت شما در شهر نطنز چه بوده است که ما در ادوار مختلف شهرداران نطنز ندیده ایم؟؟؟

چند عدد بلوار سازی انجام شده است؟؟؟

چند عدد کاره ای عمرانی انجام شده است؟؟؟

آیا مردم نطنز وضعیت پیاده رو سازی ها را با برف بازی و ساخت آدم برفی از یاد میبرند؟؟؟

و....

آقای شهردار ، تا کنون از خودتان پرسیده اید یادگاری شما برای اهالی نطنز چه خواهد بود تا از شما هم چون مهندس جمالی به نیکی یاد کنند؟؟؟؟

پیاده‌روی با کری پاسخ به کدام حسن نیت است؟

 
وقتی هوای ژنو
معمولا در عرف دیپلماتیک چنین حرکتهایی که نشان دهنده افزایش عمق روابط و همکاری هاست در واکنش به یک اقدام مثبت طرف مقابل و برای نشان دادن قدردانی یا اثرگذار بودن آن اقدام مثبت در روابط فیمابین صورت می گیرد.

 

گروه بین‌الملل صراط در حالی دوهفته از وضع تحریم جدید امریکایی علیه نه شخص حقوقی و حقیقی ایرانی نمی گذرد و کنگره آمریکا در حال بررسی تحریمهایی جدیدی علیه ایران نیز هست، روز گذشته و در آغاز دور اخیر مذاکرات محمد جواد ظریف به پیاده روی با وزیر خارجه آمریکا جان کری در خیابانهای وین پرداخت.

 

به گزارش گروه بین الملل صراط، این پیاده روی که بیش از 15 دقیقه ادامه داشت و به تیتر یک رسانه ها بدل شد، جای سوالاتی را در ذهن مخاطب باز می کند. اکنون سالهاست که ایران با غرب در زمینه مسائل هسته ای گفتگو می کند در این دوران چهره هایی چون خاویر سولاناآ اشتون، موگرینی، جک استراو و ... افراد تاثیر گذار این مذاکرات بوده اند. اما در هیچ موردی چنین رفتاری که نشان دهنده نزدیکی و صمیمیت باشد از مسولین ایران سر نزده بود.

 

چه شده که اینبار چنین رفتاری آن هم در قبال وزیر خارجه کشوری که بیشترین سابقه دشمنی را با ایران دارد. از آقای ظریف سرمی زند؟

"بصیر"؛ چشم و گوش سربازان ایرانی در نبردهای آینده +تصاویر

بر روی دست و یا کلاهخود سرباز امکان نصب نمایشگری است که تصاویر را دریافت می کند. این‌ تصاویر می‌تواند توسط پرنده‌های‌ بدون‌ سرنشین، سامانه های دیدبانی اپتیکی موجود در منطقه و یا تصاویر ضبط شده توسط سایر سربازان حاضر در منطقه ارسال شود.

به گزارش صدخبر ؛ ورود فناوری های نوین به بخش های مختلف زندگی بشر یکی از مهمترین تحولات در عصر حاضر به حساب می آید و نیروهای نظامی نیز از دیرباز به عنوان یکی از ارگان های پیشرو در بحث استفاده از این فناوری ها به شمار می آمدند.


در این میان رسته پیاده نظام و سربازها شاید کمترین سهم را در این میان داشته اند. در اکثر اوقات یک سرباز پیاده در بهترین حالت تجهیزات انفرادی مثل سلاح هجومی، اسلحه کمری، کلاهخود و جلیقه ضد گلوله دارد اما همانطور که در بالا اشاره شد فناوری های جدید در این بخش نیز وارد شده اند.
پروژه "Land Warrior" در آمریکا، "Infanterist der Zukunft" در آلمان، "FÉLIN" در فرانسه و "Ratnik" در روسیه از جمله این پروژه ها هستند که تلاشی برنامه ریزی شده برای تحول در تجهیزات و کارکردهای یک سرباز است. استفاده از سلاح های مجهز به سامانه های مدرن اپتیکی، مجهز بودن هر سرباز به سامانه نوین مخابراتی و مکان یابی، قابلیت به اشتراک گذاشتن و یا دریافت اطلاعات از منابع مختلف و مجهز بودن به نسل جدیدی از جلیقه های ضد گلوله، در کنار استفاده از سلاح های جدید از ویژگی های مشترک این سامانه ها می باشد. 
 
تصاویر ادامه مطلب