عباس مهدوی - قوی های فریادکش برای زمستان گذرانی به تالاب سرخرود شهرستان محمود آباد مهاجرت کردند.
تاکنون بیش از 2 هزار قطعه از انواع قوهای سفید از مناطق سیبری به تالاب سرخرود مهاجرت کردند که پیش بینی می شود به شمار این پرندگان در روزهای آینده افزوده شود.
امسال علاوه بر سرخرود، بخشی از تالاب روستای «ازباران» از توابع شهرستان فریدونکنار نیز محل فرود قوهای سفید شده است .
به منظور تامین غذای مورد نیاز این پرندگان روزانه بیش از 200 کیلوگرم دان در منطقه سرخرود پاشیده می شود.
سرخ رود محمودآباد چند سالی است که از اوایل آذر ماه میزبان هزاران قطعه انواع قوهای فریادکش، گنگ و کوچک است که در این منطقه زمستان گذرانی می کنند.
پارسال حدود پنج هزار قو به این منطقه مهاجرت کرده اند که با توجه به محدود بودن زمین های شالیزاری غرقابی منطقه سرخرود و فراوانی جمعیت قوهای مهاجر، غذای طبیعی در این دشت فقط پاسخگوی نیاز یک هفته این پرندگان بوده است، دوستداران حیات وحش اقدام به جمع آوری ذرت و پخش آن در اراضی کردند.
بیشتر قوهایی که به سرخرود مهاجرت می کنند از مناطق مختلف اروپا و سیبری به منطقه می ایند و در هیچ جای جهان در حال حاضر شاهد آن نیستیم که چنین جمعیتی از قوها حضور داشته باشند.
مهاجرت ازاواخر پاییز اغاز شده و تا اسفندماه ادامه دارد. در حال حاضر منطقه سرخرود تنها مکانی است که قوها بصورت دسته جمعی به ان مهاجرت می کنند.
این پرندگان نسبتاً بزرگ، معمولاً از بقایای شالیزارهای برنج تغذیه میکنند، اما در سرخرود، با توجه به جمعیت فراوان قوها، در همان نخستین هفته ها، همه بقایای شالیزارها مصرف میشود و قوها دیگر غذایی برای خوردن ندارند. به همین خاطر چند سالی است که بناچار تغذیه دستی قوها با مشارکت دوستداران محیط زیست انجام می شود و مردم وتشکل های زیست محیطی برای سیر کردن قوها پای کار امده اند.
خوشبختانه مردم قوها را پذیرفته اند و مسأله قوها و تغذیه شان به دغدغه مردم بدل شده است.با افزایش تعداد قوهای مهاجر، همدلی و همراهی مردم نیز با این مسافران زیبا بیشتر می شود.
مهاجرت قوها به سرخرود سبب رونق بازار پرنده نگری در منطقه شده است، چنانکه در آخر هفته تعداد بازدیدکنندگان به بیش از 6 هزارنفر هم میرسد. این افراد از دیدن قوها به وجد میآیند و از آنها عکس میگیرند و شاد میشوند.از آن سو بسیاری از مردم محلی هم دریافته اند، با راهی به جز شکارکردن پرندگان هم میتوان درآمدی حاصل کرد و از طبیعت و حیات وحش بهره برد. این درحالی است که سالهای اول حتی خود محلیها هم قوها را شکار میکردند.
در سرخرود، روز به روز مردم به درک بهتری از همکاری متقابل و تعامل با نهادهای حفاظتی میرسند و البته از طبیعت و مواهب آن
بهره برداری هم میکنند.پرنده نگری سبب شده وضعیت منطقه تغییر کند و حتی ادارات محلی برای سهولت تردد گردشگران، جادهها را بهسازی کنند و سطح خدمات عمومی را افزایش بدهند.
پذیرایی از قو ها در سرخرود و مهماننوازی کمنظیر ایرانیان در سالی گذشته، بار دیگر نشان داد که اگر آحاد جامعه را به خوبی آگاه ساخته و دلایل مشارکت و همراهی را برایشان شرح دهیم، آنها بی منت هر آنچه در توانشان باشد برای کمک دریغ نخواهند کرد. آنچه که در سرخرود میگذرد، میتواند نمایشگاهی غرورآفرین برای ترسیم چهرهی مهربان و طبیعتدوست انسانهایی باشد که قوها را چون یک مهمان ویژه در خود پذیرفته و برای حفظ کیفیت زندگیشان، صمیمانه و مشتاقانه تلاش میکنند.
روایت زیبایی سرخرود در قطر
شهر سرخرود که شهر قوهای اوازخوان نام گرفته به عنوان شهری نمونه در حوزه گردشگری با توجه به بایر بودن 30 درصد اراضی ساحلی به عنوان یکی از جاذبههای گردشگری مازندران در نمایشگاه بینالمللی صنعت گردشگری قطر بهزودی معرفی میشود.
حضور گسترده بخش خصوصی و احداث فضای اقامتی و تفریحی از سوی سرمایهگذاران داخلی و خارجی در شهر سرخرود به نسبت سایر شهرهای ساحلی منحصربهفرد بوده و مسافران با توجه به تحول عمومی در ساختار فضای شهری سرخ رود بر این مهم صحه گذاشتهاند.
سرخرود به عنوان شهر پایلوت در مازندران با توجه به عملکرد مناسب مدیریت شهری در حوزه ایجاد و تامین زیرساخت مناسب توانسته است آرامش و اعتماد بخش خصوصی برای مشارکت و سرمایهگذاری را تامین و تضمین کند.
منبع خبر : http://www.gardeshgaronline.com/newsDetail.aspx?id=1594
از اوایل قرن بیستم نگهداری توسط دامپروران از اهمیت خاصی برخوردار شده است.در مرحله نخست هدف از نگهداری بلدرچین تولید تخم بود که بعدها به عنوان یک منبع تولید گوشت نیز مطرح گردید.در ژاپن سال 1920 به گزینی این پرنده در جهت تولید تخم مخصوصا در نواحی آئی چی ( Ai Chi ) و شمال توکیو آغاز و به عنوان یک
واحد انتفاعی از واحدهای دامپروری جایگاه ویژه ای یافت.جنگ جهانی دوم سبب گردید که تولید بلدرچین کلا کنار گذاشته شود.ولی در همان 15 سال اول پس از جنگ جهانی مجددا نگهداری بلدرچین رونق گرفت.به طوریکه تولید بلدرچین از لحاظ کیفیت در ژاپن دومین مقام را در بین طیور اهلی کسب نمود.کوتورنیکس ها به طور وسیع در اروپا , آفزیقا و اسیا پراکنده می باشند و این پرندگان به عنوان گونه های مهاجر مطرح هستند.ظاهرا کوتورنیکس ها چه آنهایی که در ژاپن در حدود قرن یازدهم اهلی بوده اند و چه آنهایی که در آن موقع از کشور چین به ژاپن آورده شده بودند و در ابتدا به عنوان پرندگان زینتی و آوازه خوان نگهداری می شدند.اما در سال 1900 میلادی کوتورنیکس ها به طور گسترده در کشور ژاپن برای تولید گوشت و تخم مرغ مورد استفاده قرار گرفتند و تولید گوشت و تخم بلدرچین به میزان بالایی صورت گرفت و بعد از آن در بسیاری از کشورها نظیر هنگ کنگ , سنگاپور ,
مالزی و فرانسه جایگاه خود را پیدا کردند.
سپس کشورهای دیگر به فکر توسعه پرورش بلدرچین پرداخته و یکی از اقلام صادراتی این کشور گوشت بلدرچین رواج دارد و امید می رود که در آینده این کار تولیدی توسعه یافته و تولیدات گوشت و تخم بلدرچین فزونی پیدا کند.
طبقه بندی نژادهای بلدرچین
طبقه بندی نژاد های مختلف بلدرچین
• بلدرچین پولک دار scaled quail
• بلدرچین باب وایت
• بلدرچین سفید انگلیسی
• بلدرچین محدوده بریتانیا
• بلدرچین ژاپنی
• بلدرچین کوهی
• بلدرچین ایتالیایی
• بلدرچین آرایشی ( تزئینی )
نام فارسی: مگس گیر راه راه (مگس گیر خال دار)
نام محلی: ...
نام محلی پیشنهادی: پشه گیر خط خطی
نام علمی: Muscicapa striata
نام انگلیسی: Spotted Flycatcher
مگس گیر راه راه از راسته ی گنجشک سانان Passeriformes و تیره ی مگس گیریان Muscicapidae می باشد.
تیره ی مگس گیریان پرندگانی کوچک هستند که منقاری نسبتاً پهن دارند و برای شکار حشرات مناسب می باشد. این پرندگان از محل استقرارشان به سرعت به پرواز در می آیند و پس از شکار حشرات، معمولاً دوباره به جای خود باز می گردند. غالباً روی درختان به سر می برند و به ندرت بر روی زمین دیده می شوند. در سوراخ ها یا در دیواره ها آشیانه می سازد.
مگس گیر راه راه حدود 12 تا 15 سانتی متر طول دارد و به رنگ قهوه ای خاکستری دیده می شود. بال هایش کشیده است و منقار و پاهای کوچک سیاه رنگی دارد. چشم هایش نیز سیاه است و نوار چشمی کمرنگی دارد. نر و ماده هم شکل هستند. رگه هایی در پیشانی و سینه و دو طرف گلویش دارد. همچنین رگه های کم رنگی در لبه ی پوشپرهای بلند و خط بالی اش دیده می شود. پرنده ی جوان خال های قهوه ای کم رنگی بر روی سر و پشتش دارد.
از روی شاخه ها به صورت موجی پرواز می کند و حشرات را با چابکی دنبال می کند و در هوا شکار می کند. راست می نشیند و در حالی که چشم به حشرات در حال پرواز دوخته است، غالباً بال ها و دمش را تکان می دهد. تقریباً از تمام حشرات کوچکی که پرواز می کنند ازجمله سوسک ها، شته ها و زنبورها ... ادامه ی مطلب
در ایران در فصل تابستان نسبتاً فراوان است و به صورت مهاجر عبوری در بیشتر نقاط به چشم می خورد.
در شهرستان بستک و بخش کوخرد می توان این پرندگان کوچک را در اطراف دریاچه های سدها و بر روی درختان سُمر و کُنار و سایر درختانی که ... ادامه ی مطلب
باتو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوا می کند
باتو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند
باتو، کوه ها حامیان وفادار خاندان من اند
باتو، زمین گاهواره ای است که مرا در آغوش خود می خواباند
و ابر،حریری است که بر گاهواره ی من کشیده اند
و طناب گاهواره ام را مادرم، که در پس این کوه ها همسایه ی ماست در دست خویش دارد
باتو، دریا با من مهربانی می کند
باتو، سپیده ی هر صبح بر گونه ام بوسه می زند
باتو، نسیم هر لحظه گیسوانم را شانه می زند
باتو، من با بهار می رویم
باتو، من در عطر یاس ها پخش می شوم
باتو، من در شیره ی هر نبات میجوشم
باتو، من در هر شکوفه می شکفم
باتو، من در هر طلوع لبخند میزنم، در هر تندر فریاد شوق می کشم، در حلقوم مرغان عاشق می خوانم و در غلغل چشمه ها می خندم، در نای جویباران زمزمه می کنم
باتو، من در روح طبیعت پنهانم
باتو، من بودن را، زندگی را، شوق را، عشق را، زیبایی را، مهربانی پاک خداوندی را می نوشم
باتو، من در خلوت این صحرا، درغربت این سرزمین، درسکوت این آسمان، در تنهایی این بی کسی، غرقه ی فریاد و خروش و جمعیتم، درختان برادران من اند و پرندگان خواهران من اند و گلها کودکان من اند و اندام هر صخره مردی از خویشان من است و نسیم قاصدان بشارت گوی من اند و بوی باران، بوی پونه، بوی خاک، شاخه ها ی شسته، باران خورده، پاک، همه خوش ترین یادهای من، شیرین ترین یادگارهای من اند.
بی تو، من رنگهای این سرزمین را بیگانه میبینم
بی تو، رنگهای این سرزمین مرا می آزارند
بی تو، آهوان این صحرا گرگان هار من اند
بی تو، کوه ها دیوان سیاه و زشت خفته اند
بی تو، زمین قبرستان پلید و غبار آلودی است که مرا در خو به کینه می فشرد
ابر، کفن سپیدی است که بر گور خاکی من گسترده اند
و طناب گهواره ام را از دست مادرم ربوده اند و بر گردنم افکنده اند
بی تو، دریا گرگی است که آهوی معصوم مرا می بلعد
بی تو، پرندگان این سرزمین، سایه های وحشت اند و ابابیل بلایند
بی تو، سپیده ی هر صبح لبخند نفرت بار دهان جنازه ای است
بی تو، نسیم هر لحظه رنج های خفته را در سرم بیدار میکند
بی تو، من با بهار می میرم
بی تو، من در عطر یاس ها می گریم
بی تو، من در شیره ی هر نبات رنج هنوز بودن را و جراحت روزهایی را که همچنان زنده خواهم ماند لمس می کنم.
بی تو، من با هر برگ پائیزی می افتم
بی تو، من در چنگ طبیعت تنها می خشکم
بی تو، من زندگی را، شوق را، بودن را، عشق را، زیبایی را، مهربانی پاک خداوندی را از یاد می برم
بی تو، من در خلوت این صحرا، درغربت این سرزمین، در سکوت این آسمان، درتنهایی این بی کسی، نگهبان سکوتم، حاجب درگه نومیدی، راهب معبد خاموشی، سالک راه فراموشی ها، باغ پژمرده ی پامال زمستانم.
درختان هر کدام خاطره ی رنجی، شبح هر صخره، ابلیسی، دیوی، غولی، گنگ وپ رکینه فروخفته، کمین کرده مرا بر سر راه، باران زمزمه ی گریه در دل من، بوی پونه، پیک و پیغامی نه برای دل من، بوی خاک، تکرار دعوتی برای خفتن من ، شاخه های غبار گرفته، باد خزانی خورده، پوک ، همه تلخ ترین یادهای من، تلخ ترین یادگارهای من اند.
:: دکتر علی شریعتی ::