به گزارش آوای گیلان، محمد باقر نوبخت، معاون برنامه ریزی و نظارت راهبری رئیس جمهور در زمانی که دولت از مردم خواستار انصراف از یارنهها شد، گفت: علت اینکه دولت از مردم درخواست داشت اگر می توانند این یارانه ها را نگیرند و برای هدف های بزرگتر عمومی استفاده کنند ، این است که ما مقید هستیم در سال 1393 در جهت بهبود بهداشت و درمان، وضع حمل و نقل عمومی، بهبود وضع محیط زیست، کاهش آلودگی هوا و کمک به واحدهای تولیدی اقداماتی را انجام دهیم.
حال که چند ماه از این موضوع میگذرد بیایید کمی با هم بنشینیم و همه چیز را از نو بررسی کنیم.
دولت همه جا شعار با شیب ملایم را داد که این موضوع باید در خاطر همگان باشد، دولت امد و شعار بهبود بهداشت ودرمان را در کشور به راه انداخت آیا مصرف روزانه نان ربطی به سلامت افراد جامعه ندارد؟
اگر یادتان باشد نوبخت گفت: هر مقدار که از محل انصراف بتوانیم درآمد بیشتری داشته باشیم به همان میزان می توانیم اصلاح قیمت ها را با شیب کندتری انجام دهیم ، اصرار دولت این است زیرا دولت به هیچ وجه علاقه مند نیست که در سال جاری، هیچ یک از خدمات و کالایی را که دولت عرضه می کند ، افزایش قیمت داشته باشد.
وی اضافه کرد: دولت به دنبال کاهش نرخ تورم است به همین علت این انتخاب درست مردم یعنی کسانی که می توانند بدون یارانه ها زندگی خود را بگذرانند، انصراف دهند، انصراف آنها فرصتی را برای دولت ایجاد می کند که بدون افزایش قیمت های با شیب تند بتواند خدمات بیشتریرابهجامعهارائهکند.
حال چه شده که دولت تمام حرفهای خود را فراموش کرده و تورم در بحث نان را به دو و نیم برابر رسانده است.
وقتی قیمت نان افزایش یافت کسی پرسید کسانی که جز طبقات پایین جامعه هستند چگونه باید زندگی خود را بگذرانند؟
هیچگونه حسابرسی کردند که اگر هر فرد روزی دو نان استفاده کند در ماه فقط 60 هزار تومان هزینه نان وی میشود، در صورتی که یارانهای که دولت به هر فرد میدهد فقط 45 هزار تومان است؟
دولت اصلا به این موضوع فکر کرده است فردی که زندگی خود را با مشقت میچرخاند چگونه باید به خرج و مخارج مابقی زندگی خود برسد؟
با نیم نگاهی به جامعه متوجه خواهیم شد، تغییرات حتی اندک در قیمت نان بعنوان محصولی استراتژیک، اساسی و پرمصرف در سبد مصرفی ایرانیان حساسیت های ویژه ای در جامعه ایجاد خواهد کرد، شاید اظهار نظر چند روز پیش یک عضو کمیسیون بهداشت مجلس در خصوص تاثیر فراوان افزایش قیمت نان در زندگی اقشار آسیب پذیر جامعه دلیل روشنی بر این ادعا باشد.
شاید افزایش قیمت نان در شهرهای بزرگ کشور به لحاظ فعالیت بیشتر نانوایی ها به صورت آزادپز و نیز به تناسب درآمد در این شهرها برای مردم آنها احساس نشود ولی در شهرستانهای کوچک و کم درآمد کوچک ترین افزایش در این کالای استراتژیک حساس و سیاسی موجب وارد شدن ضرر به قشر محروم خواهد شد.
چرا از نظر دولت یازدهم فقط زندگی در کشور مختص افراد غنی و طبقات بالا دست جامعه است یعنی افراد پایین دست حق زندگی خوب ندارند؟
هر چند که ما برای دفاع از حقوق اقشار کم درآمد ملت محترم ایران منتظر توهینهای بیشتری از طرف دولت یازدهم به منتقدان از بی سواد، متهجر، امل و به جهنم و تازه به دوران رسیده تا هر چیز دیگر هستیم.
موبایل چه بلایی سر گردن تان می آورد؟
طبق نتایج پژوهشی تازه گروه سی آرسی نشان میدهد که سر خم کردن و نگاه کردن به پایین برای کار کردن با تلفن همراه معادل وزنهای 27 کیلوگرمی روی گردن شما نیرو وارد میکند. این نیرو مشابه این است که یک مورچهخوار غولپیکر یا چهار توپ بزرگ بولینگ از گردنتان آویزان شده باشد؛ تازه شما چندین بار در روز دارید این کار را انجام میدهید.
ما انسانهای امروزی بهطور متوسط حدود 4 ساعت از شبانهروز را به پایین نگاه میکنیم تا موبایل خود را چک کنیم یا چیزی را بخوانیم. این کار معادل 1400 ساعت فشار اضافی در سال روی ستون فقرات گردنی (بخشی از گردن که درست بالای شانهها قرار دارد) است. پژوهشی جدید نشان میدهد که هر وقت این کار را انجام میدهیم، معادل وزن 27 کیلوگرم نیرو به گردنهای خود وارد میکنیم. این مقدار نیرو با وزن 4 توپ بولینگ یا کودکی هشتساله برابری میکند. از همه بدتر اینکه هنوز نمیدانیم تأثیرات درازمدت این کار چه خواهد بود.
این پژوهش به رهبری کنت هانسراج، جراح ارشد ستون فقرات و ارتوپدی در مرکز توانبخشی و جراحی نخاع نیویورک انجام شد که از مدل سهبعدی ستون فقرات برای اندازهگیری تأثیرات کشش ثابت سر به سمت پایین برای چک کردن تلفن همراه استفاده کرده بود. به دلیل اینکه سر با وزن 5.5 کیلوگرم بسیار سنگین است، وقتیکه برای مدت طولانی به پایین نگاه میکنیم، گشتاور زیادی روی گردن اعمال میکنیم. گروه هانسراج برای نمایش شهودی اثر این گشتاور، آن را با آویزان کردن وزنهای از گردن شبیهسازی کرد و با نتایج غیرمنتظرهای روبرو شد.
هانسراج در ژورنال Surgical Technology International گزارش میدهد: «وقتی که سر به سمت جلو خم میشود، این نیروها برای 15 درجه شیب به اندازه 12 کیلوگرم، برای 30 درجه به اندازه 18 کیلوگرم، در 45 درجه به اندازه 22 کیلوگرم و در 60 درجه، 27 کیلوگرم خواهند بود. وقتی که زاویه سر روبهجلو تغییر میکند، وزن مشاهدهشده توسط ستون فقرات به میزان چشمگیری افزایش مییابد. این فشارها ممکن است منجر به سایش، پاره شدن و آسیب گردن شده و حتی شاید هم به جراحی ختم شود».
اما این بدان معنی نیست که تلفن خود را به بیرون از پنجره پرتاب و استفاده از ابزارهای الکترونیکی را برای همیشه فراموش کنید، فقط کافی است نترسید و بر خود مسلط باشید. یک فیزیوتراپ اهل سیدنی به نام تیمر سابت میگوید که درد گردن علاوه بر استفاده از تلفن همراه میتواند به خاطر مجموعهای از عوامل، همچون سن، جنسیت، نوع کار و استرسها هم باشد.
او میگوید: «از یک چشمانداز مطلقاً فیزیکی، یافتههای پژوهش اخیر منطقی به نظر میرسد، ولی حال میدانیم که درد چندبعدی است. مجموعه رو به افزایشی از دادهها در مورد اختلالهای ژنتیکی، ویژگیهای رفتاری و احوال شخصی و همچنین محیط فیزیکی وجود دارد که ارتباطشان با درد گردن کشف شده است».
هانسراج اذعان میکند که منطقی نیست انتظار داشته باشیم همه مردم گوشیهایشان را کنار بگذارند تا ستون فقراتشان را نجات دهند، ولی میگوید که صرف آگاهی از مشکل و تلاش برای اصلاح نحوه در دست گرفتن گوشی، میتواند در درازمدت مفید باشد.
متقاضی و متمایل جهت ثبت نام برای دانشگاه نوع غیرانتفاعی و آزاد در مقایسه با خود سراسری و حتی پیام نور بشدت افول و کاهش چشمگیری داشته بطوریکه اکثر دواطلبان میل چندانی به ثبت نام در این تیپ دانشگاه ههای پولی و با کیفیت پایین و صرفا کاسبی ندارند
تجربه سالهای اول تاسیس این دانشگاه ها گرایش خوبی برای ثبت نام در آنها و قبولی در آنها نشان داد چراکه اکثریت مردم درست کامل این دانشگاهها را نمی شناختند و موسسین این تیپ دانشگاههای پولکی و با کیفیت پایین که بصورت قارچ گونه در کنار دانشگاههای دولتی اصلی تشکیل شده بودند پولهای کلان و درآمدهای عالی را از تاسیس این دانشگاهها ی پوشالی به جیب زدند
اکثر مردم صرفا بخاطر اینکه مهر وزارت علوم در این دانشگاهها میخورد گول آنها را خوردند و فکر میکردند این دانشگاهها زیر نظر وزارت علوم هستند که فکر سطح پایین و احمقانه است
چراکه هیچ دانشگاههی کلا بدون مجوز وزارت علوم نمی تواند تاسیس شود و این مناط نمی شود که این دانشگاههای زیر نظر دانشگاه سراسری باشند
باوردهای غلط و ناقص و عدم شناخت و آگاهی کامل از این دانشگاهها بسیاری از مردم را فریب داد
و عمر و زمان و سرمایه آنها و فرزندانشان را تباه کرد
چه بسا بسیاری از افراد فارغ التحصیل از این گروه دانشگاهها هرگز کار بدرد بخوری نیافتند و بیکار ماندند
اما بعد گذشت سالها کم کم این بینش بین اکثر مردم تثبت و جاافتاد که یا دانشگاه سراسری واقعی مثل دانشگاه تهران شریف امیر کبیر خواجه نصیر علم و صنعت ..........اینها بروند یا اصلا نروند
چراکه سرامایه گذاری در آن جهت دیگر اتلاف عمر و زمان سرمایه بود و عملا بازگشت سرمایه ای نداشت
لذا متقاضی برای دانشگاههای درجه 1 و رشته های درجه 1 و رقابت در این جاهها شدیدتر شد
و اگر کسی سربلند و پیروز از این رقابت بیرون نمی آمد مستقیما وارد بازار کار میشد و وقت و عمر سرمایه خود را در دانشگاههای درجه چندم یا مدرسه -دانشگاه تلف نمیکرد
احتمال بسته شدن شعب بسیاری از دانشگاههای غیر انتفاعی در سالهای آینده و ورشکستگی این بخش 100 درصد وجود دارد چون این مدرسه-دانشگاهها روز به روز خلوت تر و بی مشتری تر می شوند و از طرفی این بخش درآمد زایی وزارت علوم از این دانشگاهها هم تمام خواهد شد
چراکه بیشتر آنها به هتل و یا مسافرخانه در بسیاری شهرها تغییر کاربری داده اند
و سرمایه گذراان و موسسان آنها بدنبال تغییر کاربری جهت حفظ درآمدزایی از راههای دیگر شده اند
در سالهای دهه 80 بعلت تراکم شدید و مشتری زیاد و بالای دانشگاهها عده ای فرصت طلب و سرمایه گذار که به هیچ عنوان دلسوز فرزندان این مملکت نبودند سعی کردند با هماهنکی وزارت علوم از فرار متقاضیان دانشگاه به خارج کشور و همچنین فرار پول آنها و نه خود آنها جلوگیری کنند لذا تصمیم گرفتند اگر آنها در دانشگاههای تاپ قبول نشدند لا اقل راه را برای قبولی آنها در دانشگاههای پولکی با مدرک و کیفیت پایین تر فراهم کنند
و خوب در آن زمان و در دهه 80 تا 90 اوج درآمد زایی این گروه از دانشگاههای کاذب بود اما کم کم به سمت تباهی و ورشکستگی بسرعت حرکت کردند و یکی پس از دیگر ی متقاضیان و مشتریان خود را از دست دادند جز معدودی بسیار اندک که کیفیت خاصی داشتند