معماری های ایرانی همیشه نام هنر و فرهنگ این مرز و بوم را به گوش همگان رسانده است و در میان دیگر معماری ها همیشه زبان زد بوده است. در میان اینها، هنر و مکتب شهر اصفهان همیشه توجه بسیاری را به خود جلب کرده است.
این شهر با عظمت مجموعه ای از مدرسه، بازارچه، مساجد و هتلها را در خود جا داده است که همپی به نوعی از این معماری ها بهره برده اند. در میان هتلهای اصفهان که از این هنر ها بیشتر ارث برده هاست و طلایه دار دیگر عمارت هاست میتوان به هتل عباسی اشاره کرد.
این هتل پنج ستاره، دارای 224 اتاق و سوئیت است و پذیرای مسافران خارجی و داخلی است. سوئیت هایی با نام های عصر های پادشاهی قدیم ایران مانند قاجار و صفوی و معماری هایی به همان سبک این مکان را از دیگر رقیبانش متمایز کرده است و به همین علت است که گردشگران از اقصی نقاط دنیا تمایل شدیدی به اقامت در این محل از خود نشان داده اند.
کریستیانو رونالدو (دوس سانتوس آویرا) متولد پنجم فوریه سال 1985 که بیشتر با نام (کریستیانو رونالدو) معروف میباشد،فوتبالیست پرتغالی در رده حرفهای است که در تیمهای (منچستریونایتد) و (ملی پرتغال) بازی میکند. او یکی از بهترین بازیکنان دنیا و یکی از بهترین استعدادهای امروز فوتبال است.
کریستیانو رونالدو در شهر (فانچال) در منطقه (مادیرا) در کشور پرتغال به دنیا آمد. مادر (ماریا دولورس داس آویرا) و پدرش (خوزه دینیس آویرا) بود. او یک برادر به نام (هوگو) و دو خواهر به نامهای (الما) و (کاتیا) دارد.
نام رونالدو در کشور پرتغال نام رایجی نیست ولی پدر و مادرش به خاطر (رونالد ریگان) رییسجمهور آمریکا نام او را رونالدو گذاشتند زیرا ریگان هنرپیشه مورد علاقه پدر رونالدو بود. او تاکید میکند این نامگذاری اصلا دلایل سیاسی نداشته است.
وقتی سه ساله بود ضربه زدن به توپ را آغاز کرد. وقتی در شش سالگی به مدرسه رفت دیگر علاقهاش به ورزش کاملا نمایان شده بود. او در آن زمان عاشق تیم (بنفیکا) بود و جالب است که بعدها به تیم رقیب آن یعنی (اسپورتینگ) پیوست.
او ابتدا با یک تیم آماتور به نام (آندورنیا) بازی میکرد زیرا پدرش در آن باشگاه شاغل بود. در آن زمان رونالدو تنها هشت سال داشت. در سال 1995 یعنی در ده سالگی (کریستیانو رونالدو) کمکم در پرتغال کسب شهرت میکرد و آهسته آهسته نامی آشنا در ورزش فوتبال میشد. به طوری که دو تیم برتر شهر مادیرا در پی امضای قرارداد با او بودند.
کریس رونالدو با بازی در مسابقات زیر هفده سال یوفا برای تیم (اسپورتینگ لیسبون) مورد توجه (جرارد هولر) سرپرست وقت تیم لیورپول قرار گرفت. در آن زمان او تنها شانزده سال داشت و به همین خاطر لیورپول از خرید او صرف نظر کرد ولی همین موضوع سبب شد به چشم (سرالکس فرگوسن) بیاید.
در تابستان 2003 او در بازی برابر تیم منچستریونایتد به خوبی تواناییهای خود را در معرض تماشا قرار داد و نشان داد که میتواند در دو جناح بازی کند.پس از بازی، اعضای تیم منچستریونایتد همگی از یک استعداد درخشان سخن میگفتند. آنها معتقد بودند بهتر است در آینده در کنار این جوان باشند تا مقابل او.
در منچستر یونایتد
فرگوسن این جوان را میخواست. او میخواست از رونالدو به جای دیوید بکام که به تازگی به رئال مادرید پیوسته بود بهره ببرد و بدین ترتیب کریستیانو با قیمت 24 میلیون و 12 هزار پوند رهسپار تیم منچستریونایتد شد.
رونالدو در ابتدا با پیراهن شماره هفت ظاهر شد ولی با وجود تمام مهارتها و حملههایش دوست نداشت تحت فشار انتظارات مردم باشد.
انتظاراتی که از شماره پیراهن او نشات میگرفت. او ترجیح میداد پیراهن شماره 27 را بپوشد زیرا در اسپورتینگ نیز همین شماره را میپوشید.
رونالدو همیشه متهم به خودخواه بودن و تکروی است، با این وجود فرگوسن تمام حیثیت کاری خود را بر روی او گذاشته و مجددا با او قراردادی تا پایان سال 2010 به امضا رسانده است.
رونالدو در مصاحبهای با نشریه (ایونینگ نیوز) گفت: (منچستریونایتد همیشه برای کمک به من حاضر است و همیشه از من حمایت میکند. من باید این را تلافی کنم.)ولی رونالدو اغلب در بازیها، مشکل عصبی پیدا میکند. او نمیتواند اعصاب خود را کنترل کند و زود از کوره در میرود. او یک بار به خاطر رفتار خشونتبار و انگشت تکان دادن به نشانه تهدید به سوی تماشاچیان از بازی اخراج و از یک مسابقه نیز محروم شد.
(فیلیپ اسکولاری) مربی تیم ملی پرتغال نیز به او هشدار داد در مسابقات جامجهانی رفتار خودش را کنترل کند.
کریستیانو رونالدو در سال 2005 به (بازیکن جوان ویژه فیلیپو) معروف شد و از سوی فیفا بیستمین بازیکن برتر تاریخ فوتبال لقب گرفت. او با وجود اخلاق تندش محبوب طرفداران منچستریونایتد باقی ماند. به همین خاطر دوست ندارد هرگز تیم منچستریونایتد را ترک کند. او در بازیهای جامجهانی اولین گل خود را با ضربه پنالتی به تیم ملی ایران زد.
زندگی خصوصی
پدر رونالدو که (دینیس آویرا) نام داشت هفتم سپتامبر 2005 و در زمان بازیهای مقدماتی جامجهانی از دنیا رفت.
رونالدو چند ساعت پس از شنیدن این خبر مجبور بود برابر تیم روسیه بازی کند و این برای او بسیار سخت بود ولی میدانست امکان ندارد در بازی غایب باشد. پس از بازی، سرالکس فرگوسن خود، رونالدو را مشایعت کرد و به کشورش فرستاد.
رونالدوبا زنی به نام (مرچه رومرو) مجری اسپانیایی تلویزیون پرتغال آشنا شد. هر چند اصلیت اسپانیایی دارد ولی در پرتغال به دنیا آمده و رشد کرده است. او با آشنایی خود با رونالدو تنفر خیلیها را برانگیخت زیرا بسیاری از طرفداران رونالدو او را شایسته نامزدی فوتبالیست محبوب خود نمیدانستند و سایتهای اینترنتی علیه او ایجاد کردند.
(مرچه) نه سال از کریستیانو بزرگتر بود و از همسر اولش طلاق گرفته بود. کریستین همیشه دوست دارد زندگی خصوصی خود را به معنای واقعی آن خصوصی نگه دارد و معتقد است زندگی خانوادگی از زندگی حرفهای جداست و هیچ گاه در این مورد صحبتی نکرد و نامزدی او با خود را تأیید نمی کرد.سرانجام در بیستم سپتامبر 2006 (مرچه) هم تایید کرد که دیگر رابطهای با کریستیانو رونالدو ندارد.
او هزینه سفر (مارتونیز) پسربچه یازده ساله اندونزیایی و پدرش که از بازماندگان سونامی بودند را پرداخت تا آنها بتوانند به خاطر علاقه پسرک برای دیدن بازیهای مقدماتی جامجهانی به اروپا بروند.
دیگر همتیمیهای رونالدو پس از ملاقات این پدر و پسر تقبل کردند که با کمک یکدیگر هزینه خرید یک خانه جدید در اندونزی را برای آنها فراهم آورند. پس از پایان بازیهای مقدماتی، رونالدو به اندونزی رفت تا از سرزمینهای مصیبتزده آن دیدن و برای آنها کمکهای خیریه جمعآوری کند. او در این سفر با (یوسف کالا) رییسجمهور اندونزی نیز دیدار کرد و توانست با به حراج گذاشتن وسایل ورزشی خود در جاکاراتا پایتخت اندونزی، 120 هزار دلار آمریکا کمک جمع کند.
رونالدو هم اکنون یک خانه دو میلیون پوندی در (وود فورد) واقع در انگلیس دارد. پس از حضور کریستیانو در تیم ملی کشور پرتغال و بازی مقابل تیم انگلیس در مسابقات جامجهانی آلمان، طرفداران تیم انگلیس به نشانه خشم خود شیشههای خانه گرانقیمت کریستیانو را شکستند.
رونالدو نیز از این عکسالعمل غیرمنطقی مردم ناراحت شد و اعلام کرد منچستر را ترک میکند و آینده او در اسپانیاست. (مرچه) سی ساله که در آن زمان هنوز با کریستیانو رابطه داشت گفت: اگر کریستیانو قبل از اینکه خشم مردم فرو بنشیند به انگلیس بازگردد، کار احمقانهای کرده است. او حتی از ستاره منچستریونایتد تقاضا کرد برای بردن وسایلش هم به آن جا بازنگردد.
شایعه رابطه کریستیانو رونالدو با دختری به نام (جمااتکینسون) به تازگی بر سر زبانها افتاده است. با این وجود نامزد قبلی کریستیانو پیام تبریک خود را برای او فرستاد (مرچه رومرو) که در سال 2005 از کریستیانو جدا شد بهترین آرزوهایش را نثار این زوج کرده است. گفته میشود (جما) نیز به تازگی از نامزد سابقش که اتفاقا او نیز یک فوتبالیست بوده، جدا شده است. رابطه کریستیانو و (جمااتکینسون) ناگهان تیتر درشت صفحه اول تمام نشریات پرتغال شد.
(جمااتکینسون) هنرپیشه نوپای شبکه ITV خود اظهار داشته که با کریستیانو رونالدو آشنا شده است.
او نخستین بار کریستیانو را همین اواخر در یک مهمانی ملاقات و اعتراف کرد از این آشنایی بسیار خوشحال است. وی اظهار داشت: (کریستیانو مرد خیلی خوبی است. شنیدهام خیلیها به من حسادت میکنند. این موضوع برای من اصلا عجیب نیست.) این هنرپیشه 22 ساله که پیش از این با (مارکوس بنت) بازیکن تیم (چارلتون) آشنا بود، گفت: (من به فوتبال علاقه خاصی ندارم و اگر با کریستیانو آشنا شدهام به خاطر شخصیت اوست. اصولا فوتبالیستها همه آدمهای خوبی هستند. در ضمن دلم نمیخواهد زیاد درباره این موضوع صحبت کنم چون نامزدی من با مارکوس به خاطر مصاحبهام با خبرنگارها به هم خورد. نمیخواهم این موضوع دوباره تکرار شود.) ظاهرا از این پس یک زن به جرگه زنان خبرساز فوتبالیستهای انگلیس افزوده شده است.
سرالکس فرگوسن همیشه از کریستیانو رونالدو به عنوان یک بازیکن برتر نام میبرد. او در یک مصاحبه مطبوعاتی در جواب به این سوال که آیا رونالدو بازیکن سال میشود یا نه، اظهار داشت: (مطمئنم نام او در لیست است. او 23 سال دارد و به نظر من بهتر از این هم میشود. او به بلوغ لازم رسیده و امیدوارم بازیکنان جوان ما مثل او خود را نشان دهند.
خیلی کم هستند کسانی که مانند کریستیانو میتوانند برابر بازیکنان هجومی بایستند. مدافعان نمیتوانند این جور بازیکنان را کنترل نمایند؛ به همین خاطر است که همه به او به چشم یک (خطر بزرگ) نگاه میکنند.)
کوتاه از کریستیانو
_ او در بازیهای یورو 2004 و جامجهانی 2006 به عنوان جذابترین بازیکن شناخته شد.
_ در کودکی با نام مستعار (کلویورت) نامیده میشد.
_ او از سهامداران (نایک)، (پیپ جینز)، (اکسترا جاس) (نوشیدنی انرژیزای اندونزی) و اتومبیل سوزوکی است هر چند که خود یک اتومبیل بیامو مشکی دارد.
_ تیم محبوب کودکی او (بنفیکا) بود.
_ قهرمان کودکی رونالدو (مارادونا) بود.
_ قهرمان کنونی او (لوییس فیگو) و (تیه ریآنری) هستند.
_ رونالدو که در لیسبون بزرگ شده است همیشه به خاطر لهجه (مادیرایی)اش مورد تمسخر بچهها قرار میگرفت.
_ رونالدو با (آلبرتو جاردیم) فرماندار زادگاه خود دوست صمیمی است.
آرایشگاه ها جزو معدود مکان هایی هستند که همیشه در فواصل زمانی مشخصی به آنها سر میزنیم، دلبستگی خاصی به آنها پیدا می کنیم و حس خوبی بعد از آرایش پیدا میکنیم. آرایشگاه ها به خاطر نوع خدمتی که ارائه می دهند کمتر دچار رکود اقتصادی می شوند و همیشه در همه شرایط مشتریان خودشان را دارند و معمولا در آمد خوبی نیز دارند. در یک طبقه بندی جهانی آرایشگری شادترین شغل دنیا شناخته شده است و به نظر می رسد آرایشگری شغل جذابی باشد. اما آرایشگری هم مانند هر شغل دیگری ارتباط تنگاتنگی با هنر بازاریابی دارد، یک آرایشگر اگر نتواند رضایت مشتریانش را فراهم کند مدت زیادی دوام نخواهد آورد.
در این نوشته سعی می کنیم چند نکته کوچک که می تواند تاثیرات بزرگی در تعداد مشتریانتان داشته باشد ذکر کنیم.
1) مکان خود را به خوبی اعلام کنید
اگر هنوز مغازه خود را افتتاح نکرده اید باید بهترین و در دسترس ترین مکان را انتخاب کنید، ولی با فرض اینکه مکان خود را تثبیت کرده اید باید به خوبی اعلام کنید که وجود دارید، در صورتی که در مکان پر رفت و آمدی مغازه دارید از تابلوهای خاصی که جلب توجه کند استفاده کنید، سعی کنید برای کسی که در محله شما غریبه است وبه دنبال یک آرایشگاه می گردد در دسترس ترین و سهل الوصول ترین آرایشگاه باشید.
2) خنده یادتان نرود
خنده ارزان ترین و آسان ترین وسیله تبلیغاتی است که می توانید استفاده کنید، هر مشتری که وارد مغازه شما می شود به گرمی و با روی خندان تحویل بگیرید و با او احوال پرسی کنید و در اولین لحاظ خاطره خوشی برای او بسازید.
3) حس بد منتظر ماندن را شیرین کنید
آرایشگاه ها از جمله کسب وکارهایی هستند که مشتریان برای استفاده از خدمات آنها مجبورند مدتی بین 10 دقیقه تا 1 ساعت منتظر بمانند و منتظر ماندن یکی از بدترین احساسات برای عموم مردم است. بسیاری از آرایشگاه ها به طور سنتی سعی می کنند این حس منتظر ماندن را با در دسترس قرار دادن روزنامه یا مجله از بین ببرند. این یک روش خوب است ولی باید روزنامه ها و مجله هایتان را همیشه به روز نگه دارید و برای هر نوع سلیقه ای محتوای مناسب برای خواندن در دسترس داشته باشید.
علاوه بر روزنامه و مجله یک تلویزیون می تواند تحمل زمان انتظار را لذت بخش تر کند، با این وجود سعی کنید از خود خلاقیت نشان دهید و متفاوت عمل کنید، به عنوان مثال اگر فضای مغازه تان اجازه میدهد یک میز فوتبال دستی قرار دهید تا مشتریانی که در انتظار هستند با هم فوتبال دستی بازی کنند، حتی یک بازی نوستالژیک مثل مارپله یا منچ و حتی شطرنج می تواند نقش بسیار تاثیر گذاری داشته باشد. این نوع بازی های دو نفره باعث آشنایی مشتریان باهم و ایجاد یک محیط شبکه سازی نیز می شود. وجود بعضی وسایل سرگرم کننده برای کودکان نیز می تواند ترس کودکان از محیط آرایشگاه را کاهش دهد و تجربه خوبی برای آنها ایجاد کند.
یک پذیرایی ساده به صورت سلف سرویس باعث حس صمیمیت بیشتری می شود، یک سماور قدیمی همیشه در حال جوش با استکان های کمرباریک هزینه چندانی برای یک آرایشگاه ندارد ولی حس خوب و خاطره ماندگاری می تواند برای مشتریانتان ایجاد کند.
البته مهم ترین راه برای کاهش زمان انتظار سرعت در ارائه خدمات آرایشی است، تا جایی که می توانید ارائه خدماتتان را سریع تر کنید و اگر سرتان خیلی شلوغ است یک همکار جدید استخدام کنید. سیستم نوبت دهی هم می تواند در نظم بیشتر و کاهش زمان انتظار مشتریان مفید باشد.
4) با مشتریانتان دوست شوید
آرایش گری از نوع کسب وکارهای خدماتی است و در این نوع کسب وکارها مهمترین فاکتور تاثیر گذار در میزان فروش، برخورد و اخلاق خدمات دهنده است، یک آرایشگر می تواند با تعامل دوستانه با مشتریانش از وفادار ماندن مشتریانش مطمئن شود.
سعی کنید اسم کوچک مشتریانتان را یاد بگیرید و جوان تر ها را با اسم کوچک صدا کنید، و تا جایی که حریم خصوصی افراد اجازه می دهد از آنها اطلاعات داشته باشید و در دفعات بعد با یادآوری یکی از نکات کوچکی که از آنها می دانید سر صحبت را با آنها باز کنید. همیشه سعی کنید از سخنان مثبت و شاداب کننده استقبال کنید و اجازه ندهید شکوه و شکایت های بعضی مشتریان فضای آرایشگاه را منفی کند.
5) سلیقه مشتریانتان را در مورد اصلاح مو به خاطر بسپارید
تنوع سلایق در اصلاح مو بسیار زیاد است، مخصوصا در مورد آرایشگاه های زنانه ولی اگر شما به مرور سلایق مشتریانتان را به خاطر بسپارید یک حس خوب را به مشتریانتان هدیه خواهید داد. بعضی مشتریان به موهای خود بسیار حساس اند و در مورد جزئیات مراحل آرایش دوست دارند که نظر بدهند ولی بعضی مشتریان هم هستند که دوست ندارند چندان از آنها در مورد مدل مو نظر پرسیده شود، دانستن سلایق و پرسیدن سوال مناسب در زمان مناسب مهارتی است که یک آرایشگر باید به مرور زمان آن را یاد بگیرید.
6) چیزی فراتر از انتظار به مشتریان ارائه کنید
چیزی که مشتریان از یک آرایشگاه انتظار دارند کوتاه کردن مو، ابرو و یا اصلاح صورت است ولی شما سعی کنید بعضی خدمات کم هزینه ولی خاص در پکیج خدماتی خود به مشتریانتان ارائه کنید. مثلا یک ماساژ گردن یا ماساژ صورت رایگان یا شستشوی رایگان می تواند گزینه خوبی باشد.
7) از پروموشن های جذاب استفاده کنید
آرایشگری پتانسیل زیادی برای استفاده از گزینه های متنوع تخفیف دارد، به عنوان مثال سعی کنید یک سیستم باشگاه مشتریان خیلی ساده راه اندازی کنید، و بدون اینکه اعلام قبلی کنید برای هر 5 بار اصلاح مو یک بار اصلاح رایگان در نظر بگیرید و مشتریان خود را سورپرایز کنید، این نوع پروموشن ها تاثیر بسیار زیادی در بازاریابی دهان به دهان خواهند داشت.
8) بازاریابی محتوایی را دریابید
یک آرایشگر باید اطلاعات خود را در زمینه مراقبت از مو و حتی پوست افزایش دهد، در مورد روش های مراقبت از مو با مشتریانتان صحبت کنید و به صورت اختصاصی برای هر فرد راهنمایی هایی را ارائه کنید، حتی می توانید یک سامانه پیامکی برای ارسال منظم پیامک های آموزشی راه اندازی کنید، اما مواظب باشید زیاده روی نکنید تا موجب نارضایتی مشتریان نشوید.
9) شبکه های اجتماعی را فراموش نکنید
آرایشگاه ها پتانسیل بالایی برای فعالیت و تبلیغ در شبکه های اجتماعی دارند و با اطمینان بالایی می توان گفت که بهترین ابزار تبلیغاتی برای یک آرایشگاه شبکه هایی مثل ایسنتاگرام هستند، سعی کنید آدرس شبکه اجتماعی خود را به همه مشتریان معرفی کنید و از آنها بخواهید تا شما را دنبال کنند، از آنها بخواهید که از خود در آرایشگاه شما عکس بگیرند و با هشتگ مخصوص شما منتشر کنند.
خود شما نیز می توانید از شخصیت های معروف و پرطرفداری که به آرایشگاه شما می آیند عکس بگیرید و منتشر کنید.
شما چه ایده هایی برای آرایشگاه ها به ذهنتان می رسد؟ قسمت نظرات منتظر شماست
لویی جوووووووووووووووووووووونم...
تولد 23 سالگیت مبارک(داداشی)
نمیدونم چی بگم برا داداشی ولی اینو از یکی از دوستام گرفتم:
23 سال پیش;تو یه روز خوب زمستونی,خدا یه فرشته کوچولویی رو به زمین فرستاد که قلبش مثل دریاست و لبخندش شادی رو به دنیا میبخشه.
فرشته ای که اسمش لوییه و با صدای دلنوازش مارو به اعماق وجود خودش میبره.
اون فرشته اینقدر مهربونه که همیشه دوست داره کمک کنه و توی خیریه ها همیشه میتونیم اسمشو ببینیم.
قلب مثل طلاش,چشمای آسمونیش,لبخندی که شیرینیش مثل شکلاته و خیلی چیزای دیگه,
همه و همه باعث شدن که توی قلبمون یه جای مخصوص داشته باشه.
این پسر شادیاش اندازه ی یه دنیا می ارزه.
هیچ وقت دوست نداره کسی رو ناراحت ببینه.
این پسر هیچ وقت نمیخواست بزرگ شه و همیشه برای ما همون لویی 18 سالست که به ایکس فکتور رفت می مونه.
این پسر همون پسریه که با شایعات زندگی آسیب میبینه ولی برای طرفداراش همه کار میکنه و خودشو قوی نشون میده.
لویی تو بهترینی و همیشه دوستت داریم:)
و ما همیشه همون هویج و لامبورگینی هستیم که تو دوست داری^_^
تولدت مبارک بوبیر
Xx
اینم تقدیم به لویی:
یه متن زیبا برا لویی:
100000000000000000000000 ساله شی لویی جوووون
بای-بای!
ﯾﮏ ﺟﻮﺭ ﻋﺠﯿﺐ ﺩﻟﻨﺸﯿﻨﻨﺪ
ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ ؛
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺧﺪﺍ ﯾﮏ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺷﺎﻥ ... ؛
ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭﺷﺎﻥ ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﯽ ﻭ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻤﯿﺸﻮﯼ ...
ﺍﺻﻼ ﺳﯿﺮﻧﻤﯿﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺻﺪﺍﯾﺸﺎﻥ
ﻫﻤﺎﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻭﻗﺖ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﯾﮑﻬﻮ ﺩﻟﺖ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﻭاز ﺗﻪ ﺩﻟﺖ
ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ : ﮐﺎﺵ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ؛
ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍ ﻋﺸﻖ ﻧﻤﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ...
ﺷﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻋﺠﯿﺐﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍ « ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻝ ﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩﻥ » ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻟﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﻫﻤﺎﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻟﺖ ﻗﺮﺹ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ؛
ﺑﺎﻫﻤﺎﻥ ﮐﯿﻔﯿﺖ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻣﺎﻧﺪ
ﻫﻤﺎﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺩﻟﮕﯿﺮﺕ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ
ﻫﻤﺎﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺸﺎﻥ ﺑﯽ ﻗﯿﺪ ﻭ ﺷﺮﻁ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻥ
ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ ... ؛
با تو هستم ....باور نداری .....
بغضم گرفته وقتشه ببارم ، چه بی هوا هوای گریه دارم
بازکاغذام باتوخط خطی شد، خدااین حس وحالو دوست ندارم
حالا تاصبح نگاهت انگاری یه دنیاراهه
هرچی راه میری توشب ها بازته جاده سیاهه
توببندچشماتو ساده اون دیگه حالا توابراست
اون گذشته ازمن وتو، تودلش زندگی برپاست
توبایدتنهابمونی باهمون چترشکستت
زیربارون توی پاییز باچشای خیس بستت
یه آدم چقدر طاقت غصه داره
چجوری میشه خنده روی لبام پابذاره
دوباره ، دوباره
به جایی رسیدم که باهیچکی حرفی ندارم
نباشی، من هیچ حسی به روزبرفی ندارم
نمیخوام بباره
دل دنیاروخون کردی که اینجوری تورفتی
تموم دلخوشی هامو توبارفتن گرفتی
مثل حس یه عشق تازه بودی
مثل افسانه بی اندازه بودی
هیچکی برای من شبیه تو نبوده
دنیا چه بی رحمی آخه تنهایی زوده
چشامو میبندم میخوام هرچی غصه است بمیره
که توخواب یکی ازتنم عطرتو پس بگیره
نمیشه ، نمیشه
عزیزم نمیدونی عشقت چقدر سینه سوزه
چه سخته آدم چشم به تاریکی شب بدوزه
همیشه ، همیشه
شبابیدار وروزا خیره به عکست این شده کارم دیگه طاقت ندارم
دلم میخواد یه جایی اونور دنیاخودمو جا بذارم
آخه عادت ندارم توکه نباشی خوابم نمیره خیلی دلم میگیره
فراموشم نمیشه خاطره هامون واسه من خیلی دیره
این روزاسخت ترازاونه که باور کنی
مگه میشه بایه خاطره سرکنی
یه جوری هق هق زدم صدام زخمیه
این اون دردی که نمیفهمیه
یه دفعه پرپر شد پر پروازمون
گرفته است چقدر دل آسمون
دوستان عزیز، چهلمین روز درگذشت عزیزمون رسید
به همتون تسلیت میگیم غم سنگین وبزرگیه واسه همه ما
هدیه هاتون روبرای مرتضی عزیزمون بفرستید به آسمونا
امشب 7 بار سوره ی قدر
1 بار آیت الکرسی
و یک حمد و 7 سوره توحید بخونید برای شادی روح امپراطورمون
مراسم چهلم مرتضی پاشایی اسطوره پاپ ایران، روز پنجشنبه مورخ چهارم دی ساعت
چهارده در محل قطعه هنرمندان بهشت زهرا برگزار می گردد.
خونواده،نظرات فعاله هرچی دل تنگتون میخواد به امپراطورمون بگید
اگر عکس یادلنوشته ای هم دارین درقسمت نظرات بذارین بااسم خودتون دروبسایت قرارمیدیم.
"ازپست های پایینتر دیدن فرمایید"