به گزارش فرهنگ نیوز، دهه پایانی ماه صفر که میشود، زائران پیاده، دلشان هوای طوس میکند و با گامهای دلبسته و امیدوار؛ باران چشمهایشان را به سمت و سوی حرم امام هشتم (ع) پیشکش میکنند، این روزها زائران از کوچههای شهر دلشان گذر کردهاند تا دیدگان آنها را به دریای دلفریب معنویت امام رئوف پیوند بزنند.
این زائران به قصد عزاداری در روز رحلت جانسوز پیامبر مهر و مهتاب، حضرت محمد مصطفی (ص)، شهادت امام جود و سخا، امام حسن مجتبی (ع) و شهادت امام هشتم (ع) راهی این سرزمین شدهاند تا بیخیال عالم و آدم در پناهگاه واماندگیها مأوا بگیرند و مویهکنان با قدمهای زلالشان پا به جاده عشق و دلدادگی بگذارند.
* زائرانی که با بقچهای نان و پنیر دل به جاده سپردهاند
خیلیهاشان از روزها و هفتههای قبل با بقچهای نان و پنیر، بدون کفش و با یک تسبیح در دست دل به جاده سپردهاند و به پهنای صورت اشک میریزند، آنان با نفسهای اهورایی در به در دنبال حریم سبز سخاوت میشوند؛ سرگشته کوچههای غربت و دلدادگیاند.
مادر و پدر، دختر و پسر، پیر و جوان، همه و همه در راهند تا خود را به طوس، به دیار غریبانه امام آهودلان برسانند تشنگی دیدار، سرمای هوا را از خاطر برده است؛ مادری که نوزاد 6 ماههاش را در این سفر با خود همراه کرده خوب میداند، تفسیر عشق را... وقتی به عمق نگاهش خیره میشوی، نبض دردهایش را حس میکنی، این مادر تنهای تنها با طفل 6 ماههاش قصد زیارت کرده است.
مریم محبی میگوید: یک هفته است که به همراه کاروان از اسفراین در راهیم، دلم برای دیدن حرم ضامن آهو یک ذره شده، مدتها بود که بیطاقت شده بودم بار سفر بستم تا در روز رحلت پیامبر اکرم(ص) و وفات امام هشتم (ع) در مشهد باشم باورتان میشود؛ این دومین باری است که میخواهم به این شهر و حرم امام رضا (ع) بروم، به خدا که اگر خودش نمیطلبید رفتن به زیارت حرمش بار دیگر قسمتم نمیشد؛
دو هفته پیش خیال این زیارت هم برایم محال بود، اما اکنون که چشم دل باز میکنم، میبینم در جاده هستم و چند گام بیشتر تا حرم آقا نمانده.
*«تا وقتی به حرم نرسم، کفشهایم را نمیپوشم»
وقتی نگاهم به انتهای کاروان میافتد، میبینم که مادر، پدر، کشاورز، غریبه و آشنا و هزاران نفر دیگر در هر مقام و منصبی دست از کار کشیدهاند و با پای برهنه، عزم را جزم کردهاند تا با قامتی شکسته و عزادار روانه جادههای منتهی به شهر مشهد میشوند.
در این کاروان سهیلا کامرانی در زمره دلدادگانی است که از کاشمر آمده و نذر کرده تا وقتی به حرم نرسیده، کفشهایش را نپوشد. اعتقاد دارد که تربت مشهد دل کندن را برای زائر غیرممکن میسازد.
هر سال در دهه پایانی ماه صفر قراری با خود گذاشتهام تا راهی طوس شوم، میدانم روزی که بخواهم از این شهر بازگردم، دل کندن برایم سخت و دشوار است، اما شیرینی زیارت به همین چیزهایش است. دلخوشم به همین حال و هوای زیارت، وقتی به این سفر میآیم، غم و غصهها پر میکشند، هوا سرد است و در این روزها بسیاری از هم کاروانیهایم همانند من سرمای هوا را احساس کردهاند اما خوب شوق رسیدن به چیزهای بزرگ، این سختیها را دارد.
عباس جویا هم که یک کشاورز است، در این کاروان پیاده حضور دارد، این مرد رفتن به مشهدالرضا (ع) و بودن در زیر سایه خورشید هشتم (ع) را سعادتی بزرگ میداند و معتقد است: این سفرها آدمی را به جاده تنهایی و سرمای تردیدها میکشاند، اما اگر اهل دل باشی، خواهی فهمید که سرزمین طوس، پایتخت و پناه همه واماندگیهاست؛ من هر سال به قصد نوشیدن جرعهای از آب سقاخانه و پرواز در ملکوتیترین نقطه زمین، با پای دل به پایتخت معنوی روانه میشوم.
امسال هم پیش خودم حساب کرده بودم چند روزی کوله بارم را بردارم و بیخیال عالم و آدم بیایم مشهد و بازهم با قلبی از نفس افتاده رو به بارگاه نورانیاش بایستم و بگویم آقا مخلصت هستم از اینکه باری دیگر مرا به خانهات دعوت کردی دلم میخواهد هر چه زودتر به مقصد برسم. آنگاه پیالهای آب از سقاخانه بر دارم و به نیت شفای روح و جان بنوشم.
*نذر کردهام تا با پای برهنه به این ساحل آرامش بیایم
نه بیمارم و نه مشکلی در زندگی دارم، اما هر سال نذر میکنم تا پا برهنه دل را به دریا بزنم و به این ساحل آرامش بیایم.
حرفهای این مرد کشاورز هم که تمام میشود، چشمم به کودکانی میافتد که دستهای کوچکشان را به دست پدران و مادرانشان سپردهاند و میخواهند در گوشهای از حرم، زیر گنبد مینایی ضامن آهو بایستند و پرواز کبوترهای طوس را به تماشا بنشینند.
کمی نزدیکتر مرد دیگری از تبار فریمان، صورتش را با دستهای سرد و یخ کردهاش پوشانده و بیصدا میگرید. دوست دارد تا دخیل امیدش را به درگاه ضامن آهو ببندد و حکایت ناتمام دلش را نزد امامش بازگو کند.
تمام قد ایستاده و با خواندن زیارتنامهای که در دست دارد، سکوتش را میشکند در حالی که تسبیح را آهسته در دست میچرخاند، نگاهش به سمت افق پرواز میکند. به قول خودش عاشق این است تا پروانهوار دور ضریح علی بن موسیالرضا (ع) بچرخد و سر بر ساحل آستان دوست بساید.
پیش از اینکه دست از گفتن آرزوهایش بردارد، زیارت نامه را باز میکند و با اشتیاق میخواند «اللهم الیک صمدت من ارضی و قطعت البلاد رجاء رحمتک فلا تخیبنی و لا تردنی بغیر قضاء حاجتی و ارحم تقلبی علی قبر ابن اخی رسولک صلواتک علیه و اله بابی انت و امی یا مولای .....»
هرکس را که در این کاروان بنگری، روایت شوریدگی و شیدایی را از زبان حال خویش معنا میکند؛ یکی تشنه رفتن به حوض اسماعیل طلایی و سقاخانه و دیگری شیفته پاشیدن دانه برای کبوترهای حرم است اما دیگرانی هم هستند که واله و دیوانه شوریده حالیاند. جوانی در دل جمعیت ایستاده و چای تعارف میکند امیر تبرایی عشق زیارت را به همین کارها میداند.
وی اضافه میکند: مدتها بود که انگار چیزی را در درون خود گم کرده بودم به همین دلیل نذر کردم برای چهل و هشتم و وفات امام رضا (ع) پیاده بروم طوس. گفتند حالت خوب میشود؛ اکنون حالم بهتر شده و ایمان دارم وقتی به صحن و سرای خورشید هشتم پا بگذارم، بهتر هم خواهم شد.
*چه سوزی دارد صدای حاج حسین وقتی گام به گام و لحظه به لحظه در اوج میخواند
در اینجا صدای مداحی، نوحهخوانی و سینهزنی بلند است یکی از مردان میانسال کاروان، چنان نوحهای خواند که آدم تا ته دلش آتش میگیرد، چه سوزی دارد صدایش وقتی گام به گام و لحظه به لحظه در اوج میخواند، این نوحه خوان که نامش حاج حسین است، گفت: غریب و تنها از قوچان به سوی حرم رهسپارم؛ هر سال با خانوادهام میآمدم اما امسال عزمم را برای سفری تنها جزم کردم و به اندازه همه عزاداران دیگر، شوق آمدن داشتم و حالا هم خوشحالم که توفیق سینهزنی و حضور در بین این کاروانهای پیاده را دارم.
در گوشه و کنار این کاروانها مردان و زنانی هم با دستان مهربان و پرسخاوت برای زائران غذا میآورند و التماس دعا میگویند؛ در این میان مردی میانسال از اهالی مشهد با اخلاص غذای نذری توزیع میکند، همه زائران محو نگاه آسمانیاش میشوند و سپس با جمله خدا قبول کند، به قلب این مرد دردمند جان تازهای میبخشد.
محمدعلی عباسی سه سال است که در روزهای پایانی صفر به جادهها میآید و برای زائران غذای نذری میآورد؛ دلش برای خدمت به زائر پر میزند و میخواهد تا زمانی که زنده است این عادت خوب را ترک نکند.
*«سلام بر تو ای آشنای غریب»
تا چند روز دیگر این زائران با گامهایی خسته و مهربان به تربت طوس میرسند و زیر لب میگویند؛ «سلام بر توای آشنای غریب»...
تم رُسُل به سوی جنان میکند سفر / جان جهانیان ز جهان میکند سفر
ریزید خون ز دیده که در آخر صفر / کز پیکر وجود، روان میکند سفر
رحلت نبی رحمت تسلیت باد
•••••• •••••• ••••••
اى خاتم مهربانى و عشق! سلام بر تو که گام هاى مهتابى ات
شب هاى جهل بشر را به جاده هاى راستى کشاند . . .
اللهم صل علی محمد و آل محمد
ای آسمان بگرد و دل از غصه چاک کن
خود را نهان چو جسم پیمبر به خاک کن
دستی برون ز خاک کن ای ختم انبیا
اشک غم حسین و حسن را تو پاک کن
رحلت نبی رحمت تسلیت باد
رحلت پیامبر اعظم، معراج وصال اوست با حضرت دوست
رحلت جانسوزش را به عاشقان رسالتش تسلیت می گوییم
•••••• •••••• ••••••
در وصف ذات، صحبت ما احتیاج نیست
زیرا که در صفات خدا «احتیاج» نیست
باید به بال رفت و درآورد گیوه را
در بارگاه قرب تو پا احتیاج نیست
شهادت امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد
•••••• •••••• ••••••
ذکر نزول عطا، یا حسن و یا حسین
علت لطف خدا، یا حسن و یا حسین
تا که خدایی شوم، کرب و بلایی شوم
می زنم از دل صدا، یا حسن و یا حسین . . .
•••••• •••••• ••••••
اى کریم اهل بیت علیهم السلام! قلب اندوهگینمان در عزاىت ، دیدار و شفاعتت را در قیامت مى طلبد تا طعم بخشندگى تو را دریابیم.
•••••• •••••• ••••••
بارها، چرخ ستمکار تو را کشت حسن / ماجرای در و دیوار، تو را کشت حسن
غم بیدردی انصار، تو را کشت حسن / به چه تقصیر دگر یار، تو را کشت حسن . . .
پرسشی از دکتر پروین منصوری متخصص پوست و مو
چگونه پیری پوست را به تاخیر بیندازیم؟
سوار تاکسی مخصوص بانوان شدم و توجهم به دستهای خانم راننده جلب شد. خودش خیلی جوان بود اما دستهایش خشک و چروکیده. دستکش نخیای را که خریده بودم، باز نکردم و آن را همراه کرایه به خانم راننده دادم و گفتم: «آفتاب پوست دستتان را خراب میکند؛ دستکش بپوشید.» خندید و گفت: «اهل این سوسولبازیها نیستم. کار ما از زیبایی گذشته عزیزم!» تشکر کرد و پیاده شدم...
همان موقع به ذهنم رسید از متخصصان سلامت بپرسم آیا این نکته حفاظت از پوست فقط از منظر زیبایی اهمیت دارد یا برای سلامتی پوست هم حیاتی است. چقدر اهمیت میدهید؟ اینگفتوگوی خواندنی با دکتر پروین منصوری، متخصص پوست و مو و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، حتما نظرتان را تغییر میدهد. امیدوارم آن خانم راننده هم این گفتوگو را بخواند.
سلامت: بعضی از خانمها با اینکه به زیبایی دستهایشان اهمیت میدهند و در پی مانیکور ناخن و کاشت آن هستند، وقتی در جمعی میروند و به پوست دست دیگر افراد نگاه میکنند، متوجه میشوند نسبت به همسن و سالهایشان، پوست پیرتری دارند. چرا؟
پیری پوست دست، تظاهر عواملی است که پیری وابسته به سن را به تعویق میاندازد یا برعکس آن را زودرس میکند. مهمترین دلیل شکسته شدن رشتههای کلاژن پوست و تخریب رشتههای الاستیک آن و در یک کلام چینوچروک، نور خورشید است. همانطور که بارها هم گفته شد، محافظت از نور، پیری ناشی از نور را به تعویق میاندازد و باعث میشود این عامل به عوامل ایجاد پیری ناشی از سن افزوده نشود. شما نمیتوانید انتظار داشته باشید پوست دستتان با پوست دست مادربزرگتان، (هر چند تمام نکاتی را که الان ذکر میکنم رعایت کرده باشد) یکسان باشد. اگر جوان هستید، سعی کنید پوست دستتان را بکشید، احتمالا یا کشیده نمیشود یا اگر هم کشیده شود، تا آن را رها کنید بلافاصله به حالت اول برمیگردد. اگر همین کار را با پوست دست مادربزرگتان انجام دهید احتمالا به علت کمشدن خاصیت الاستیسیته و کاهش توان رشتههای آن در پوست، پوست شکل میگیرد و پس از رها کردن مدتی طول میکشد تا به حالت اول برگردد. پیری ناشی از سن گریزناپذیر است ولی با رعایت نکاتی، میتوان آن را به تاخیر انداخت.
سلامت: منظورتان از عواملی که پیری ناشی از سن را به تاخیر میاندازند، چیست؟
تغذیه مناسب حاوی همه گروههای غذایی بهخصوص میوهها و سبزیهای تازه، پرهیز از نور آفتاب و حفاظت کامل از پوست با لباسهای مناسب و ضدآفتابها، خواب کافی، پرهیز از استرس و تنشهایی که گاهی خودمان باعث آن میشویم، هوای سالم، ترک سیگار، قلیان و مصرف مایعات کافی. امروزه محققان معتقدند که تغذیه سالم، ورزش و خواب کافی مساوی است با بدنی سالم و پوستی زیبا و نیازی به مصرف ویتامینهای گوناگون نیست.
سلامت: پس اینکه میگویند پوست خود را با فلان کرم تغذیه کنید یا میوههایی را روی پوست بمالید، درست نیست؟
مالیدن میوهها روی پوست امکان ایجاد حساسیت را بالا میبرد بنابراین کار درستی نیست. امروزه مواد موثره ویتامینهای موجود در میوه را به طور پایدار و در فرمولهایی خاص به صورت کرم تهیه میکنند. این کرمها گاهی به دلیل داشتن خواص درمانی بهوسیله پزشک هم تجویز میشوند. لایه سطحی پوست، رگ خونی ندارد و مواد مغذی از لایه زیرین یعنی درم، به آن میرسد. یعنی با تغذیه صحیح خون هر آنچه لازم است به پوست میرساند. مواد ضروریای مثل پروتئین، آهن، روی، انواع ویتامینها و ....
سلامت: درباره پوست دست چه توصیههایی دارید؟
شما در روز بارها دستها را با انواع شویندهها میشویید. بسیاری از خانمها حتی دستکش هم به دست نمیکنند و انتظار دارند این مواد پوستشان را خراب نکند. حتی آب بهتنهایی میتواند باعث خشکی پوست شود. نه فقط هنگام کار با شویندهها، بلکه در همه زمانهایی که مشغول کار روزانه هستید، دستکش بپوشید، یادتان نرود خشکی پوست باعث میشود عوامل فیزیکی و میکروبی به پوست وارد شوند و پوست چروکیده میشود. وقتی از خانه خارج میشوید، دستها را از آفتاب محافظت کنید یعنی دستکش مناسب فصل دست کنید و در تابستان کرم ضدآفتاب به خصوص زینکاکسید بمالید چون سرما و گرما هر دو به پوست دست آسیب میرسانند.
یک نکته مهم دیگر این است که خانمها مخصوصا دخترخانمهای جوان باید از برنزه کردن پوست که امروزه مد شده، پرهیز کنند. شنا در استخر روباز نیز کار صحیحی نیست. لکههای قهوهای که به مرور با افزایش سن زیادتر میشوند، علامت پیری ناشی از نور هستند. دقت کنید 3 عامل در ایجاد لکههای پوست موثر است؛ افزایش سن، ژنتیک و تماس با آفتاب. احتمالا حالا متوجه زیانهای این کار نمیشوید و با قرار گرفتن در معرض آفتاب، از رنگ جدید پوستتان لذت میبرید اما بعدها عوارض آن را خواهید دید و کاری هم نمیتوان کرد.
سلامت: بهطور کلی نمای پیری دست چیست؟
برجسته شدن رگهای پشت دست، بروز لکههای قهوهای، کاهش قابلیت ارتجاع و نازکی پوست.
سلامت: اما رگهای پشت دست برخی جوانها هم بیرون زده است. چرا؟
وقتی چربی زیر پوست کم شود، برای مثال فرد بهطور ناگهانی وزن کم کند یا رژیمهای غلط بگیرد و یا کسانی که به?طور ژنتیکی پوست نازکتری دارند، پیری زودتر خود را نشان میدهد. البته این افراد باید از نظر بیماری انسدادی رگها بررسی شوند. بعضی مشکلات نادر ارثی هم وجود دارند که نمای پیری به دست میدهند.
سلامت: رگهای بیرون زده درمانی ندارند تا پوست پیر به نظر نرسد؟
راستش را بخواهید درمانی وجود ندارد ولی از چربی خود فرد یا از ترکیبهایی که خاصیت پرکنندگی دارند مانند اسیدهیالورونیک برای بهبود نمای آن استفاده میشود. توصیه میکنم از مصرف خودسرانه بعضی داروها مانند کورتون که باعث کم شدن چربی پوست و برجسته شدن عروق میشود، خودداری کنید. البته بعضی بیماریهای داخلی با نازک شدن پوست و تخریب رشتههای آن همراهاند و باعث گشادی جدار عروق و نمایان شدنش میشوند.
سلامت: قدیمیها از گلیسیرین برای مرطوبکردن پوست دستشان استفاده میکردند ولی معتقدند به مرور رنگ پوست را سیاه میکند. آیا این عقیده درست است؟
از بهترین مرطوبکنندههای پوست وازلین است اما این ترکیب نفتی است و اگر خوب تهیه نشود امکان سیاه شدن پوست دست وجود دارد. گلیسیرین هم ترکیب خوبی است و امروزه به بیشتر کرمها ترکیبهای آن افزوده میشود. بهترین زمان استفاده از مرطوبکنندهها، بلافاصله پس از شستشوی دست و زمانی است که هنوز رطوبت دارد. با این کار آب به طبقه شاخی پوست نفوذ میکند و چروکها کمی صاف میشوند. اگر ظرف 1 تا 3 دقیقه مرطوبکننده را بمالید، لایه محافظی تشکیل میشود و 11 تا 24 ساعت رطوبت پوست را نگه میدارد و پوست شاداب میماند.