الا یا اهل العالم،انا المهدی"

            

تصور میکنم
روزی را که تکیه میزنید به کعبه
و ندا سر میدهید
"الا یا اهل العالم،انا المهدی"
میخواهم از خودم بپرسم
در آن لحظه اگر زنده باشم و آنجا
چه میکنم؟؟؟؟؟؟
چه میگویم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با خودم فکر میکنم
شاید بگویم:
"یا لیتنی کنت ترابا"
ای کاش خاک بودم
از سر خجالت....

اللهم عجل لولیک الفرج

جوابیه محسن نصیری

محسن نصیری پیرو نظرات قبلی جز نظر محمود سرداری می گوید :

باسلام خدمت دوستان و عرض ادب و احترام . اول اینکه نمیدونم چرا بعضی از دوستان دوست دارن دنبال حاشیه برن ؟ بنده نظر خودمو گفتم و هم از دهیاری ها تشکر کردم خصوصا دهیاری لیما، که خود بنده ایشان را نمیشناسم و ایشان هم بنده حقیر را نمیشناسد و اگه دقت کنید گفتم که همه اینترنت و ... ندارند که از کارهای انجام شده و یا دردست اقدامشان را در معرض اطلاع عموم قرار دهند و یا ذیق وقت این اجازه را به همه شوراها نمیدهد . و منظور خاصی نداشتم .
خدمت آقای سجیران هم عرض کنم که شوراها همان افراد تعیین شده خودتان و مردم روستا می باشند ، واین دیگر نگرانی ندارد! شما هم میتوانید درخواستتان را از شورای محل بخواهید و ایشان را مجاب نمائید تا کاری که مقدور است را برایتان و برای مردم محل انجام دهد ، شاید شورای محل مورد نظر ، این اطلاعات را نداشته باشد ! در هر صورت اگر سوء تفاهمی پیش آمده است عذرخواهی میکنم . ممنون از نظرتان
واما در جواب آقای نقطه باید عرض کنم که آقای نقطه ، شما از کجا اینقد مطمئن هستید که بنده از جیب بابام خرج میکنم ؟؟ 1) اگه نمیدونی ، باید خدمتت عرض کنم که آقای نقطه ، بنده حدود 12 سال است که مستقل شده و نون بازو و زحمت کشیده خودم و علم و اعتبار و سمتی که دارم و به بنده محول شده رو میخورم و نه از جیب بابا ! 
2) نمیدونم شما کی هستی و بنده رو تا چه حدی میشناسی، ولی از این حرفی که زدید مشخصه که بنده رو اصلا"نمیشناسی عزیزم . 
3) شما از کجا میدونی که من قسط و وام ندارم ؟؟؟ میخوای دفترچه های قسط و واممو بیارم خدمت شما ؟؟؟ 
4) در ضمن اگر هم به قول شما از جیب بابام خرج میکنم ، ربطی به کسی نداره و دارم از جیب بابام خرج میکنم ، از جیب مردم که نمیدزدم !! 
لطفا" در مورد چیزی که اطلاع ندارید نظر ندهید .
و در پایان اینو بگم که شما هنوز به اون اندازه بزرگ نشدید که بخواهید نظر بدید و اونم نظر نسنجیده و مثل مرد اسمتو بنویسی . آقای نقطه ، هر وقت بزرگ شدید و به اندازه ویرگول و آکولاد شدید نظر بدید . البته نظر واقعی و سنجیده . به امید دیدار

استاتوس های قشنگ و باحال فیسبوکی آذر 93 (سری 54)

لذتی که در، دراوردن کیک از لای دندون و خوردن اون وجود داره

تو خوردن خود کیک وجود نداره ^__^

.

.

اگر روزی خیانت دیدی بدان قیمتت بالاس..

اگر روزی ترکت کردند بدان باتو بودن لیاقت میخواهد..

خلاصه هردفعه ضایعت کردن خودتو یجور قانع کن...

.

.

یکی از افتخارات من تو زندگی اینه که انقدر کارم درسته که

هیچوقت search history اینترنتمو پاک نمیکنم

.

.

.

.

.

.

.

از گزینه ی private browsing استفاده میکنم که

از همون اول اصلا save نشه ^_^

.

.

نمیشه مخه هر دختری رو زد

فقط میشه مخ دخترایی رو زد که مخ دارن

.

.

جدیدا وقتی با دوستام میرم بیرون

احساس میکنم رفتیم ماموریت عکاسی برای خبرگزاری اینستاگرام و لاین!

.

.

بقیه استاتوس ها در ادامه مطلب

منبع : http://khandefun.ir

پیش بابام و داداشم نشستم ، بشون میگم : پدر من ،برادر من اینقدر زن ذلیل نباشید (-: مثلا خود من . مردم مرددددد . زنم ازم حساب میبره . حرف حرف منه . مثلا صبر کنید تا نشونتون بدم ،زنگ زدم نفس
من : نفس امشب قرار بریم خونه عموت ؟؟؟؟
نفس : اوره آماده شدی ؟ 
من : نفس میدونی احساس میکنم عموت زیاد از من خوشش نمیاد ، همه رو ماچ میکنه غیر از منو ^_^ 
نفس : چرا دروغ میگی اون که همیشه باهات روبوسی میکنه0_o
من : نفس حس میکنم . از دستم ناراحته دیدی اون بار رفتیم خونشون هشت موز خوردم گفت: بچه کم موز بخور . هشتا موز که این حرفارو نداشت . 

نفس: خوب 0_o 
من : خو عزیز من چرا در مقابل فهمیدن مقاوت میکنی خو دوس ندارم بیام دی :^_^ نفس: کامران تو به من گفتی نفهم ؟؟؟ 
من : نه به خدا خواستم شوخی کنم 
نفس: کامران یعنی تو شوخی شوخی به من گفتی نفهمم ؟؟ حالا شوخیت شده به من بگی نفهم ؟؟؟ (با حالت گودزیلا مانند )کامران میای بریم خونه عموم یا نه ؟؟ اگر دوس نداری بگو ؟؟دوس ندارم مجبورت کنم 
من : عزیزم حالا که دوس نداری مجبورم کنی حقیقتش دوس ندارم بیام . 
نفس : کامران ؟؟
من : جان دلم ؟؟؟ 
نفس : پا میشیییییی میایییییییی یا بیاممممممم چکیت کنم ببرمت 
من : o_0 هر چی فکر میکنم میبنم دوس دارم بیام نفس : آفرین آفرین موش کوچولوم عاشقتم عجیقم 
من : اهوم اهوم اهوم 
نفس : کامران داری گریه میکنی ؟؟
من :( با گریه) اشک شوقه ، چقدر دلم واسه عمو تنگ شده بود . 
نفس : دوست دارم منتظرم خدافظ کوچولو 
بابام و داداشم : o_0 0_o 
بابام : پاشو گم شو بیرون موش کوچولوش تا نیومده خونه رو رو سرمون خراب نکرده

عشق جدید

سلام به همه چند مدتی نبودم و سرم خیلی شلوغ بود ولی الان بهترین روزای زندگیمو دارم تجربه میکنم یه عشق جدید خدا بهم داده که زندگیمو عوض کرده طوری که کمتر وقت میکنم به عشق قدیمیم(حامد) توجه میکنم خیلی به عشق جدیدم وابسته هستم و خیلی دوسش دارم هر روز میبوسمش! خدایا شکرت... امیدوارم حامد از رفتار من ناراحت نشه، خب چه میشه کرد کار دله دیگه پانیذ جونم دختر گلم دوست دارم:-P