وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

اموزش مدرک هکر قانونمند CEH

اموزش مدرک هکر قانونمند CEH

آموزش عملی CEH - قسمت سوم - بخش اول

در ادامه آموزش های CEH مشغول آماده سازی قسمت عملی بخش سوم هستیم که از این مجموعه در بخش نخست با ابزار های پیدا نمودن سیستم های live در شبکه آشنا میشوید. ابزار های مورد استفاده در این آموزش از کالی لینوکس انتخاب شده تا علاوه بر رایگان بودن آشنایی با سیستم عامل مورد استفاده نفوذگران نیز آموزش داده شود. پیش از هر چیز ابخاطر کاستی های این آموزش از شما پوزش میطلبم و امیدوارم این آموزش ها شروع خوبی برای آموختن دانش عملی امنیت برای شما باشد.

دانلود آموزش عملی CEH - قسمت سوم - بخش اول


آموزش CEH - قسمت دوم - Footprinting and Reconnaissance


دانلود آموزش CEH - قسمت دوم - Footprinting and Reconnaissance - تئوری

دانلود آموزش CEH - قسمت دوم - Footprinting and Reconnaissance - عملی

برای دسترسی یه قسمت های اول به لینک های زیر مراجعه کنید.

آموزش CEH - قسمت اول [مقدمه] - بخش اول


برای سوال و جواب کلیک کنید

 

 

منبع : http://graymind.ir/

حاشیه ای بر لیلا زدگی در باران

می خواستم اگر روزی مرتکب کتابی شدم هم برایش مقدمه ای بنویسم و هم اسمی خاص پیشنهاد کنم ، روی اسم خیلی فکر نکردم ولی عناوین زیر بدون هیچ زحمتی به ذهنم رسید :

لیلی و پنجشنبه عزیز - لیلا و این همه آسمان - باز هم لیلا - دست خودم نیست لیلا - نامه های نازک تر از پنجشنبه های لیلا - من ، لیلا و ابلیس باران خورده - لیلی همیشه دیر می رسد - نازکتر از لیلی - از آن همه آسمان لیلا و ...

دیدم همه عنوان ها بدون آنکه بخواهم یا با لیلا شروع می شوند یا با لیلا ختم می شوند.یک نوع لیلا زدگی در این نوشته هایم هست ، در این متنها علاوه بر لیلا ، باران هم فراوان است ، پس به این نتیجه رسیدم که بد نیست اسم کتاب را بگذارم « لیلا زدگی در باران ».

گفتم بد نیست مقدمه آن کتاب را کسی دیگر بنویسد.که من این کاره نیستم ، اگر میتوانستم مقدمه بچینم که روزگارم این نبود . مشکل این است که بی مقدمه عاشق می شوم.

اصلا مرا چه به نوشتن ، میگذارم برای وقتی دیگر ، بهتر است در دنیای لیلا زده ام همیشه سر به زیر باشم و نگاه هایم را از مردم بدزدم تا کسی نفهمد که عاشقم.

نمی دانم چرا الان حس خوبی ندارم ، حالم خوب نیست یاد روزگار شیمیایی کسی افتادم که همیشه می گفت : فراموش نکن ، چشمهای من و تو از فرط خمیازه پیر شده اند ، پس بهتر است بروی و کمی بخوابی ، خدای فردا بزرگتر است....