این روزها که خورشید درآسمان فرمانروایی می کند، درختان انار، با دسـت هایشان ولباس خود دارند با پرتوهای گرم وداغ آفـتاب دست وپنجه نرم می کندتا انارها نسوزند، وآبدارمیهمان خانه های ما باشند
وقتش که انارها برسند، می رویم به مرکز انارستان، یعنی شهریاقوت های سرخ، ساوه تا این میوه ی بهشتی را ببینـیم وازخوردن تک تک دانه های انار لذت ببریم. حالا می خواهیم چرخی در شهر بزنیم.
می گویند که ساوه از کلمه سه آوه، به معنی سه آب آمده و در فرهنگ معین براده ی طلا و بوته ی زرگری معنی شده است. این شهر با آب و هوایی گرم و خشک یکی از شهرستان های استان مرکزی است.
بنای اولیه ی مسجد جامع ساوه که پیش ازاسلام ساخته شده ودردوره های سلجوقی، ایلخانی، صفوی، قاجار بناهایی به آن اضافه شده است. درون مسجد و محرابش کاشی کاری وگچ بری های زیبا دیده می شود. وقتی درمسجد می ایستی، هوای خنکی می وزد. وقتی هم به حوض حیاط و بازی پرنده ها نگاه می کنی و به صدایشان گوش می دهی، احساس سبکی و آرامش می کنی.
بنای بازارساوه به دوره ی صفویه برمی گردد. سقفش از آجر است و نورگیرهایی دارد که سبب تهویه هوا می شود. دراین بازارمسجدی قرارداردکه قدمتش به دوره ی زندیه می رسد.
بام موزه ی چهارسوق گنبدی شکل است و درونش کاشی کاری های زیبایی دارد، مانند درون گنبدمسجدجامع. این موزه هم از دوران صفویه به جا مانده است. این موزه حجره حجره است و دراین حجره هاطرزپوشش مردم وعکس های قدیمی از ساوه و مردم گذشته وجود دارد ودرفضای بازآن وسایل قدیمی مانند سکه ها در دوره های مختلف، قفل هاو... به نمایش گذاشته شده است.
چاپ شده در شماره ی 753 هفته نامه ی دوچرخه
کربلائی از هوای شهر بدش می آید، به خاطر همین کمی به دور از بچه هایش زندگی می کند. او خیلی نوه هایش را دوست دارد و باغش را به امید آن ها سرسبز و با طراوت نگه داشته است. و یک آلبومی دارد که عکس های آن قدیمی اند و نمی خواهد کسی این آلبوم را ببیند، ولی یک روز آلبوم دزدیده می شود و دیگر خوشی از او می رود. حالا عکس ها چه بودند؟ و چه اتفاق هایی می افتد؟ را در داستان می خوانید.
داستان از زبان شخصیت ها نقل می شود که بیشتر در ذهن و فکر آنها سیر می شود و همین باعث شده داستان گفت و گوهای زیادی نداشته باشد و حالت خسته کننده را از خود دور کند. بچه ها که نمی دانند البته همه، که در آلبوم چه عکس هایی بوده که بابایزرگشان از نبودن آن ناراحت است، کارهایی می کنند؛ تعقیب شبانه ی بابابزرگ؟ رفتن به حمام قدیمی و بیهوش شدن در آن و دیدن جن، افتادن از پله ها در خواب و رفتن به بیمارستان.
آلبوم دردسر
نویسنده: هادی خورشاهیان
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تلفن: 88962972