کربلائی از هوای شهر بدش می آید، به خاطر همین کمی به دور از بچه هایش زندگی می کند. او خیلی نوه هایش را دوست دارد و باغش را به امید آن ها سرسبز و با طراوت نگه داشته است. و یک آلبومی دارد که عکس های آن قدیمی اند و نمی خواهد کسی این آلبوم را ببیند، ولی یک روز آلبوم دزدیده می شود و دیگر خوشی از او می رود. حالا عکس ها چه بودند؟ و چه اتفاق هایی می افتد؟ را در داستان می خوانید.
داستان از زبان شخصیت ها نقل می شود که بیشتر در ذهن و فکر آنها سیر می شود و همین باعث شده داستان گفت و گوهای زیادی نداشته باشد و حالت خسته کننده را از خود دور کند. بچه ها که نمی دانند البته همه، که در آلبوم چه عکس هایی بوده که بابایزرگشان از نبودن آن ناراحت است، کارهایی می کنند؛ تعقیب شبانه ی بابابزرگ؟ رفتن به حمام قدیمی و بیهوش شدن در آن و دیدن جن، افتادن از پله ها در خواب و رفتن به بیمارستان.
آلبوم دردسر
نویسنده: هادی خورشاهیان
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تلفن: 88962972