وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

بیو گرافی پادشاهان لهستان Mieszko 1

MieszkoDagome.jpg

"Mieszko I"

Mieszko 1حکمرانی بود که از سال 960 میلادی تا زمان مرگش بر لهستان حکومت میکرد.او از اعضای خاندان پیا بود.اولین حاکم سیاستمدار لهستان است که با استفاده از تجربیات پدر و پدر بزرگ خود با اتحاد با قبایل توانست نبض کشور را در دست بگیرد.

ازدواج او در سال 965 میلادی با یک شاهزاده خانم از اهالی چک کشور را بسوی فرهنگ و مسیحیت اروپای غربی سوق داد.با توجه به منابع موجود، Mieszko یک سیاستمدار عاقل، یک رهبر نظامی با استعداد و حاکم کاریزماتیک بود.او با دیپلماسی موفق خود از یک سو با بوهیمای اول و سوئد متحد می شد و از سوی دیگر با رومیان.در سیاست خارجی منافع کشور نسبت به هرچیزی در اولویت قرا می گرفت حتی توافق با دشمنان دیرینه.

 

 

انتخابات و دیگر هیچ...........

          

روزی یک سیاستمدار معروف، درست هنگامی که از محل کارش خارج شد، با یک اتومبیل تصادف کرد و در دم کشته شد روح او در بالا به دروازه های بهشت رسید و یک فرشته از او استقبال کرد.
. فرشته گفت:
«خیلی خوش آمدید. این خیلی جالبه. چون ما به ندرت سیاستمداران بلند پایه و مقامات رو دم دروازه های بهشت ملاقات می کنیم. به هر حال شما هم درک می کنید که راه دادن شما به بهشت تصمیم ساده ای نیست»
سیاستمدار گفت:
«مشکلی نیست. شما من را راه بده، من خودم بقیه اش رو حل می کنم»

فرشته گفت «اما در نامهء اعمال شما دستور دیگری ثبت شده،
شما بایستی ابتدا یک روز در جهنم و سپس یک روز در بهشت زندگی کنید.
آنگاه خودتان بین بهشت و جهنم یکی را انتخاب کنید»

سیاستمدار گفت:
«اشکال نداره. من همین الان تصمیمم را گرفته ام. میخواهم به بهشت بروم»

. فرشته گفت::
«می فهمم. به هر حال ما دستور داریم. ماموریم و معذور»

و سپس او را سوار آسانسور کرد و به پایین رفتند.
پایین ... پایین... پایین... تا اینکه به جهنم رسیدند.

در آسانسور که باز شد، سیاستمدار با منظرهء جالبی روبرو شد.
زمین چمن بسیار سرسبزی که وسط آن یک زمین بازی گلف بود و در کنار
 آن یک ساختمان بسیار بزرگ و مجلل. در کنار ساختمان هم بسیاری از
دوستان قدیمی سناتور منتظر او بودند و برای استفبال به سوی او دویدند.
آنها او را دوره کردند و با شادی و خنده فراوان از خاطرات روزهای زندگی
قبلی تعریف کردند. سپس برای بازی بسیار مهیجی به زمین گلف رفتند و
حسابی سرگرم شدند.
همزمان با غروب آفتاب هم همگی به کافهء کنار زمین گلف رفتند و
 شام بسیار مجللی از اردک و بره کباب شده و نوشیدنی های گرانبها صرف کردند.
شیطان هم در جمع آنها حاضر شد  وشب لذت بخشی داشتند..
به سیاستمدار آنقدر خوش گذشت که واقعاً نفهمید یک روز او چطور گذشت.
راس بیست و چهار ساعت، فرشته به دنبال او آمد و او را تا بهشت اسکورت کرد.
در بهشت هم سیاستمدار با جمعی از افراد خوش خلق و خونگرم آشنا شد،
به کنسرت های موسیقی رفتند و دیدارهای زیادی هم داشتند.
سناتور آنقدر خوش گذرانده بود که واقعا نفهمید که روز دوم هم چگونه گذشت،
گرچه به خوبی روز اول نبود. 

بعد از پایان روز دوم، فرشته به دنبال او آمد و از او پرسید که آیا تصمیمش را گرفته؟

سیاستمدار گفت
«خوب راستش من در این مورد خیلی فکر کردم..
حالا که فکر می کنم می بینم بین بهشت و جهنم من جهنم را ترجیح می دهم»

بدون هیچ کلامی، فرشته او را سوار آسانسور کرد و آن پایین تحویل شیطان داد.
وقتی وارد جهنم شدند، اینبار سیاستمدار بیابانی خشک و بی آب و علف را دید،
پر از آتش و سختی های فراوان. دوستانی که دیروز از او استقبال کردند
هم عبوس و خشک، در لباس های بسیار مندرس و کثیف بودند.
سیاستمدار با تعجب از شیطان پرسید:
«انگار آن روز من اینجا منظرهء دیگری دیدم؟
 آن سرسبزی ها کو؟
ما شام بسیار خوشمزه ای خوردیم؟ زمین گلف؟ ...»

شیطان با خنده جواب داد:

«آن روز، روز انتخابات بود اما امروز دیگه...... تو رای داده‌ای.......».

سیاست چیست ؟ سیاستمدار کیست ؟

سیاست چیست ؟ سیاستمدار کیست ؟

این که سیاست چیست و شما چه کسی را سیاستمدار میدانید شاید به تعداد آدمهای روی زمین تعریف و پاسخ داشته باشد. از نگاه یک زن خانه دار سیاست بسیار متفاوت خواهد بود با یک خانم یا آقای کارمند دولت و یا یک نماینده مجلس . واز نگاه یک بازاری و یا کارخانه دار بسیار متفاوت با یک خلبان و یا یک دندانپزشک . بعضی می گویند سیاست پدر و مادر ندارد و باید از سیاست دوری کرد و بعضی می گوینددین از سیاست جدا نیست و بزرگان دین می گویند صداقت بالا ترین سیاست است . از نگاه من عامی کم سواد سیاست یعنی روش . یعنی تدبیر کردن و اندیشیدن . یعنی یافتن راه صحیح عمل به آن . یعنی فکر کردن به جمع و منافع آن و کسانی باید خود را سیاستمدار بدانند که بیشتر به مصالح و منافع جمع فکر کنند . و آگاهی و مطالعه آنان نسبت به تمام اقشار جامعه بالا تر باشد و در عین داشتن درایت با صداقت با موضوعات مختلف برخورد کنند . البته زمان و مکان و امکانات نیز در سیاستمدار شدن برخی موثر است . مثلا در سریال هزار دستان دیدیم( که پشتوانه تاریخی هم دارد ) چطور فردی مانند شعبان استخوانی وارد سیاست شد . اینکه چگونه برخی از سیاستمداران وارد جریانات سیاسی میشوند جای تامل بسیاری دارد . متاسفانه در تمام اعصار عده ای فرهنگ سیاست را با خیانت و دسیسه آلوده کرده اند . کسانی امثال معاویه که خود را بسیار باهوش و سیاستمدار میدانستند با علی (ع ) در صف پیکار قرار می گرفتند و مردم با مقایسه این دو معاویه را سیاستمدار تر می دانستند در عین اینکه سیاست علوی مرز زمان را خواهد شکست و مورد قضاوت تاریخ قرار خواهد گرفت. با مروری بر تاریخ سی ساله انقلاب نیز میتوان موارد مشابهی را مشاهده کرد. امروز با روندی که جهان در مقابل ما پیش گرفته است و مشکلات عدیده ای را در مقابل ما قرار داده . و روز به روز بر آن می افزاید وظیفه ما چیست ؟ ماکه سیاستمدار نیستیم و فقط نظاره گر هستیم که بزرگان مملکت برای ما چه تصمیم میگیرند؟ حتما پاسخ این خواهد بود که با اعتماد بر آنها و همدلی با ایشان می توان ایران را در این برهه حساس از خطر رهانید . اما سئوال دیگر مطرح میشود که آیا سیاستمداران امروز ما به یکدیگر اعتماد دارند و با یکدیگر همدل هستند. امروز کشور ما به شیر نیمه جانی تبدیل شده که کشورهای دیگر برای اثبات شجاعتشان به آن لطمه میزنند و برای ضربه زدن به ما سبقت می گیرند . سئوالی که مطرح میشود اینست که آیا اینهمه هجمه ای که بر ضد ما صورت میگیرد تنها به دلیل برحق بودن ماست ؟ یا گاها اشتباهاتی باعث شوریدن افکار جهانی برضد ما میشود. چه چیز موجب گستاخی برخی همسایگان یا قدرتهای فرامنطقه ای شده است. شما فکر میکنید که این جو تا به کی بر سر مملکت ما سایه خواهد انداخت و ما تا کی باید به مسئولینی اعتماد کنیم که با سخنان و رویه های نسنجیده کشور را در معرض تهدید و خطر قرار داده اند . همانطور که همه میدانیم هر چیز بهایی دارد پس ما بهای چه چیزی را میپردازیم ، چه عقل سلیمی باور میکند که این همه هزینه فقط برای حق ایران در داشتن انرژی هسته ای است . . من بعنوان یک نفر از قشر عادی این جامعه که می خواهم بدانم که چرا من بعنوان یک ایرانی باید هزاران برابر یکنفر مثلا در مالزی هزینه پرداخت کنم . اگر در زمان طاغوت با صرف هزینه بیت المال جشنهای 2500 ساله برگزار شد که اعتراضات بسیاری به آن وارد است چرا کسی باجهای میلیاردی به کشور هایی نظیر  روسیه و ... نمی بیند چرا هرکس قصد کلاهبردار ی دارد اولین طعمه اش ایران است . چرا کسی اعتراضی به ماندگاری چند ساله مهندسان روسی با دستمزد های سر سام آور و خرید تجهیزات ناکارآمد و دست چندم جهانی ندارد . چرا در این چند سال به دستهایی که به بیت المال تجاوز کرد فرصت سوء استفاده داده شد؟. رد پای عدم تدبیر در مملکتی با اینهمه منابع و استعداد همه جا دیده می شود و کاش مصلح اعظم زود تر فرا برسد. که ما را از اینهمه پریشانی برهاند . کاش دوستانی نظیر آقای احمدی نژاد  داعیه مدیریت بر جهان را نداشتند که در همین حد هم کفایت خود را نشان داده اند. چیزی که من میدانم این است که امام خمینی با انقلابشان ابدا قصد تضعیف اسلام و ایران را نداشتند ولی باید تذکر داد به سیاستمداران امروز که یکبار دیگر سیره امام را بخوانند . به افکار شهید مطهری رجوع کنند . سخنان شهید بهشتی را بیاد بیاورندو خلاصه یکبار دیگر مسلمان شوند. کاش سیاستمداران ما به یاد بیاورند که از کجا شروع کردند و پایان کارشان نزد خدا وند را به سلیقه گرایی های دنیا طلبانه ترجیح میدادنداگر صداقت بالاترین سیاست باشد شما چقدر سیاستمدار هستید؟. .