گروه سیاسی – رجانیوز: رئیسجمهور صبح امروز یکشنبه در نخستین همایش اقتصاد ایران که در سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی برگزار شد، درباره روابط فامیلی در دولت گفت: «همه دستگاهها باید فعالیت اقتصادیشان را به صورت شفاف بیان کنند. همه مردم باید از آمار، ارقام و طرحهای اقتصادی در یک لحظه باخبر شوند؛ در اینجا پسرخاله و پسرعمه نداریم. اگر شفافیت در کار بود، اگر رانت نبود و اگر انشاءالله با فساد هم توانستیم مقابله کنیم، با فسادی که همه جا ریشه دوانده، آن وقت اقتصاد نجات پیدا میکند. مهمتر از همه اعتماد مردم به عنوان سرمایه اجتماعی ما در اقتصاد است.»
به گزارش رجانیوز، در همین راستا تصمیم گرفتیم تا با شفافسازی در این زمینه، وجود یا عدم وجود پسرخاله یا پسرعمه یا دختر عمو یا هر کس دیگری از سران دولت را در مناسب دولتی بررسی کنیم.
البته آقای رئیسجمهور اشاره کردهاند که در مساله اقتصادی و رسیدگی به مفاسد اقتصادی نباید به فامیل بازیها توجهی داشت و پسر عمه و پسر خاله را مستثنا قرار داد اما به هر حال بد نیست نگاهی به لیست پسرخالهها در کابینه دولت یازدهم داشته باشیم.
۱- حسین فریدون برادر حسن روحانی دستیار ارشد رئیس جمهور است.
۲- عبدالحسین فریدون برادرزاده حسن روحانی مدیرکل وزراتی علوم و آموزش عالی و سرپرست مرکز جذب اعضای هیئت علمی این وزارتخانه است.
۳- طاهره قیومی مسئول روابط عمومی نهاد ریاست جمهوری؛ حسن روحانی دایی مادر وی است.
۴- اسماعیل سماوی خواهرزاده حسن روحانی سرپرست گروه مشاوران جوان، رئیس مرکز ارتباطات مردمی نهاد ریاست جمهوری و مشاور رئیس دفتر رئیس جمهور است.
۶- علیاصغر پیوندی پسر عمه حسن روحانی سرپرست دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و
چالشهای فراروی دولت: جنبشهای فراملی
ترجمه: بهنـام روسـتا
v دولت و فراسوی آن؛ سه چشم انداز کلی
من رشد اخوان المسلمین را پس از 1928، پدید آمدن جنبش مقاومت فلسطینی را در اواخر دهۀ 1960 و یا حوادث 11 سپتامبر 2001 را به مثابه نشانه هایی از تحول سیاسی در منطقه،برای این منظور ذکر نکردمتا نشان دهم که دولتهای خاورمیانه ای مواردی استثایی نیستند. این موضوع، درونمایۀ بخشهای نخست این کتاب در زمینه های تاریخ، جنگ و منازعه بود. مانند هر جای دیگر، دولتهای خاورمیانه ای نیز ممکن است خواهان کنترل روابط میان خود و تحدید نفوذ دولتهای دیگر باشند. وقوع جنگ و برجستگی نگرانیهای امنیتی، مؤید این مطلب است. اگر چه، نیروهایی به جز دولت یعنی نیروهای غیردولتی و «فراملی» که عبارت از نیروهایی هستند که جوامع را ورای دولتها به یکدیگر پیوند می دهند نیز از اهمیت فزاینده ای برخوردارند و در واقع در تلاش برای استفاده از دولتها، اعم از منطقه ای و بین المللی در جهت نیل به اهداف خود هستند.
در دوران پیشامدرن نیز همچون دوره های معاصر، فراملی گرایی بخشی جدایی ناپذیر از سیاست منطقه ای است. همچنین، مبحثی محوری در دانش روابط بین الملل است؛ رشته ای که در سالهای اخیر به گونه ای فزاینده به موضوع نیروها و جنبشهای فراملی پرداخته و آنها را به عنوان نیروهایی که فراسوی دامنۀ دولت به معنای رایج کلمه می شناسد که بر سیاستگذاریها و نتایج کار دولتها اثر می گذارند.[1] این موضوع، بخشی از نقد وارد بر واقعگرایی به عنوان یک چارچوب نظری و در عین حال، پرداختن به گونه های جدیدی از سیاست (مانند پراکندگی جمعیت و شبکه های مذهبی) و تعاملات اجتماعی همراه با جهانی شدن است. بحث دربارۀ فراملی گرایی، دستاوردهای مهم میان رشته ای در مطالعۀ طیفی از موضوعات از قبیل جهانی شدن، پراکندگی جمعیت، بازیگران غیردولتی و نظام فراملی جوامع داشته است. این رویکرد، امکان بحث دربارۀ شیوه هایی از بررسی را فراهم می آورد که در آنها دورنمای یک بازیگر «غیردولتی» و فراملی می تواند بهبود یابد و یا برعکس، دیدگاههای معمول در دانش روابط بین الملل و سیاست منطقه تقویت شود. افزون بر این، رویکرد مزبور امکان تحلیل آن دسته از روشهای بررسی را فراهم می آورد که در آنها خاورمیانه می تواند چالشهای عمومی خود را در معرض تحلیلهای اجتماعی و سیاسی قرار دهد. چنان که در بخشهای پیشین اشاره شد، این گونه ارجاع انتقادی همچنین روشهایی را مطرح می کند که در آنها نه تنها سیاست جوامع معاصر بلکه تحولات تاریخی هم امکان بازاندیشی می یابند. بدین ترتیب، خاورمیانه می تواند به عنوان محلی برای آزمودن مقاصد نظری وسیعتری به کار رود.
نعمتزاده وزیر صنعت، معدن و تجارت در راستای گسترش فعالیتهای اقتصادی کشورمان در منطقه با نیهات زیبکچی وزیر اقتصاد کشور ترکیه دیدار کرد. او در این نشست با اشاره به پتانسیلهای موجود در کشورمان گفت: تواناییهای نیروی انسانی، منابع طبیعی و جغرافیایی و زیرساختها و سرمایهگذاریهای صورت گرفته در ایران و ترکیه شایسته همکاری بیشتر است و دستیابی به حجم مبادلات تجاری به میزان ٣٠میلیارد دلار ضروری است. نعمتزاده اظهار کرد: استفاده از پول ملی در مبادلات تجاری تهاتری بین دو کشور، ایجاد شرکتهای مشترک پیمانکاری، تسهیل روابط گمرکی و ایجاد پنجره واحد، تأسیس شهرک صنعتی در مناطق مرزی، رفع موانع تعرفهای و نیز برقراری نظام بانکی فعال بین دو طرف میتواند در توسعه روابط تهران - آنکارا بسیار موثر باشد. وی در این دیدار که در محل دایمی نمایشگاههای بینالمللی تهران صورت گرفت، ایجاد پنجره واحد در ادارههای گمرک دو کشور را مورد تأکید قرار داد، که براساس آن چنانچه در یک کشور، کالا مورد بررسی قرار گیرد، نیازی به بررسی مجدد در کشور مقابل وجود نداشته باشد.
در اهمیت تحولات در شرف وقوع آمریکا و کوبا همین بس که «شرق» در چهار شماره اخیر، چهاریادداشت صفحه اول خود را به این رویداد اختصاص داده است. موضوعی که احتمالا در روزها و هفتههای آینده، در زمره مهمترین عناوین خبری جهان تبدیل شده و تحلیلگران از زوایای مختلف به این رویداد مهم سیاسی خواهند پرداخت. یادداشت کوتاه «برد-برد آمریکا و کوبا» که با حسنظن سردبیر با عنوان «سرمقاله» روز شنبه ٢٩آذر روزنامه «شرق» به زیور طبع آراسته شد (احتمالا بهدلیل اهمیت موضوع و نه محتوای یادداشت) یکی از مطالب مورد اشاره است که با نقدی تحت عنوان «کدام برد- برد؟» به قلم نویسنده فرزانه جناب فریدون مجلسی در شماره بعدی روزنامه دوشنبه اولدیماه به چالش کشیده شد. تحول در شرف وقوع بین کوبا که من آن را «ماندگارترین حکومت چپ جهان» نامیدهام و آمریکای «تحت زعامت باراک اوباما» که شباهت زیادی به موضوع مهمتر ایران و آمریکا دارد، ارزش آن را دارد که نقدی بر نقد بهانهای برای پرداختن دگرباره به موضوع تحول باشد. موضوع اصلی یادداشت «برد- برد آمریکا و کوبا» برخلاف آنچه که بیشترین قسمت یادداشت «کدام برد- برد؟» جناب مجلسی را به خود اختصاص داده، ارزیابی دوران ٥٠ساله فیدل بر این کشور نبود. نگارنده دیدگاه خود در اینباره در مقالهای تحت عنوان «کاسترو ٤٩سال حکومت در دهان کوسه» بیان کرده است؛ ضمن اینکه فارغ از ارزیابی آن از منظر ایدئولوژیک (که در نقد مذکور بسیار پررنگ شده) سایه سنگین «کاسترو» بر جنبشهای ملی با گرایشهای چپ سوسیالیستی (و نه کمونیستی از جنس شوروی سابق و مائوئیستی از نوع چین دوران مائو) آمریکایلاتین و همچنین کمکهای کوبا به موج جنبشهای استقلال که از دهه٦٠ آفریقا را فراگرفت، موضوعی است غیرقابلمناقشه. همچنین حمایت بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی از حکومت انقلابی کوبا نیز در پرتو دوران جنگ سرد بر کسی پوشیده نیست.
در یادداشت مذکور بهصورتی موجز (اشاره به بحران خلیجخوکها و تهدید اتمی شوروی) به این موضوع اشاره کردهام. با این وجود نمیتوان این استدلال آقای مجلسی را پذیرفت که «اصولا آمریکا با شوروی طرف بود و با کوبای منهای شوروی که کاری نداشت»، چه آنکه نه فروپاشی ابرقدرت سابق نیز در سیاست آمریکا در قبال کوبا تغییری ایجاد کرد و نه ربعقرن پس از فروپاشی شوروی و رها کردن هاوانا به حال خود در فضای پسا جنگ سرد، تاثیری در تمایلات ضدآمریکایی فیدل کاسترو گذاشت. تعریض نقاد به کرهشمالی و مقایسه آن با کوبا را به وقتی دیگر وامیگذارم و تنها به این نکته اکتفا میکنم که جنس ایندو هم در شکل و هم در محتوا با یکدیگر متفاوت است؛ کمااینکه نمیتوان به سرنگونی حکومت ملی سالوادور آلنده توسط پینوشه که نسخه ایرانی آن در ماجرای مصدق رخ داده بود را در قالب این جمله که «مس شیلی را هم استخراج میکرد و به کارگرانشان هم مزد میپرداخت که دولتها بر سر میزان آن چانهزنی میکردند» خلاصه کرد و منکر مطامع غارتگرانه آمریکا در آمریکایلاتین شد. حرف اصلی سرمقاله نگارنده در روزنامه «شرق» هفته گذشته، تاکید بر عنصر «تغییر» در رویکرد هیات حاکمه آمریکا در مهمترین پروندههای روابط خارجی این کشور در دوران اوباماست که تحول در شرف وقوع بین کوبا پس از ٥٠سال مخاصمه بین دوکشور در ذیل این تحول و در زمره آن تغییر است. با وجود نقش انکارناپذیر کانادا و واتیکان در میانجیگری بین واشنگتن و هاوانا، تردید نباید کرد «ابتکار عمل اوباما» در شکستن برخی انگارههای ضدکمونیستی و ضدتروریستی در اندیشههای لیبرالدموکراسی آمریکا و سیاستسازان آن است، که او را به دستدادن با رائول در مراسم ماندلا میکشاند. رویدادی که در صورت حضور روحانی در آن مراسم میتوانست در مورد ایران نیز تکرار شود و مکمل تماس تلفنی برای شکستن یخهای قطور روابط منقطع ٣٥ساله و ترک بیشتر در دیوار بیاعتمادی بین دوکشور شود. رفتاری که من آن را وجه ممیزه «اوباما» و نگرش واقعبینانه و منطقی و درک درست وی از تحولات جهان که منافع آمریکا در شکلی جدید از روابط بینالملل را تامین میکند از اسلافش میدانم. همانگونه که در تحولات مربوط به پرونده هستهای کشور «خواست و نیاز متقابل» ایران و ١+٥ و بهخصوص آمریکا را وادار به نرمشهایی راهبردی برای حلوفصل دیپلماتیک کرد که مبتنی بر رویکرد برد- برد بود. در تحول روابط آمریکا -کوبا این گزاره یادداشتسوم «شرق» تحت عنوان «دیپلماسی تلفنی انقلابی پیر» به قلم «هادی اعلمی فریمان»، واقعبینانه است که گفته است: «آیا فیدل تسلیم شده و این پایان یک انقلاب است که در ٦٠سال گذشته جز رنج و فقر و سیستمی بسته و نسلهایی تباهشده چیزی برای کوبا به ارمغان نداشت؟ اما واقعیت این است که هم ایالاتمتحده و هم کوبا نه پیروز شدند و نه شکست خوردند، این بخشی از یکروند تغییر تاریخی سوسیالیسم بهعنوان یک مدل ناکارآمد است که ملتی را به آزادی هدایت میکند؛ آزادی در اقتصاد، اندیشه و مالکیت فردی، ایالاتمتحده را نیز هرروز به سمت واقعگرایی بیشتر سوق میدهد.» پاسخ مثبت کوبا به دستی که اوباما به سوی رائول در مراسم ماندلا دراز کرد، تصمیمی است که «فیدل» در «هاوانا» گرفته و برادرش مجری آن است. به قول «هنری کیسینجر» حنای دیپلماسی با همه معجزاتش در غیاب تصمیم استراتژیک، رنگ میبازد!
روزنامه شرق ، شنبه 6 دی ماه 93 ، ص 1
لینک مطلب:
http://sharghdaily.ir/News/51218/