وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

ماجدی: بازی برابر راه آهن هنوز قطعی نشده است

سرپرست استقلال اعلام کرد که مصاف تدارکاتی تیمش برابر راه آهن هنوز قطعی نشده است.

میرشاد ماجدی در گفت‌وگو با سایت رسمی باشگاه استقلال، درباره آخرین وضعیت تیمش عنوان کرد: درحال حاضر تمریناتمان را در کمپ حجازی راس ساعت 15:30 برگزار می‌کنیم و برای ادامه لیگ آماده می‌شویم.

او درباره بازی احتمالی تیمش برابر راه آهن بیان کرد: هنوز برگزاری بازی با راه آهن قطعی نشده است و این مسئله شب گذشته به ما اعلام شده است و امروز (سه شنبه) درباره آن تصمیم گیری می‌کنیم.

سرپرست استقلال درباره حضور در قائمشهر گفت: بازی با نساجی در قائمشهر هم قطعی نیست و جدیدا خبر تازه‌ای درباره آن به ما نرسیده و احتمالا حضورمان در آن شهر منتفی است.

وی درباره وضعیت فخرالدینی افزود: فخرالدینی با اجازه کادرفنی و دیدار با مادرش به کرمان رفته است و قرار است امروز (سه شنبه) به جمع ما اضافه شود.

وی درپایان درپاسخ به سوالی درباره تیم ملی و عملکردش اظهار کرد: تیم ملی ایران از پتانسیل بالایی برخوردار است و اعتقاد دارم که توانایی فینالیست شدن را دارد. نکته امیدوار کننده در این تیم درخشش جوانان است که نشان داده‌اند از توانایی‌های زیادی برخوردار هستند و عملکردشان درخشان بوده است. آنها پایه گذار موفقیت ما در جام‌جهانی بعدی خواهند بود.                                           

تو (12؟)

از پشت دیوار بیرون می آیم. به سمت انتهای خیابان می چرخم، گرده های سفید از زمین به بالا می ریزند. آسمان سفید می شود؛ زمین خاکستری. بافت رویِ آسفالت با رگه های خاکستری و پنبه های سیاه جسته و گریخته پر می شود. به بالا سقف از ستاره های پلاستیکی شب رنگ، به زیر گویِ آتشین میان قدم هایم. زیر این سایه سال های پیش رو مثلِ مرغ تاریک رویِ پشت بام دراز کشیده اند. سر ظهر جمع نمی شود. سایه تا شب پیش می رود. میان انگشتانش برگ هایِ درازِ بید بیرون می زند. سر برگ ها سوخته، قهوه ای مایل به سرخ و سیاه. چیزی تا اُکسیدگی باقی نمانده. نمی خواهم از پشت سر افتادن بدانم. نه از سوختگی های پشت سر می دانم، نه با ابرها درباره ی خلاصه ی قسمت پیشین می خوانم. 
قرصی دیگر از پوشش آلومینیوم بیرون می آورم. مرضِ شهر به مرضِ شهرگریزی گرفتارم می کند. خیابان وقتی با تمامِ وجود در میانِ کوچه هایش می چرخم، مُدام و در هر لحظه از خود دورم می کند. حکومت اداره می کنند و من حاکمیت خویش از دست می دهم. به تارهای عنکبوت بسته بر گلدان های تازه مانده در عمق فصلِ خاکستریِ سال چنگ می زنم. 
از خواب بیدار نشده، چروک رویاهای شیرینِ شب های پشت سر رفته هنوز بر صورتم باقی مانده. هنوز می توانم بو بکشم و در دیوارهای اتاق تقسیم بشوم. چیزی نمانده که اولین تخلیه را با سیگار و کُنیاک آغاز کنم:
قبض، قبض، قسط، کارت، اِ تی اِم، سی سی تی وی و بعد: پول و پول و پول و پول و پول و پول و پول و پول و پول. 
از خواب بیدار می شوم. زمین دارد هنوز می بارد. پیش رویِ بهمن ماهی دیگر ایستاده ام و با لرزش سیم های مخابرات ارتباط برقرار می کنم. چسبیده به سوزن نورهای زیر تلِ خاکستر. به بیدار نشدن فکر می کنم. زمین حوصله ی زندگی ندارد. بیا برایش آوازِ پرِ جبرئیل بگوییم. نامه هایمان از یادش می رود. تمامِ ساعت ها. تمامِ عقربه ها. 
از این جا می توانم جانورانِ خزیده زیر پوست را به تماشا بنشینم. که انگار قصدشان به انقراض نیست. شاید می خواهند جایمان را به کلی بگیرند. 
بالاخره تو هستی. شرایط به رخ می کشی. اوصاف به یاد می آوری. خوب می دانم درباره ی چه چیزی حرف می زنم. چیزی از غیره ها و سه نقطه ها نمی دانم. در همین جا خلاصه می شوم. در همین سکوت غرق می شوم. از سایه ها انتظار پوسیدگی ندارم. نَرم باقی می مانند. آغوشم اما دیگر نیازی به آن ها ندارد. که از دور تماشایشان می کنم. بگذار تمامشان به ما حسادت بکنند. چاره ای جز انداختن تقصیر گردن یک نفر ندارند. که آن یک نفر... .
نمی دانند حتا حدودن چه احساسی دارند. تو خوب می دانی.
«اِی کجایی کز بوسه
بر لب تشنه ام بزنی آبی»

تو (12؟)

از پشت دیوار بیرون می آیم. به سمت انتهای خیابان می چرخم، گرده های سفید از زمین به بالا می ریزند. آسمان سفید می شود؛ زمین خاکستری. بافت رویِ آسفالت با رگه های خاکستری و پنبه های سیاه جسته و گریخته پر می شود. به بالا سقف از ستاره های پلاستیکی شب رنگ، به زیر گویِ آتشین میان قدم هایم. زیر این سایه سال های پیش رو مثلِ مرغ تاریک رویِ پشت بام دراز کشیده اند. سر ظهر جمع نمی شود. سایه تا شب پیش می رود. میان انگشتانش برگ هایِ درازِ بید بیرون می زند. سر برگ ها سوخته، قهوه ای مایل به سرخ و سیاه. چیزی تا اُکسیدگی باقی نمانده. نمی خواهم از پشت سر افتادن بدانم. نه از سوختگی های پشت سر می دانم، نه با ابرها درباره ی خلاصه ی قسمت پیشین می خوانم. 
قرصی دیگر از پوشش آلومینیوم بیرون می آورم. مرضِ شهر به مرضِ شهرگریزی گرفتارم می کند. خیابان وقتی با تمامِ وجود در میانِ کوچه هایش می چرخم، مُدام و در هر لحظه از خود دورم می کند. حکومت اداره می کنند و من حاکمیت خویش از دست می دهم. به تارهای عنکبوت بسته بر گلدان های تازه مانده در عمق فصلِ خاکستریِ سال چنگ می زنم. 
از خواب بیدار نشده، چروک رویاهای شیرینِ شب های پشت سر رفته هنوز بر صورتم باقی مانده. هنوز می توانم بو بکشم و در دیوارهای اتاق تقسیم بشوم. چیزی نمانده که اولین تخلیه را با سیگار و کُنیاک آغاز کنم:
قبض، قبض، قسط، کارت، اِ تی اِم، سی سی تی وی و بعد: پول و پول و پول و پول و پول و پول و پول و پول و پول. 
از خواب بیدار می شوم. زمین دارد هنوز می بارد. پیش رویِ بهمن ماهی دیگر ایستاده ام و با لرزش سیم های مخابرات ارتباط برقرار می کنم. چسبیده به سوزن نورهای زیر تلِ خاکستر. به بیدار نشدن فکر می کنم. زمین حوصله ی زندگی ندارد. بیا برایش آوازِ پرِ جبرئیل بگوییم. نامه هایمان از یادش می رود. تمامِ ساعت ها. تمامِ عقربه ها. 
از این جا می توانم جانورانِ خزیده زیر پوست را به تماشا بنشینم. که انگار قصدشان به انقراض نیست. شاید می خواهند جایمان را به کلی بگیرند. 
بالاخره تو هستی. شرایط به رخ می کشی. اوصاف به یاد می آوری. خوب می دانم درباره ی چه چیزی حرف می زنم. چیزی از غیره ها و سه نقطه ها نمی دانم. در همین جا خلاصه می شوم. در همین سکوت غرق می شوم. از سایه ها انتظار پوسیدگی ندارم. نَرم باقی می مانند. آغوشم اما دیگر نیازی به آن ها ندارد. که از دور تماشایشان می کنم. بگذار تمامشان به ما حسادت بکنند. چاره ای جز انداختن تقصیر گردن یک نفر ندارند. که آن یک نفر... .
نمی دانند حتا حدودن چه احساسی دارند. تو خوب می دانی.
«اِی کجایی کز بوسه
بر لب تشنه ام بزنی آبی»

قتل زن تماشاگر ایرانی به نام “لیلا علوی” در استرالیا بعد از بازی ایران و قطر + عکس

پلیس استرالیا در حال تحقیق درباره قتل زنی ایرانی است که گفته می‌شود به دست شوهرش به قتل رسیده است. تحقیقات درباره این جنایت از ساعت١٠ صبح دوروز پیش همزمان با کشف جنازه‌ای بی جان لیلا علوی ۲۶ ساله در پارکینگ مرکز خرید سیدنی آغاز شد. کارآگاهان بعد از حضور در محل، جنازه زنی جوان […]

با تایید وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: فیلتر لاین، تانگو و واتس‌اپ فعلاً اجرا نمی‌شود.

whatsapp-generic
در حالی که چند هفته قبل خبری مبنی بر فیلترینگ شبکه های اجتماعی موبایل از جمله لاین، تانگو و واتس اپ بر روی خبرگزاری های مختلف درج شد اما امروز وزارت فرهنگ و ارشاد با رد این خبر رسما اعلام کرد، طرح فیلترینگ این سه برنامه در حال حاضر اجرا نخواهد شد.

به نقل از خبرگزاری فارس، علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد در خصوص تصمیم مسدودسازی سه نرم افزاری ارتباطی موبایلی لاین، واتس‌آپ و تانگو اظهار داشت: تصمیم بر فیلترینگ این سه نرم‌افزار در کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه (فیلترینگ) اتخاذ نشده و قوه قضائیه مستقیماً به موضوع وارد شده است.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره ورود مستقیم قوه قضائیه به این موضوع و خارج از چارچوب تعیین مصادیق گفت: در این باره نمی‌خواهم مصاحبه کنم.

وی در پاسخ به این سؤال که تصمیم در این باره چه خواهد شد؟ گفت: کلاً نظر رئیس‌جمهور این است که شبکه‌های اجتماعی و ارتباطی به صورت انبوه مخاطب دارند و از آنها استفاده می‌شود، نباید مسدود شوند.

جنتی گفت: اگر استفاده از این نرم‌افزارها وجود دارد باید با استفاده از روش‌های هوشمند، موارد زیانبخش را فیلتر کنیم، اما اینکه یک بزرگراه را مسدود کنیم به دلیل تخلف دو بزرگوار اشتباه است.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره اینکه سرانجام این تصمیم چه خواهد شد، گفت: این تصمیم فعلاً اجرا نشده و این نرم‌افزارها کماکان در حال ادامه کار هستند.