وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

پیامبر رحمت

به نام خدای محمد...

مدینه بود و سیاهی و غمی سنگین  که فضایی مدینه را در هم می فشرد...

و دخترانی که  بی گناه  زنده توی گورهای سرد می خوابیدند...

و مردمانی که هیچ نمی دانستند ...

بت بود که خدایی می کرد برایشان  و شاید هم آنان خدایی بت می کردند..

نمی دانستند چه را و که را می پرستیدن...

نمی دانستند دلیل بودن و آمدنشان چیست...

سرگردان به دور خود چنین روزها را می گذراندند..

کویر تشنه باران بود و مدینه در انتظار محمد ...

و آفتاب هفدهمین روز ربیع این بار در خانه عبدالله طلوع کرد...

و مدینه روشن شد از عشق محمد...

محمد آمد..طلوع کرد تا جهانی به قدمش مبارک کرد...

و خدای محمد را فرستاد تا زنده کند مردگانی را که به ظاهر زنده می زیستند....

محمد آمد . آخرین فرستاده پروردگار ...

و با آمدنش خدای نعمت بر بنده تمام کرد...

محمد آمد تا رسالت عظیم بر دوش گیرد...

اسلام مزین شود به دستان محمد...

و تفسیر یافت آیه آیه قرآن به نام محمد...

آنهایی که با رفتار و افکارشان تو را نگران می کنند، نمی دانند تو خدایی داری که دوستت دارد و دوستش داری. خدایی که بالاترین قدرت و نزدیک تر از نفس در کنار توست پس هر وقت از انسان ها و کردارشان خسته شدی، آرام بگو:
خدایا؛ به قدرتت نیاز دارم ...

شکر خدایی که تـــ♥ـــو را برای من

و من را برای تـــ♥ــو آفرید

آغوشتــــــ را مأوای آرامشــم قرار داد

و ضربان قلبـ♥ــت را صدای لالایی شبانه ام

شکر خدایی که عشـ♥ـقت را درقلبـــــ♥ـــم شعله ور کرد

و یادتـــــــ را درخاطرم همیشه زیبا نمود

 

آدم مذهبی نیستم....

 

من آدم مذهبی به این معنا که تسبیحی در دستم وذکر لا اله الا الله برلبم باشدنیستم.اما نماز می خوانم نه برای فریب برای خودم.ودعا میکنم نه برای طلب برای شکر آنچه که به من داده شده چه آنهایی را که میدانم وچه آنهایی را که نمیدانم.ترس از گناه دارم همچون ترس اسیب رساندن به عزیزانم.توکل میکنم چون زندگی را جاده دوطرفه ای می دانم. اگر من بهترین راننده و ماشینم بهترین مدل روز باشد.احتمال اینکه طرف مقابلم ناشی باشد ۵۰پنجاه است.پس با رعایت تمام جوانب سرنوشت امور را دست خدا میدهم.و شرمگین می شوم از اینکه کسی را جز خدا رازق و روزی ده ببینم .تا بترسم از اینکه مبادا نانم را آجر کند.دست به سینه وپشت دوتا کرده در برابر کسی جز خدایم نمی ایستم چون خدایی جز خدای یگانه وجود ندارد.نه خدا رئیس نه خدا مسئول نه خدا مشتری نه خدا صاحب کار نه خدا زندانبان ونه هیچ خدایی جز الله.برای من مردن هجرت است.من خدا را در رحمن ورحیم یافته ام.من از هیچکس جز خدایم انتظاری ندارم برای همین بی طمع می بخشم..من قرآن خوانده ام و می خوانم.نه برای تکرار طوطی وار آن در مجالس بلکه برای روشنی دل و راهی که در پیش دارم.من مسلمانم.

 

 خیلی نگو من گناهکارم. این را ادامه نده تا به یقین برسد.

ایمان را تبدیل به شک نکن.

بعضی ها احتیاط می کنند عقب عقب می روند از آن طرف پشت بام می افتند.

 وقتی بسم الله  را بفهمید دیگر نه از جلو می افتید نه از پشت سر.

 

تقدیم به آنانکه پندارند خداوندگار خواسته ایشان را به جا نیاورده و با او قهر کرده اند

سهراب سپهری از زبان خدا :



منم زیبا

که زیبا بنده ام را دوست میدارم

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان

رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود

تو غیر از من چه میجویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن

که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت

که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد

تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم

که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت

وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم

مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟

که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!

آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را

این منم پروردگار مهربانت

خالقت

اینک صدایم کن مرا.

با قطره ی اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را

با زبان بسته ات کاری ندارم

لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

بگو جز من کس دیگر نمیفهمد

به نجوایی صدایم کن.

بدان آغوش من باز است

قسم بر عاشقان پاک با ایمان

قسم بر اسبهای خسته در میدان

تو را در بهترین اوقات آوردم

قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من

قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان،

رهایت من نخواهم کرد.