مصطفی جوزانی : ولایت فقیه یک حقیقت و یک مفهوم حبس شده در تاریخ بعد از غیبت کبری است که امام عزیز آن را از غربت به درآورد و غبار از سر ورویش برگرفت.
به موازات ظهور مجدد این سرمایه پنهان واژه مقدسی چون عشق تجلی پیدا کرد ودر جنگ هشت ساله شروع واز جنگ 32روزه و22روزه حزب الله وحماس گذشته وبا بیداری اسلامی و اروپایی به نهایت خود نایل آمد. و حال به خود می بالم آن روزی را که رئیس جمهور روسیه به عمق نفوذ و قدرت معنوی رهبرم پی می برد و اورا شبیه به عیسی مسیح خطاب می کند. اما از سوی دیگر غمگین از روزی، که رئیس دولتی در نظام اسلامی با گستاخی تمام به رهبرم رو می کند و درخواست حبس او در چارچوب قانون اساسی را دارد.
و با این وجود یاد روزهایی می افتم که داستان قانون اساسی و حریمی که برای ولایت فقیه باید در نظر گرفته می شد از طرف طایفه ای که در سالهای بحرانی حتی حاضر به برداشتن سنگی از پیش پای نظام نبودند وبا قهر به خانه های خود فرو می رفتند و مبارزه ای متقابل آغاز می کردند وبه محض اینکه پای در راه مسئولیت نهادند بحث ولایت فقیه وچهار چوب قانون اساسی را پیش می کشیدند و دانسته وندانسته آتشی می خواستند برافروزند که زبانه های آن هستی شیعه و تاریخ شیعه را می سوزاند.
ولی وقتی از رزمنده دست از جان شسته دفاع مقدس می پرسیدی تو به امر ولی فقیهی که در قانون اساسی آمده تن به هر خطری سپرده ای با نگاهی از سر تعجب قد و بالایت را برانداز و بدون اینکه جوابی داده باشد به راه خود ادامه می داد یا اینکه بعد از بیست سال می بینیم به عشق این واژه پنهان، رزمندگان لبنانی و فلسطینی دربرابر یکی از قدرتمندترین ارتشهای جهان قد علم می کنند ویا وقتی در اوج بیداری اسلامی پادشاه بحرین با عجز و ناتوانی تمام در برابر اربابان خود ناله سر می دهد ولب به سخن می گشاید وترس خود را از به تصویر کشیدن امام خامنه ای در راه پیمایی های مردم ابراز می دارد ویا وقتی در تظاهرات اعتراض آمیز مردم ترکیه در خیابانهای استانبول ندای جانم فدای رهبر گوش سران استکبار را کر میکند و از همه مهمتر ابهت و اقتدار سرباز خمینی و خامنه ای (حاج قاسم سلیمانی) مهر بطلانی بر پیکره قدرت پوشالی غرب و سحر سینمای آنگلوساکسونی هالیوود می کوبد، یقین پیدا می کنم که این حقیقت به یکباره آزاد شده از حبس در چهارچوب هیچ قانونی جای نمی گیرد.
وبلکه این قانون اساسی است که در سایه ولایت معنا پیدا می کند و گرنه کدام سربازی است که دیروز در جنگ سخت و امروز و فردا در جنگ نرم دشمن در چهارچوب قانون اساسی به کام گرگهای کمین کرده وتا دندان مسلح خود را گرفتار نماید ویا کدام رزمنده مسلمان را به خاطر قانون اساسی کشوری ثالث به جنگ های غرورآفرین مبارزه با صهیونیست فرستاد ویا کدام جمعیت عظیمی را با ندای حبس شده در چهارچوب قانون کشوری بیگانه زیر انواع توپ وتانک در میادینی چون التحریر و لولو و در آینده ای نزدیک در قلب پایتخت های جهان غرب می توان جمع کرد.
بله رهبری که محدوده حضورش را قانون اساسی تعیین کند نمی تواند نگران جهان اسلام باشد یعنی در این صورت رغبتی در مسلمانان دیگر برنمی انگیزد واین نگاه خام ومحدود واندیشه اندک ارزانی آنانی که انتظارات وآرزوهایشان از خانه ها و نهایتا مرز کشورشان بیرون نمی رود وگرنه کیست که نداند ولی فقیه تحقق بخش آرزوهای انبیا و ائمه است وکاملا بر جان ومال مردمان احاطه دارد.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در سختترین شبها هم نماز شب را ترک نمیکردند.
وبگاه "حقیقت نماز" نوشت:
مـحکـم بـغـلـمـ کـنیـ
بـزاریـ آرومـ گـریـهـ کـنمـ
راحـتـ بـشـم
بـعد آهـسـتهـ تـو گـوشـمـ بـگیـ:
دیـــوونـــهـــ
من که باهاتم.....!!!!
#واقعیت #حقیقت_تلخ #درد_دل #عاشقانه #حقیقت
این جهان خواب است، اندر ظن مَه ایست گَـــر رَود در خــــواب دستــی، باک نیست
در لسان عارفان این دنیا به عالم خواب و خیال تشبیه شده است، آنان جهان ماده و عالم دنیا را سایه ای از جهان حقیقی معرفی می کنند و این دنیا را چون حالت خواب تلقی می نمایند و معتقدند که وابستگی به عوالم این جهانی در حقیقت تکیه بر رویاست که چون آدمی از خواب بیدار شود همه ی آنچه را که در خواب دیده است یکجا از میان رفته است و واقعیتی بر آن احوال رفته در خواب مُترتب نیست. حکیمان این دنیا را بدان جهت با عالم خواب مشابه می دانند که همچون رویا به سرعت می گذرد و اصالت ندارد و همینکه آدمی بیدار شد همه ی آنچه را که در خواب دیده است را بی اساس و بر باد رفته می بیند، این جهان نیز رویایی با زمانی طولانی ترست و مرگ و عبور از این عالم در حقیقت همان بیدار شدن از خواب است که آدمی در یک فضای بی کران و لایتناهی به این دنیا که می نگرد آن را بیش از رویایی نمی بیند که به سرعت گذشته است و بر آنچه امید بسته بود واقعیت نداشته و تکیه گاه سست و بی اساسی بوده است.
مولانا می گوید: احوال این جهان همانند احوال انسانی است که در حال رویا صحنه هایی را می بیند که نباید بدان اتکا کند و در عین حال از شبه خواب بودن این عالم نیز تردید به خود راه ندهد و بر آنچه از دست می دهد و از تعلقات و وابستگی های خود می کاهد اندوهگین نشود چرا که چنانچه انسان در رویا ببیند که دست او قطع شده است نباید نگران شود و دلیل عدم نگرانی همین بس که چون سر از خواب بردارد خواهد دید که دست او بر جای باقیست و اگر در خواب بیند که سر او بوسیله قیچی بریده شد نه تنها سر او بریده نشده است بلکه بر اساس علم تعبیر خواب عمری طولانی تر یافته است:
گر به خواب اندر، سرت بُبرید گاز هم سَرَت برجاست، هم عُمرت دراز
گر ببینی خواب در، خود را دو نیم تن درستی چون بخیزی، نی سَقیم
گاز : قیچی
سیقم : بیمار