علی آقا لطف کردن و تجربه خودشون رو به صورت کلی برامون نوشتن تا راه
کاسبی و فروش بیشتر رو نشون بدن.
ما هم ضمن تشکر از علی آقا تجربه ایشون رو براتون میگذاریم:
با سلام
برای موفق شدن در هر شغلی اولا تمام نکات و موارد اونرو در بیارید . یعنی
فوتهای کوزه گری اونرو به خوبی اشنا بشید . دوما ببینید آدمای موفق توی
اون حوزه چه کارهایی انجام میدن و چه طوری فکر می کنن ؟ مغازشون در
چه موقعیتی قرارگرفته ؟ کنار خیابون؟ توی پاساز کجای اون؟
کجاها فروش بیشتری دارن ؟ توی بازار ؟کجای بازار جمعیت بیشتری رد
می شن ؟
مورد از همه مهمتر روی کارتون شدیدا تمرکز کنید و از این شاخه به اون
شاخه نپرید !.... فراموش نکنید بیشتر مغازه دارها فقط می خوان فروش
بیشتری داشته باشن و دنبال راه حل نمی رن . مغازه زدن کاری نداره .
جنس آوردن ریختن توی اون هم همین طور . روش فروش . روش ارتباط با
مشتری . استراتژی کاری بلند مدت داشتن یعنی هدف گذاری در کار و
برنامه ریزی کاری و بعد استمرار خیلی خیلی مهم است ./ پس کیلویی توی
کاری نرید . توی دوره های فروشندگی و فروش موفق شرکت کنید . روش
کار کردن با چک . چک گرفتن . چک خرج کردن و ... رو خوب یاد بگیرید .
روش تبلیغ و بازاریابی . توی دوره های اون شرکت کنید . شما 12 سال
رفتین مدرسه درس خوندین و یه مدرکی گرفتین. الان توی این سن و
سالی که هستید و کار فروشندگی که دارید هیچ کدومش بدردتون
نمی خوره . الان باید خودتون تصمیم بگیرید و توی کلاسهایی شرکت کنید
که برای زندگی و کار و درامدتون مهمه .
موفق و پیروز باشید
توی کارهاتون همیشه و همیشه به خدا توکل کنید و از اون یاری و موفقیت
طلب کنید . چون زودتر به نتیجه می رسید و کلا مفتیه و هزینه ای نداره .
بیشتر کودکان در سنین پیش از دبستان و حدود 4 تا 6 سالگی، گرایش و تمایل جنسی به پدر یا مادر از جنس مخالف خود دارند و سعی می کنند خود را به او نزدیک کنند. پسرها به مادرشان علاقمند می شوند و تا می توانند خود را به او نزدیک می کنند و از سوی دیگر پدر را رقیب خود می دانند و تلاش می کنند تا او را به نوعی از میدان به در کنند. دختران هم تمام تلاششان را برای جلب توجه پدرشان می کنند و به مادرشان حسودی می کنند.
برای آشنایی بیشتر با این نوع رفتارها در بچه ها و چگونگی برخورد با آن، به ادامه مطلب بروید.
می گفت یکی از دوستانم زندانی شده و مدتی است در زندان به سر می برد؛میتوانی راه حلی بدهی تا آزادش کنیم؟ گفتم:برای چی بازداشت شده؟کدام زندان؟
گفت:بازداشت معمولی که نیست.فقط رفیق من هم نه!خیلی های دیگر هم با او هم سلول هستند و شکنجه می شوند.با تعجب نگاهش کردم.منظورش را نمی فهمیدم.فهمید با حرف هایش مرا ترسانده.گفت:این رفیقم؛اسیر شد؛یعنی دیگر آزاد نیست؛یعنی نمی تواند خودش برای خودش تصمیم بگیر؛یعنی اینکه تصمیماتش در زندگی طبق اختیار و اراده خودش نیست.تعجبم بیشتر شد.مبهم حرف می زد.گفتم:واضح تر بگو.گفت:آدم ها اگر نتوانند خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند دیگر آزاد نیستند؛زندانی هستند.این دوست من بیشتر تصمیم هایش به خاطر حرف مردم است؛می خواهد از دیگران عقب نماند.مدام در حال عوض کردن دکوراسیون خانه اش است.یک کارمند با حقوق و در آمد معمولی است و برای همین ناچار می شود از این بانک و از آن صندوق وام بگیرد یا اینکه اجناس مورد نیازش را قسطی بخرد.وقتی اعتراض می کنم که چرا با این وضعیت مالی خودت را به دردسر می اندازی؛می گوید:<<می خواهم جلوی دیگران کم نیاورم.هفته بعد باجناقم می آید منزل ما.انتظار داری که از ماه قبل تا الان تغییری در زندگی ام ایجاد نشده باشد!نمی شود پرده های خانه ام همان پرده های پارسال باشد.>>دوست من در خرید لباس به جای آنکه پوشاک خوب و با قیمت مناسبی از بازار تهیه کند؛مدام در پاساژهای شمال شهر پرسه می زند تا یک لباس برند و با نشان تجاری خارجی دهان پر کن پیدا کند تا بعدا بتواند پز بدهد.اصرار دارد همیشه 6-7 جفت کفش نو و چند دست کت وشلوار گران قیمت داشته باشد.جدیدا می خواهد خانه اش را بفروشد تا خانه ای رهن کرده و با بقیه پولش یک ماشین شاسی بلند بخرد.می گوید:جلوی در و همسایه آبرو دارم!حالا شما بگو این آدم زندانی نیست؟خود را در حصار حرف مردم و در قلعه آبرومندی خود گرفتار نکرده؟به نظرت نباید به کمکش برویم و آزادش کنیم؟نباید به فریادش برسیم تا مزه زندگی آرام را بچشد؟نباید بچه هایش را از این مهلکه هول آور نجات دهیم؟
برگرفته از نوشته آقای سید مهدی سیدی روزنامه همشهری
به گزارش سرویس علمی جام نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران، مشکل بزرگ اندروید در سیستم های متوسط، هنگ کردن آن هم پس از مدتی کار کردن با دستگاه است و طبیعتا هر چه برنامه های شما بیشتر باشد تعداد دفعات هنگ نیز بیشتر می شود و سرعت کار کم می شود.