وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

فوتبال ایران و کی روش !

اعضای تیم‌ملی فوتبال کشورمان پس از حذف از جام ملت‌های آسیا روز گذشته ساعت ٣٠: ١٧ وارد تهران شدند و مورد استقبال مسئولان فدراسیون و همچنین مردم قرار گرفتند. وزیر،  نماینده نفرستاد ولی از سوی فدراسیون، علی کفاشیان،‌ مهدی تاج و چند مسئول دیگر به استقبال کاروان تیم‌ملی رفتند اما از وزارت ‌ورزش هیچ مسئولی در فرودگاه حضور نداشت. کفاشیان به هر یک از بازیکنان تیم‌ملی یک شاخه گل هدیه کرد. او همچنین با ملی‌پوشان روبوسی کرد و برخورد گرمی با آنها داشت.

٢ بنر بزرگ خوشامدگویی از سوی روابط عمومی فدراسیون برای نصب در فرودگاه، آورده شده بود اما مسئولان فرودگاه امام خمینی (س) برای نصب این بنرها از مسئولان فدراسیون فوتبال طلب ١٤‌میلیون پول داشتند. به همین دلیل پس از نصب این بنرها و به دلیل پرداخت نشدن پول، مسئولان فرودگاه آنها را کَندند. 

در کنار مسئولان، حدود‌هزار هوادار تیم‌ملی و همچنین علی ضیا، مجری تلویزیون برای خوشامدگویی به بازیکنان تیم‌ملی در فرودگاه حضور داشتند که در این میان نصب بنرهایی با مضمون حمایت از کی‌روش بسیار جلب توجه می‌کرد. روی یکی از این بنرها نوشته شده بود: «کی‌روش کبیر! تو از خیلی از ایرانی‌ها ایرانی‌تری.» به محض این‌که کارلوس کی‌روش وارد سالن شد، مورد تشویق حاضران قرار گرفت. مردم برای سرمربی تیم‌ملی دست زدند و او نیز به ابراز احساسات آنها پاسخ داد. ایراندوست بازیگر نقش «غول برره» برای استقبال از ملی‌پوشان فوتبال به فرودگاه آمده بود؛ جالب بود، زمانی که کی‌روش می‌خواست از میان مردم عبور کند تا به ماشینش برسد ایراندوست به‌عنوان بادیگارد کی‌روش، مردم را کنار می‌زد!

کارلوس کی‌روش، سرمربی تیم بعد از بازگشت تیم‌ملی از استرالیا لحن خیلی آرام‌تری نسبت به قبل که منتقدانش را با جملات تندی مواجه کرده بود، داشت. او عنوان کرد: «به تمامی نظرات احترام می‌گذارم و تنها مطلبی که باید یادآوری کنم این است که از چند‌سال پیش که به ایران آمدم بیش از ٥٠ بازی ملی انجام دادیم و تنها در ٧ بازی شکست خوردیم. به هواداران و بازیکنانم که به‌خاطر تمرکز و تعهدی که در زمین داشتند افتخار می‌کنم و البته باید بگویم که نمی‌توان دل همه را به دست آورد.» وی درباره ماندن یا نماندنش در تیم‌ملی اظهار کرد: «در حال حاضر باید آنالیز بزرگ و وسیعی از عملکردمان و این‌که در کجا قرار داریم انجام دهیم. مطلب مهم این نیست که مربی بماند یا نماند بلکه مسأله این است که ایران می‌خواهد چه کاری انجام دهد.»

فکر می کنم در شرایط فعلی ، حمایت از کی روش برای ماندن در ایران و هدایت تیم ملی از مهمترین گزینه هایی است که باید به آن پرداخته شود - هر چند طی سالهای اخیر ؛ برخوردهای منفعلانه مسئولین ورزشی با سرمربی های تیم ملی بعد از هر بازی بسیار متفاوت جلوه می کند و انتظارات در حد خصومت شخصی بروز می نماید ، لیکن ماندن وی بهتر از رفتن او می باشد - خاطره ویرا بعد از اینکه ایران به جام جهانی رفت ، بسیار آزاردهنده است و امیدوارم برای کی روش همچنین اتفاقی نیافتد . مردم فوتبال را خوب می فهمند. مردم برای صداقت ارزش قائل هستند. مردم به آنها که واقعاً خدمت می کنند علاقه بسیار دارند. مردم فرق کی روش و دوشاب را تشخیص می دهند.کارلوس کی روش می رود تا بشود محبوب ترین مربی تاریخ ایران . او فقط یک "جام" کم دارد. امید که این یک جام را بگیرد و بعد برود. امیدوارم مصداق ضرب المثل ایرانی های خوش استقبال بد بدرقه نباشیم ! / رضا اصلاحی   

GPU Caps Viewer 1.23.0.1 بررسی دقیق ویژگیهای کارت گرافیک

GPU Caps Viewer 1.23.0.1 نرم افزاری کم حجم و بسیار کاربردی به منظور بررسی دقیق اطلاعات سخت افزاری کارت گرافیکی می باشد که شما با استفاده از این نرم افزار میتوانید اطلاعات بسیار دقیقی در مورد جزئیات فنی کارت گرافیکی خود به دست آورید .

TemplateToaster Professional 5.0.0.6974 طراحی و ساخت قالب وب سایت

TemplateToaster Professional 5.0.0.6974 Final نرم افزاری کاربردی و قدرتمند در زمینه طراحی و ساخت تم و قالب های بسیار جذاب و حرفه ای برای WordPress می باشد. اگر چه این نرم افزار معمولا در وردپرس مورد استفاده قرار میگیرد، ولی برای جوملا، دروپال، وب سایت HTML، وب سایت CSS، و دیگر سیستم های مدیریت محتوا (CMS) وب سایت ها میتوان از این نرم افزار استفاده کرد. برخلاف سایر نرم افزارهای طراحی وب ، نرم افزار TemplateToaster برای تازه کارها طراحی شده است. نرم افزار با ابزارها، ویژگی ها و قالب های آماده ی خود توجه بسیاری از کاربران و طراحان صفحات وب را به خود جلب کرده است و در زمینه ی طراحی و ساخت قالب های جذاب و حرفه ای برای صفحات وب بسیار کاربردی میباشد .

نمازو عبادت

بسم الله الرحمن الرحیم

 

عشق و علاقه حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله) به نماز و عبادت 

 

حضرت محمد صلی الله علیه و آله عشق و علاقه بسیار زیادی به نماز داشت.‌ هرگاه اندوهگین می‏شد، به نماز برمی‏خاست.‌ آن حضرت ساعت‏های طولانی شب‏زنده‏داری می‏کرد و به نماز و مناجات می‏پرداخت؛ ازاین‏رو، به رسول گرامی خطاب شد:

 

یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ، قُمِ اللَّیْلَ إِلاّ قَلیلاً، نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً، أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً.‌ (‌مزمل 1‌ ـ 4‌)

 

ای گلیم به خود پیچیده!‌ شب را برخیز مگر اندکی.‌ نیمی از شب یا کمی کمتر یا مقداری بیشتر از آن را به عبادت پروردگارت قیام کن و قرآن را شمرده شمرده بخوان.

 

نماز و دعا و ناله سحر بهترین شاهد برای اخلاص و صفای قلب و صدق ایمان است.‌ پیامبر خدا هرگاه به نماز می‏ایستاد، از خوف خداوند، رنگ چهره مبارکش دگرگون می‏شد.(1) شیفتگی وی به عبادت و نماز به‏گونه‏ای بود که هنگام نماز تنها به خداوند توجه می‏کرد و از هر چیزی غافل می‏شد.‌ یکی از همسران رسول اللّه‏ صلی الله علیه و آله می‏گوید:‌ «‌رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که سرگرم گفت‏وگو بود، چون وقت نماز می‏رسید، چنان حالش دگرگون می‏شد که گویا نه او ما را می‏شناخت و نه ما او را»‌.(2)

 

شوق عبادت و نماز از سیمای آن جناب ظاهر بود.‌ همواره چشم به راه رسیدن وقت نماز و بانگ اذان بود و بخشی از وقت خود را در خانه به عبادت اختصاص می‏داد.(3) شهید ثانی در این‏باره نقل می‏کند:

پیامبر برای وقت نماز انتظار می‏کشید و شوقش به عبادت افزون می‏شد و چشم به راه رسیدن وقت نماز بود.‌ نماز و عبادت را بسیار دوست می‏داشت و می‏فرمود:‌ «‌جُعِلَ قُرَّةُ عَینِی فِی الصَّلاةِ وَ الصَّومِ؛ روشنایی چشم من در نماز و روزه قرار داده شده است»‌.(4)

پیامبر گرامی اسلام، نماز را محبوب خداوند می‏دانست.‌ روزی در پاسخ به ابن مسعود که از محبوب‏ترین کارها نزد خداوند متعال پرسیده بود، فرمود:‌ نمازِ به وقت.‌ وی می‏گوید:‌ عرض کردم پس از آن چه؟ حضرت فرمود:‌ «‌نیکی به پدر و مادر.‌»(5) ایشان چهره دین‏داری را در نماز می‏جست و می‏فرمود:‌ «‌لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَجْهٌ وَ وَجهُ دِینِکُمُ الصَّلاةُ؛ هر چیزی چهره‏ای دارد و چهره دین شما نماز است.‌»(6) ایشان در وصیت خود به ابوذر، تشبیه بسیار زیبایی درباره نماز دارد:

مادُمْتَ فِی الصَّلاةِ فَإِنَّکَ تَقْرَعُ بابَ الْمَلِکِ الجَبّارِ وَ مَنْ یُکثِرْ قَرْعَ بابِ المَلِکِ یُفْتَحْ لَهُ.(7)

تا زمانی که در حال نماز هستی، درِ خانه پادشاهی مقتدر را می‏کوبی و هر که در خانه پادشاه را بسیار بکوبد، (‌سرانجام)‌ آن در به رویش باز می‏شود.

باید دانست رسول اللّه‏ صلی الله علیه و آله ، نمازی را ارزشمند می‏داند که با شرایط زیر همراه باشد:

1.لایَقْبَلُ اللّه‏ُ صَلاةَ عَبْدٍ لایَحضُرُ قَلبُهُ مَعَ بَدَنِهِ.(8)

خداوند، نماز بنده‏ای را که را دلش با بدنش همراه نباشد، نمی‏پذیرد.

2. مَنْ لَمْ‏تَنْهَهُ صَلاتُهُ عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنْکَرِ لَمْ‏یَزدَدْ مِن اللّه‏ِ إِلاّ بُعْدا.(9)

هر که نمازش، او را از کار زشت و ناپسند باز ندارد، جز بر دوری او از خدا افزوده نشود.

3.لا صَلاةَ لِمَنْ لایَتَخَشَّعُ فِی صَلاتِهِ.(10)

کسی که در نمازش خشوع ندارد، نمازش، نماز نیست.

4.مَنِ اغْتابَ مُسلِما أَو مُسْلِمَةً لَمْ‏یَقْبَلِ اللّه‏ُ تَعالی صَلاتَهُ وَ لا صِیامَهُ أَرْبَعینَ یَوما وَ لَیْلَةً إِلاّ أَن یَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ.(11)

هر که از مرد یا زن مسلمانی غیبت کند، خداوند تعالی تا چهل شبانه‏روز، نه نمازش را می‏پذیرد و نه روزه‏اش را، مگر اینکه غیبت شونده او را ببخشد.

5.رَکعَتانِ خَفیفانِ فیِ التَّفَکُّرِ خَیرٌ مِن قِیامِ لَیْلَةٍ.(12)

دو رکعت نماز ساده و سبک، ولی همراه با تفکر، بهتر است از شبی را تا به صبح نماز گزاردن.

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به ابوذر غفاری می‏فرمود:

ای ابوذر!‌ خداوند، نماز را محبوب من ساخته است هم‏چنان‏که غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب شخص تشنه.‌ گرسنه هرگاه غذا بخورد، سیر می‏شود و تشنه با نوشیدن آب سیراب می‏گردد، ولی من از نماز سیر نمی‏شوم.(13)

یه روز خوب با دوستای خل و چل

قراره مارو ببرن مشهد من و دوستی رفتیم اسم نوشتیم که بریم مشهد.....دلم واسه حضرت رضا خیلی تنگ شده.....

فروز وفاطمه هم میخوان باما بیان،،،،من و دوستی نقشه ریختیم که فروز باما نیاد اخه اخلاقش خیلی یه جوریه.....اصلن کنار نمیایم باهاش ...ولی کلن دخترخوبیه فقط یه اخلاق خاص داره که اصلا فداکار و انعطاف پذیر نیست..... .من یااومدن فاطمه مشکل ندارم فقط یکم خل بازی درمیاره ابرومونو میبره....

امروز داشتیم با دوستی و فروز در مورد مشهد حرف میزدیم دوستی به فورز میگفت که قراره دخترخالش هم بادوستش همراه من و هلنا بیان که یهو من گفتم...وای دوستش غریبه اگه خیلی مثبت باشه چیییی؟؟؟؟؟...کاملا نقشه رو بهم ریختم که فروز هم شروع کرد به گفتن اینکه بهتره با هم بریم اونا غریبن!.......منم خل چل داشتم تایید میکردم که یهو پای دوستی به شدت به پای بنده برخورد کرد و من دوهزاریم افتاد....من منم یه اهاا گفتم که ....خخخخخ...خیلی ضایع شدیم....البته فک کنم فروز نفهمید..... .البته فروز متوجه شرایط غیر عادی و برخورد پای من با پای دوستی و اهای بسیار ضایع و بلندم شد.......خخخخ..زنگ تفریح انقد خندیدیم که دلم درد گفرفت..بیچاره فروز.....خوب به ما چه..اخلاقشو درست کنه.....

زنگ نماز دوستی رفت نماز منم رفتم ادبیات خوندم....و زنگ بعد هم داوطلب درس شدم ... .

روز خوبی بود....فقط دلم واسه نازی میسوزه......دوست ندارم تو منجلاب فرو بره ولی متاسفانه نه به حرفم گوش میده....جمعه تولدش بود..پارتی!.... .شاید توی خیلی خونواده ها پارتی زیاد بد نباشه...بااینکه خونواده من جز اصیل های شهرمونه ولی هنوز پارتی ناپسنده..من نرفتم تولدش ولی وقتی عکسای تولدشو دیدم بسیار ناراحت شدم که دوست دوران کودکیم اینجوری بین اون همه مرد لباس میپوشه...قربون صدقه همشون میره...رابطه داره...درحالیکه نامزدش داره واسش پرپر میزنه!..... .مامانش هم بیچاره داره از دستش دق میکنه و همش ازمن میخاد دخترش رو کمک کنم ولی چه فایده...منم نمیتونم....دخترش حتی جواب منو نمیده....دلم میسوزه که حالا اون همه پسر دوست دارش شدن و من و مادرش دشمنش!,.... اگه دوس پسر سابقش عاشق من بود و هنوز هست به من ربطی نداشتد...من که باعث شکست عشقیش نشدم،حتی یبار هم جواب پسره.رو ندادم... .دلایلش واسه قهر کردن بامن خیلی چرت بود مثل خوشگلی من نسبت به اون..درحالیکه نازگل واقعا خوشگله..و بنظرم صدبرابر بهتر از منه....خیلی چیزا رو نادیده گرفتم مثل زنگ زدنش به مهر،یا ایراد گرفتن از سرتا پای من،،یا پشت سرم حرف زدن،،یا وقتی دوس پسرش عاشق من شد بهم یه چک زد...یا همشون.... اما نمیتونم نابودی دختری که کلی از بچگی باهاش خاطره دارم رو ببینم....نمیفهمم....خدایاااا خودت کمکش کن... .

اون روز که خالم نذاشت شب پیش نازگل بمونم یا اون شب که شوهژخالم کلی از نازگل بد گفت و گفت فلانه بهمانه .. همون روزا من تو دلم ناراحت شدم که چرا باید انقد منو اذیت کنن که نرم خونه دوستم!..من هم طبق معمول مظلوم قبول کردم و نرفتم.... اما الان میفهمم که خالم و شوهرخالم راست گفتن.... .

پسر داییم و پسر خاله هام هم یبار نازگل رو با امین و معین دیده بودن.....یبار پسرخاله هام با aوmدعوا کردن که بینی a شکست  و خیلی با هم بد هستن و مپ اصلن خبر نداشتم....

تابستون نازگل منوتو واتس اپ منو برد تو گروهش که aهم تو گروه بود و من فهمیدم دوس پسرشه....من یکم تو گروه موندم که نازی عکس دونفرمونو فرستاد تو گروه و aهم بسیار علاقمند شده بود منو ببینه و من هم با نازگل دعوا کردم که چرا عکسمو فرستاده و اومدم بیرون از گروه... .

اینا گذشت تااینکه یروز aرو تو خیابون بانازی دیدم و از همون روز aخیلی سعی کرد که بامن دوست بشه و به هردری زد  ... .

بعدا که فهمیدم این aکیه....کلی خندیدم و به یبار که مزاحم شد منم به روش اوردم کیه. و بهش گفتم اگه یبار دیگه مزاحم بشی دماغ خوشگل عملیت دوباره میشکنه!... نمیدونم چرا به حرفم گوش داد!.....بعدا هم رفته بود با نازگل بهم زد و مامانش زنگ زد به مامانم که aدخترتو دوست داره  و همین چرت پرتا....

نازگل که فهمید یه چک خوابوند زیر گوش من،،و فک میکرد بهش خیانت کردم ..منم هیچی نگفتم و فقط با یه اس یکم روشنش کردم...

بعدش هم بخشیدمش ولی نازگل بامن یجوری شده از اون موقع...

aشماره منو داده بود دوستش و مسیرای منو هم لهش داده بود و گفته بوده که بااین دختره ببین مینونی دوست بشی یانه...البته بعدا خودش و کنار دوستش دیدم و گفت که میخاسته ببینه من بدردش میخورم؟چطور دختریم!!!!!..جلل الخالق..مامانم هم اب پاکی ریخت روی دستشون . اما aول نکرد و حتی رفت به بابام هم همه جریانارو گفت....بابام کلی خوشش اومده بود وقتیaبه پدر گفته بود که هلنا رو کلی امتحان کردم ولی همیشه سرش پایین بود اما بابا هم صاف و پوست کمده به aگفته بود که نه کار داری نه سربازی رفتی نه تحصیلاتتو تموم کردی..aبیچاره هم گفته بود که خونه و ماشین  داره..درس هم داره میخونه....سربازی هم میره..ولی بابا حرفش یکی بود ولی وقتی اومد خونه به مامان گفته بود بااینکه وضعشون خوبه ولی دختر به افغانی بدم به طایفهa نمیدم..... .

تا امروز همه چی رو روال بود و فک کردم aپشیمون شده ولی انگار صبح رفته  پیش بابا و گفته که درسشو تموم کرده این ترم و از بعد عید میره سربازی و بعدش هم قراره تو شرکت باباش کار کنه... ولی پدر باز هم قبول نکرده....

میخوام aرو توصیف کنم...قدش حدود دومتر هست چون نازی با کفش پاشنه ده سانتی تا شونش میشد.....من هم قد نازیم....صورت سبزه تیره...ابرو های پاچه بزی...دماغ عملی خخخ که یبار توسط پسرخاله های بنده شکسته شده....خخخخخخ...و طبق شنیده.های من از ش بسیار دخترباز میباشد که باهمشون هم رابطه از نوع عمیییییق داشته...خیلی حرصم میاد که این پسرای هرزه هم دنبال دختر افتاب مهتاب ندیده ان (نه اینکه من خییییلی افتاب مهتاب ندیده ام...جووون عممم)....بسیار زن ذلیل که تو اون مدت کوتاهی که تو گروه بودم بسیار اذیتش کردم و دماغشو هر دو دقیقه به رخش میکشیدم و هرچی ازم میپرسید جوابشو نمیدادم....تو پی وی هم بلاکش کرده بودم باز هم بسیار مهربانانه رفتار میکرد....الان میفهمم چقدر بی ادب بودم...نچ نچ.... 

وقتی واسه پسرخالم مامانم تعریف کرد که aاز من خاستگاری کرده هیشکی نبود پسرخاله هامو جمع کنه..از خنده داشتن میمردن.... .

ولی پسر داییم غیرتی خرکی شده بود و میگفت گه خورده به تو چشم داره

من:برو بابا،

پسر دایی:مبادا باهاش حرف بزنی هلنا

من که داشتم حرص پسرداییو در میووردم

من:به تو چه

پسردایی:,اگه بشنوم باهاش حرف زدی دندوناتو تو هنت خرد میکنم

من:دلم میخاد....هیچ غلطی نمیکنی

پس دایی:خون پسره گردنه تو

من:وای به حالت اگه یه تار مو ازش کم بشه

پسر دایی:چی گفتی؟؟؟؟؟

من:درخالیکه میخندیدم...اخبارو یبار اعلام میکنن

پسردایی:که اینطور.خوددانی

من:قوپی نیا....aمیزنه شت پتت میکنه

پسردایی:غلط کرده....لهش میکنم که به ناموس مانظر داره...

من:/؛)

و دراخر واسش توضیح میدم که شوخی کردم...میگه میدونستم

من....پسردایی.....قوپی اومدن.... خخخخخخخ

من:خو دیگه پاشو برو خونتون....حتما باس بیرونت کنیم

پسردایب:عههههه..

من:بععععله...ورخیز برو..منو از درس وا کردی

من:راستییییییی عشقتووووون خوبن؟

پسردایی:اره..اتفاقا ناهار باهم بودیم

من:تو غلط میکنی به ناموس مردم نظر داری