نگاهی به بستگان رئیسجمهور که در دولت یازدهم مسئولیت دارند
۱- حسین فریدون برادر حسن روحانی دستیار ارشد رئیس جمهور است.
۲- عبدالحسین فریدون برادرزاده حسن روحانی مدیرکل وزراتی علوم و آموزش عالی و سرپرست مرکز جذب اعضای هیئت علمی این وزارتخانه است.
۳- طاهره قیومی مسئول روابط عمومی نهاد ریاست جمهوری؛ حسن روحانی دایی مادر وی است.
۴- اسماعیل سماوی خواهرزاده حسن روحانی سرپرست گروه مشاوران جوان، رئیس مرکز ارتباطات مردمی نهاد ریاست جمهوری و مشاور رئیس دفتر رئیس جمهور است.
۵- علیاصغر مونسان خواهرزاده حسن روحانی مدیرعامل منطقه آزاد کیش است. وهیت مدیره باشگاه پرسپولیس
۶- علیاصغر پیوندی پسر عمه حسن روحانی سرپرست دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است.
لازم به یادآوریست
پ/نه چه عرض کنیم !!!!!؟؟؟؟
روزى بزرگى با یکى از شاگردانش در حال عبور از باغى بودند که چشمشان به یک جفت کفش کهنه در کنار جوى آب افتاد شاگرد به استادش گفت گمان می کنم این کفش ها متعلق به کارگرى است که در این باغ مشغول کار است بیا با پنهان کردن کفش ها عکس العمل کارگر را ببینیم و بعد کفش ها را پس بدهیم و کمى مسرور و شاد شویم.
استاد بزرگوار گفت چرا براى غافل گیرى او و خنده خود او را ناراحت کنى بیا کارى که من می گویم انجام بده هم غافل گیر می شود هم تو عکس العمل این کار را با سرور بیشتر مشاهده می کنى پس به جاى مخفى کردن کفش ها مقدارى پول نقد درون آنها قرار بده شاگرد هم پذیرفت و بعد از قرار دادن پول هر دو پشت درختان مخفى شدند.
بعد از گذشت دقائقى کارگرى خسته و رنجور که کار روزانه اش را به سختى تمام کرده بود براى تعویض لباس و کفش به وسائل خود مراجعه کرد و همین که پا درون کفش گذاشت متوجه شیئى درون کفش ها شد و بعد از وارسى همین که چشمش به پول هاى نقد افتاد از خود بى خود گشته و هر دو دستش را سوى اسمان بلند کرد و با گریه و سوز فریاد زد ...خدایا شکرت اى خداى رحمان و رحیم که هیچ وقت بندگانت را فراموش نمی کنى و فقط خودت می دانى که من همسر مریض و فرزندان گرسنه در خانه دارم و تمام روز به فکر این بودم که امروز با دست خالى و با چه رویی به نزد انها باز گردم و همین طور اشک می ریخت و خدا را شکر می کرد.
با مشاهده این منظره استاد رو به شاگردش که او هم در حال اشک ریختن بود کرد و گفت ببین چه قدر فرق می کند بین کاری که تو می خواستی انجام دهی با این کار. همیشه سعی کن برای خوشی و مسرور شدن خود ببخشی نه بستانی. شاگرد گفت آری امروز درس بزرگی آموختم.
فهمیدم سعادت در این است که به کسی چیزی بدهی نه از او بگیری. لذتی که در بخشیدن و هدیه دادن است در گرفتن و جمع کردن نیست.
آلسیو چرچی امروز اولین جلسه ی تمرینی خود را پشت سر گذاشت اما نمی تواند میلان را برابرساسوئولو همراهی کند.
او روز گذشته آزمایشات پزشکی خود را پشت سر گذاشت و امروز در تمرینات میلان حاضر شد.
او همراه با بازیکنان تازه رهایی یافته از بند مصدومیت به تمرین پرداخت.
به نظر می رسد به دلیل زمان بندی کارهای اداری و قانونی انتقال چرچی به میلان سران میلان نتوانند او را به بازی با ساسوئولو برسانند اما میلان اعلام کرده است که تلاش خود برای رساندن او را انجام خواهد داد.
در غیر این صورت چرچی اولین بازی خود با لباس میلان را برابر تیم سابقش تورینو انجام خواهد داد.
الحمد لله و سلام علی عباده الذین اصطفی
تاریخ معبری عبرت آموز است برای آنان که اهل بصیرت اند.همین کلام امیرالمومنین علی (علیه السلام) که می فرمایند:(( آنکه عبرتهاى روزگار او را آشکار شود و از آن پند پذیرد و از کیفرها که پیش چشم او است، عبرت گیرد، تقوا او را نگاه دارد)) برای سالها فکر و اندیشه ما کفایت می کند.
حتما اوایل اردیبهشت نود را یادتان می آید روزهای سخت اما شیرین آزمون پیروان ولایت و شروع یک عملیات روانی با هدف تخریب تنها مرد در میدان دفاع از ولایت با رمز جریان انحرافی و فرماندهی اتاق فکر خاندان هاشمی. و شاید به قول خودش همین هدایت بود که جریان انحرافی را یادگار هاشمی کرد و سرآغاز توطئه ای بزرگ.
کلید واژه انحراف و مطلب های پی در پی سایت هاشمی در راستای مقایسه عملکرد احمدی نژاد و بنی صدر برای تغذیه همفکرهای جریان مخالف دولت. و اما قسمت دردناک موضوع شنیدن همین زمزمه ها و مقایسات از درون اردوگاه خودی با محوریت همان نهاد خاص که با ابزار و رسانه و مطبوعات خود هر روز این واژه را در ذهن حزب اللهی ها تقویت میکرد و توان تشخیص مسائل اصلی از فرعی را نداشت. و امروز همان نهاد خاص که خون بسیاری از جوانان در راه آبیاری و رشد آن ریخته شده و قطعا مقدس است در کلام رئیس دولت یازدهم میشود نهادی فاسد و مفسد اقتصادی.فاسد چون سلاح و رسانه و روزنامه و بنگاه اقتصادی و پول را یکجا دارد و مفسد اقتصادی چون متهم به فرار مالیاتی برای فعالیت های اقتصادیست.
تاوان بقیه خواص هم می شوند متوهم خواندن آنها، چون در مذاکرات ارزش ها و آرمان های انقلاب را به سانتریفیوژها گره می زنند.اما غافل که نمی فهمند سانتریفیوژ ها را اعتقاد به همین آرمانها و ارزشها و تفکر بسیجی در موقعی که همه دنیا ایران را تحریم کرده بود،ساخته و امروز دستمایه ای شده تا سر چرخیدن یا نچرخیدن آن مذاکره کنید.
هر چه امروز من و شما را می خوانند و هر بلایی که سرمان می آورند ،بخواهیم یا نخواهیم تاوان آزمون روزهای پایانی و تاریخی دولت دهم است.
و چه زیباست مرور آخرین دیالوگ مختار در سریال مختارنامه که انگار برای همین روزها نوشته شده بود:
لا حَولَ ولا قُوّةَ إلاّ باللّه ؛ دنیا با همه ی عظمت و زیباییش روزی خواهد مرد. و خورشید و ستارگان با همه فروغشان تاریک خواهند شد. کوه ها با تمام بلندا و غرورشان فرو خواهند ریخت و آبی دریاها کدر شده، آبشان به جوشش در خواهد آمد و سبزی جنگلها به سرخی خواهد گرایید. چونان آهن گداخته در کوره ، در چونان هنگامه ای، آدمی مورچه ای را ماند که آب در خانه اش افتاده و او آسیمه سر در پی مأمنی می دود، می دود، می دود... و کجاست جنت المأوی؟ پلی را بین خود و بهشت خدایش مانع می بیند و این پل گاه پهن است و گاه باریک. گاه صاف است و گاه پیچاپیچ. گاه تیز و گاه لغزان. اعمال ما در این دنیا، کم و کیف ما آن را معین می کند. برای حکام جور چونان تار مو باریک است و لغزان و لغزان و لغزان.
آن روز تمام اعضاء و جوارح ما بر عدالت یا بی عدالتی ما شهادت خواهند داد و هیچ عملی ، هیچ عملی هولناک تر از بی عدالتی نیست. شما مدتی زمام امور خویش را به مختار ابوعبید ثقفی سپردید و خواستید در میانتان به عدالت حکومت کند تا آنجا که در توانم بود به طلب حقتان کوشیدم و با آفتهای عدالت خواهی جنگیدم ، من هرچه که بودم و هرچه که هستم خدایم بهتر می داند. بد خواهان کذابم می نامند و ستمکاران دنیا دوست و قدرت طلبم می خوانند. اویی که مبرّا از خطا و گناه است ولیّ و وصیّ خداست ، کتمان نمی کنم که در مسیر قیام گاه پایم لغزیده و گاه دست و زبانم خطا کرده است. گوشهایم گاه نشنیده اند ، چشمهایم گاه ندیده اند. از خدا می خواهم که مرا ببخشد و خدا ارحم الراحمین است ؛ امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکه ای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین.
«یا ایّها الّذین امَنوا امِنوا». به شما قول می دهم چنانچه با همان نیات روزهای نخستین قیام شمشیر بزنید پیروزید و بر دشمن مزور غلبه می کنید. در میان شما هستند کسانی که احیانا قصد تسلیم دارند. من بیعتم را از ایشان بر می دارم و اتمام حجت می کنم تزویر به شما امان می دهد تا مقاومتتان را بشکند. پس از غلبه شک نکنید گردنتان را خواهد شکست.